مسایل عرفانی حج‌ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مسایل عرفانی حج‌ - نسخه متنی

عبدالعلی‌ باقری‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مسايل‌ عرفاني‌ حج‌



مسايل‌ عرفاني‌ حج‌





عبدالعلي‌ باقري‌







در اسلام‌ تمام‌
اعمال‌ عبادي‌ افزون‌ بر صورت‌
ظاهري‌ داراي‌ اسرار و رازهاي‌
شگفت‌انگيز عرفاني‌ است‌ و حج‌ كه‌
يكي‌ از احكام‌ مهم‌ عبادي‌، سياسي‌
اسلام‌ شمرده‌ مي‌شود، از اين‌
قاعده‌ مستثنا نيست‌ و اين‌ فريضه‌
الاهي‌ خصوصياتي‌ منحصر به‌ فرد دارد
كه‌ آن‌ را از ساير احكام‌ اسلامي‌
برتري‌ داده‌ است‌. مسلمانان‌ جهان‌
با مليت‌ها، رنگ‌ها، زبان‌ها و
نژادهاي‌ گوناگون‌ از سراسر كره‌
خاكي‌ در يك‌ مكان‌ اجتماع‌ كرده‌ و
همگي‌ يك‌ شعار سر داده‌، يك‌ هدف‌
را دنبال‌ مي‌كنند؛ بنابراين‌
مي‌توان‌ حج‌ را رستاخيز كوچ





«وَ
اَذَّن‌ْ في‌ النّاس‌ بالْحَج‌َّ
يَاْتُوك‌َ رجالاً وَ عَلي‌ كُل‌َّ
ضامرٍ يَاْتين‌َ من‌ْ كُل‌َّ فَج‌ٍّ
عَميق‌ٍ » (حج‌، 22).





باطن‌ حج‌ مشتمل‌ بر منازلي‌ است‌:





منزل‌ اول‌ سير
من‌ الخلق‌ الي‌ الحق‌، بريدن‌ از
ماسوي‌ الله‌ براي‌ پيوند با خدا و
اين‌ منزل‌ خود داراي‌ چند مرتبه‌
است‌: اول‌ توبه‌: رجوع‌ از شيطان‌
دروني‌ و طاغوت‌ بيروني‌ به‌ سوي‌
خداوند؛ دوم‌ يقظه‌: بيداري‌ و
آگاهي‌ كامل‌ به‌ قدر و منزلت‌ حريم‌
خانه‌ خدا؛ سوم‌ تخليه‌: خالي‌ كردن‌
درون‌ از صفات‌ شيطاني‌ و جايگزيني‌
صفات‌ رحماني‌؛ چهارم‌ تجليه‌:
تصفيه‌ دل‌ و تميز دادن‌ ارزشها از ضد
ارزش‌ها.





منزل‌
دوم‌: سير من‌ الحق‌ في‌ الحق‌:
ادامه‌ و استمرار پيوند با خدا و سعي‌
در تحكيم‌ آن‌ و اين‌ منزل‌ داراي‌
اعمالي‌ است‌:





1.
احرام‌: يعني‌ وارد منطقه‌اي‌
مي‌شود كه‌ برخي‌ از چيزها بر حاجي‌
حرام‌ مي‌شود؛





2.
طواف‌: اين‌ عمل‌ تشبّهي‌ به‌ عمل‌
فرشتگان‌ است‌ كه‌ دائم‌ پيرامون‌
عرش‌ خدا در طوافند؛





3. نماز طواف‌: وقتي‌ به‌ مقام‌
عبوديت‌ مي‌رسد، بايد نماز شكر به‌
جاي‌ آورد؛





4. سعي‌
بين‌ صفا و مروه‌: تداعي‌ خاطره‌
شيرين‌ ابراهيم‌ و تجسم‌ اميدواري‌
زني‌ به‌ رحمت‌ خداوند كه‌ سرانجام‌
به‌ هدف‌ خويش‌ مي‌رسد؛





5. تقصير: توجه‌ از لذات‌
روحي‌ به‌ لذات‌ جسمي‌ است‌ كه‌ با
تقصير كردن‌ همه‌ چيز به‌ جز بوي‌
خوش‌ و استمتاع‌ از زن‌ براي‌ حاجي‌
حلال‌ مي‌شود؛





6.
حركت‌ به‌ سوي‌ عرفات‌: محل‌
اعتراف‌ به‌ گناه‌ و محل‌ كسب‌
معرفت‌ و تجديد با توحيد؛





7. حركت‌ به‌ جانب‌ مشعر:
مكاني‌ كه‌ با ياد و ذكر خدا كسب‌ شعور
و فطانت‌ مي‌كند؛





8.
حركت‌ به‌ سوي‌ منا: سرزمين‌ اميد و
رحمت‌ و معرفت‌ و استجابت‌ دعا و طلب‌
سعادت‌ دنيا و آخرت‌؛





9. رمي‌ جمرات‌ سه‌ گانه‌: سنگ‌
زدن‌ به‌ شيطان‌ دروني‌ (نفس‌
اماره‌) و شيطان‌ بيروني‌ (ابليس‌ و
اعوان‌ او) و طاغوت‌ انسي‌ يعني‌
دشمنان‌ دين‌ و اسلام‌؛





10. قرباني‌: عملي‌ كه‌ رمز گذشت‌
و فداكاري‌ در راه‌ محبوب‌ است‌؛





11. حلق‌ يا تقصير:
تراشيدن‌ و بريدن‌ باقيمانده‌
كدورت‌ها و رذالت‌ها و اصلاح‌ دل‌ از
زنگار خودخواهي‌ها و كبر و ريا؛





12. طواف‌ نساء: رمز آن‌
اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ هر چند به‌
مقام‌ عبوديت‌ برسد، تسلط‌ او بر
غريزه‌ جنسي‌ به‌ عنايت‌ خداوند نياز
دارد.





