ویژگی های آثار استاد مطهری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ویژگی های آثار استاد مطهری - نسخه متنی

کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ويژگيهاي‌ آثار استاد مطهري

‌ هشت‌ ويژگي‌ آثار استاد

-1-18 بي‌شك‌ آثار و تأليفات‌ ارزنده‌ي‌ استاد مطهري‌ نقش‌ به‌ سزايي‌ در آگاهي‌ و بيداري‌ نسل‌ حاضر داشته‌ است. استاد با بهره‌گيري‌ از علوم‌ مختلف‌ اسلامي‌ و آشنايي‌ با مكاتب‌ گوناگون‌ فكري‌ و برخورداري‌ از غيرت‌ و حميت‌ ديني‌ در دهه‌هاي‌ سي‌ تا پنجاه‌ به‌ مرزباني‌ عقيدتي‌ و حراست‌ از مباني‌ انديشه‌ اسلامي‌ پرداخت‌ و با تأليف‌ دهها جلد كتاب‌ مفيد و ضروري‌ راهگشاي‌ جويندگان‌ و پويندگان‌ حقيقت‌ شد. آثار اين‌ استاد فرزانه‌ كه‌ همچنان‌ پاسخگوي‌ نيازهاي‌ ضروري‌ جامعه‌ ما است، اعجاب‌ و تحسين‌ اهل‌ دانش‌ و فضل‌ را برانگيخت. آشنايان‌ با اين‌ آثار به‌ گوهرهاي‌ گرانبها در مطاوي‌ كتب‌ و مقالات‌ ايشان‌ وقوف‌ دارند. در اين‌ مقاله‌ در مقام‌ بيان‌ بعضي‌ از ويژگيهاي‌ آثار استاد به‌ هشت‌ ويژگي‌ عمده‌ و بارز بسنده‌ مي‌كنيم .

َ‌ آسان‌ نويسي‌ مطالب‌ دشوار

-2-18 يكي‌ از خصوصيات‌ بارز آثار استاد رواني‌ و سادگي‌ عبارات‌ و قابل‌ فهم‌ بودن‌ آثار ايشان‌ است . استاد با هنر آسان‌ نويسي، دشوارترين‌ مطالب‌ حكمي‌ و فلسفي‌ را با تقريري‌ روشن، روان، گويا و به‌ نحوي‌ سهل‌ و شيوا پيش‌ روي‌ خواننده‌ قرار مي‌دهد. خود ايشان‌ در اهميت‌ اين‌ امر مي‌نويسد :

« كتاب‌ و نوشته‌ بايد هم‌ زحمت‌ فكر كردن‌ را از دوش‌ خواننده‌ بردارد و هم‌ او را وادار به‌ تفكر كند و قوه‌ فكري‌ او را برانگيزد؛ آن‌ فكري‌ كه‌ بايد از دوش‌ خواننده‌ برداشته‌ شود فكر در معني‌ جمله‌ها و عبارات‌ است. از اين‌ نظر تا حدي‌ كه‌ وقت‌ و فرصت‌ اجازه‌ مي‌داد كوشش‌ شده‌ كه‌ عبارات، روان‌ و مفهوم‌ باشد و اما فكري‌ كه‌ بايد به‌ عهده‌ خواننده‌ گذاشته‌ شود فكر در نتيجه‌ است. هر چيزي‌ تا خود خواننده‌ درباره‌ آن‌ فكر نكند و از فكر خود چيزي‌ بر آن‌ نيفزايد، با روحش‌ آميخته‌ نمي‌گردد و در دلش‌ نفوذ نمي‌كند و در عملش‌ اثر نمي‌بخشد. البته‌ آن‌ فكري‌ كه‌ خواننده‌ از خودش‌ مي‌تواند بر مطلب‌ بيفزايد همانا نتيجه‌اي‌ است‌ كه‌ به‌ طور طبيعي‌ از مقدمات‌ مي‌توان‌ گرفت‌ (مطهري، داستان‌ راستان، 1/12 ).

‌همه‌ تأليفات‌ استاد از اين‌ خصيصه‌ برخوردارند. مطالب‌ ژرف‌ و علمي‌ با عباراتي‌ ساده‌ و روان‌ به‌ خوانندگان‌ عرضه‌ شده‌ است. بيان‌ ساده‌ي‌ مطالب‌ عميق‌ و در حد و فهم‌ مخاطبان‌ متعارف‌ سخن‌ گفتن، از اوصاف‌ انبيأ شمرده‌ شده‌ است‌ و در حديثي‌ از پيامبر اكرم‌ (ص) آمده‌ است: «انا معاشرالانبيأ نكلم‌ الناس‌ علي‌ قدر عقولهم» (مجلسي، بحارالانوار، 1/106) «ما گروه‌ انبيأ مطابق‌ عقل‌ و فهم‌ مردم‌ با ايشان‌ سخن‌ مي‌گوييم ».

َ‌ حل‌ مشكلات‌ و پاسخگويي‌ به‌ سؤ‌الات‌

-3-18 يكي‌ ديگر از ويژگيهاي‌ آثار استاد جهت‌گيري‌ آنها در حل‌ مشكلات‌ و گره‌ گشايي‌ در زمينه‌ مسائل‌ اسلامي‌ است . اين‌ ويژگي‌ در تمامي‌ آثار ايشان‌ به‌ چشم‌ مي‌خورد. پاسخ‌ گويي‌ به‌ معضلات‌ و مسائل‌ مربوط‌ به‌ انديشه‌ اسلامي‌ عمده‌ترين‌ دغدغه‌ي‌ استاد در طرح‌ مباحث‌ است‌ و خود درباره‌ آن‌ مي‌نويسد :

« اين‌ بنده‌ از حدود بيست‌ سال‌ پيش‌ كه‌ قلم‌ به‌ دست‌ گرفته، مقاله‌ يا كتاب‌ نوشته‌ام‌ تنها چيزي‌ كه‌ در همه‌ نوشته‌ هايم‌ آن‌ را هدف‌ قرار داده‌ام‌ حل‌ مشكلات‌ و پاسخگويي‌ به‌ سؤ‌الاتي‌ است‌ كه‌ در زمينه‌ مسائل‌ اسلامي‌ در عصر ما مطرح‌ است. نوشته‌هاي‌ اين‌ بنده‌ برخي‌ فلسفي، برخي‌ اجتماعي، برخي‌ اخلاقي، برخي‌ فقهي‌ و برخي‌ تاريخي‌ است. با اينكه‌ موضوعات‌ اين‌ نوشته‌ها كاملاً‌ با يكديگر مغاير است، هدف‌ كلي‌ از همه‌ اينها يك‌ چيز بوده‌ و بس. دين‌ مقدس‌ اسلام‌ يك‌ دين‌ ناشناخته‌ است، حقايق‌ اين‌ دين‌ تدريجاً‌ در نظر مردم‌ واژگونه‌ شده‌ و علت‌ اساسي‌ گريز گروهي‌ از مردم، تعليمات‌ غلطي‌ است‌ كه‌ به‌ اين‌ نام‌ داده‌ مي‌شود. اين‌ دين‌ مقدس‌ در حال‌ حاضر بيش‌ از هر چيز ديگر از ناحيه‌ برخي‌ از كساني‌ كه‌ مدعي‌ حمايت‌ از آن‌ هستند ضربه‌ و صدمه‌ مي‌بيند . هجوم‌ استعمار غربي‌ با عوامل‌ مرئي‌ و نامرئي‌اش‌ از يك‌ طرف‌ و قصور يا تقصير بسياري‌ از مدعيان‌ حمايت‌ از اسلام‌ در اين‌ عصر از طرف‌ ديگر سبب‌ شده‌ كه‌ انديشه‌هاي‌ اسلامي‌ در زمينه‌هاي‌ مختلف‌ از اصول‌ گرفته‌ تا فروع‌ مورد هجوم‌ و حمله‌ قرار گيرد. بدين‌ سبب‌ اين‌ بنده‌ وظيفه‌ خود ديده‌ است‌ كه‌ در حدود توانايي‌ در اين‌ ميدان‌ انجام‌ وظيفه‌ نمايد (مطهري، عدل‌ الهي، 8 و9 ).

