اسماعیل بن سعد اشعری قمی، محدث نیک سرشت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسماعیل بن سعد اشعری قمی، محدث نیک سرشت - نسخه متنی

ابوالحسن ربانی سبزواری‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشعري قمّي‏، اسماعيل بن سعد

محدّث نيک سرشت

ابوالحسن ربّاني سبزواري‏

هر پديده مادي، به سوي نابودي روان است؛ ولي در ميان پديده‏هاي عالم هستي، مواردي مي‏توان يافت که در تاريخ بشري جاودانه مانده‏اند. شايد يکي از ماندگارترين آنها، دانشمندانند که با تلاش و زحمت فراوان، نام خويش را بر تارک جهان حک کردند. از جمله آنان، اسماعيل بن سعد اشعري است که دراين نوشتار با او آشنا مي‏شويم.

اسم و لقب و ولادت

خاندان اشعري، از خاندان‏هاي معروف شيعي در قم به شمار مي‏رود که در عصر حضور امامان معصوم نقش برجسته و پويايي در باروري انديشه شيعي و رونق بخشيدن به حديث آل رسول اللّه (ص) داشته و در اين راستا مردان بزرگي را در دامن خود پرورانده است. در همان روزگار، از تبار اشعريان ساکن در قم، نوباوه‏اي چشم به جهان باز کرد که براي او نام اسماعيل را برگزيدند. به مناسبت اين که پدر اين کودک، به «احوص»* معروف بود،او هم به همين لقب، شهرت يافت و از آن رو که از خاندان اشعري بود و در قم زيست مي‏کرد، به «اشعري قمي» هم ناميده مي‏شود.

تاريخ قطعي طلوع اين ستاره حرم اهل بيت، چندان دقيق و قابل اطمينان نيست؛ امّا از بررسي‏هاي انجام شده، مي‏توان حدس زد که او در نيمه دوم از سده دوم هجري، در قم پا به عرصه هستي نهاد.

چون اين کودک در خاندان دانش و تقوا و ولايت مدار ديده به جهان گشود، طبعاً چنين محيط پاک و منوّري در ترقّي و تعالي روحي و معنوي او اثر گذار بوده است؛ به طوري که پس از چندي با طي مراحل رشد و کمال، و به مدد ذکاوت و سعي بليغ خود، در سلسله ناموران و روايتگران حديث اهل بيت (ع) قرار گرفت و به فرجامي نيک نايل آمد.(1)

پدرش، سعد الاحوص نيز، به گفته دانايان دانش رجال، يکي از راويان حديث بوده است. بعضي از محقّقان احتمال داده‏اند که اسماعيل، برادري به نام سعد بن سعد الاحوص داشته،(2) که در اين صورت، او هم مانند پدر و برادرش، اسماعيل، يکي از محدّثان نخبه شيعه و از ياران مورد اعتماد حضرت امام رضا (ع) بوده است.(3)

از ياران امام

اسماعيل بن سعد قمي اشعري، از همان اوان کودکي با مهر و محبّت امامان شيعه بزرگ شد و پيوند عميق و ناگسستني با خاندان پيامبر داشت. از اين رو از زادگاه خويش، براي طلب حديث، به حجاز هجرت مي‏کند و رحل اقامت، در مدينه مي‏افکند تا خود را از سرچشمه‏هاي زلال علوم امامان شيعه سيراب سازد.

محدّث برجسته شيعه، احمد بن محمد بن خالد برقي، نقل کرده است:

اسماعيل بن سعد، يکي از اصحاب امام موسي بن جعفر (ع) است.(4)

با کاوش در منابع فراوان علم رجال، اسماعيل علاوه بر اين که از محضر حضرت کاظم (ع) بهره برده، يکي از ياران معروف حضرت رضا (ع) به شمار مي‏آيد؛(5) چنان که تمامي رجال نويسان به اين حقيقت اشاره کرده‏اند که: «انّه کان منْ اصحاب الرضا». به همين دليل است که در جاي جاي رواياتي که او نقل مي‏کند، مي‏بينيم که اسماعيل بن سعد مي‏گويد:«سألتُ عن الرضا»؛ از حضرت رضا سؤال کردم و امام چنين پاسخ داد.(6)

