مقایسه تحلیلی تحقیقات رادیویی و تلویزیونی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مقایسه تحلیلی تحقیقات رادیویی و تلویزیونی - نسخه متنی

حسین افخمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مقايسه تحليلي تحقيقات راديويي و تلويزيوني

رقيبان سرسخت از راه رسيدند

دكتر حسين افخمي

در دهه 90 تلويزيون كابلي، ماهواره‌ها و رايانه‌ها وارد حوزه ارتباطات شده و رقيب جديدي براي تلويزيون مي‌شود

در اولين قسمت از اين مقاله كه برگرفته از سلسله نشستهاي علمي برگزيده شده در مركز تحقيقات، مطالعات و سنجش برنامه‌اي است، با گذري كوتاه از مقايسه مطبوعات و راديو و تلويزيون از بعد تحقيقاتي تا دهه 60 پرداختيم.

در اين قسمت مطلب را با بررسي موضوع در دهه 80 با ويژگي شروع تحقيقات دانشگاهي پي‌ مي‌گيريم.

به دهه 80 و تحقيقات دانشگاهي آن مي‌رسيم كه از يك سو به بحث رسانه و از سوي ديگر به بحث پيام مي‌پردازد. در اين دهه، عمده بحث، بحث روش است. در دو دهه 50 و 60 عمده روش‌ها در آمريكا، روشهاي تجربي و كمي است. اما اروپايي‌ها زير بار تحقيقات كمي نمي‌روند، بخصوص اين كه در دهه 50 و 60، توليد مراكز تحقيقاتي دانشگاهي خيلي كم است و آنچه امروز درمراكز تحقيقاتي رسمي راديو و تلويزيون انجام مي‌شود، كمتر منتشر مي‌شود؛ يعني اگر شما آرشيو BBC يا ITV انگليس يا حتي CBS آمريكا را ملاحظه كنيد، خيلي از گزارش‌هايي كه در دهه 50 و 60 ميلادي منتشر شده است، همه مهر سري يا كاملاً سري خورده‌اند؛ يعني وارد حوزه علمي دانشگاهي نمي‌شود كه بتوان آن را نقد و بررسي كرد. اگر چه اكنون هم اين رابطه بين مراكز علمي و پژوهشي كم و بيش وجود دارد. يكي از نظريه‌هاي مطرح شده در حوزه ارتباطات شروع مي‌شود و ما آن گرايش را با عنوان گرايش انتقادي يا فرهنگي مي‌ناميم. خاستگاه اين نظريه عمدتاً در اروپاست و چندين كشور در آن حوزه سهيم هستند. از بعد فلسفي ريشه در ساخت‌گرايي فرانسه دارد و ايتاليايي‌ها نيز در اين نظريه سهيم هستند، ولي دانشگاه بيرمنگام انگليس اين حوزه را با استفاده از ادبيات و زبان به اسم خودش ثبت كرده است.

ابتدا ريچارد هوگارد حوزه‌اي را مطرح مي‌كند، با عنوان اين كه اين رسانه‌ها هستند كه مي‌گويند مخاطب چه هست و چه نيست و كمتر كسي به خاستگاه طبقاتي مخاطب توجه مي‌كرد، اما او مراجعه‌كنندگان كتابخانه انگليس را بررسي مي‌كند و درمي‌يابد كه طبقات كارگر در آنجا نوع خاصي از كتابهاي رمان را مطالعه مي‌كنند و طبقه متوسط كتابهاي ديگري را، و اينجاست كه نقش طبقه اجتماعي در انتخاب مطالب، خيلي جدي‌تر مطرح مي‌شود. روش تحقيق آنها نيز روش تحقيق كيفي است تا تجربي، كه در حوزه علوم اجتماعي مطرح است.

