ما و جهانی شدن فرهنگ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ما و جهانی شدن فرهنگ - نسخه متنی

عباس نادری قطب الدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ما و جهاني شدن فرهنگ

عباس نادري قطب الديني

«جهان، زير آهنگ و فرهنگ ماست»

فردوسي

1.كدام ايراني است كه با شنيدن اين مصرع حكيم طوس، احساس مباهات نكند؛ مباهاتي كه صد البته روزگاري بسيار بجا بود، و چنان بود كه حكيم طوس فرموده است. و اين كلام، نه اغراقي شاعرانه، كه به گواهي تاريخ، واقعيتي ملموس بود.

با هزار افسوس بايد گفت كه اين سخن كه به روزگار خود - نزديك به هزار سال پيش - مصداق داشت، امروزه مصداق خود را از دست داده است.

چرايي اين موضوع و پاسخ به آن، بحثي مستقل و مفصل مي طلبد كه اميد است فصلنامة فرهنگ و ديپلماسي بتواند در فرصتي مناسب آن را به بوتة بحث و بررسي صاحبنظران بگذارد.

علي رغم اين دريغ و افسوس، اكنون نيز كلام شيرين حكيم طوس مي تواند راهنماي ما باشد؛ راهنمايي براي بازجان بخشي به فرهنگ غني ايران اسلامي كه فرهنگي اصيل و مبتني بر عناصر ارزشمند اسلامي و ايراني است.

2.در فرهنگ ايران و ايراني، «گذشته» جايگاهي ويژه دارد؛ ما اصولاً ملتي تاريخ گرا هستيم و بيشتر به گذشته مي نگريم. اين گرايش حتي در تحقيقات علمي ما نيز نمايان است. در نگاهي گذرا به تحقيقات علمي درخواهيم يافت كه حجم عمدة هر تحقيق ، به بررسي تاريخچة موضوع آن اختصاص دارد.

فرهنگ ما، فرهنگي تاريخ نگر است. البته اين نگرش ميانه اي با معناي واژة تاريخ ندارد [ 1 ] . گرايش تاريخ گراي فرهنگ ما، به اين معني است كه غناي اين فرهنگ در گذشته، مايه پويايي آن در جهان كنوني شده است. اينكه «گذشته، چراغ راه آينده است»، سخني درست است و سير در گذشتة فرهنگ ايراني اسلامي مي تواند ما را براي ساختن امروز و رسيدن به فردا ياري رساند. بديهي است در بند گذشته ماندن و حسرت مجد و عظمت روزگاران پيشين را خوردن، گرهي از كار ما نمي گشايد. و چنين است وضع فرهنگ ما؛ فرهنگي كه بسي غني تر از آن است كه صاحب اين قلم بخواهد دربارة آن چيزي بنگارد. ايران در درازاي زندگاني درازآهنگ خود، انديشمندان بسياري را در دامان خود پرورانده است؛ انديشه گراني كه فخر فرهنگ جهاني اند. دانستن اين موضوع، خود ما را به طرح اين پرسش وا مي دارد كه: «سهم دورة معاصر، در كهكشان انديشة بشري چند ستاره است؛ و آيا ما نگاهبانان شايستة گذشتة پرافتخار فرهنگ خود بوده ايم؟»

3.فرهنگ و تفاوتهاي فرهنگي همواره از ديرينه ترين موضوعات مورد توجه بشر بوده است. اين موضوع در نظام روابط بين الملل نيز از جايگاهي مهم برخوردار است. در واقع تجديد بناي نظام نوين بين المللي كه با پايان يافتن دوران جنگ سرد ميان دو ابرقدرت شرق وغرب و آغاز روند جهانگرايي صورت پذيرفت، بار ديرگ جايگاه و اهميت ويژة فرهنگ را نشان داد. «كوچكتر» شدن جهان، فرهنگهاي گوناگون را به هم نزديك كرده است كه اين موضوع، نظام جهاني و الگوهاي فرهنگي سنتي را به چالش مي خواند. ملتهاي گوناگون نگرانند و از خود مي پرسند كه چه بخشي از فرهنگ آنها از گزند فرهنگهاي «بيگانه» در امان خواهد ماند و چه بخشي از آن در گرداب اين فرهنگها، فرو خواهد رفت [ 2 ] .

