محمد ارباب قمی، حامی محرومان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

محمد ارباب قمی، حامی محرومان - نسخه متنی

ناصرالدین انصاری‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارباب قمي، محمد

حامي محرومان

ناصرالدين انصاري‏

اشاره: شهر قم، در طول يک هزار و دويست سال اخير بي‏هيچ ترديد از بزرگ‏ترين مجامع علمي و فکري و مذهبي و گويا کهن سال‏ترين حوزه علمي اسلامي بوده و ساليان دراز از اين دوران ممتد (همچون چند قرن نخست و چند دهه اخير) بزرگ‏ترين مرکز علمي شيعه به شمار مي‏رفته است و اين تجمع و نشاط علمي در آن به صورت متسلسل و متعاقب استمرار يافته و با اقامت دانشمنداني نامور در اين شهر در طيّ قرون تقويت و تحکيم شده و فترات آن به مراتب از فترات علمي ساير مراکز دانش در جهان اسلام چون نجف اشرف (که حيات و نشاط علمي در آن چندين قرن در برابر حلّه و کربلا و اصفهان و ديگر بلاد شيعي حالت رکود داشت) کمتر و ناچيزتر بوده است.(1) با شروع قرن چهاردهم هجري، قم به قطب علم و دانش شيعي مبدّل شد و علاوه بر عالمان و فقيهان شهر قم، هزاران نفر از دانش پژوهان و فرزانگان از گوشه و کنار جهان، به اين شهر آمدند و بازار علوم اهلبيت (ع) را رواج بخشودند. يکي از آن مردان بزرگ - که نادره شهر قم بود و استادِ بسياري از علماي قم و با کوشش وي، خدمات بزرگ ديني و علمي صورت گرفت - فقيه محدث اديب شاعر حکيم متکلم مرحوم آيت‏اللّه حاج ميرزا محمد ارباب قمي است که نامش هماره جاودان خواهد بود. اينک در هشتادمين سال وفاتش، يادش را گرامي داشته و به ذکر جميل او مي‏پردازيم:

ولادت‏

مرحوم آيت‏اللّه حاج ميرزا محمد ارباب در سال 1273 ق، در بيت علم و فضل - در عين حال کشاورز - در شهر قم چشم به جهان گشود. (2)

پدر

پدر بزرگوارش، مرحوم محمد تقي بيک ارباب - معروف به جان بابا - از فاضلان و اديبان و شاعران قم به شمار مي رفت. مرحوم ميرزا علي اکبر فيض درباره او مي‏نويسد:

«ارباب: داهية الدهر، نابغة الزمان، طليق اللسان، رشيق البنان محمد تقي بيک خلف الصدع حسنعلي بيک که در قريحه نظم و سليقه نثر و انارت رأي و کفايت معضلات و کفالت امورات و خيرت در عمل فلاحت و دانائي به رساتيق و مزارع حومه ولايت و تنقيح حساب و تشخيص جمع... واحدي است بي‏ثاني.(3)

فَتّشْتُ اهل دياري لااري‏ احدٌ * منهم يشاکله في العقل و العلم»

عبداللّه مستوفي هم درباره‏اش مي‏نويسد:

«محمد تقي بيک ارباب، با داشتن اطلاعات وسيعي از فلاحت و ساختمان و مقني‏گري... که قول و تصديق او در نزد تمام استادان اين متون رهان قاطع به شمار مي‏رفت، اديب و شاعر و نويسنده و خوش‏خط و بذله‏گو و مجلس‏آرا هم بود... شعر را بسيار خوب مي‏گفت، در نويسندگي و اسلوب خط سبک قائم مقام را پيروي مي‏کرد، هم ساده و روان و هم اديبانه، سهل و ممتنع چيز مي‏نوشت... هيچ کس نمي‏توانست تصور کند که در اين قباي راسته و [ لباس ] رعيتي... اين قدر اطلاع و فضل و ادب باشد... ممکن است امروز مطلعي مانند او در زراعت و کارهاي مربوط به آن و اديب و نويسنده‏اي مثل او باشد، ولي من در مدت عمر خود شخصي به اين جامعي هيچ نديده‏ام... حاجي ميرزا محمد مجتهد، پسرش هم ملّاي جامع خوش محضر تام‏العياري بود که در عالم خود هيچ دست کمي از پدرش نداشت...»(4)