‌نمونه‌ بارز كتابهاي‌ استاد كه‌ به‌ عنوان‌ پاسخ‌ به‌ سؤ‌الات‌ مذهبي‌ عصر ما نوشته‌ شده، كتاب‌ عدل‌ الهي‌ است. اين‌ كتاب‌ براي‌ پاسخگويي‌ به‌ سؤ‌الات‌ زير نوشته‌ شده‌ است: چرا تبعيض‌ وجود دارد؟ آفات‌ و بلاها براي‌ چيست؟ ايراد بر اصل‌ هدفداري‌ در خلقت‌ و مسئله‌ خير و شر يا دوگانگي‌ هستي‌ را چگونه‌ مي‌توان‌ پاسخ‌ گفت؟ و پرسشهايي‌ ديگر. استاد به‌ دليل‌ اهميت‌ اين‌ مطلب، در آغاز غالب‌ آثارش‌ به‌ اين‌ نكته‌ اشاره‌ كرده‌ است. به‌ عنوان‌ مثال، در مقدمه‌ي‌ عدل‌ الهي‌ مي‌خوانيم :

‌آنچه‌ درباره‌ مباحث‌ اين‌ كتاب‌ مي‌توانم‌ بگويم‌ اين‌ است‌ كه‌ همه‌ي‌ مباحثي‌ كه‌ انتخاب‌ شده‌ است‌ فراوان‌ از طرف‌ گروههاي‌ مختلف‌ به‌ خصوص‌ طبقه‌ جوان‌ با من‌ در ميان‌ گذاشته‌ مي‌شود. آنچه‌ در اين‌ كتاب‌ آورده‌ام‌ در حقيقت‌ يك‌ پاسخ‌ عمومي‌ است‌ به‌ همه‌ي‌ كساني‌ كه‌ مكرراً‌ در اين‌ زمينه‌ از من‌ پرسشهايي‌ كرده‌ و مي‌كنند. فراواني‌ پرسشها در حدي‌ است‌ كه‌ لازم‌ آمد پاسخ‌ عمومي‌ تهيه‌ شود» (مطهري، عدل‌ الهي،11 ).

‌مسئوليت‌ پاسخگويي‌ به‌ سؤ‌الات‌ و اجابت‌ پرسشگران‌ از وظايف‌ خطير دانشمندان‌ است‌ و در حديثي‌ ار علي‌ (ع ) مي‌خوانيم: «ما اخذ الله‌ علي‌ اهل‌ الجهل‌ ان‌ يتعلموا حتي‌ اخذ علي‌ اهل‌ العلم‌ ان‌ يعلموا» (رضي، نهج‌البلاغه، حكمت‌ 478) «خداوند پيش‌ از آنكه‌ از نادانان‌ مؤ‌اخذه‌ كند كه‌ چرا دانش‌ فرا نگرفته‌اند از دانشمندان‌ مؤ‌اخذه‌ مي‌كند كه‌ چرا دانش‌ را تعليم‌ نداده‌اند ».

َ‌ بررسي‌ مسائل‌ ضروري‌

-4-18 توجه‌ كردن‌ به‌ مشكلات‌ و پاسخگويي‌ به‌ سؤ‌الات‌ لزوماً‌ به‌ معناي‌ پرداختن‌ به‌ مسائل‌ ضروري‌ نيست. اما، استاد علاوه‌ بر عطف‌ توجه‌ به‌ مشكلات، دغدغه‌ي‌ طرح‌ مسائل‌ ضروري‌ را نيز داشت. ايشان‌ در تمام‌ آثار خود به‌ بررسي‌ مسائل‌ عصر خويش‌ پرداخته‌ و جز به‌ ضرورت‌ كتاب‌ يا مقاله‌ ننوشته‌ است . پرداختن‌ به‌ امور ضروري‌ منوط‌ به‌ ارزيابي‌ مسائل، قبل‌ از طرح‌ آنها است. استاد در نقد كارنامه‌ انتشارات‌ مذهبي‌ روزگار خود به‌ فقدان‌ محاسبه‌ و ارزيابي‌ ونويسندگان‌ و عدم‌ پرداختن‌ آنها به‌ مسائل‌ ضروري‌ اشاره‌ مي‌كند :

« همچنان‌ كه‌ در برخي‌ از نوشته‌هاي‌ خود يادآور شده‌ام‌ انتشارات‌ مذهبي‌ ما از نظر نظم‌ وضع‌ نامطلوبي‌ دارد. بگذريم‌ از آثار و نوشته‌هايي‌ كه‌ اساساً‌ مضر و مايه‌ بي‌آبرويي‌ است. آثار و نوشته‌هاي‌ مفيد و سودمند ما نيز مطابق‌ برآورد قبلي‌ نيست‌ يعني‌ بر اساس‌ محاسبه‌ احتياجات‌ و درجه‌بندي‌ ضرورتها صورت‌ نگرفته‌ است، هر كس‌ به‌ سليقه‌ خود آنچه‌ را مفيد مي‌داند مي‌نويسد و منتشر مي‌كند. بسي‌ مسائل‌ ضروري‌ و لازم‌ كه‌ يك‌ كتاب‌ هم‌ درباره‌ آن‌ نوشته‌ نشده‌ و بسي‌ موضوعات‌ كه‌ بيش‌ از حد لازم‌ كتابهايي‌ درباره‌ آنها نوشته‌ شده‌ است‌ و پشت‌ سر هم‌ نوشته‌ مي‌شود. از اين‌ نظر مانند كشوري‌ هستيم‌ كه‌ اقتصادش‌ پايه‌ اجتماعي‌ ندارد و هر كس‌ به‌ سليقه‌ خود هر آنچه‌ مي‌خواهد توليد مي‌كند و يا از خارج‌ وارد مي‌نمايد بدون‌ آنكه‌ يك‌ نيروي‌ حسابگر، آن‌ را رهبري‌ كند و ميزان‌ توليد كالا يا وارد كردن‌ كالا را بر طبق‌ احتياجات‌ ضروري‌ كشور تحت‌ كنترل‌ درآورد به‌ عبارت‌ ديگر همه‌ چيز به‌ دست‌ تصادف‌ سپرده‌ شده‌ است. بديهي‌ است‌ كه‌ در چنين‌ وضعي‌ برخي‌ كالاها بيش‌ از حد تقاضا، عرضه‌ مي‌شود و بي‌مصرف‌ مي‌ماند و برخي‌ كالاها به‌ هيچ‌ وجه‌ در بازار يافت‌ نمي‌شود» (مطهري، عدل‌ الهي، 9 ).