امروزه دغدغة بيشتر ملتها و دولتهاي جهان، چگونگي برخورد با پديدة «جهاني شدن»، به ويژه در بعد فرهنگي آن است. «جهاني شدن» پديده اي است كه با خود، فرهنگ غرب را مي آورد و در صدد است تا فرهنگهاي بومي را به بوتة فراموشي و اضمحلال بسپارد.

4.گسترش روزافزون نقش فرهنگ در حل و فصل مسائل بين المللي، ما را به دريافت اهميت نقش فرهنگ در ديپلماسي رهنمون مي شود.

نگاه جديد سازمانها و نهادهايي چون «بانك جهاني»، «ناتو»، «گروه هفت»، «اتحاديه اروپا»، «سازمانهاي كشورهاي آمريكايي» و ... به فرهنگ، بيانگر اين مهم است كه فرهنگ نه يك عامل يكسويه كه دوسويه و چندسويه بوده و مؤلفه اي از مؤلفه هاي قدرت و امنيت به شمار مي آيد.

5.در حوزة فرهن، فن آوري هاي جديد ارتباطي، عامل تحول در لايه هاي عميق فرهني بوده اند. با نگاهي به عناصر فرهنگي و مهمترين آنها يعني دين، مي توان دريافت كه فن آوري هاي جديد ارتباطي، تحولي بسيار عميق در زمينه هاي ديني (انديشة ديني و ساختارهاي ديني) پديده آورده اند.

گسترش روزافزون بزرگراههاي اطلاعاتي ، از جمله اينترنت، آهسته آهسته تأثير خود را بر فرهنگ جوامع ديگر از جمله جامعة ايران آشكار مي كند؛ تحولات، به سرعت، و يكي پس از ديگري روي مي دهند و گاه سرعت اين تحولات چنان است كه فرصت مطالعه، پژوهش و چاره جويي را از ما مي گيرد.

بايد اين واقعيت تلخ را بپذيريم كه فرهنگ اصيل اسلامي- ايراني مان در آماج تندبادهاي فرهنگ مهاجم غرب، سخت بي دفاع است.

6.آنچه گفته شد، هرچند پراكنده، اشاره اي گذرا بود به اهميت نقش «فرهنگ در ديپلماسي» و لزوم بهر ه گيري از ابزار مهم فرهنگ در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران. واقعيت اين است كه جمهوري اسلامي ايران بدون بهره گيري از فرهنگ در سياست خارجي خود، نمي تواند به اهداف خود دست يابد و چگونگي بهره گيري از فرهنگ در سياست خارجي نيازمند يك بررسي همه جانبه، و تبيين و تدوين سياستهاي فرهنگي در عرصه هاي ملي و جهاني است.

مطرح شدن ايدة «گفت وگوي تمدنها» از سوي جناب آقاي خاتمي، و فرصتهايي كه اين ايده براي پيشبرد اهداف سياست خارجي در اختيار جمهوري اسلامي ايران گذاشته است، بيش از پيش، ضرورت بهره گيري از ديپلماسي فرهنگي را آشكار ساخته است. به عقيدة صاحبنظران، ايدة گفت وگوي تمدنها، موجي جهاني انگيخته است و بهره گيري از آن، نيازمند برنامه ريزي دقيق است.

كوتاه سخن اينكه دغدغه هايي از اين دست، انديشة انتشار فصلنامة فرهنگ و ديپلماسي را پديد آورد.

دربارة فصلنامه

فصلنامة فرهنگ و ديپلماسي، كوشش خود را به تبيين نقش فرهنگ در ديپلماسي و تعامل اين دو مفهوم و هر آنچه را در حوزة ديپلماسي مي گنجد، به بحث و بررسي مي گذارد تا با ياري انديشه مندان راه حلهايي براي آنها يافته شود.