وي در جمادي الاول 1311 ق بدرود حيات گفت و از او دو کتاب: مقتل منظوم امام حسين (ع) و تاريخ دارالايمان قم (که به همت استاد سيد حسين مدرسي طباطبايي به چاپ رسيده است) به يادگار مانده است.(5) نمونه‏اي از اشعار مراثي وي در کتاب تاريخ تکايا و عزاداري قم آمده است.(6)

تحصيلات‏

مرحوم آيت‏اللّه ارباب، پس از پشت سر نهادن دوران نوجواني به تحصيل ادبيات همت گمارد و پس از آن به تهران رفت و نزد اساتيد هر فن از هنر علمي توشه‏اي و از هر خرمن خوشه‏اي برچيد تا مشار بالبنان گرديد.(7) البته به نام اساتيدش در تهران تصريح نشده، ولي در آن زمان مدار تدريس علوم نقلي و عقلي بر عهده آيات عظام: شيخ عبدالرحيم نهاوندي، ميرزا ابوالحسن جلوه و آقا محمد رضا قمشه‏اي بوده است.

هجرت به سامراء

مرحوم حاج ميرزا محمد ارباب، به همراه دوستان گرانقدرش مرحوم آيت‏اللّه حاج ملا آقا حسين قمي (م 1327 ق) و آيت‏اللّه مولي‏ عبداللّه قمي به سامراء مهاجرت کردند و چندي در درسهاي آيت‏اللّه العظمي ميرزاي شيرازي شرکت نمود. پس از آن به همراه ملا عبداللّه قمي به نجف کوچيد.(8) و ساليان بسيار در درسهاي آيات عظام، ميرزاحبيب‏اللّه رشتي و آخوند ملا محمد کاظم خراساني حضور يافت، تا آنکه پس از تحصيل و تکميل علوم ديني، به درجه رفيع اجتهاد نائل آمد و با اخذ اجازات متعدد روايي (از آيات عظام: محدث نوري و شريعت اصفهاني و حاج ميرزا حسين خليلي تهراني) و اجتهادي (از آخوند خراساني و ميرزا حبيب‏اللّه رشتي) به زادگاهش بازگشت.(9)

بازگشت به قم

مرحوم ارباب، پس از مراجعت به تدريس و تاليف و اقامه جماعت و موعظه و حلّ و فصل دعاوي و رفع مخاصمات اشتغال داشت. وي در اين زمان رياستي عام و شهرتي تام پيدا کرد و آوازه فقاهت و فضيلت او به همه جا رسيد و مجلس درس و بحث او، يکي از پررونق‏ترين مجالس درسي حوزه بود. منبري داشت شيرين و متين و محضري بس نمکين، در نهي از منکر و منع اهل فجور قلبي قوي و قدمي راسخ داشت و در حفظ حدود شرعيه دقيقه‏اي فرو نگذاشت... جماعت علما در محضر وي، خود را کوچک مي‏شمردند و بزرگان دين و دنيا نام مبارکش را به حرمت تمام مي‏بردند.(10)

تدريس‏

آن فقيه بزرگ، همه روز به تدريس فقه و حديث اشتغال داشت و از مجلس درس وي گروهي بسيار به مدارج عاليه نائل آمدند. برخي از آنان عبارتند از:

1 - آيت‏اللّه حاج شيخ عباس محدث قمي (1294 - 1359 ق) نويسنده «سفينةالبحار» و «الکني‏ و الالقاب»

2 - آيت‏اللّه حاج ميرزا محمد فيض قمي (1293 - 1370 ق) نويسنده «کتاب الفيض» و «ذخيرةالعباد»

3 - آيت‏اللّه حاج ميرزا محمد کبير قمي (1290 - 1369 ق) نويسنده «مطالع الشموس» در علم اصول‏

4 - آيت‏اللّه حاج شيخ حسن نويسي قمي (1291 - 1371 ق)