‌استاد، در اين‌ خصوص‌ صرفاً‌ به‌ بيان‌ درد و يادآوري‌ معضل‌ بسنده‌ نمي‌كند، بلكه‌ با تحليل‌ از علل‌ و عوامل‌ بروز اين‌ وضعيت‌ در عرصه‌ي‌ تحقيقات‌ به‌ ارائه‌ي‌ راه‌ حل‌ نيز مي‌پردازد . عمده‌ترين‌ راه‌ حل‌ ايشان‌ دعوت‌ به‌ كار گروهي‌ است‌ زيرا سليقه‌اي‌ عمل‌ كردن‌ مهم‌ترين‌ عامل‌ وضعيت‌ ناگوار ياد شده‌ است .

« اينكه‌ راه‌ علاج‌ چيست؟ ساده‌ است، هسته‌ اوليه‌ اين‌ كار اصلاحي‌ را همكاري‌ و همفكري‌ گروهي‌ از اهل‌ تأليف‌ و تصنيف‌ و مطالعه‌ مي‌تواند به‌ وجود آورد ولي‌ متأسفانه‌ غالباً‌ ما آن‌ چنان‌ شيفته‌ و عاشق‌ سليقه‌ خود هستيم‌ كه‌ هر كدام‌ فكر مي‌كنيم‌ تنها راه‌ صحيح‌ همان‌ است‌ كه‌ خود ما يافته‌ايم. من‌ گاهي‌ به‌ برخي‌ از اهل‌ تأليف‌ اين‌ پيشنهاد را عرضه‌ كرده‌ام‌ اما به‌ جاي‌ استقبال، رنجيده‌ و اين‌ را نوعي‌ تخطئه‌ سليقه‌ خود تلقي‌ كرده‌اند. اين‌ بنده‌ هرگز مدعي‌ نيست‌ موضوعاتي‌ كه‌ خودش‌ انتخاب‌ كرده‌ و درباره‌ آنها قلم‌ فرسايي‌ نموده‌ است، لازم‌ترين‌ موضوعات‌ بوده، تنها چيزي‌ كه‌ ادعا دارد اين‌ است‌ كه‌ به‌ حسب‌ تشخيص‌ خودش‌ از اين‌ اصل‌ تجاوز نكرده‌ كه‌ تا حدي‌ كه‌ برايش‌ مقدور است‌ در مسائل‌ اسلامي، عقده‌ گشايي‌ كند و حتي‌ الامكان‌ حقايق‌ اسلامي‌ را آن‌ چنان‌ كه‌ هست‌ ارائه‌ دهد. فرضاً‌ نمي‌تواند جلوي‌ انحرافات‌ علمي‌ را بگيرد باري، حتي‌الامكان‌ با انحرافات‌ فكري‌ مبارزه‌ نمايد و خصوصاً‌ مسائلي‌ را كه‌ دست‌ آويز مخالفان‌ اسلام‌ است‌ روشن‌ كند و در اين‌ جهت، الاهم‌ فالاهم‌ را لااقل‌ به‌ تشخيص‌ خود رعايت‌ كرده‌ است » ( همان/10 ).

‌اين‌ سخن‌ استاد مبناي‌ مستحكمي‌ درتعاليم‌ ديني‌ دارد. در اسلام‌ فراگيري‌ علوم‌ ضروري‌ واجب‌ شمرده‌ شده‌ و از فراگيري‌ علوم‌ غيرضروري‌ منع‌ گرديده‌ است. چنان‌ كه‌ در حديث‌ است: «وقتي‌ مردم‌ فردي‌ را «علامه » مي‌خواندند، پيامبر فرمود او كيست؟ گفتند داناترين‌ مردم‌ به‌ انساب‌ عرب‌ و وقايع‌ ايشان‌ و ايام‌ جاهليت‌ و اشعار آنهاست‌ پيامبر (ص) فرمود: «ذاكِ‌ علم‌ لايضر من‌ جهله‌ و لاينفع‌ من‌ علمي» (قمي، سفينه‌البحار، 2/219) «آن‌ علمي‌ است‌ كه‌ به‌ نادان‌ آن‌ ضرري‌ و به‌ داناي‌ آن‌ فايده‌اي‌ نمي‌رساند ».

‌و از امام‌ موسي‌ بن‌ جعفر (ع) روايت‌ است‌ كه‌ فرمود: «فلاتشغلن‌ بعلم‌ ما لايضرك‌ جهله‌ و لاتغفلن‌ عن‌ علم‌ ما يزيد في‌ جهلك‌ تركه» (همان‌ 2/219) «هرگز به‌ علمي‌ كه‌ جهلش‌ ضرري‌ به‌ تو نمي‌رساند اشتغال‌ مورز و از علمي‌ كه‌ ترك‌ آن، جهل‌ تو را افزون‌ مي‌كند غافل‌ مباش ».

جايي‌ براي‌ طرح‌ مسائل‌ مذهبي‌ عصر

‌در زير به‌ معرفي‌ چند اثر معروف‌ استاد كه‌ ضروري‌ترين‌ مسائل‌ مذهبي‌ عصر خود را مورد بررسي‌ قرار داده‌ است‌ مي‌پردازيم :

حواشي‌ اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئاليسم. پس‌ از نابودي‌ استبداد رضاخاني‌ كه‌ در سال‌ 1320 واقع‌ گرديد و جنگ‌ جهاني‌ دوم‌ كه‌ در سال‌ 1324 به‌ پايان‌ رسيد فصل‌ جديدي‌ در تاريخ‌ ايران‌ آغاز گرديد. آزادي‌ احزاب‌ و گروهها و انتشار روزنامه‌ها و كتابهاي‌ گوناگون‌ و شيوع‌ افكار و انديشه‌هاي‌ شرقي‌ و غربي‌ و به‌ خصوص‌ فعاليت‌ حزب‌ توده، خطري‌ جدي‌ براي‌ مردم‌ ناآگاه‌ كه‌ از تحقيق‌ و بررسي‌ به‌ دور بودند فراهم‌ ساخت. در چنين‌ شرايطي‌ و با عنايت‌ به‌ چنين‌ نيازي‌ استاد با شرح‌ و تبيين‌ اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئاليسم‌ به‌ نقد عالمانه‌ مكاتب‌ ماد‌ي‌ و مباني‌ فكري‌ ماترياليسم‌ و حزب‌ توده‌ پرداختند. ايشان‌ آن‌ احوال‌ را چنين‌ توصيف‌ كرده‌اند :

« نشريات‌ روز افزون‌ فلسفي‌ اخير و توجه‌ جوانان‌ روشنفكر ما به‌ آثار فلسفي‌ دانشمندان‌ اروپا هر روز به‌ صورت‌ ترجمه‌ يا مقاله‌ و رساله‌ در عالم‌ مطبوعات‌ ظاهر مي‌شود و اين‌ خود نماينده‌ روح‌ كنجكاو و حقيق‌جوي‌ اين‌ مردم‌ است‌ كه‌ از هزارها سال‌ پيش‌ سابقه‌ دارد و از طرف‌ ديگر انتشارات‌ مجهز به‌ تبليغات‌ سياسي‌ و حزبي‌ فلسفه‌ ماد‌ي‌ جديد كه‌ آن‌ را ماترياليسم‌ ديالكتيك‌ مي‌نامند...(مطهري، اصول‌ فلسفه‌ و روش‌ رئاليسم، 1/13 ).