در محضر بزرگان

اسماعيل بن سعد قمي، که جانش تشنه دريافت اخبار امامان (ع) بود، دامن همّت به کمر زد و علاوه بر آنکه از محضر امامان معصوم، روايات فراواني را اندوخت، نزد بزرگان حديث و فقه شيعه هم حاضر شد و از خرمن انبوه دانش و فضل آنان بهره‏ها گرفت. استادان روايتي او، در زمره پرفروغ‏ترين محدّثان شيعه قرار دارند که نام برخي از آنان به قرار ذيل است:

1. محمد بن خالد برقي قمي؛(7) که نام او در سراسر کتاب‏هاي شيعه از درخشش ويژه‏اي برخوردار است و او از ياران حضرت رضا (ع) به شمار مي‏رفت.

2. احمد بن محمد بن خالد برقي قمي؛ فرزند بزرگ‏تر محمد بن خالد و صاحب کتاب ارزشمند «محاسن» است و مورد عنايت و اعتماد تمام عالمان شيعه و سنّي است.(8)

3. احمد بن محمد بن عيسي اشعري قمي؛(9) وي از پرمايه‏ترين، موجّه‏ترين و نام آورترين عالمان مذهب جعفري بوده و در قم سکونت داشته است؛ ولي براي گردآوري اخبار اهل بيت (ع) به کوفه و ساير شهرها، مسافرت مي‏کرد. ايشان نيز از شاگردان و ياران حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادي (ع) بوده است.

4. يونس بن عبد الرحمن؛(10) از استوانه‏هاي علم و فضيلت در مکتب اسلام، بويژه شيعه است. اين شخصيت بزرگ، چنان داراي باورهاي عميق ديني و پيوند محکم و خلل‏ناپذير با ولايت امامان شيعه بود، که دانشمندان بزرگ ديني، او را در شمار «اصحاب اجماع» آورده‏اند. ايشان هم از ياران حضرت رضا (ع) بوده است.

دو نکته

1. اين محدّث بزرگوار هر چند آموخته‏هاي خود را از محضر امامان و بزرگان شيعه، به وسيله شاگردانش به نسل‏هاي آينده انتقال داد، ليکن در منابع معتبر از آنان نامي ذکر نشده است. با اين حال، اسماعيل فرزندي به نام سعد داشت که رواياتي را از پدر بزرگوار خويش نقل مي‏کند.(11)

2. با وجود آن که اسماعيل بن سعد روايات فراواني را نقل کرده، امّا اثر مکتوبي از خود بر جاي نگذاشته است.

اسماعيل بن سعد از منظر رجال نويسان

صاحبان قلم و انديشه‏هاي بزرگ رجال، از شيعه و سنّي، همه او را ستوده و از او به نيکي ياد کرده‏اند، که اين امر، حکايتگر منزلت و شايستگي اين محدّث والا مقام است.

شيخ طوسي در اين زمينه چنين مي‏نگارد:

«اسماعيل بن سعد احوص، محدثي موجّه است.»(12)

ساير بزرگان تراجم نويس، همين سخن طوسي را نقل و به آن بسنده کرده‏اند.(13)

ابن حجر عسقلاني - که يکي از نقّادان و بر جستگان دانش تراجم و از عالمان اهل سنّت است. - در اثر معروف خود، درباره اسماعيل بن سعد مي‏نويسد:

«کان اسماعيل بن سعد اشعري قمي، مِنْ رجال الشيعه؛(14) اسماعيل يکي از مردان بزرگ شيعه است.»

يکي از فرهيختگان روزگار ما، درباره اسماعيل آورده است :

«او يکي از محدّثان برازنده و موجّه شيعه است.»(15)

به هر حال از آنچه گفته شد، معلوم مي‏شود که اسماعيل، شخصيتي مورد وثوق بوده است و شرح حال نويسان، با ديده تکريم و تعظيم به او مي‏نگريستند.