رقيب جديد

با ملاحظه كتابهاي دهه 80 و 90 و بخصوص دهه 90، مشاهده مي‌شود بيشتر آنها نوعي بازنگري در كارهاي تحقيقاتي قبلي هستندو خيلي از تحقيقات و كتب دهه 50 و 60 را زيرنويس كارهاي خود قرار مي‌دهند. بنابراين بايد بگوييم ما در حوزه تحقيقات به دهه 90 نمي‌رسيم، چون در دهه 90 فناوري جديدي وارد ميدان مي‌شود و تحقيقات شكل ديگري مي‌گيرد. تلويزيون كابلي، ماهواره‌ها و رايانه‌ها وارد حوزه ارتباطات مي‌شود و رقيب جديدي براي تلويزيون مي‌شود و علامت سوالي بزرگ روي كاربرد نتايج تحقيقات دهه 60 مي‌گذارد؛ مثلاً اگر شما تأثير تلويزيون سياه و سفيد را روي كودكان دهه 60 با آن شرايط ويژه و خاص خودش، بررسي كرده باشيد، نتايج آن را نمي‌توانيد به كودكان دهه 90 ميلادي تعميم بدهيد كه از يك طرف با ويدئو در ارتباط هستند و از يك رايانه دارند و از يك سو هم به شبكه‌هاي جهاني وصل هستند. بنابراين شرايط تحقيق كاملاً متفاوت مي‌شود و نياز به روش تحقيق جديد است.

در ادامه به تحقيق روي مخاطب كه پايه و اساس است و موجب ايجاد تحولاتي در حوزه‌هاي راديو و تلويزيون شده است، خواهيم پرداخت، اما در جمع‌بندي صحبتهايم تا بدين جا بايد بگويم هدفم اين بود كه نشان دهم تحقيقات علمي كه بعد نظري را در حوزه ارتباطات مطرح مي‌كند، هم شكل دانشگاهي داشته و هم شكل رسانه‌اي، ولي در بررسي 2 مورد در آمريكا و انگليس بايد بگويم، در آمريكا تحقيقات بيشتر تحت‌تأثير بخش خصوصي است، به ويژه تحقيقات بازاريابي و آگهي‌هاي تجاري كه عمدتاً در بخش خصوصي انجام مي‌شود و در كاربرد و استفاده از وسايل ارتباط جمعي ادبيات بسيار قوي دارد. بخش ديگر آن هم سياست است و از آنجا كه مي‌خواهند تحقيقات سياسي بي‌طرف باشد، معمولاً كار از سوي دانشگاه‌ها صورت مي‌گيرد، تا خود سازمان‌هاي رسانه‌اي.

قسمت سوم هم كه خشونت بود و تأثير آن بر كودكان و مسائل خانواده و مواردي از اين دست است. براي حفظ حالت بي‌طرفي هم، بودجه تحقيقات از سازمان‌هاي خيريه يا سازمان‌هاي غيردولتي ( NGO ) كه ما در كشورمان كم و بيش با آن آشنا هستيم، تأمين مي‌شود و اين بودجه‌ها باعث مراكز دانشگاهي اين امكان را داشته باشند كه بتوانند كاري انجام دهند كه اين كار، بخصوص در آن حوزه‌هايي كه مثلاً در كشورها اروپايي و آمريكا، بخش خصوصي تلويزيون در آن دخالت دارند، نتواند چيزي را از مردم پنهان كند. در بعد چهارم هم كه نام آن را تحقيقات ارتباطات توسعه گذاشتيم، نقش تلويزيون در آموزش بهداشت و مسائلي از اين دست كه معمولاً و نه هميشه زمينه‌هاي تحقيقات رسانه‌اي هستند، بررسي شد؛ مثل تأثيرات تلويزيون در آموزش و بهداشت و كاهش حملات قلبي در آمريكا كه مطالعات زيادي در اين زمينه داريم، يا موارد مشابه آن.