خدمات‌ متقابل‌ اسلام‌ و ايران. يكي‌ ديگر ازمسائل‌ ضروري‌ و مورد علاقه‌ ما ايرانيان‌ مسلمان‌ مباحث‌ مربوط‌ به‌ نسبت‌ بين‌ مليت‌ و آيين‌ اسلام‌ است. ايرانيان‌ وطن‌ دوست‌ مي‌خواهند بدانند كه‌ آيا وطن‌ دوستي‌ با اسلام‌ مغاير است‌ يا خير؟ و روابط‌ متقابل‌ اسلام‌ و ايران‌ چيست؟ كتاب‌ خدمات‌ متقابل‌ اسلام‌ و ايران‌ در پاسخ‌ به‌ چنين‌ نيازي‌ به‌ طرح‌ مباحثي‌ مانند: اسلام‌ و مسئله‌ مليت، خدمات‌ اسلام‌ به‌ ايران‌ و خدمات‌ ايران‌ به‌ اسلام‌ مي‌پردازد. استاد در مقدمه‌ كتاب‌ بعد از يادآوري‌ اينكه‌ مطالب‌ اين‌ كتاب‌ ابتدا در انجمن‌ اسلامي‌ مهندسين‌ و حسينيه‌ ارشاد ايراد شده‌ است، مي‌نگارد :

« اين‌ بنده‌ در تمام‌ سخنرانيهايي‌ كه‌ در مدت‌ اقامتم‌ درتهران‌ ايراد كرده‌ام‌ هيچ‌ سخنراني‌اي‌ را نديدم‌ كه‌ مانند اين‌ سخنرانيها مورد توجه‌ و استقبال‌ قرار گيرد و خصوصاً‌ شش‌ سخنراني‌ كه‌ در حسينيه‌ ارشاد ايراد شده‌ از مركز و شهرستانها فراوان‌ مراجعه‌ مي‌شد و نوارها كپي‌ مي‌گشت‌ خصوصاً‌ از طرف‌ طبقه‌ دانشجو بيش‌ از ساير طبقات‌ مورد استقبال‌ واقع‌ گشت‌ اين‌ عنايت‌ و استقبال‌ معلول‌ امتياز خاصي‌ در آن‌ سخنرانيها نبود. صرفاً‌ معلول‌ علاقه‌اي‌ است‌ كه‌ ايرانيان‌ طبعاً‌ به‌ مسائل‌ مشترك‌ اسلام‌ و ايران‌ دارند » ( مطهري، خدمات‌ متقابل‌ اسلام‌ و ايران، 6 ).

‌استاد مطهري‌ به‌ دليل‌ توجه‌ به‌ ضرورتهاي‌ تحقيق، از خلاقيت‌ و ابتكار در طرح‌ مباحث‌ مشترك‌ اسلام‌ و ايران‌ برخوردار است. بسياري‌ از مباحث‌ ايشان‌ واجد نوعي‌ ابتكار است .

« متأسفانه‌ با اينكه‌ ضرورت‌ مبرم‌ ايجاد مي‌كند كه‌ اين‌ مسائل‌ هر چه‌ بيشتر و واضح‌تر تجزيه‌ و تحليل‌ شود و در اختيار طبقه‌ جوانان‌ قرار گيرد، تا آنجا كه‌ من‌ اطلاع‌ دارم‌ تاكنون‌ هيچ‌ اقدامي‌ در اين‌ زمينه‌ نشده‌ و كتاب‌ حاضر اولين‌ كتابي‌ است‌ كه‌ در موضوع‌ خودش‌ زمينه‌ تحقيق‌ در اين‌ مسائل‌ را فراهم‌ كرده‌ است. مسلماً‌ اگر بنا باشد بحث‌ كافي‌ در همه‌ مسائل‌ مشترك‌ اسلام‌ و ايران‌ به‌ عمل‌ آيد چند مجلد ضخيم‌ خواهد شد. اميد است‌ كتاب‌ حاضر كليد و مشوقي‌ باشد براي‌ افرادي‌ كه‌ وقت‌ و فرصت‌ بيشتري‌ دارند و حق‌ مطلب‌ را بهتر مي‌توانند ادا كنند» (مطهري، خدمات‌ متقابل‌ اسلام‌ و ايران،8 ).

‌پرداختن‌ به‌ مباحث‌ ملي‌گرايي، وطن‌ پرستي‌ و بيان‌ ديدگاه‌ اسلامي‌ در اين‌ موضوع‌ يكي‌ از اقدامهاي‌ ضروري‌ آن‌ عصر بود كه‌ هنوز هم‌ خدمات‌ متقابل‌ اسلام‌ و ايران‌ جوابگوي‌ آن‌ نياز است .

مسئله‌ حجاب. يكي‌ از مسائل‌ مهم‌ عصر ما كه‌ بحث‌ از آن‌ ضروري‌ است‌ سخن‌ گفتن‌ درباره‌ مسئله‌ حجاب‌ و فلسفه‌ پوشش‌ در اسلام‌ و پاسخ‌ به‌ ايرادها و اشكالهايي‌ است‌ كه‌ در اين‌ موضوع‌ در اذهان‌ متجددان‌ وجود دارد. اين‌ مطالب‌ را استاد در انجمن‌ اسلامي‌ پزشكان‌ و سپس‌ در كتاب‌ مسئله‌ حجاب‌ تقديم‌ علاقه‌مندان‌ نموده‌اند. ايشان‌ در مقدمه‌ كتاب‌ نوشته‌اند :

« هدف‌ نويسنده‌ و همچنين‌ هدف‌ گروه‌ روشنفكر و متدين‌ انجمن‌ اسلامي‌ پزشكان‌ از طرح‌ و بحث‌ و نشر مسئله‌ حجاب‌ اين‌ است‌ كه‌ احساس‌ شد گذشته‌ از انحرافات‌ علمي‌ فراواني‌ كه‌ در زمينه‌ حجاب‌ به‌ وجود آمده، اين‌ مسئله‌ و ساير مسائل‌ مربوط‌ به‌ زن‌ وسيله‌اي‌ شده‌ در دست‌ يك‌ عده‌ افراد ناپاك‌ و مزدور صفت‌ كه‌ از اين‌ پايگاه‌ عليه‌ دين‌ مقدس‌ اسلام‌ جار و جنجال‌ تبليغاتي‌ راه‌ بيندازند. بديهي‌ است‌ در شرايط‌ موجود كه‌ نسل‌ جوان‌ از جنبه‌ مذهبي‌ به‌ قدر كافي‌ راهنمايي‌ نمي‌شوند، اين‌ تبليغات‌ آثار شوم‌ خود را مي‌بخشد. اين‌ بنده، خدا را سپاسگزار است‌ كه‌ احساس‌ مي‌كند فعاليتهاي‌ قلمي‌ ناقابل‌ او در اين‌ ميدان، چه‌ در جرايد و مجلات‌ و چه‌ به‌ وسيله‌ اين‌ كتاب، اثري‌ نيكو داشته‌ است» (مطهري، مسئله‌ حجاب، 11 -12 ).