5 - مرحوم حاج شيخ علي محمد باغ پنبه‏اي قمي

6 - مرحوم حاج سيد علي اکبر برقعي قمي (1317 - 1407 ق) نويسنده «راهنماي دانشوران» و «کانون احساسات»

7 - مرحوم حاج شيخ ابوالحسن فقيهي قمي‏

8 - مرحوم ميرزا محمد تقي اشراقي (1313 - 1368 ق) نويسنده «تفسير سوره يوسف» و «تفسير سوره قلم»

9 - حاج سيد محمد صادق طاهري‏

10 - حاج شيخ محمد صادق فقيهي قمي

11 - حاج شيخ احمد فقيهي قمي

12 - آقا ميرزا محمد باقر رباني - فرزند معظم له -

13 - مرحوم آقا سيد ناصرالدين قمي (1300 - 1363 ق)

تأليفات‏

آن مرد بزرگ، تمام اوقات خويش را به خدمت به دين مصروف داشت. او به غير از تدريس و منبر و اقامه جماعت، کتابهايي فراوان در فقه، حديث، شعر، تاريخ و کلام است که عبارتند از:

1 - الاربعين الحسينية.اين کتاب، معروفترين نوشتار وي است. مؤلف، در اين کتاب شريف چهل حديث درباره امام حسين (ع) را شرح نموده و در آن از مطالب بسيار در فنون حديث، تفسير، تاريخ، کلام، شعر عربي و فارسي، لغت و فقه سخن گفته است.(11)

اين کتاب، آکنده از فوائد گوناگون و مطالب خواندني بوده و نوشته‏اي توسط نگارنده پيرامون آن به چاپ رسيده است.(12) مؤلف بزرگوار، بسياري از اشعار عربي و فارسي خود را در اين کتاب - به تناسب مقام - ذکر نموده و چيره‏دستي خود را در فنّ قصيده‏سرايي نشان داده است. در سبب تأليف اين کتاب، آورده‏اند:

از مرحوم محدث نوري مي‏خواهند که بحارالانوار را براي چاپ، مقابله و تصحيح نمايد و ايشان، اين کار را به مرحوم آيت‏اللّه ارباب حواله مي‏دهد. معظم‏له نيز مي‏پذيرد، اما در اثر انجام اين کار سنگين و طاقت‏فرسا، نور چشم خود را از دست مي‏دهد و کم ديد مي‏شود لذا نذر مي‏کند که اگر خداوند او را شفا دهد کتاب اربعين را بنويسد. و خداوند متعال او را شفا داد و او هم اين کتاب را در سال 1328 ق نگاشت و در سال 1330 به چاپ رسيد.(13)

مؤلف محترم، در آغاز سلسله سند خويش را به ائمه اطهار (ع) از طريق محدث نوري، و در حديث 40، از طريق آيات عظام: حاج ميرزا حسين خليلي تهراني، سيد محمد هندي نجفي، شيخ الشريعه اصفهاني و محدث نوري بازگو کرده است.

2 - ديوان اشعار (مجموعه‏اي از اشعار عربي و فارسي، که برخي از آنها بسيار معروف است و اگر گردآوري شود، ديواني بزرگ خواهد شد.)

3 - شرح کتاب «بيان» شهيد اول - دوره فقه -

4 - شرح قصيده عينيه سيد حميري (لامّ عمرو باللوي‏ مربع)

5 - رجوم الشياطين، در ردّ بر فرقه ضاله بابي و بهايي‏

6 - حاشيه بر کتاب «جواهر الکلام»

* حاشيه بر کتابهاي بسيار، مانند: اسفار (14)

7 - تصحيح و مقابله و طبع کتاب شريف «بحارالانوار»

8 - تصحيح و مقابله و چاپ کتابهاي: غيبت نعماني (چاپ 1318 ق)، اثبات الوصية مسعودي (چاپ 1320 ق)، کنزالعرفان فاضل مقداد و منهاج النجاة فيض کاشاني