منزل‌ سوم‌:
سير من‌ الحق‌ الي‌ الخلق‌: البته‌
اين‌ منزل‌ از منزل‌ اول‌ و دوم‌
مشكل‌تر است‌؛ چون‌ در اوّلي‌ و
دومي‌ خودسازي‌ بود؛ ولي‌ اين‌
منزل‌ ديگر سازي‌ است‌؛ يعني‌ حاجي‌
بايد تمام‌ آنچه‌ را كه‌ از حج‌
آموخته‌، به‌ ديگران‌ منتقل‌ سازد.





مقدمه‌





در اسلام‌ تمام‌ اعمال‌
عبادي‌ افزون‌ بر صورت‌ ظاهري‌
داراي‌ اسرار و رازهاي‌ شگفت‌انگيز
عرفاني‌ است‌ و حج‌ كه‌ يكي‌ از
احكام‌ مهم‌ عبادي‌، سياسي‌ اسلام‌
شمرده‌ مي‌شود، از اين‌ قاعده‌
مستثنا نيست‌ و اين‌ فريضه‌ الاهي‌
خصوصياتي‌ منحصر به‌ فرد دارد كه‌
آن‌ را از ساير احكام‌ اسلامي‌
برتري‌ داده‌ است‌.





مسلمانان‌ جهان‌ با مليت‌ها،
رنگ‌ها، زبان‌ها و نژادهاي‌
گوناگون‌ از سراسر كره‌ خاكي‌ در يك‌
مكان‌ اجتماع‌ كرده‌ و همگي‌ يك‌
شعار سر داده‌، يك‌ هدف‌ را دنبال‌
مي‌كنند؛ بنابراين‌ مي‌توان‌ حج‌ را
رستاخيز كوچك‌ ناميد.





همان‌ گونه‌ كه‌ اعمال‌ حج‌،
توحيد
و نبوت‌ و معاد و امامت‌ را در بردارد،
نماز، روزه‌، جهاد، تولي‌ و تبري‌ و
ساير امور مانند خلوت‌، جلوت‌ و ذكر و
تفكر، سكوت‌، فرياد و عزلت‌ و اجتماع‌
را نيز شامل‌ مي‌شود. حج‌ تجلي‌ و
تكرار همه‌ صحنه‌هاي‌ عشق‌ آفرين‌
انسان‌ و جامعه‌ متكامل‌ است‌. حج‌
عرصه‌ نمايش‌ و آيينه‌ سنجش‌ استعداد
و توان‌ مادي‌ و معنوي‌ همه‌
مسلمانان‌ جهان‌ است‌. حج‌ به‌ سان‌
قرآن‌ است‌ كه‌ هر كسي‌ به‌ ميزان‌
استعداد و فهم‌ خويش‌ از آن‌ بهره‌
مي‌گيرد. دراهميت‌ حج‌ همين‌ روايت‌
كافي‌ است‌ كه‌ از رسول‌ اكرم‌ 9
پرسيده‌ شد: آيا در اسلام‌ براي‌ زن‌
جهاد وجود دارد؟ پيامبر فرمود: بلي‌،
حج‌ و عمره‌ به‌ منزله‌ جهاد براي‌
زن‌ها است‌ (هندي‌، 142/5). حج‌ با توجه‌
به‌ گستردگي‌ ابعاد و ويژگي‌ خاصش‌
اسرار عرفاني‌ فراواني‌ دارد كه‌ در
اين‌ مقاله‌ به‌ بخشي‌ از آن‌ها
اشاره‌ مي‌كنيم‌.





مسائل‌ عرفاني‌ حج‌





حج‌ يك‌ صورت‌ ظاهري‌، و يك‌
سيرت‌ باطني‌ دارد كه‌ اين‌ سيرت‌
باطني‌ بر مقام‌ها و مراتبي‌ مشتمل‌
است‌ كه‌ پاره‌اي‌ از آن‌ها جز
براي‌ خصصين‌ و اهل‌ معرفت‌ ميسر و
حاصل‌ نمي‌شود.









منازل‌ حج‌





منزل‌ اول‌





سير من‌ الخلق‌ الي‌ الحق‌،
بريدن‌ از ما سوي‌ الله‌ براي‌ پيوند
با خدا و اين‌ منزل‌ داراي‌ مراتبي‌
است‌ كه‌ به‌ اختصار به‌ آن‌ اشاره‌
مي‌كنيم‌.





مرتبه‌
اول‌، توبه‌: رجوع‌ از شيطان‌هاي‌
دروني‌ و طاغوت‌هاي‌ بيروني‌ به‌
سوي‌ خدا، رجوع‌ از خوي‌ حيواني‌ به‌
سوي‌ خوي‌ انساني‌، دوري‌ از هوا و
هوس‌ و اميال‌ نفس‌ اماره‌ به‌ سوي‌
معنويت‌ و فضايل‌ اخلاقي‌. در حقيقت‌
از موانع‌ وصول‌ به‌ حق‌ عبور كردن‌
و به‌ سوي‌ حضرت‌ حق‌ روي‌ آوردن‌.





مرتبه‌ دوم‌،
يقظه‌: در اين‌ سفر عرفاني‌، يقظه‌
به‌ معناي‌ آگاهي‌ و توجه‌ به‌ قدر و
منزلت‌ خانه‌ خدا و حريم‌ پاك‌ او
داشتن‌ است‌. توجه‌ به‌ توفيقي‌ كه‌
پروردگار عالم‌ نصيب‌ بنده‌ خويش‌
كرده‌ است‌. توجه‌ به‌ بايدها و
ارزش‌ها يعني‌ واجبات‌ حج‌ و پرهيز
از نبايدها و ضد ارزش‌ها يعني‌
گناهان‌ و محرمات‌ حج‌. توجه‌ به‌
اين‌كه‌ خداوند عمل‌ گناهكاران‌ را
نمي‌پذيرد و قبولي‌ اعمال‌ وابسته‌
به‌ تقوا است‌.