َ‌ مفيد بودن‌ و سودمندي‌

-5-18 آثار استاد مفيد و سودمند است‌ و خواننده‌ در هر سطحي‌ كه‌ باشد از آن‌ بهره‌ مي‌گيرد. تأليف‌ كتابهايي‌ همچون‌ داستان‌ راستان‌ كه‌ نگارش‌ آن‌ چندان‌ نيازمند دقت‌ فلسفي‌ و جامعيت‌ علمي‌ نيست‌ تنها به‌ دليل‌ مفيد بودن، نوشته‌ شده‌ است‌ و مذاكره‌ ايشان‌ با بعضي‌ از دوستانشان‌ در اين‌ زمينه‌ به‌ توجه‌ فوق‌العاده‌ استاد به‌ اين‌ مطلب‌ دلالت‌ دارد. در مقدمه‌ كتاب‌ داستان‌ راستان‌ آمده‌ است :

« در مدتي‌ كه‌ مشغول‌ نگارش‌ يا چاپ‌ اين‌ داستانها بودم‌ بعضي‌ از دوستان‌ ضمن‌ تحسين‌ و اعتراف‌ به‌ سودمندي‌ اين‌ كتاب‌ از اينكه‌ من‌ كارهاي‌ به‌ عقيده‌ آنها مهم‌تر و لازم‌تر خود را موقتاً‌ كنار گذاشته‌ و به‌ اين‌ كار پرداخته‌ام‌ اظهار تأسف‌ مي‌كردند و ملامتم‌ مي‌نمودند كه‌ چرا چندين‌ تأليف‌ علمي‌ مهم‌ را در رشته‌هاي‌ مختلف‌ به‌ يك‌ سو گذاشته‌ و به‌ چنين‌ كار ساده‌اي‌ پرداخته‌ام‌ حتي‌ بعضي‌ پيشنهاد كردند حالا كه‌ زحمت‌ اين‌ كار را كشيده‌اي‌ پس‌ لااقل‌ به‌ نام‌ خودت‌ منتشر نكن‌ من‌ گفتم‌ چرا؟ مگر عيبي‌ دارد؟ گفتند اثري‌ كه‌ به‌ نام‌ تو منتشر مي‌شود لااقل‌ بايد در رديف‌ همان‌ اصول‌ فلسفه‌ باشد. اين‌ كار براي‌ تو كوچك‌ است. گفتم‌ مقياس‌ كوچكي‌ و بزرگي‌ چيست؟ معلوم‌ شد مقياس‌ بزرگي‌ و كوچكي‌ نتيجه‌ كار ندارند. هر كاري‌ كه‌ مشكل‌ است‌ بزرگ‌ است‌ و هر كاري‌ كه‌ ساده‌ است‌ كوچك. اگر اين‌ منطق‌ و اين‌ طرز تفكر مربوط‌ به‌ يك‌ يا چند نفر مي‌بود من‌ در اينجا از آن‌ نام‌ نمي‌بردم .

‌اين‌ نكته‌ رااستاد از عوامل‌ نپرداختن‌ به‌ مسائل‌ ضروري‌ در پژوهشهاي‌ معاصر مي‌داند. دغدغه‌هاي‌ كاذبي‌ چون‌ «شأن» به‌ جاي‌ دغدغه‌ي‌ مفيد بودن‌ اثر، بسياري‌ از نويسندگان‌ را از پرداختن‌ به‌ مسائل‌ ضروري‌ دور ساخته‌ است .

« متأسفانه‌ اين‌ طرز تفكر كه‌ جز يك‌ بيماري‌ اجتماعي‌ و يك‌ انحراف‌ بزرگ‌ از تعليمات‌ عاليه‌ اسلامي‌ چيز ديگري‌ نيست‌ در اجتماع‌ ما زياد شيوع‌ پيدا كرده‌ و چه‌ زبانها را كه‌ بسته‌ و چه‌ قلمها را كه‌ شكسته‌ و به‌ گوشه‌اي‌ افكنده‌ است. به‌ همين‌ دليل‌ است‌ كه‌ ما امروز از لحاظ‌ كتب‌ مفيد و خصوصاً‌ كتب‌ ديني‌ و مذهبي‌ سودمند بيش‌ از اندازه‌ فقيريم. هر مدعي‌ فضلي‌ حاضر است‌ ده‌ سال‌ يا بيشتر وقت‌ صرف‌ كند كتابي‌ تأليف‌ كند و با كمال‌ افتخار نام‌ خود را پشت‌ آن‌ بنويسد بدون‌ آنكه‌ يك‌ ذره‌ به‌ حال‌ اجتماع‌ مفيد باشد اما از تأليف‌ يك‌ كتاب‌ مفيد فقط‌ به‌ جرم‌ اينكه‌ ساده‌ است‌ و كسر شأن‌ است‌ خودداري‌ مي‌كند. نتيجه‌ همين‌ است‌ كه‌ آنچه‌ بايسته‌ و لازم‌ است‌ نوشته‌ نمي‌شود و چيزهايي‌ كه‌ زائد و بي‌مصرف‌ است‌ پشت‌ سر يكديگر تأليف‌ و چاپ‌ مي‌گردد (مطهري، داستان‌ راستان، 1/15، 16 ).

‌در روايات‌ پيامبر اكرم‌ (ص ) و معصومين‌ (ع) بر فراگيري‌ علم‌ نافع‌ تأكيد فراوان‌ گرديده‌ و از آموزش‌ علم‌ غيرمفيد نهي‌ شده‌ است. پيامبر اكرم‌ (ص) علمي‌ را كه‌ مردم‌ از آن‌ منتفع‌ شوند، از باقيات‌ صالحات‌ شمرده‌اند كه‌ حتي‌ پس‌ از درگذشت‌ صاحب‌ آن‌ علم‌ نيز موجب‌ ثواب‌ براي‌ وي‌ خواهد بود. «اذا مات‌ الانسان‌ انقطع‌ عمله‌ الا من‌ ثلاث: علم‌ ينتفع‌ به...» (مجلسي، بحارالانوار، 2/23) و در حديثي‌ ديگر فرموده‌اند: «نعوذ بالله‌ من‌ علم‌ لاينفع» (همان، 32) از علمي‌ كه‌ فايده‌اي‌ نداشته‌ باشد به‌ خدا پناه‌ مي‌بريم. علي‌ (ع) مي‌فرمايد: «بهترين‌ سخن‌ آن‌ است‌ كه‌ نافع‌ باشد و علمي‌ كه‌ سودمند نباشد، هيچ‌ خيري‌ در آن‌ نيست، «فان‌ خيرالقول‌ ما نفع‌ و اعلم‌ انه‌ لا خير في‌ علم‌ لاينفع» (رضي، نهج‌البلاغه، نامه‌ 31 ).