گل واژه‏هاي عطرانگيز

براي اين که جان خويش را از بوستان زيبا و دل‏انگيز روايات معطّر سازيم، شايسته است گلچيني از گل‏هاي آن بوستان را به علاقه‏مندان ولايت اهل بيت تقديم کنيم.روايات ذيل همه، از طريق اسماعيل بن سعد نقل شده است.

سوگند

اسماعيل بن سعد قمي از حضرت امام رضا (ع) مي‏پرسد: مردي قسم مي‏خورد، در صورتي که در دلش چنين قصدي را ندارد؛ آيا اين سوگند ارزش و اثر دارد؟ امام فرمود: اساس سوگند بر نيّت و قصد است.(16)**

تجارت با مال يتيم‏

اسماعيل مي‏گويد: از حضرت رضا (ع) پرسيدم: آيا کسي که از طرف پدر بچه يتيم، به عنوان وصيّ کارهاي مربوط به او را انجام مي‏دهد، آيا حق دارد مال آن يتيم را قرض بدهد يا با مال او تجارت و معامله کند؟ امام در پاسخ فرمود: اگر اين کار را انجام دهد و مال او تلف شود، اين وصي، ضامن مال آن يتيم است.(17)

حکم نماز با لباس ابريشم‏

اسماعيل بن سعد مي‏گويد: از حضرت امام رضا (ع) پرسيدم: آيا مي‏شود در لباسي که از پوست جانوران درنده ساخته شده، نماز خواند؟ فرمود: در آن لباس‏ها نماز نخوانيد.

باز پرسيدم: آيا مرد مي‏تواند در لباسي که از ابريشم بافته شده، نماز بخواند؟ فرمود: نه.(18)***

نمازهاي واجب و مستحب

از حضرت امام رضا (ع) مي‏پرسيدم: که در شبانه روز، نمازها چند رکعت است؟ امام فرمود: پنجاه و يک رکعت (17 رکعت نمازهاي واجب و 34 رکعت نمازهاي مستحبي در شبانه روز).(19) *****

کراهت نماز بر فرش نقش دار

باز مي‏گويد: از حضرت رضا (ع) پرسيدم: آيا نمازگزار مي‏تواند بر روي فرشي که تصوير دارد، نماز بخواند؟امام در پاسخ فرمود: ما اين کار را ناپسند مي‏دانيم.

باز مي‏پرسد: کسي که به خانه دوست خود مي‏رود و او داراي فرش‏هاي منقوش است؛ اين مرد چه کند؟امام فرمود: بر روي آنها ننشيند و بر آنها نماز نخواند.(20)

(تذکر: لازم به ذکر است که بسياري از فقها، با توجه به ادله ديگر، نهي امام در اين روايت را، از باب کراهت دانسته‏اند نه حرمت.)

نماز بر جنازه مؤمن و منافق

اسماعيل بن سعد مي‏گويد: از امام (ع) درباره نماز خواندن بر ميت پرسيدم. فرمود: چنان چه ميّت، مؤمن بوده است، نماز او پنج تکبير دارد؛ ولي چنان چه ميت، منافق بوده است، چهار تکبير بگو و البته نماز ميت «سلام» ندارد.(21)

اعاده مال يتيم

روايت مي‏کند که از حضرت امام رضا (ع) پرسيدم: کسي که وصيّ فرزندان يتيم است، پس از بلوغ ايتام مال و ثروتشان را به آنان عرضه مي‏کند؛ ولي آنان از گرفتن مال‏ها امتناع مي‏ورزند. در اين موقعيّت وصيّ چه کاري انجام دهد؟ امام در پاسخ فرمود: لازم است که اموال آنان را به خودشان برگرداند و (اگر نمي‏پذيرند) آنان را وادار به پذيرفتن کنيد.*****

غروب ستاره

هر چند تاريخ دقيق رحلت اين محدث بزرگ در تراجم محدّثان شيعه، روشن نيست؛ ولي با توجه به قرائن مي‏توان حدس زد که او تقريباً در نيمه اوّل سده سوم هجري، از فرش زمين به سوي عرش رحمن پرواز کرد.