ويژگيهاي اخلاقي‏

آن فقيه بزرگ داراي سجايا و صفاتي بود که از ديگران، متمايزش ساخته بود. از جمله ويژگيهايش دستگيري از مستمندان و کمک به مردم بود. جود و احسان شيوه او بود و به اين ويژگي مشهور چنانکه درباره‏اش نوشته‏اند:

«وي از آيات الهيه و از براهين قاطعه طريقه جعفريه، در فقاهت و اجتهاد مقامي بسيار بلند و رتبه‏اي ارجمند داشت. به مقام بزرگواري و بسط يد و نفاذ حکم و قبول عامه که او داشت کمتر کسي رسيده است...»(15)

مهرباني و دوستي‏اش با مردم به اندازه‏اي بود که حتي مجرمين آن زمان به خود اجازه مي‏دادند بدو پناهنده شوند و در منزلش «بست» بنشينند و در امان باشند.

بسيار متهجد و شب‏زنده‏دار بود و در سفر و حضر تهجدش ترک نمي‏شد. به عزاداري اهلبيت (ع) اهميت بسيار مي‏داد و در مجالس ماتم ايشان با صداي بلند مي‏گريست. چنانکه شاگرد نامدارش مرحوم حاج شيخ عباس قمي مي‏نويسد:

«وي - حفظه اللّه تعالي - مانند محمد بن احمد بن عبد اللّه بصري، ملقّب به مفجّع و معروف به کثرت بکاء و گريه و زاري بر اهلبيت بود.»(16)

معظم‏له در دهه عاشورا و آخر ماه صفر و روز بيست و پنجم ماه رجب سالروز شهادت حضرت موسي بن جعفر - در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (س) - منبر مي‏رفتند و مردم را موعظه و ارشاد مي‏فرمود. در تفقد و دلجويي از سادات بسيار کوشا بود و به محرومان، فراوان رسيدگي مي‏کرد. متواضع و خوش مجلس و خوش برخورد بود و از علماي معاصر خود، تجليل فراوان مي‏نمود. چنانکه در سال 1322 ق، که تازه شاگرد برازنده‏اش حاج شيخ عباس قمي به قصد زيارت حضرت رضا (ع) به مشهد مقدس مشرف شده بود، نامه‏اي عربي به وي نوشت و اشتياق فراوان خود را به او نماياند.(17)

اخلاص و تواضع‏

آن مرحوم، در تواضع و اخلاص زبانزد همگان بود. گويند: در نخستين روزهايي که آيت‏اللّه حاج شيخ عبدالکريم حايري درس خود را شروع کرده بودند، معظم‏له رو به شاگردان خود نمود و فرمود:

«ما سالها است «اهم» و «مهم» را به شما درس مي‏دهيم، در حال حاضر حضور در درس آيت‏اللّه حايري «اهم» است، برخيزيد و در درس ايشان حاضر شويد. همه مي‏روند و تنها دو تن از فرزندانش (مرحوم ميرزا محمد تقي اشراقي و ميرزا محمد باقر رباني) باقي مي‏مانند - که از محضر پدر، استفاده کنند - ولي معظم‏له از آنان نيز مي‏خواهد که در درس آيت‏اللّه حايري حاضر شوند.

نيز ايشان با ورود آيت‏اللّه حايري به قم، نهايت تجليل و احترام را از ايشان نموده و در راه تأسيس حوزه علميه قم با ايشان کمال همکاري را نمود. به نوشته صاحب آثار الحجة «و ديگر از کساني که در تأسيس حوزه سهم به سزائي دارد، مرحوم حجةالاسلام و المسلمين آقاي حاج ميرزا محمد ارباب است که بسيار ساعي و مصرّ بودند در توقف مرحوم آيت‏اللّه حايري در قم»(18) و در تأسيس اين دانشگاه روحاني با مرحوم آيت‏اللّه حايري همکاري شاياني‏نمود.(19)

امر به معروف و نهي از منکر

او وجود منکرات را در قم برنمي‏تافت و با آن شديداً به مبارزه مي‏پرداخت. به گونه‏اي که صاحب تحفة الفاطميين مي نويسد:

«... در حفظ حماي شريعت مصطفوي دقيقه‏اي فرو نگذاشت و در اين باب اقدام و اهتمام او را ديگري نداشت.»