َ‌ پاسخ‌ به‌ انتقادها

-6-18 استاد در پاسخگويي‌ به‌ معترضان‌ و معاندان‌ به‌ اسلام‌ و قرآن‌ حساس‌ و هوشمند بود و بعضي‌ از آثار ارزشمند ايشان‌ در پاسخگويي‌ به‌ انتقادهاي‌ مخالفان‌ تأليف‌ شده‌ است. ضرورت‌ پاسخگويي‌ به‌ انتقادهايي‌ كه‌ به‌ اسلام‌ و قرآن‌ وارد شده، در نظر ايشان‌ چنان‌ بود كه‌ حتي‌ از انتشار پاسخهاي‌ كوبنده‌ خود در مجلاتي‌ مانند «زن‌ روز» آن‌ روزگار پروايي‌ نداشت. در حالي‌ كه‌ بعضي‌ از دوستانشان‌ اين‌ عمل‌ را دون‌ شأن‌ استاد مي‌دانستند. نمونه‌ بارز اين‌ آمادگي‌ براي‌ پاسخ‌ به‌ معترضان‌ را مي‌توان‌ در مقدمه‌ كتاب‌ نظام‌ حقوق‌ زن‌ در اسلام‌ به‌ قلم‌ خود ايشان‌ ملاحظه‌ كرد :

« در سال‌ 1345 تب‌ تعويض‌ قوانين‌ مدني‌ در مورد حقوق‌ خانواده‌ در سطح‌ مجلات‌ خصوصاً‌ مجلات‌ زنانه‌ سخت‌ بالا گرفت‌ و نظر به‌ اينكه، بسياري‌ از پيشنهادهايي‌ كه‌ مي‌شد بر ضد نصوص‌ مسلم‌ قرآن‌ بود طبعاً‌ ناراحتيهايي‌ در ميان‌ مسلمانان‌ ايران‌ به‌ وجود آورد. در اين‌ ميان‌ قاضي‌ فقيد ابراهيم‌ مهدوي‌ زنجاني‌ (عفي‌ الله‌ عنه) بيش‌ از همه‌ گرد و خاك‌ كرد و حرارت‌ به‌ خرج‌ مي‌داد. مشاراليه‌ لايحه‌اي‌ در چهل‌ ماده‌ به‌ همين‌ منظور تنظيم‌ كرد و در مجله‌ فوق‌ الذكر چاپ‌ نمود. مجله‌ مزبور نيز با چاپ‌ صفحاتي‌ جدول‌ دار و به‌ اصطلاح‌ آن‌ روز (كوپن) از خوانندگان‌ خود درباره‌ چهل‌ ماده‌ پيشنهادي‌ نظر خواست. مشاراليه‌ ضمناً‌ وعده‌ داد طي‌ يك‌ سلسله‌ مقالات‌ در مجله‌ فوق‌ الذكر به‌ طور مستدل‌ از چهل‌ ماده‌ پيشنهادي‌ خود دفاع‌ نمايد...اين‌ بنده‌ نامه‌اي‌ به‌ آن‌ مجله‌ نوشت‌ و آمادگي‌ خود را براي‌ دفاع‌ از قوانين‌ مدني‌ تا آن‌ حد كه‌ با فقه‌ اسلام‌ منطبق‌ است‌ اعلام‌ كرد و درخواست‌ نمود كه‌ مقالات‌ اينجانب‌ و مقالات‌ آقاي‌ مهدوي‌ دوش‌ به‌ دوش‌ يكديگر و در برابر يكديگر در آن‌ مجله‌ چاپ‌ شود ضمناً‌ يادآوري‌ كرد كه‌ اگر آن‌ مجله‌ با پيشنهاد من‌ موافق‌ است‌ عين‌ نامه‌ مرا به‌ علامت‌ موافقت‌ چاپ‌ كند . مجله‌ موافقت‌ كرد و عين‌ نامه‌ در شماره‌ 87 مورخ‌ 7/8/45 آن‌ مجله‌ چاپ‌ شد و اولين‌ مقاله‌ در شماره‌ 88 درج‌ گرديد. من‌ قبلاً‌ ضمن‌ مطالعات‌ خود درباره‌ي‌ حقوق‌ زن‌ كتابي‌ از مهدوي‌ فقيد در اين‌ موضوعات‌ خوانده‌ بودم‌ و مدتها بود كه‌ با منطق‌ او و امثال‌ او آشنا بودم. به‌ علاوه‌ سالها بود كه‌ حقوق‌ زن‌ در اسلام‌ مورد علاقه‌ شديد من‌ بود و يادداشتهاي‌ زيادي‌ در اين‌ زمينه‌ تهيه‌ كرده‌ بودم . مقالات‌ مهدوي‌ فقيد چاپ‌ شد و اين‌ مقالات‌ نيز رو در روي‌ آنها قرار گرفت. طبعاً‌ من‌ از موضوعي‌ شروع‌ كردم‌ كه‌ مشاراليه‌ را در مشكل‌ سختي‌ قرار داد. وي‌ شش‌ هفته‌ بيشتر طول‌ نكشيد كه‌ با سكته‌ قلبي‌ درگذشت‌ و براي‌ هميشه‌ از پاسخگويي‌ راحت‌ شد. در آن‌ شش‌ هفته‌ اين‌ سلسله‌ مقالات‌ جاي‌ خود را باز كرد. علاقه‌مندان‌ هم‌ از من‌ و هم‌ از مجله‌ تقاضا كردند كه‌ اين‌ سلسله‌ مقالات‌ مستقلاً‌ ادامه‌ يابد. با اين‌ تقاضا هم‌ موافقت‌ شد و تا 33 مقاله‌ ادامه‌ يافت‌ (مطهري، نظام‌ حقوق‌ زن‌ در اسلام، 26-28 ).

َ‌ بي‌طرفي‌ در تحقيق‌

-7-18 يكي‌ ديگر از ويژگيهاي‌ آثار استاد محققانه‌ بودن‌ و عاري‌ بودن‌ از تعصب‌ است. ايشان‌ تفكر و شك‌ و ترديد روا داشتن‌ در اصول‌ و مباني‌ و عقايد را حق‌ مسلم‌ مردم‌ عصر ما مي‌دانستند و نه‌ تنها گريز از پرسشگران‌ و سؤ‌الاتشان‌ نداشتند بلكه‌ همواره‌ با گشاده‌ رويي‌ و استقبال‌ به‌ مطالب‌ ديگران‌ توجه‌ كرده‌ و آنها را مورد بررسي‌ قرار مي‌دادند. ايشان‌ در مقدمه‌ يكي‌ از كتابهاي‌ خود مي‌نويسد :