1. رجال طوسي، ص 367، منشورات رضي قم؛ جامع الروات، ج 1، ص 96، انتشارات جهان تهران؛ منتهي المقال ابوعلي حائري، ج 2،ص 61،مؤسسه آل البيت لاحياء التراث؛ بهجة الامال، ج 2، ص 267، طبع بنياد فرهنگ اسلامي؛نقد الرجال، ابن داود، ص 55 منشورات رضي قم؛ نقد الرجال، سيد مصطفي تفرشي، ص 44، انتشارات الرسول المصطفي؛ معجم الرجال، ج 3، ص 137؛ قاموس الرجال، ج 2، ص 58، جامعه مدرسين؛ الجامع في الرجال، ج 1، ص 254، پيروز قم؛ مجمع الرجال، ج 1، ص 212؛ لسان الميزان، ابن حجر عسقلاني، ج 1،ص 407، موسسه الاعلمي بيروت؛ تنقيح المقال ممقاني، ج 1، ص 134؛ مسند الرضا، عطاردي، ج 2 ص 520؛ معجم الثقات، ص 17؛ خلاصة الاقوال، ص 8 و وسائل الشيعه، ج 20، ص 140.

2. حاشيه مجمع الرجال، قهپايي، ج 1، ص 212.

3. ر.ک. ستارگان حرم، ج 5، ص 207.

4. معجم الرجال، ج 3، ص 137.

5. رجال شيخ طوسي، ص 367 و منتهي المقال، ابو علي، ج 2، ص 61.

6. تهذيب الاحکام، ج 2، ص 398، حديث 72 و من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 371، مکتبة صدوق.

7.فروع کافي، ج 3، ص 400 و معجم الرجال، ج 3، ص 137.

8. معجم الرجال، ج 3، ص 137 و جامع الروات، ج 1، ص 96.

9. تهذيب الاحکام، ج 9، ص 277.

10. فروع کافي، ج 2، ص 3، کتاب الصلوه، حديث 1 و تهذيب الاحکام، ج 2، ص 3.

11. ر.ک: تهذيب الاحکام، ج 2، ص 398، حديث 72 و ص 3، کتاب الصلوه، حديث 1.

12. رجال طوسي، ص 367.

13. معجم الرجال، ج 3، ص 137؛ جامع الروات ،ج 1،ص 96 و نقد الرجال، تفرشي، ص 44.

14. لسان الميزان، ج 1، ص 407.

15. موسوعة الفقهاء، جعفر سبحاني، ج 3، ص 127.

16. من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق، ج 3، ص 371.

17. تهذيب الاحکام، ج 9، ص 280.

18. فروع کافي، ج 3، ص 400؛ وسائل الشيعه، ج 3، ص 257، باب 6، حديث 1 و ص 267، باب 11، حديث‏1.

19. فروع کافي، ج 3، ص 446، حديث 16، باب صلوة النوافل و تهذيب الاحکام، ج 2، ص 3، کتاب الصلوة، حديث 1.

20. تهذيب الاحکام، ج 2، ص 398، ح 72.

21. همان، ج 3، ص 212، باب صلوة الاموات، ص 1.

22. همان، ج 9، ص 284، حديث 44.

* در کتاب لغت «تاج العروس» و ديگر کتاب‏هاي لغت آمده: «احوص» به مردي گفته مي‏شود که چشمان او تنگ و کوچک باشد.

** سَئل عن الرضا (ع) : عَنِ الرَجُلِ يَحْلِفُ باليمين و ضَميرُه عَلي‏ غير ما حَلَفَ؟قال (ع) : اليمين عَليَ الضمير.

*** قال سألتُ اباالحسن الرضا (ع) : عَنِ الصلوةِ في جلودِ السباع ؟

فقال (ع) : لا تصلّ فيها.

قال سألته: هل يصلي الرَجُل في ثوب ابريسم؟

فقال (ع) : لا.

**** قلتُ للرضا (ع) : کَم الصلوة منْ رکعة؟ فقالَ اُحدي‏ و خمسون رکعة.

***** سألت الرضا (ع) : عَن وصيّ اَيتامٍ، يُدرک ايتامُه، فيعرض عليهم أنْ يأخذوا الذي لَهُم، فيأبون عليه، کيف يَصْنع؟ قال (ع) : يردّ عليهم و يکرههم.

/ 1