آموزش و معنویت در روسیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آموزش و معنویت در روسیه - نسخه متنی

میخاییل مچدلوف

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آموزش و معنويت در روسيه

ميخاييل مچدلوف

بين اعلام حقوق و اختيارات، حتى در صورت تصويب قوانين مربوطه و تحقق علمى اين حقوق فاصله زيادى وجود دارد كه نه تنها مشخص كردن اهداف و مقاصد، بلكه سازماندهى نحوه حل اين مسايل را در بر مى‏گيرد. مدرسه عمومى ما كه بايد مسايل تدريس علوم دينى را از صفر شروع كند، با همين مشكلات روبروست.

مبناى اصولى حقوقى مساله مدرسه و مذهب، شناسايى حالت لاييك آموزش عمومى در مؤسسات آموزش دولتى است. اين بدان معناست كه آموزش نمى‏تواند مذهبى يا ضد دينى باشد، ولى در عين حال مدرسه بايد به همه دانش‏آموزان كمك كند كه برداشت مشخصى از دين كسب كنند. مدرسه همچنين بايد روند تدريس مبانى علوم دينى را براى علاقه‏مندان تامين كند. در اين رابطه سؤالات بى‏شمارى بروز مى‏كنند. چه كسى و چطور مى‏تواند مسائل دينى را به كودكان تدريس كند؟ در رشته‏هاى انسانى و طبيعى، چطور بايد مسايل دين را منعكس كرد؟ چطور مى‏توان آموزش مذهبى را خارج از چارچوب برنامه عادى و الزامى تحصيلى ترتيب داد؟

چنين سؤالاتى مورد بحث و بررسى گسترده قرار گرفته، جنبه‏هاى متعدد اسلوبى، كادرى، مالى و غيره دارند. همه اقدامات در جهت تامين مبانى قانونى در عرصه آموزش و تحصيل، مى‏توانند تنها در صورت آگاهى به اوضاع واقعى و نظرات شخصيت‏هاى علاقه‏مند مؤثر باشند.

در ماههاى آوريل و مى سال 1998، مؤسسه غيروابسته مسايل اجتماعى و ملى روسيه و مركز تحقيقات جامعه‏شناسى وزارت آموزش عمومى و حرفه‏اى فدراسيون روسيه، نظرسنجى برگزار كردند كه هدف اصلى آنها، مطالعه نيازهاى والدين و كودكان به كسب آموزش مذهبى، خارج از حدود برنامه تحصيلى بود. هدف اين بود كه ميزان تدريس شاگردان مدارس، معلمان و خانواده‏هاى كودكان تشخيص داده شود. اين نظر سنجى در دوازده منطقه كشور و شهرهاى مسكو و سنت‏پطرزبورگ برگزار شد و 2200 نفر از همه گروههاى سنى و حرفه‏اى را در برگرفت. همزمان با آن، نظرسنجى سراسرى 1160 معلم از 280 مدرسه متوسط مناطق مذكور و 1050 دانش‏آموز كلاس‏هاى مختلف 210 مدرسه در سن‏17-11 سال، در 8 منطقه كشور برگزار شد.

سؤال اصلى اين نظرسنجى اين بود كه آيا خود كودكان علاقه‏اى نسبت‏به دين از خود نشان مى‏دهند و آيا آنها براساس ماده 5 قانون فدرال در باره آزادى وجدان و اتحاديه‏هاى دينى، مى‏توانند درخواست كسب تحصيلات دينى نمايند؟ برخورد كودكان در سن 11 تا17 سال كه در نتيجه نظرسنجى‏هاى مذكور مشخص شد، چنين بود: 1/21% آنها، به دين كوچكترين علاقه‏اى ندارند و خود را پيرو مذهب نمى‏دانند; 1/20 پيرو دين نيستند، ولى به دين علاقه دارند;7/32 درصد خود را مذهبى محسوب مى‏كنند، ولى در زندگى دينى شركت نمى‏كنند; 4/3 درصد مرتبا در مراسم دينى شركت مى‏كنند;7/22 درصد نتوانستند جواب اين سؤالات را بدهند. از اينجا مى‏توان نتيجه گرفت كه كودكان و نوجوانان متدين، حدود يك سوم افراد اين سن را تشكيل مى‏دهند. اگر فرض كنيم كه كسانى كه جواب ندادند، بالاخره به دو گروه برابر تقسيم شوند، معلوم خواهد شد كه ميزان دانش‏آموزان متدين برابر 5/47 % خواهد شد. اين ارقام نمى‏توانند نكات متعدد اين پديده را روشن كنند، از جمله برخورد سطحى جوانان با امور دينى.