« عصر ما از نظر ديني‌ و مذهبي‌ - خصوصاً‌ براي‌ طبقه‌ جوان‌ - عصر اضطراب‌ و دودلي‌ و بحران‌ است. مقتضيات‌ عصر و زمان‌ يك‌ سلسله‌ ترديدها و سؤ‌الها به‌ وجود آورده‌ و سؤ‌الات‌ كهنه‌ و فراموش‌ شده‌ را نيز از نو مطرح‌ ساخته‌ است. آيا بايد از اين‌ شك‌ و ترديد و پرس‌ و جوها - كه‌ گاهي‌ به‌ افراط‌ مي‌رسد - متأسف‌ و ناراحت‌ بود؟ به‌ عقيده‌ من‌ هيچ‌ گونه‌ ناراحتي‌ ندارد . شك‌ مقدمه‌ يقين، پرسش‌ مقدمه‌ وصول‌ و اضطراب‌ مقدمه‌ آرامش‌ است. شك، معبر خوب‌ و لازمي‌ است‌ هر چند منزل‌ و توقفگاه‌ نامناسبي‌ است. اسلام‌ كه‌ اين‌ همه‌ دعوت‌ به‌ تفكر و ايقان‌ مي‌كند به‌ طور ضمني‌ مي‌فهماند كه‌ حالت‌ اوليه‌ بشر جهل‌ و شك‌ و ترديد است‌ و با تفكر و انديشه‌ صحيح‌ بايد به‌ سرمنزل‌ ايقان‌ و اطمينان‌ برسد . يكي‌ از حكما مي‌گويد فايده‌ي‌ گفتار ما را همين‌ بس‌ كه‌ تو را به‌ شك‌ و ترديد مي‌اندازد تا در جست‌ و جوي‌ حقيقت‌ و ايقان‌ برآيي» (مطهري، عدل‌ الهي، 7و8 ).

‌روحيه‌ محققانه‌ و عدم‌ گريز از آرأ و عقايد ديگران‌ از خصايص‌ دانشمندان‌ والامقامي‌ است‌ كه‌ در مراحل‌ يقين‌ سير مي‌كنند. برهان‌ استوار و علم‌ سرشار عالم، او را از پرخاش‌ و جنجال‌ و تعصب‌ و فرياد بي‌نياز مي‌سازد. در قرآن‌ كريم‌ در تشويق‌ اهل‌ تحقيق‌ و ستايش‌ مطالعه‌ اقوال‌ و افكار گوناگون‌ و انتخاب‌ برترين‌ آنها مي‌خوانيم: فبشر عباد الذين‌ يستمعون‌ القول‌ فيتبعون‌ احسنه‌ (الزمر/18 ). مژده‌ باد بر بندگاني‌ كه‌ اقوال‌ مختلف‌ را مي‌شنوند و از بهترين‌ آنها پيروي‌ مي‌كنند .

َ‌ معرفي‌ بدعتها و تحريفها

-8-18 يكي‌ از مسئوليتهاي‌ سنگين‌ دانشمند مسلمان، هوشياري‌ او در مبارزه‌ با بدعتها و تحريفها است‌ به‌ گونه‌اي‌ كه‌ اگر به‌ اين‌ وظيفه‌ خطير عمل‌ نكند به‌ لعن‌ و نفرين‌ الهي‌ گرفتار خواهد شد. در حديثي‌ از پيامبر اكرم‌ (ص) آمده‌ است: «اذا ظهرت‌ البدعة‌ في‌ امتي‌ فليظهر العالم‌ علمه‌ فان‌ لم‌يفعل‌ فعليه‌ لعنه‌ الله » ( مجلسي، بحارالانوار، 2/72) «هنگامي‌ كه‌ بدعت‌ در امت‌ من‌ ظاهر شود، عالم‌ بايستي‌ علمش‌ را آشكار سازد و اگر چنين‌ نكرد لعنت‌ خدا بر اوست ».

‌آثار استاد مشحون‌ از معرفي‌ بدعتها و تحريفها است. به‌ سه‌ مورد عمده‌ در اين‌ خصوص‌ اشاره‌ مي‌كنيم :

در كتاب‌ علل‌ گرايش‌ به‌ ماديگري، بدعتها و تحريفهايي‌ كه‌ در انديشه‌ توحيدي‌ و الهي‌ به‌ وجود آورده‌اند و موجب‌ رواج‌ ماديگري‌ گرديده‌ مورد بررسي‌ قرار مي‌گيرد. ايشان‌ در مقدمه‌اي‌ كه‌ بر چاپ‌ هشتم‌ آن‌ تحت‌ عنوان‌ « ماترياليسم‌ در ايران» نگاشت، دلسوزانه‌ به‌ معرفي‌ انحرافها و التقاطهاي‌ فكري‌ و ديني‌ پرداخت .

« مطالعه‌ نوشته‌هاي‌ به‌ اصطلاح‌ تفسيري‌ كه‌ در يكي‌ دو سال‌ اخير منتشر شده‌ و مي‌شود ترديدي‌ باقي‌ نمي‌گذارد كه‌ توطئه‌ عظيمي‌ در كار است . در اينكه‌ چنين‌ توطئه‌اي‌ از طرف‌ ضد مذهبها براي‌ كوبيدن‌ مذهب‌ در كار است‌ من‌ ترديد ندارم. آنچه‌ فعلاً‌ براي‌ من‌ مورد ترديد است‌ اين‌ است‌ كه‌ آيا نويسندگان‌ اين‌ جزوه‌ها خود اغفال‌ شده‌اند و نمي‌فهمند كه‌ چه‌ مي‌كنند و يا خود اينها عالماً‌ عامداً‌ با توجه‌ به‌ اينكه‌ با كتاب‌ مقدس‌ هفتصد ميليون‌ مسلمان‌ چه‌ مي‌كنند، دست‌ به‌ چنين‌ تفسيرهاي‌ ماترياليستي‌ زده‌ و مي‌زنند» (مطهري، علل‌ گرايش‌ به‌ ماديگري، 31 ).

‌همچنين‌ به‌ تحريفهاي‌ معنوي‌ در تفسير ماد‌ي‌ آيات‌ قرآن‌ كريم‌ اشاره‌ كرده‌ و مي‌نويسد :

« ماترياليسم‌ در ايران‌ در يكي‌ دو سال‌ اخير به‌ نيرنگ‌ تازه‌اي‌ بس‌ خطرناك‌تر از «تحريف‌ شخصيتها» دست‌ يازيده‌ است‌ و آن‌ تحريف‌ آيات‌ قرآن‌ كريم‌ و تفسير ماد‌ي‌ محتواي‌ آيات‌ با حفظ‌ پوشش‌ ظاهري‌ الفاظ‌ است. اين‌ نيرنگ، نيرنگ‌ جديدي‌ است‌ و از عمر آن‌ در ايران‌ كمتر از دو سال‌ مي‌گذرد. البته‌ اصل‌ اين‌ طرح‌ و نيرنگ‌ چيز تازه‌اي‌ نيست...» (همان‌ 29 و30 ).

در كتاب‌ مسئله‌ حجاب، به‌ بدعتي‌ كه‌ برخي‌ مقدسين‌ نهاده‌اند و حجاب‌ چهره‌ و دو دست‌ را نيز براي‌ زنان‌ واجب‌ شمرده‌اند اشاره‌ كرده‌ و آن‌ را مورد نقد قرار داده‌اند (از ص‌ 184 تا ص‌ 220) از نظر ايشان‌ اسلام‌ با فعاليت‌ اجتماعي‌ و تحصيل‌ و اشتغال‌ بانوان‌ مخالف‌ نيست‌ و حجاب‌ بانوان‌ منهاي‌ وجه‌ و كفين‌ است‌ (همان، 186 ):

« اسلام‌ با همه‌ي‌ توجهي‌ كه‌ به‌ خطر شكسته‌ شدن‌ حصار عفاف‌ دارد از جنبه‌هاي‌ ديگر غافل‌ نمي‌شود. زنان‌ را تا حدودي‌ كه‌ منجر به‌ فساد نشود از شركت‌ در اجتماع‌ نهي‌ نمي‌كند. در بعضي‌ موارد شركت‌ آنها را واجب‌ مي‌كند، مانند حج‌ كه‌ بر زن‌ و مرد متساوياً‌ واجب‌ است‌ و حتي‌ شوهر حق‌ ممانعت‌ ندارد» (همان، 223 ).