«انِّما يَتَقَبِّل‌ُ اللّه‌ُ
من‌َ
الْمُتِّقين‌َ » (مائده‌، 27).





توجه‌ به‌ اين‌ كه‌ در
اين‌ سفر روحاني‌ در محضر خداوند،
پيامبر اكرم‌9 و امامان‌ معصوم‌: حضور
دارد.





«وَ قُل‌
اعْمَلُوا فَسَيَرَي‌ اللّه‌ُ
عَمَلَكُم‌ْ وَ رَسُولُه‌ُ وَ
الْمُوْمنُون‌َ» (توبه‌، 105).





مرتبه‌ سوم‌، تخليه‌: پس‌
از مقام‌ توبه‌ و يقظه‌، بايد به‌
مقام‌ تخليه‌ صعود كرد. مقام‌ تخليه‌
آن‌ است‌ كه‌ دل‌ را يكسره‌ از صفات‌
زشت‌ و ناپسند و رذايل‌ اخلاقي‌
خالي‌
كند و ريشه‌ هرز صفات‌ رذيله‌
نظيرحسد، بخل‌، كبر، ريا، تملق‌،
دروغ‌، تزوير، نفاق‌، جاه‌طلبي‌ و
غيره‌ را كه‌ مايه‌ تيره‌ بختي‌ و
سيه‌ روزي‌ آدمي‌ است‌، بسوزاند و
به‌ جاي‌ آن‌ها درون‌ خويش‌ را به‌
خصايص‌ بالاي‌ اخلاقي‌ و فضايل‌
عالي‌ انساني‌ نظير خيرخواهي‌،
سخاوت‌، تواضع‌، اخلاص‌، صداقت‌،
رأفت‌، زهد و غيره‌ بيارايد. در اين‌
صورت‌ حج‌ او حج‌ ابراهيمي‌ خواهد
بود: «انَّي‌ وَجِّهْت‌ُ وَجْهي‌َ
للِّذي‌ فَطَرَ السِّماوات‌ وَ
الاَْرْض‌َ حَنيفاً وَ ما اَنَا من‌َ
الْمُشْركين‌َ » (انعام‌، 79).





حاجي‌ بايد در اين‌ سفر
روحاني‌ و سير الي‌ الله‌، نيت‌
خويش‌ را خالص‌ كند و از هرگونه‌
اغراض‌ پست‌ مادي‌ و دنيايي‌ بپرهيزد
و جز رضاي‌ خدا چيزي‌ را در نظر نياورد:
«الاِّ ابْتغاءَ وَجْه‌ رَبَّه‌
الاَْعْلي‌» (ليل‌، 20) و به‌ تمام‌
اعمال‌ و رفتار و گفتارهاي‌ خويش‌
رنگ‌ و صبغه‌ الاهي‌ بدهد كه‌ هيچ‌
رنگ‌ و صبغه‌اي‌ از آن‌ برتر نيست‌:
«صبْغَةَ اللّه‌ وَ مَن‌ْ اَحْسَن‌ُ
من‌َ اللّه‌ صبْغَةً » (بقره‌، 128).





مرتبه‌ چهارم‌،
تجليه‌: اين‌ مقام‌ و مرتبه‌ نصيب‌
خصصين‌ و اولياي‌ الاهي‌ خواهد شد.
حاجي‌ در اين‌ مقام‌ به‌ نور خدا منور
مي‌شود: «وَ جَعَلْنا لَه‌ُ نُوراً
يَمْشي‌ به‌ في‌ النّاس‌» (انعام‌،
122)، و به‌ لطف‌ خدا به‌ مقام‌
عبوديت‌ و بندگي‌ مي‌رسد و بدين‌
ترتيب‌ ارزش‌ها را از ضد ارزش‌ها و
ارزشمندان‌ را از دون‌ قيمتان‌ و
پاكان‌ را از ناپاكان‌ تميز مي‌دهد:
«ان‌ْ تَتِّقُوا اللّه‌َ يَجْعَل‌ْ
لَكُم‌ْ فُرْقاناً » (انفال‌، 29)؛
البته‌ برخي‌ عارفان‌ مرتبه‌ تحليه‌
را بعد از مرتبه‌ تخليه‌ افزوده‌اند
كه‌ ما آن‌ دو را با هم‌ ذكر كرديم‌ و
به‌ ذكر جداگانه‌ آن‌ نيازي‌ نبود.





اين‌ مراتب‌
چهارگانه‌ منزل‌ اول‌ در كلام‌ بلند
و زيباي‌ امام‌ صادق‌ 7 جلوه‌ گر
است‌: «اذا اردت‌ الحج‌ فجّرد قلبك‌
للّه‌ عزوجل‌ من‌ قبل‌ غرمك‌ عن‌
كل‌ شاغل‌ و حجب‌ كل‌ حاجب‌ و فوّض‌
امورك‌ كلها الي‌ خالقك‌ و توكل‌
عليه‌ في‌ جميع‌ ما يظهر من‌ حركاتك‌
و سكناتك‌ و سلم‌ لقضائه‌ و حكمه‌ و
قدره‌ و دع‌ الدنيا و الراحة و الخلق‌
واخرج‌ من‌ حقوق‌ تلزمك‌ من‌ جهة
المخلوقين‌ و لا تعتمد علي‌ زادك‌ و
راحلتك‌ و اصحابك‌ و قوتك‌ و شبابك‌ و
مالك‌، فان‌ من‌ ادعي‌ رضا الله‌
واعتمد علي‌ شي‌ صيره‌ عليه‌ عدواً و
وبالاً ليعلم‌ انه‌ ليس‌ له‌ قوة و لا
حيلة و لا لاحد الا بعصمة الله‌ تعالي‌
و توفيقه‌ و استعداد من‌ لا يرجوا
الرجوع‌ و احسن‌ الصحبة وراع‌ اوقات‌
فرائض‌ الله‌ و سنن‌ نبيه‌9 و ما يجب‌
عليك‌ من‌ الادب‌ و الاحتمال‌ و
الصبر و الشكر و الشفقه‌ و السخاء و
ايثار الزاد علي‌ دوام‌ الاوقات‌»
(گيلاني‌، باب‌ 22).