زماني - ماه محرم که تعزيه‏خواني تکيه متولي‏باشي رونق فراوان داشت و عموم مردم قم - از زن و مرد - براي ديدن آن به تکيه مي رفتند - چند تن از فرّاشان و نوکران متولي‏باشي، خانمي شوهر دار را - که براي تعزيه به تکيه مي رفت - دزديده و متعرّض آن مظلومه شدند تا اينکه آن خانم در سحرگاه روز چهارم خود را نجات داده و به خانه آيت‏اللّه ارباب شتافت و جريان را براي ايشان گفت. آقا با شنيدن اين جريان تکان شديدي خورد و تصميم به خروج از شهر گرفت. مردم قم نيز به دنبال آقا از شهر خارج شدند. در بيرون شهر - قهوه خانه علي سياه - ماژور ابوالقاسم لاهوتي - رئيس نظميه وقت - به خدمت ايشان رسيد و از او مي خواهد از اين کار صرف نظر نمايد. آقا فرمودند: شهري که دارالمؤمنين خوانند و چنين اعمالي در آن انجام گيرد، مرا در اين شهر ماندن خطا است. با اصرار لاهوتي و تعهد به مجازات مجرمان، آقا به شهر مراجعت مي کنند، ولي از آن طرف مجرمان که در پناه متولي‏باشي - که در قم، مرد بانفوذ و قدرتمندي به شمار مي رفت - بودند و دست کسي به آنها نمي رسيد، لذا آيت‏اللّه ارباب شخصاً براي او پيام داده و مجرمان را از او مي خواهد ( تا تحويل مأموران حکومتي دهد ) اصرار و پافشاري معظم‏له باعث شد تا مجرمان دستگير و در چهار سوق بازار، به سزاي عمل خود رسيده و حدّ خوردند.(20)

دفاع از حقوق مردم

آن مرحوم ، هماره در دفاع از حقوق عامه پيشقدم بود. در جنگ جهاني اول که قواي روس وارد ايران شده همه جارا دستخوش ناامني و چپاول و ناراحتي مردم ساخته بودند، شهر قم نيز از اين مصيبت در رنج و آزار بود. به گونه اي که قواي روسي به غير از غارت و چپاول اموال مردم، کار را به جايي رسانده ودند که دست تعدّي به ناموس مردم دراز کرده و امنيت را از شهر سلب نموده بودند. لذا مرحوم حاج ميرزا محمد ارباب -بزرگ علماي قم - به همراه چند تن از محترمين شهر به ديدن ژنرال «باراتف» روسي رفت و پس از گفتگوهاي بسيار ژنرال روسي را تحت تأثير قرار داد و او گفت:

«من در خدمت شما هستم و دستور داد که هيچ سربازي حق ندارد به کسي از مردم تعرض کند، و با اين کار هوشمندانه معظم له مردم قم از تعرض سربازان روس در امان مي مانند.»(21)

فرزندان

از آن فقيه بزرگ، فرزنداني والامقام بر جاي مانده که عبارتند از:

مرحوم حجة الاسلام ميرزا محمد باقر رباني و ميرزا محسن اشراقي و در حال حاضر آقاي حاج آقا سعيد اشراقي از جمله فرزندان معظم‏له به شمارند. اما از همه معروفتر استاد سخن و خطيب شيرين شکّرشکن مرحوم حجةالاسلام و المسلمين حاج ميرزا محمد تقي اشراقي است. وي در 1313 ق به دنيا آمد و پس از تحصيل سطوح عاليه نزد والد بزرگوارش و آيت‏اللّه حاج شيخ ابوالقاسم قمي، به درس آيت‏اللّه حاج شيخ عبدالکريم حايري حاضر شد و به درجه اجتهاد نائل آمد. او علاوه بر فقه و اصول، در تفسير و حديث و حکمت و فلسفه و ادبيات دستي توانا داشت و يکي از مدرسين بزرگ حوزه علميه به شمار مي آمد. وي در فنّ خطابه و ابتکارات و تحقيق مطالب بي‏بديل و علم خود را به زيور حلم و وقار و تواضع و حسن اخلاق آراسته و در اين فضائل شُهره بود. در مقام وعظ و ارشاد، به قدري مهارت و استادي در تطبيق مطالب داشت و حق مطلب را ادا مي کرد و داد سخن مي داد که عقول مات و خردها حيران مي ماند.