در حماسه‌ حسيني، به‌ تحريفهاي‌ برخي‌ از ذاكرين‌ و مداحان‌ اشاره‌ كرده‌ و مي‌گويند ذاكر نبايستي‌ براي‌ ايجاد رقت‌ قلب‌ و تحريك‌ عواطف‌ به‌ تحريف‌ واقعيات‌ متوسل‌ شود. روضه‌هايي‌ كه‌ در آنها اظهار تذلل‌ پيش‌ دشمن‌ است، از قبيل‌ التماس‌ كردن‌ براي‌ آب‌ همچون‌ اسقوني‌ شربة‌ من‌ المأ جرعه‌اي‌ آب‌ به‌ من‌ بدهيد كه‌ جگرم‌ از تشنگي‌ مي‌سوزد هم‌ از تحريفها است‌ (3/256).

َ‌ لحن‌ مشفقانه‌

-9-18 لحن‌ مشفقانه‌ و عبارات‌ متين‌ و رعايت‌ نزاكت‌ و ادب‌ و تواضع‌ در همه‌ آثار استاد چشمگير است. استاد اين‌ ويژگي‌ را از آيات‌ قرآن‌ كريم‌ و سيره‌ پيامبر اكرم‌ (ص ) آموخته‌اند. در قرآن‌ كريم‌ خطاب‌ به‌ موسي‌ و هارون‌ (ع) است‌ كه‌ به‌ نزد فرعون‌ برويد و با او به‌ نرمي‌ سخن‌ بگوييد. و قولا له‌ قولا لينا لعله‌ يتذكر او يخشي‌ ( طه/44) در خلق‌ و خوي‌ پيامبر اكرم‌ آمده‌ است: فبما رحمة‌ من‌ الله‌ لنت‌ لهم‌ و لو كنت‌ فظا غليظ‌ القلب‌ لانفضوا من‌ حولك‌ (آل‌ عمران/159) به‌ واسطه‌ رحمت‌ الهي‌ بر ايشان‌ نرم‌ شدي‌ و اگر تند و سخت‌ دل‌ بودي‌ از گرد تو پراكنده‌ مي‌شدند .

‌در دهها جلد كتاب‌ از ايشان‌ حتي‌ يك‌ مورد هم‌ نمي‌توان‌ يافت‌ كه‌ لحن‌ مشفقانه‌ و پدرانه‌ نداشته‌ باشد. كلام‌ ايشان‌ با برادران‌ اهل‌ سنت‌ و اهل‌ كتاب‌ و حتي‌ ماديون‌ و ماترياليستها نيز مشفقانه‌ است. حتي‌ با قاتلان‌ خود، اعضاي‌ گروه‌ فرقان، ملايم‌ و پدرانه‌ و با احترام‌ سخن‌ مي‌گويد. گر چه‌ انحرافات‌ فكري‌ و عقيدتي‌ آنها، روان‌ استاد را مي‌آزرد. مثلاً‌ خطاب‌ به‌ گروههاي‌ منحرف‌ از اسلام‌ مي‌گويند :

« عزيزان‌ من! شما در مقدمه‌ تفسير خود از وضع‌ تفاسير و مفسرين‌ گذشته‌ مطالبي‌ نوشته‌ايد كه‌ تنها در خطابه‌ و منبر كه‌ كسي‌ از كسي‌ مدرك‌ و دليل‌ نمي‌خواهد بايد به‌ كار برده‌ شود» (مطهري، علل‌ گرايش‌ به‌ ماديگري،31 ).

‌سپس‌ به‌ نقل‌ دقيق‌ و امانت‌ دارانه‌ و نقد و بررسي‌ منصفانه‌ي‌ اقوال‌ به‌ اصطلاح‌ تفسيري‌ ايشان‌ پرداخته‌ و با علم‌ و حلم‌ به‌ آنها پاسخ‌ مي‌دهند و در پايان‌ مي‌نويسد :

« اين‌ بود شمه‌اي‌ از تذكراتي‌ كه‌ مي‌خواستم‌ خيرخواهانه‌ و دوستانه‌ به‌ عزيزاني‌ كه‌ هنوز فكر مي‌كنم‌ اغفال‌ شده‌اند، بدهم. اميدوارم‌ اين‌ تذكرات‌ سودمند واقع‌ گردد. بار ديگر از همه‌ فضلا و دانشمندان‌ درخواست‌ دارم‌ كه‌ به‌ دقت‌ در آنچه‌ گفته‌ شد بنگرند. اگر مرا بر خطا مي‌بينند واقفم‌ فرمايند كه‌ با سپاسگزاري‌ فراوان‌ خواهم‌ پذيرفت » ( همان/31 ).

‌اما افسوس‌ كه‌ اين‌ لحن‌ مشفقانه‌ و پدرانه‌ و ادب‌ و تواضع‌ كم‌ نظير و منطق‌ پولادين‌ استاد را گروههاي‌ منحرف،

فهم‌ نكردند و مغز نادره‌ دوران‌ و فريده‌ زمان‌ را هدف‌ قرار دادند، غافل‌ از آنكه‌ آثار و تأليفات‌ اين‌ دانشمند فرزانه، مانند مشعلي‌ فروزان، همواره‌ فراروي‌ حق‌ جويان‌ و حق‌ پويان‌ خواهد درخشيد .

و ليس‌ بميت‌ عند اهل‌ النهي‌من‌ كان‌ هذا بعض‌ آثاره‌

َ‌ منابع :

-1 رضي، سيد شريف، نهج‌البلاغه، به‌ كوشش‌ صبحي‌ صالح، بيروت، 1967م .

-2 قمي، عباس، سفينه‌ البحار و مديند الحكم‌ والاثار، كتابخانه‌ سنائي، بي‌تا .

-3 مجلسي، محمدباقر، بحارالانوارالجامعه‌ لدرر اخبار الائمه‌الاطهار، تهران، 1362 .

-4 مطهري، مرتضي، عدل‌ الهي، تهران، 1376 .

-5 همو، نظام‌ حقوق‌ زن‌ در اسلام، تهران، 1376 .

-6 همو، علل‌ گرايش‌ به‌ ماديگري، تهران، 1378 .

-7 همو، داستان‌ راستان، تهران، 1376 .

-8 همو، خدمات‌ متقابل‌ اسلام‌ و ايران، تهران، 1376 .

-9 همو، اصول‌ فلسلفه‌ و روش‌ رئاليسم، تهران، 1376 .

-10 همو، حماسه‌ حسيني، تهران، 1376.

-11 همو، مسئله‌ حجاب، تهران، 1376 .

-12 همو، سيري‌ در نهج‌البلاغه، تهران، 1376 .

/ 1