هدف غايي اين فصلنامه، كوشش براي افزايش نقش فرهنگ در ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران است. ناگفته پيداست كه رسيدن به چنين هدف مهمي، در كوتاه مدت ممكن نيست؛ چرا كه در كشور ما، طرح مباحث فرهنگي در حوزة ديپلماسي، كوششي نوپاست.

امروزه در حوزة فرهنگ، پرسشهاي بسياري فراروي ماست:

- «جهاني شدن» چه تأثيري بر فرهنگ و مذهب ما دارد؟

- راهبردهاي فرهنگي جهان توسعه يافته كدامند؟

- كشورهاي در حال توسعه با كدام راهبرد فرهنگي با مسائل جهاني روبرو مي شوند؟

- تهديدهاي احتمالي برخاسته از جاي گيريهاي نوين ژئوپلتيك اديان كدامند؟

- نقش نوين ادبيات، هنر و تاريخ در معادلات جهاني، منطقه اي و دوجانبه چه خواهد بود؟

- ديپلماسي فرهنگي ما در حوزه هاي مهمي چون خليج فارس و شبه قارة هند و آسياي ميانه و قفقاز چيست؟

- ابزارهاي ما در ديپلماسي فرهنگي كدامند؟

- براي بهره برداري هرچه بيشتر از ايدة گفت وگوي تمدنها در پيشبرد سياست خارجي كشورمان از كدامين ابزارها بايد بهره گرفت؟

- فرهنگ - به عنوان مؤلفه اي از مؤلفه هاي قدرت و امنيت - چه جايگاهي در معادلات بين المللي دارد؟

- مهندسي تغييرات فرهنگي ما در عصر انفجار اطلاعات چگونه بايد باشد؟

- ديپلماسي فرهنگي ما دربارة جمعيت بزرگ ايرانيان خارج از كشور چيست؟

و ...

كوشش براي يافتن پاسخي براي پرسشهاي ياد شده و پرسشهايي از اين دست، از وظايفي است كه فصلنامة فرهنگ و ديپلماسي براي خود قائل است.

در مجموعة حاضر - به عنوان شمارة اول فصلنامه - كوشيده ايم تا چهارچوبي كلي از مباحث و دورنمايي از آينده به دست دهيم؛ هر چند از نظر محتوايي، با توجه به فرصت محدود، كاستيهايي وجود دارد.

اذعان داريم كه تا رسيدن مجموعة حاضر به جايگاه فصلنامه اي كه شايستة نامي همچون «فرهنگ و ديپلماسي» باشد، راهي دراز باقي است. در اين راه، بي هيچ ادعا و با بضاعتي ناچيز، اميدمان به لطف الهي و همراهي ارباب معرفت و فرهنگ است تا ما را در انتشار مجموعه اي در خور فرهنگ والاي ايران اسلامي ياري كنند. اميدواريم در شماره هاي آينده، با تشكيل هيأت مشاوران علمي، بتوانيم بر غناي مطالب بيفزاييم.

پايان اين گفتار را به سپاس از همة عزيزاني مي آراييم كه در برداشتن گام اول، ياورمان بوده اند و در اين ميان، معاونت محترم آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه، جايگاهي ويژه دارد؛ چه بدون همراهي ايشان، اين كار به سامان نمي رسيد.

از حضرت حق - جلّ و علا - توفيق خدمت به فرهنگ اصيل اسلامي - ايراني مان را مسئلت مي نمايئم.




  • علم تا از عشق برخوردار نيست
    جز تماشاخانة افكار نيست [ 3 ]



  • جز تماشاخانة افكار نيست [ 3 ]
    جز تماشاخانة افكار نيست [ 3 ]



1. «تاريخ» در لغت، به معناي نگاه كردن شتر به پشت سر خود است. در بيابانها، شتر پس از آنكه مقداري راه پيمود، به پشت سرخود نگاه مي كند تا بداند چه مسيري را آمده است تا بتواند ادامة راه را درست بپيمايد.

2. براي اطلاع بيشتر در اين باره نگاه كنيد به:

Simon Murden, Cultural Conglict In International Relations, Oxford University Press, 1997.

3. از اقبال لاهوري.

/ 1