از تأليفات چاپ شده‏اش مي توان از: تفسير سوره يوسف و تفسير سوره اعلي‏ و تفسير سوره قلم را نام برد و کتابهاي: اربعين حديث، تقريرات مکاسب آيت‏اللّه حايري و تعليقات فراوان بر کتابهاي فقهي، اصولي و فلسفي او به چاپ نرسيده است. وي در 25 رمضان 1368 ق بدرود حيات گفت و در جوار استادش در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد.(22)

مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ محمد علي انصاري پدر نگارنده در رثاي وي قصيده‏اي بلند با مطلع:




  • تا که اشراقي برون از دست ما شد
    دين و دانش هر دو تا صاحب عزا شد(23)



  • دين و دانش هر دو تا صاحب عزا شد(23)
    دين و دانش هر دو تا صاحب عزا شد(23)



و قصيده‏اي ديگر با مطلع:




  • برون زعقده دل نايدم سخن ز دهن‏
    غمم فشرده گلو، سخت بسته راه سخن(24)



  • غمم فشرده گلو، سخت بسته راه سخن(24)
    غمم فشرده گلو، سخت بسته راه سخن(24)



سرود و حزن و ماتم خود را نمايان ساخت.

يادگار ارزنده وي مرحوم آيت‏اللّه حاج آقا شهاب‏الدين اشراقي - داماد حضرت امام خميني (ره) - بود. او از شاگردان والد بزرگوارش، حضرت امام خميني و آيت‏اللّه محقق داماد و آيت‏اللّه العظمي بروجردي و صاحب‏نظر در فقه و تفسير و فلسفه بود. از تأليسفات اوست: 1 - تفسير سخن حق در 20 جلد (5 جلد آن به چاپ رسيده است) 2 - چهره‏هاي درخشان در تفسير آيه تطهير 3 - پاسداران وحي، در بحث امامت و نقد کتاب شهيد جاويد (اين دو کتاب را با همکاري آيت‏اللّه العظمي فاضل لنکراني نگاشته است) و کتابهاي غير چاپي‏اش عبارتند از: 1 - کتاب الطهارة 2 - دانستنيهايي از اسلام 3 - في‏الاحوط و الاقوي‏ (25) وي در 1342 ق به دنيا آمد و در 1402 ق بدرود حيات گفت و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه به خاک سپرده شد.

درگذشت‏

سرانجام آن فقيه بزرگ قم، پس از عمري تلاش و کوشش در ترويج دين و بزرگداشت شعاير الهي، در سال 1341 ق در 68 سالگي چشم از جهان فرو بست و به مواليان طاهرينش پيوست. در وفات ايشان، مردم و حوزه علميه قم يکپارچه عزادار شدند و به خصوص مرحوم آيت‏اللّه حايري، بسيار متأثر و نگران شده و در تسليت مرحوم اشراقي و برادران او فرمود:

«نه تنها شما يتيم شديد، بلکه برادري هم از دست من رفته است.»(26)

مردم حق شناس قم، پيکر پاکش را پس از يک تشييع باشکوه، در قبرستان شيخان - در جوار مرقد ميرزاي قمي - به خاک سپردند. عاش سعيدا و مات سعيدا.

منابع‏

1 - آثار الحجة يا دائرة المعارف حوزه علميه قم. محمد شريف رازي. قم، انتشارات نوين 1335 ش.

2 - اربعين الحسينية. حاج ميرزا محمد ارباب. چاپ انتشارات اسوه. 1372 ش.

* تاريخ تکايا و عزاداري قم. مهدي عباسي. چاپ قم.

3 - تحفة الفاطميين في تاريخ قم و القميين. شيخ حسين قمي معروف به ارده‏شيره. چاپ قم.

* ديوان اشعار. حاج شيخ محمد علي انصاري قمي. چاپ قم، 1342 ش.