مخاطب، محور اصلي تحقيق

محور بعدي بحث اين است كه اين تحقيقات كاربردي و بنيادي چه تفاوت‌هايي مي‌توانند با هم داشته باشند. اولين تفاوتي كه بين اين 2 تحقيق مي‌توان ديد، در حوزه هدف است. تحقيقات دانشگاهي معمولاً به دنبال توسعه امور علمي و گسترش علم است، اين كه تحقيق شما چه كمكي به توسعه علم خواهد داشت، اولين سوالي است كه براي نوشتن پايان‌نامه و يا يك كار پژوهشي مطرح مي‌شود، اما در حوزه كاربردي، اولين سوال اين است كه چه مشكلي از ما حل مي‌كند. گاه زاويه ن گاه ما از ديد يك رسانه عمومي-ملي است كه مسائل عديده ملي را دارد، گاهي هم مسائل از نگاه رسانه‌اي مطرح مي‌شود، اگرچه در بازار در پي حل مسائل مالي است، ولي دنبال برخي منافع و سود كوتاه مدت تجاري هم هست و اين كه اگر ما اين برنامه را پخش كنيم، فرضاً در حوزه مخاطب چه تعداد بيننده خواهيم داشت، به همين علت، در حوزه تجربي اولين تحقيقاتي كه شروع مي‌شود-در رسانه‌هاي مثل BBC و ITV انگليس كه در ايران هم همين گونه است-عمدتاً صحبت درباره مخاطب است و 3 محور را در حوزه مخاطب مطرح مي‌كنند: 1-متوسط ببننده يا شنونده در حوزه راديو و تلويزيون چند نفر است؟ 2-اين برنامه‌ها چه تعداد را پوشش مي‌دهند؟ مثلاً راديو يا تلويزيون ما كلاً 40 ميليون نفر را تحت پوشش قرار مي‌دهد يا 30 ميليون را يا... اين سوالي است كه هميشه مطرح است. 3-اين برنامه خاص، معمولاً چقدر بيننده يا شنونده دارد؟ با نگاهي به آرشيو BBC و ITV ، به كتابچه‌هايي برمي‌خوريم كه در آنها اطلاعات مربوط به مخاطبان را از سال 1955 ميلادي ثبت كرده است. در اين كتابچه‌ها درصد تماشاي هر برنامه تلويزيوني و ساعت پخش برنامه‌ها و ساعت اوج تماشا ( Peak time ) را كه ما در برنامه تلويزيوني به فرض از ساعت 6 شروع و ساعت 11 تمام مي‌شده است. پس از تأسيس اين 2 كانال و پخش برنامه‌هاي موازي از آنها، مخاطبان چه برنامه‌هايي را بيشتر مي‌بينند؟ اگر به فرض، در ساعت 7 از شبكه BBC برنامه‌اي پخش مي‌شود كه بيننده خوبي هم دارد، كانال ديگر در همين ساعت چند درصد بيننده داشته است؟ اينجاست كه مركز تحقيقاتي تأسيس مي‌شود و به علت رقابتي بودن 2 رسانه از دهه 1950 به اين طرف، يك مركز تحقيقاتي مشترك به وجود مي‌آيد كه راديوي ان را اصطلاحاً جرار مي‌گويند و تلويزيونش راجكتار. نكته ديگري كه در اينجا مطرح مي‌شود، اين است كه وقتي 2 كانال پخش برنامه دارند، سهم (Share) هر كانال نسبت به هر برنامه چقدر است؟ اين كه هم در سيستم خودمان الان به دنبال سهم برنامه‌ها از هر كانال هستيم، به اين دليل است كه بتوانيم ارزيابي كنيم يك كانال با برنامه‌هاي مختلفي كه دارد، چقدر ارزش دارد و اما سازمان‌هايي كه در اين زمينه فعاليت مي‌كنند.