هرگاه‌ قصد حج‌ كردي‌، قلبت‌ را
براي‌ خدا خالي‌ و تخليه‌ كن‌ پيش‌
از آن‌ كه‌ هر چيزي‌ ديگر قلبت‌ را
مشغول‌ سازد و يا مانع‌ شود و همه‌
امورت‌ را به‌ خدا بسپار و به‌ او
توكل‌ كن‌ در تمام‌ آنچه‌ كه‌ از
حركات‌ و سكناتت‌ بر مي‌آيد و خود را
تسليم‌ حكم‌ و تقدير الاهي‌ بفرما و
تمام‌ دنيا و راحتي‌ و خلق‌ را رها
كن‌؛ و همچنين‌ خود را از حقوق‌
مخلوقان‌ آزاد ساز و بر توشه‌ و مركب‌
و همراهان‌ و قدرت‌ و جواني‌ و مالت‌
اعتماد نكن‌. همانا كسي‌ كه‌ رضاي‌
خدا را ادعا مي‌كند و مي‌طلبد ولي‌
اعتماد مي‌كند به‌ چيزي‌ (غير از خدا)
خداوند آن‌ را چه‌ بسا دشمن‌ و وزر و
وبال‌ انسان‌ قرار خواهد داد و بداند
هيچ‌ قدرتي‌ و چاره‌اي‌ ندارد، مگر
اين‌ كه‌ تمسك‌ كند به‌ خداوند و
توفيقاتش‌ و آمادگي‌ كسي‌ كه‌ توقع‌
بازگشت‌ ندارد و به‌ همراهانت‌ نيكي‌
كن‌ و مراعات‌ كن‌ اوقات‌ واجبات‌
الاهي‌ و مستحبات‌ و سيره‌ پيامبر
اكرم‌9 و آنچه‌ را از باب‌ ادب‌ و
كمال‌ برايت‌ لازم‌ است‌ از قبيل‌
تحمل‌، شكيبايي‌ و تشكر، مهرباني‌،
بخشش‌ و كرم‌ وترجيح‌ دادن‌ آنچه‌ را
كه‌ جزو زاد و توشه‌ تو است‌ در تمام‌
اوقات‌ زندگي‌ خود.





منزل‌ دوم‌





سير
من‌ الحق‌ في‌ الحق‌، ادامه‌
واستمرار پيوند با خدا و سعي‌ در
تحكيم‌ آن‌ تا نيل‌ به‌ مقام‌
عبوديت‌ واين‌ منزل‌ مشتمل‌ بر
اعمالي‌ است‌ كه‌ به‌ ترتيب‌ ذكر
مي‌شود:





1. احرام‌:
يعني‌ وارد منطقه‌ و محدوده‌اي‌
شدن‌ كه‌ در آن‌ منطقه‌ برخي‌ از
چيزها بر محرم‌ حرام‌ مي‌شود و اين‌
حرمت‌ دليل‌ عزت‌ حاجي‌ است‌، نه‌
محروميت‌ كه‌ با اين‌ حرمت‌ حاجي‌ در
خود احساس‌ استغنا كرده‌، خويش‌ را از
خيلي‌ مسائل‌ غني‌ مي‌داند و اين‌
حرمت‌ دليل‌ عدم‌ وابستگي‌ محرم‌
است‌. حاجي‌ در واقع‌ متصف‌ به‌
صفات‌ الاهي‌ شده‌ است‌؛ يعني‌
تشرف‌به‌ محضر حضرت‌ ربوبيت‌:
«عبدي‌ اطعني‌ حتي‌ اجعلك‌ مثلي‌»
(الجواهر السنية، 361)، و همچنين‌
تلبيه‌ كه‌ از شعاير بزرگ‌ حج‌ به‌
شمار مي‌آيد با صداي‌ رسا و بلند
گفته‌ شود تا شياطين‌ از شنيدن‌ اين‌
صدا بلرزند: «اتاني‌ جبرئيل‌ فقال‌
لي‌: ان‌ الله‌ يأمرك‌ ان‌ تامر
اصحابك‌ ان‌ يرفعوا اصواتهم‌
بالتلبية فانها من‌ شعائر الحج‌»
(هندي‌، ج‌5، ص‌31).





2. طواف‌: عمل‌ طواف‌ تشبهي‌ است‌
به‌ فرشتگان‌ كه‌ پيرامون‌ عرش‌ خدا
دائم‌ در طوافند: «وَ تَرَي‌
الْمَلائكَةَ حَافَّين‌َ من‌ْ
حَوْل‌ الْعَرْش‌ يُسَبَّحُون‌َ
بحَمْد رَبَّهم‌ْ» (زمر، 75)؛ پس‌
طواف‌ بندگان‌ مثل‌ فرشتگان‌ نشانه‌
عشق‌ آنان‌ به‌ خداوند است‌ و تكرار
طواف‌ به‌ منظور پيدا شدن‌ و تثبيت‌
مقام‌ تسليم‌ و عبوديت‌ است‌ و در
فضيلت‌ آن‌ گفته‌ شد كه‌ «اگر 50 بار
طواف‌ كند، تمام‌ گناهان‌ او بخشيده‌
مي‌شود درست‌ مثل‌ روزي‌ كه‌ متولد
شده‌ باشد» (هندي‌، ج‌ 5، ص‌31).