4 - الذريعة الي تصانيف الشيعة. شيخ آقا بزرگ تهراني. چاپ بيروت.

5 - ريحانة الادب في تراجم المعروفين بالکنية و اللقب. محمد علي مدرس خياباني. تهران، انتشارات علمي، 1335 ش.

6 - سفينة البحار و مدينة الحکم و الآثار. حاج شيخ عباس قمي. تهران، کانون انتشارات عابدي.

7 - علماء معاصرين. حاج ملا علي واعظ خياباني. تبريز، انتشارات قرشي.

* فوائد الرضوية في تراجم علماء المذهب الجعفرية. حاج شيخ عباس قمي. چاپ قم.

8 - کتابشناسي آثار مربوط به قم. سيد حسين مدرسي طباطبايي. چاپ قم.

9 - گنجينه دانشمندان. محمد شريف رازي. تهران، کتابفروشي اسلاميه، 1352 ش.

10 - مجله نور علم. ش 16 (تيرماه 1365 ش) چاپ قم.

11 - مفاخر اسلام (ج 11). علي دواني. تهران، دفتر اسناد انقلاب اسلامي.

12 - هدية الرازي الي الامام المجدد الشيرازي. شيخ آقا بزرگ تهراني. چاپ نجف


1 - مدرسي طباطبايي، کتابشناسي آثار مربوط به قم، ص 4.

2 - اشراقي، مقدمه اربعين الحسينية، ص «ب».

3 - مستوفي، شرح زندگاني من، ج 1، ص 699 - 700.

4 - مدرسي طباطبايي، کتاب‏شناسي آثار مربوط به قم. ص 73 - 78 (براي اطلاع بيشتر ببينيد).

5 - مهدي عباسي. تاريخ تکايا و عزاداري قم، ص 259 - 260.

6 - شريف رازي محمد. گنجينه دانشمندان. ج 1، ص 150.

7 - شيخ آقا بزرگ تهراني. نقباء البشر. ج 3، ص 1186 و هدية الرازي، ذيل شماره 290.

8 - شريف رازي، محمد. گنجينه دانشمندان. ج 1، ص 152 به نقل از: شيخ‏حسين ارده‏شيره‏قمي، تحفةالفاطميين. ج‏1.

9 - تحفة الفاطميين، ج 1 و مدرس خياباني. ريحانة الادب، ج 3، ص 320.

10 - شيخ آقا بزرگ تهراني .الذريعة، ج 1، ص 425.

11 - ناصرالدين انصاري. مجله مسجد، ش.

12 - مجله نور علم، ش 16 (تيرماه 1365 ش)، ص 84.

13 - حاج شيخ عباس قمي. سفينةالبحار. ج 2، ص 17.

14 - آثارالحجة، ج 1، ص 221 و علماي معاصرين، ص 130 به نقل از تحفة الفاطميين، ج 1.

15 - محدث قمي. فوائد الرضوية. ص 602.

16 - علي دواني. مفاخر اسلام. ج 11، ص .240 در آن متن پاسخ محدث قمي و اشعاري در مدح مرحوم آيت‏اللّه ارباب - که سروده محدث قمي است - ذکر شده.

17 - شريف رازي. آثار الحجة. ج 1، ص 16.

18 - همو. ج 1، ص 220.

19 - مهدي عباسي. تاريخ عزاداري قم. ص .128 مجله نور علم، ش 16، ص 89 (با اندکي تغيير).

20 - براي شرح و تفصيل بيشتر ر،ک: علي دواني. مفاخر اسلام. ج 11، ص 243 و مهدي عباسي. تاريخ تکايا و عزاداري قم. ص 269 و مجله نور علم، ص 16، ص 89.

21 - شريف رازي. آثار الحجة. ج 1، ص 135 - 137 و گنجينه دانشمندان، ج 2، ص 338.

22 - محمد علي انصاري. ديوان اشعار. ص 195 - 197.

23 - همو. ديوان اشعار. ص 121 - 122.

24 - شريف رازي. گنجينه دانشمندان. ج 2، ص 70.

25 - آثارالحجة. ج 1، ص 220.

/ 1