با اين وجود، از اينجا مى‏توان نتيجه گرفت كه نيمى از دانش‏آموزان مدارس، به دين علاقه‏مندند و به همين دليل، دست‏اندركاران آموزشى، بدون شك، بايد خارج از چارچوب برنامه عادى آموزشى، درخواست تشكيل كلاس‏هاى دينى را هم ارضا كنند.

مطابق با قانون مذكور، غير از موافقت كودكان، درخواست والدين آنها لازم است. مطالعات نشان داده است كه نيمى از جمعيت (2/45%) از انديشه معرفى آموزش دينى حمايت مى‏كنند، ولى در عين حال‏3/33% مردم مخالف اين امر هستند و 4/21% جمعيت آمارى نتوانستند جواب مشخصى بدهند. اين اختلاف نظرات، حاكى از يك نوع بن‏بست در اين زمينه و امكان وقوع مناقشات بين والدين طرفدار آموزش دينى و مخالفين اين نوع آموزش است، چنانچه چنين كلاس‏هايى در مدارس ترتيب داده شوند. به همين دليل بايد با حساسيت و توجه خاصى با اين مساله برخورد كرد و مكان و زمان درس و استاد علوم دينى را دقيقا انتخاب كرد تا هيچ‏گونه تضييق حقوق، براساس مبانى مذهبى رخ ندهد. مبرم بودن اين ملاحظات، ناشى از انشعاب شديد افكار عمومى درباره لزوم آموزش دينى است كه در ميان روشنفكران علوم انسانى (45% موافق و مخالف آموزش دينى)، نظاميان (2/39% موافق و مخالف) مشاهده مى‏شود. بايد به مخالفت روشنفكران صنعتى و فنى با آموزش دينى (3/52% مخالف و 2/35% موافق) و كارفرمايان كوچك (7/39% مخالف، 2/36% موافق) نيز اشاره كرد.اما بيشترين حمايت از انديشه آموزش دينى در مدارس، در ميان كارمندان دولت (2/54% موافق، 2/33% مخالف) و روستاييان (6/52% موافق،6/31% مخالف) مشاهده مى‏شود. تنوع اين تصوير، با ديدگاههاى مختلف پيروان گروههاى فكرى و دينى گوناگون تكميل مى‏شود.

حال ببينيم خود آموزگاران در اين مورد چه نظرى دارند. اين امر به اين دليل جالب است كه در روسيه، مدت‏ها قبل از انقلاب سال‏1917، گرايش جدايى دين از مدرسه وجود داشت كه آموزگاران زيادى، پيرو اين ديدگاه بودند. در حال حاضر، 5/41% معلمان روسيه، طرفدار معرفى آموزش دينى خارج از برنامه الزامى آموزشى هستند، 5/58% آنها مخالف اين امر هستند. در ميان معلمان مرد،6/29% موافق هستند و در ميان معلمان زن، 1/43% درصد. اختلافات در حمايت از آموزش دينى در گروههاى سنى مختلف معلمان، نوسان‏36 تا46 درصد دارد. (اكثريت معلمان بالاتر از 60 سال، مخالفت‏خود را با معرفى آموزش دينى ابراز كرده‏اند). اين تنوع ديدگاهها و مشكلات ديگرى كه در حين نظرسنجى معلوم شدند، ما را به اين نتيجه مى‏رساند كه با وجود موجبات توسعه آموزش دينى در مدارس، چگونگى ترتيب دادن اين روند براى معلمان و خانواده‏هاى كودكان، فعلا روشن نيست.

منبع:

سفارت ج .ا.ا. - مسكو به نقل از مذاهب، ضميمه نزاويسيماياگازتا،16/12/1998.

/ 1