3. نماز طواف‌: طواف‌
كننده‌ وقتي‌ به‌ مقام‌ عبوديت‌
مي‌رسد، بايد نماز شكر به‌ جاي‌ آورد.
نماز، معراج‌ مؤمن‌ است‌. نماز
مكالمه‌ بنده‌ با خدا، و تشهد و
سلام‌هاي‌ نماز به‌ منزله‌ توسل‌
بنده‌ با اهل‌ بيت‌: است‌ و اين‌
توسل‌ با بيعتي‌ كه‌ پس‌ از اين‌ به‌
وسيله‌ استلام‌ حجر صورت‌ مي‌گيرد،
كامل‌ مي‌شود. عن‌ جابر: «ان‌ النبي‌
9 استلم‌ الحجر فقبله‌ واستلم‌
الركن‌ اليماني‌ فقبل‌ يده‌»
(هندي‌، ج‌5، ص‌177) و همچنين‌ در برخي‌
از روايات‌ اهل‌ سنت‌، استلام‌ الحجر
از جمله‌ محو كننده‌ و از بين‌ برنده‌
گناهان‌ و خطاها شمرده‌ شده‌ است‌:
«عبدالرزاق‌ عن‌ معمر عن‌ حميد
الاعرج‌ عن‌ مجاهد قال‌: ان‌ استلام‌
الحجر والركن‌ يمحق‌ الخطايا»
(صنعاني‌، ج‌5، ص‌29)؛ استلام‌ حجر و
بوسيدن‌ آن‌ به‌ منزله‌ تجديد
ميثاق‌ و عهد با رسول‌ اكرم‌9 است‌:
«فمن‌ الوفاء بعهدالله‌ استلام‌
الحجر» (همان‌، ج‌5، ص‌32). امام‌
صادق‌7 فرمود: هنگام‌ استلام‌ حجر
چنين‌ گفته‌ شود: «امانتي‌ اديتها و
ميثاقي‌ تعاهدته‌ شهدلي‌ بالموافاة»
(حر عاملي‌، ج‌ 17، ص‌407ـ409)؛ امانتم‌
را ادا، و به‌ عهد و پيمانم‌ وفا كردم‌
و به‌ اين‌ وفاداري‌ شاهد باش‌، و
همچنين‌ استلام‌ حجر تجسم‌ خضوع‌ در
برابر عزت‌ خداوند و نشانه‌ رضا به‌
تقدير او است‌؛ چنان‌كه‌ در روايات‌
هم‌ آمده‌ است‌: «و استلام‌ الحجر رضا
بقسمته‌ و خضوعاً لعزته‌ (گيلاني‌،
باب‌22)؛ استلام‌ حجر رضا به‌ آنچه‌
كه‌ قسمت‌ شده‌ و نهايت‌ خضوع‌ و
خشوع‌ در برابر عزت‌ پروردگار است‌».





4. سعي‌ بين‌ صفا و
مروه‌: برگزيده‌ خدا (مصطفي‌) يعني‌
حضرت‌ آدم‌ بر آن‌ كوه‌ فرود آمد و
اسم‌ او بر آن‌ نهاده‌ شد؛ ولي‌ مروة
چون‌ حوا مرأة (زن‌) است‌ آن‌جا فرود
آمد، آن‌جا را بدان‌ نام‌ خواندند.





اين‌ عمل‌ تداعي‌
خاطره‌ شيرين‌ حضرت‌ ابراهيم‌ 7
است‌؛ پيامبري‌ كه‌ مقام‌ عبوديت‌ و
تسليم‌ او را خداوند امضا كرده‌: «اذْ
قال‌َ لَه‌ُ رَبُّه‌ُ اَسْلم‌ْ
قال‌َ اَسْلَمْت‌ُ لرَب‌َّ
الْعالَمين‌َ » (بقره‌، 131).





سعي‌ بين‌ دو كوه‌ تجسم‌
اميدواري‌ زني‌ است‌ كه‌ با اميد به‌
رحمت‌ خداوند در بيابان‌ خشك‌ و بي‌
آب‌ و علف‌ براي‌ به‌ دست‌ آوردن‌
آبي‌ براي‌ كودك‌ خويش‌ در تكاپو
است‌ و با تلاطم‌ دروني‌ از صفا به‌
مروه‌ و از مروه‌ به‌ صفا مي‌رود و
سرانجام‌ با تلاش‌ و خلوص‌ نيت‌ از
نظر برون‌ به‌ آب‌ زمزم‌ و از نظر
درون‌ به‌ آب‌ حيات‌ مي‌رسد و
همچنين‌ سعي‌ بين‌ صفا و مروه‌ با
آن‌ حالت‌ و هيبت‌ خاصش‌ اقتدار و
شكوه‌ اسلام‌ را به‌ مشركان‌
مي‌نماياند؛ چنان‌ كه‌ در برخي‌ از
روايات‌ اهل‌ سنت‌ نيز آمده‌ است‌:
«... انما سعي‌ رسول‌ الله‌9 بين‌
الصفا و المروة ليري‌ المشركين‌
قوته‌» (سنن‌ نسائي‌، ج‌2، ص‌414)؛ پس‌
حاجيان‌ بايد ميان‌ صفا و مروه‌ درس‌
عشق‌ و ايثار را از حضرت‌ ابراهيم‌7 و
يارانش‌ بياموزند: «قَدْ كانَت‌ْ
لَكُم‌ْ اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في‌
ابْراهيم‌َ وَ الِّذين‌َ مَعَه‌ُ»
(ممتحنه‌، 4). حاجي‌ با هروله‌ كردن‌
از هوا و هوس‌ دوري‌ مي‌كند و از
قدرت‌ و شخصيت‌ كاذب‌ و ساختگي‌ خود
تبري‌ مي‌جويد: «و هرول‌ هرولة هرباً
من‌ هواك‌ و تبرياً من‌ جميع‌ حولك‌
و قوتك‌» (گيلاني‌، باب‌ 22)، و به‌
اين‌ وسيله‌ روح‌ و درون‌ خود را
براي‌ لقا و ديدار كوي‌ دوست‌ آماده‌
مي‌كند: «وصف‌ روحك‌ و سرك‌
للقاءالله‌ يوم‌ تلقاه‌ بوقوفك‌
علي‌ الصفا» (همان‌). روحيات‌ درون‌ و
اسرار پنهاني‌ات‌ را هنگام‌ ملاقات‌
با معبودت‌ در موقعي‌ كه‌ در كوه‌ صفا
قرار گرفتي‌، بيان‌ كن‌.





5. تقصير: تقصير توجه‌ از عالم‌
ملكوت‌ به‌ عالم‌ ناسوت‌ است‌.
توجه‌ از لذات‌ روحي‌ به‌ سوي‌
لذات‌ جسمي‌ و توجه‌ از وحدت‌ به‌
كثرت‌ است‌. تقصير، تحليل‌ بعد از
تحريم‌ است‌ بدين‌ معنا آنچه‌ كه‌
براي‌ محرم‌ حرام‌ شده‌ بود، با
تقصير كردن‌ (البته‌ جز بوي‌ خوش‌ و
استمتاع‌ از زن‌) برايش‌ حلال‌
مي‌شود؛ چون‌ كه‌ حاجي‌ از صفات‌
شيطاني‌ خويش‌ را تقصير كرده‌ و از
بين‌ برده‌ است‌: «لولا ان‌
الشياطين‌ يهجمون‌ علي‌ قلوب‌ بني‌
آدم‌ لتنظر الي‌ ملكوت‌ السموات‌
والارض‌» (مجلسي‌، ج‌70، ص‌59) اگر
شياطين‌ بر قلب‌ انسان‌ها هجوم‌
نمي‌آوردند، هرآينه‌ انسان‌
مي‌توانست‌ به‌ ملكوت‌ اعلاي‌
آسمان‌ها و زمين‌ نظر بيفكند.





6. حركت‌ به‌ سوي‌ عرفات‌:
عرفه‌ يعني‌ اعتراف‌ بندگان‌ به‌
گناهان‌ خويش‌ در پيشگاه‌ خداوند
«واعترف‌ بالخطايا بعرفات‌»
(گيلاني‌، باب‌ 22). عرفه‌ يعني‌ كسب‌
معرفت‌، معرفت‌ مبدأ و معاد و تجديد با
توحيد «و جدد عهدك‌ لله‌ بوحدانيته‌»
(همان‌). معرفت‌ نبوت‌ و ولايت‌،
معرفت‌ آفاق‌ و انفس‌ و سرانجام‌
معرفت‌ به‌ آن‌كه‌ «ليس‌ في‌ الدار
غيره‌ ديار» (همان‌). در خلوت‌ دل‌
انسان‌ فقط‌ خداوند علي‌ اعلا حضور
داشته‌ باشد. عرفه‌ جايگاه‌ صعود از
علم‌ اليقين‌ به‌ عين‌ اليقين‌ از
عين‌ اليقين‌ به‌ حق‌ اليقين‌ است‌
و در روايات‌ آمده‌ كه‌ بهترين‌ دعا،
دعاي‌ روز عرفه‌ است‌ و بهترين‌ آن‌
دعا اين‌ است‌ كه‌ گفته‌ شود: «لا
اله‌ الا الله‌ وحده‌ لا شريك‌ له‌»
(هندي‌، ج‌5، ص‌66).





7. حركت‌ به‌ جانب‌ مشعر: مشعر نزد
خداوند درجه‌ و اعتبار خاصي‌ دارد. از
اين‌ جهت‌ در قرآن‌ با وصف‌ احترام‌
از آن‌ ياد شده‌ است‌: «فاذا افضتم‌
من‌ عرفات‌ فاذكروالله‌ عندالمشعر
الحرام‌» (بقره‌، 198). آنچه‌ خداوند در
اين‌ مكان‌ مقدس‌ آن‌ هم‌ در
برترين‌ ساعات‌ شبانه‌ روز (بين‌
الطلوعين‌) خواسته‌، ذكر خدا است‌. با
ياد خدا كسب‌ شعور و فطانت‌ و دقت‌ و
ظرافت‌ كردن‌ است‌. سرايت‌ دادن‌
ايمان‌ از دل‌ به‌ تمام‌ اعضا و مشاعر
انسان‌، به‌ ما مي‌آموزد آنچه‌ از
عرفات‌ برداشت‌ كرديم‌، بايد در اين‌
جا به‌ واسطه‌ ياد خدا در دل‌ نفوذ
داده‌، از دل‌ به‌ چشم‌ و گوش‌ و
زبان‌ و تمام‌ اعضا و جوارح‌ بدن‌،
جاي‌ دهيم‌ تا تمام‌ مشاعر ما حياتي‌
دوباره‌ يابد.





8.
حركت‌ به‌ سوي‌ منا: وقتي‌ جبرئيل‌
به‌ حضرت‌ ابراهيم‌ نازل‌ شد و گفت‌:
«تمني‌ يا ابراهيم‌» يعني‌ اي‌
ابراهيم‌ هر چه‌ مي‌خواهي‌ تمنا
كن‌، آن‌جا منا خوانده‌ شد. منا يعني‌
سرزمي‌ اميد، رحمت‌، مغفرت‌، فضل‌ و
كرامت‌، استجابت‌ دعا و طلب‌ سعادت‌
خير دنيا و آخرت‌؛ از اين‌ جهت‌
مي‌توان‌ گفت‌ بهترين‌ لذت‌ها در
حج‌، لذت‌ اميد بنده‌ به‌ خدا در منا
است‌.





9. رمي‌
جمرات‌: بنده‌اي‌ كه‌ به‌ مقام‌
قرب‌ رسيد، بايد با طاغوت‌ درون‌
يعني‌ نفس‌ اماره‌ و طاغوت‌ بيرون‌
يعني‌ شياطين‌ جنسي‌ و شياطين‌
انسي‌ مبارزه‌ كند. طاغوت‌ درون‌
خطرناك‌ترين‌ طاغوت‌ها است‌: «ان‌ِّ
النِّفْس‌َ لاََمّارَةٌ بالسُّوء
الاّ
ما رَحم‌َ رَبَّي‌» (يوسف‌، 53). اين‌
عمل‌ كه‌ رمي‌ جمرات‌ سه‌ گانه‌
دارد يعني‌ طرد طاغوت‌ درون‌ (نفس‌
اماره‌) و طرد طاغوت‌ بيرون‌ (شياطين‌
جني‌ و ابليس‌ و اعوان‌ او) و طرد
شياطين‌ انسي‌ يعني‌ دشمنان‌ دين‌ و
قرآن‌ و اسلام‌، در سه‌ مرحله‌
انجام‌ مي‌گيرد: «لما اتي‌ خليل‌
الله‌ المناسك‌ عند جمرة العقبة
فرماه‌ بسبع‌ حصيات‌ حتي‌ ساخ‌ في‌
الارض‌ ثم‌ عرض‌ له‌ عند الجمرة
الثانيه‌ فرماه‌ بسبع‌ حصيات‌ حتي‌
ساخ‌ في‌ الارض‌ ثم‌ عرض‌ له‌ عند
الجمرة الثالثه‌ فرماه‌ بسبع‌
حصيات‌ حتي‌ ساخ‌ في‌ الارض‌»
(هندي‌، ج‌5، ص‌81، ح‌ 12144).





10. ذبح‌ قرباني‌: قرباني‌
را از آن‌ جهت‌ قرباني‌ گفته‌اند كه‌
باعث‌ تقرب‌ انسان‌ به‌ خدا مي‌شود.
قرباني‌ سنتي‌ است‌ كه‌ فقط‌ از
تقواپيشگان‌ پذيرفته‌ مي‌شود: «اذْ
قَرِّبا قُرْباناً فَتُقُبَّل‌َ من‌ْ
اَحَدهما وَ لَم‌ْ يُتَقَبِّل‌ْ من‌َ
الاْخَر» (مائده‌، 27) و اين‌ عمل‌ رمز
گذشت‌ و فداكاري‌ در راه‌ محبوب‌، و
همچنين‌ زنده‌ كردن‌ خاطره‌ بزرگ‌ و
تاريخي‌ حضرت‌ ابراهيم‌7 و اسماعيل‌7
است‌؛ آن‌ گاه‌ كه‌ از سوي‌ محبوب‌
به‌ ابراهيم‌ خطاب‌ آمد كه‌ جوانت‌
را در منا ذبح‌ كن‌ و ابراهيم‌ اين‌
امر خدا را به‌ فرزندش‌ ابلاغ‌ كرد.
اسماعيل‌ با كمال‌ رغبت‌ پذيرفت‌:
«يا اَبَت‌ افْعَل‌ْ ما تُوْمَرُ»
(صافات‌، 102) و اين‌ روز بزرگ‌ در
روايات‌، يوم‌ النحر و يوم‌ الحج‌
الاكبر ناميده‌ شد(سنن‌ الترمذي‌،
ج‌3، ص‌282)؛ ولي‌ وقتي‌ كه‌ هر دو، پدر
و پسر، امر خدا را پذيرفتند و مشغول‌
اجرا شدند از سوي‌ خدا ندا آمد: «قَدْ
صَدِّقْت‌َ الرُّوْيا» (صافات‌، 105).





11. حلق‌ يا تقصير:
تراشيدن‌ سر يا اصلاح‌ سر و صورت‌،
يعني‌ تراشيدن‌ باقيمانده‌ كدورت‌ها
و رذالت‌ها و اصلاح‌ دل‌ از زنگار
خودخواهي‌ها، كبر و ريا.





12. طواف‌ نساء: بعد از طواف‌ نساء،
بوي‌ خوش‌ و استمتاع‌ از زن‌ نيز بر
محرم‌ حلال‌ مي‌شود و شايد رمز آن‌
اين‌ باشد كه‌ انسان‌ هرچند داراي‌
مقام‌ عبوديت‌ باشد، تسلط‌ او بر
غريزه‌ جنسي‌ نياز به‌ عنايت‌ خدا
دارد.





يوسف‌ صديق‌
وقتي‌ در امتحان‌ پيروز شد فرمود:
اين‌ خدا بود كه‌ نجاتم‌ داد نه‌
خودم‌: «وَ الاّ تَصْرف‌ْ عَنَّي‌
كَيْدَهُن‌ِّ اَصْب‌ُ الَيْهن‌ِّ وَ
اَكُن‌ْ من‌َ الْجاهلين‌َ » (يوسف‌،
33).









يادآوري‌





زيارت‌ مدينه‌: پس‌ از اتمام‌
اعمال‌ حج‌، تشرف‌ به‌ مدينه‌ و
زيارت‌ مرقد پيامبراكرم‌9 و حضرت‌
زهرا3 و قبور امامان‌ بقيع‌: نيز براي‌
كمال‌ حج‌ لازم‌ است‌ و عمل‌ حج‌
بدون‌ اين‌ زيارت‌ ناقص‌ خواهد بود؛
مثل‌ تمسك‌ به‌ قرآن‌ منهاي‌
ولايت‌؛ بدين‌ سبب‌ در روايات‌ ما
نيز همين‌ مطلب‌ آمده‌ است‌: «عن‌
جعفر بن‌ محمد7: اذا حج‌ احدكم‌
فليختم‌ بزيارتنا لان‌ ذلك‌ من‌
تمام‌ الحج‌» (وسايل‌ الشيعه‌، ج‌10،
ص‌254)؛ پس‌ زيارت‌ مدينه‌ منوره‌
اتمام‌ حج‌ است‌.





در قرآن‌ مجيد از توسل‌ به‌ اهل‌
بيت‌: با عنوان‌ ابتغاء الوسيله‌
الي‌ الله‌ ياد شده‌ است‌: «يا
اَيُّهَا الِّذين‌َ آمَنُوا اتِّقُوا
اللّه‌َ وَ ابْتَغُوا الَيْه‌
الْوَسيلَةَ» (مائده‌، 32) و لذا اهل‌
بيت‌: وسيله‌ ارتقاي‌ معنويت‌ و
واسطه‌ تقرب‌ به‌ سوي‌ پروردگار
هستند.









منزل‌ سوم‌: سير من‌ الحق‌
الي‌ الخلق‌





اين‌
منزل‌ با بازگشت‌ ازمكه‌ و مدينه‌
به‌ وطن‌ آغاز مي‌شود و در اين‌
منزل‌ مسؤوليت‌ از منزل‌ اول‌ و دوم‌
مشكل‌تر است‌؛ چون‌ در منزل‌ اول‌ و
دوم‌ خود سازي‌ بود؛ ولي‌ در اين‌
منزل‌ ديگر سازي‌ است‌ و ديگر سازي‌
آن‌ قدر مشكل‌ است‌ كه‌ پيامبراكرم‌9
فرمود: «شيبتني‌ سورة هود لمكان‌
قوله‌: فاستقم‌ كما امرت‌ و من‌ معك‌
(سيوطي‌، ج‌3، ص‌320)؛ سوره‌ هود مرا
پير كرده‌ است‌؛ چون‌ كه‌ خدا در
اين‌ سوره‌ فرموده‌ تو و يارانت‌
بايد استقامت‌ كنيد»، و حاجي‌ پس‌ از
اين‌ كه‌ به‌ وطن‌ بازگشت‌، بايد
وظيفه‌ انبيا را به‌ عهده‌ گيرد:
«الِّذين‌َ يُبَلَّغُون‌َ رسالات‌
اللّه‌» (احزاب‌، 39)، و اين‌ ديگر
سازي‌ بسيار مشكل‌ است‌ و آنچه‌
محاسن‌ پيامبر را سفيد كرد، ديگرسازي‌
(و من‌ معك‌) است‌.





حاجي‌ پس‌ از بازگشت‌ به‌ وطن‌،
بايد آنچه‌ را كه‌ از حج‌ آموخت‌ و
برداشت‌ كرد، به‌ ديگران‌ تزريق‌ كند
و با رفتار و كردار و گفتار خويش‌،
بهترين‌ الگو براي‌ مردم‌ باشد و از
اين‌ طريق‌ بهترين‌ ارمغان‌ را از
سفر عرفاني‌ خويش‌ به‌ مردم‌ مي‌دهد
و پاداش‌ آن‌ نيز به‌ همان‌ اندازه‌
بزرگ‌ است‌: «مَن‌ْ اَحْياها
فَكَاَنِّما اَحْيَا النّاس‌َ
جَميعاً» (مائده‌، 35) و از آن‌ طرف‌
اگر حاجي‌ خداي‌ ناكرده‌ به‌ وسيله‌
عمل‌ ناروايش‌ ابهت‌ حج‌ را بي‌
رنگ‌ يا كمرنگ‌ جلوه‌ دهد، گناه‌ او
به‌ اندازه‌اي‌ بزرگ‌ است‌ كه‌
معلوم‌ نيست‌ به‌ توبه‌ موفق‌ شود و
قرآن‌ درباره‌ اين‌ حاجي‌
مي‌فرمايد: او نظير كسي‌ است‌ كه‌
همه‌ مردم‌ جهان‌ را كشته‌ باشد:
«مَن‌ْ قَتَل‌َ نَفْساً بغَيْر
نَفْس‌ٍ اَوْ فَسادٍ في‌ الاَْرْض‌
فَكَاَنِّما قَتَل‌َ النّاس‌َ
جَميعاً» (مائده‌، 32)؛ به‌ همين‌ سبب‌
است‌ كه‌ حضرت‌ علي‌7 «حج‌ را
آزموني‌ بزرگ‌ و امتحاني‌ سخت‌ و
روشنگر و پاكسازي‌ رسا و خالص‌
كننده‌» (نهج‌ البلاغه‌، خطبه‌
قاصعه‌) مي‌شمارد «واستقم‌ علي‌
شروط‌ حجك‌ و وفاء عهدك‌ الذي‌
عاهدت‌ به‌ مع‌ ربك‌ و اوجبته‌ الي‌
يوم‌ القيامه‌» (مصباح‌ الشريعه‌،
باب‌ 22)؛ پس‌ از اعمال‌ حج‌ بر اسرار و
مراتب‌ و منازل‌ آن‌ كه‌ در سفر
عرفاني‌ با خداي‌ خود برقرار
كرده‌اي‌، استقامت‌ پيشه‌ كن‌ و تا
روز قيامت‌ بر آن‌ها پايدار باش‌.





به‌ اميد درك‌ بيشتر
معارف‌ حج‌ و احساس‌ همدلي‌ و
يكپارچگي‌ براي‌ همه‌ مؤمنان‌ و
مسلمانان‌ موحد.









منابع‌ و مآخذ





. قرآن‌ كريم‌.





. نهج‌ البلاغه‌.





. ابن‌ عيسي‌ محمد بن‌
عيسي‌ بن‌ سوره‌، سنن‌ ترمذي‌.





. حر عاملي‌، محمد بن‌
حسن‌، الجواهر السنيه‌ في‌
الاحاديث‌ القدسيه‌.





. حر عاملي‌، محمد بن‌ حسن‌،
وسايل‌ الشيعه‌.





.
سيوطي‌، امام‌ جلال‌ الدين‌، الدر
المنثور.





. صنعاني‌،
عبدالرزاق‌ بن‌ همام‌، معجم‌
المصنف‌.





.
گيلاني‌، عبدالرزاق‌، مصباح‌
الشريعه‌.





.
مجلسي‌، علامه‌ محمد باقر،
بحارالانوار.





.
نسائي‌، حافظ‌ ابوعبدالرحمن‌ احمد،
سنن‌ نسائي‌.





.
هندي‌، علامه‌ علاءالدين‌،
كنزالعمال‌.







/ 1