امكانات وسيع براي تحقيق

نكته قابل توجه ديگر، مسأله روش تحقيق است و اين بحث كه در 2 حوزه دانشگاه و مراكز تحقيقاتي تلويزيوني، روش فرق مي‌كند. دانشگاه‌ها به علت بودجه كمي كه دارند، هر روشي را نمي‌توانند انتخاب كنند. اگر نمونه‌گيري مي‌كنند، جامعه نمونه آنها معمولاً كوچك است، مگر اين كه كار تحقيقي به صورت مشترك باشد؛ يعني بودجه آن را يك سازمان تقبل كند و سفارش تحقيقات دهد، ولي مراكز تحقيقاتي تلويزيوني اين بودجه را در اختيار دارند و مي‌توانند از درآمد حاصل از برنامه‌هايشان با آگهي‌ها، هزينه تحقيقات خود را تأمين كنند؛ كاري كه در مركز تحقيقات صداوسيما نيز انجام مي‌شود و بخش مهم، حوزه سنجش برنامه‌اي است كه معمولاً در دانشگاه‌ها جايي ندارد، مگر اين كه به صورت سفارشي باشد. سپس تي‌وي‌متر ( TV meter ) مورد استفاده قرار گرفت و اولين روشي بود كه در اروپا استفاده كردند و بيشتر به دنبال اين بودند كه ببينند يك دستگاه كه در خانه است، چند بار خاموش و روشن مي‌شود و چه ساعتهايي مورد استفاده قرار مي‌‌گيرد. نكته ديگر مطرح در حوزه تلويزيون-جدا از دارا بودن يك مركز تحقيقاتي و نيز روشي كه بسته به بودجه آنها مورد استفاده قرار مي‌گيرد-كه به نوعي تفاوتي است در حوزه بنيادي و كاركردي مسأله دسترسي به منابع است، كه اين دسترسي گاه براي دانشگاه‌ها مانع محسوب مي‌شده است، ولي براي سازمان‌هاي اجرايي كه به آرشيوهاي خبري و فيلم و غيره دسترسي دارند، كمتر چنين مانعي وجود داشته است. بنابراين، در كشورهاي مثل انگليس و آمريكا 3 نوع مركز آرشيوي وجود دارد؛ يكي آرشيوي است كه در خود رسانه‌هايشان، در راديو و تلويزيون است كه دسترسي به آن شرايطي براي محققان آزاد است.

گروه ديگر، آرشيوهايي است كه به شكل تخصصي در دانشگاه‌ها وجود دارد. براي مثال، من به 2 مركز تحقيقاتي آمريكا و انگليس اشاره مي‌كنم؛ يكي دانشگاه‌ ليدز است كه مركز تحقيقات تلويزيوني آن تمام نوارهاي راديويي و ويدئويي انتخابات را، از سال 1959 تا به حال، هر سال ضبط كرده و نگه داشته است؛ يعني يك آرشيو تخصصي موجود است. كنار آن، شما مركزي را مي‌بينيد به نام British Film Institute كه برخي از برنامه‌هاي تلويزيوني را از سالهاي پيش ضبط كرده و نگه داشته است، ولي از سال 1983 يا 1984 به اين طرف به ضبط تمام برنامه‌هاي بعضي از كانال‌ها پرداخته است؛ مثلاً كل برنامه‌هاي كانال چهار انگليس ر امي‌توانيد در آنجا پيدا كنيد. جالب اينجاست كه در حوزه نگهداري فيلم، آرشيو فيلمهاي خبري برخي شبكه‌هاي راديويي و تلويزيوني ديگر نيز وجود دارند.

اين بدان معناست كه ما نمي‌توانيم تحقيقات خبر راديو و تلويزيون را بدون نگاه كردن به شبكه‌هاي خبري راديو و تلويزيوني ديگر، انجام دهيم.

همين W.I.T.N كه در انگليس تشكيل مي‌شود يا مشابه آن كه با يكي، دو سال اختلاف، قبلاً در آمريكا تأسيس شده بود،‌ عمدتاً از شبكه‌هاي بزرگي مثل ITN, CBS, BBC لندن و بعد كشورهاي شريك اينها مثل استراليا و كانادا تأثير گرفته است كه خيلي از اين آرشيوهاي خبري هم در دهه 80 خريد و فروش شده است؛ شبكه‌هايي مثل Sky اين آرشيوها را خريداري كرده و در اختيار خودشان گرفته‌اند كه سرمايه سنگيني براي يك محقق است و بدون آن، دسترسي به چنين منابع اطلاعاتي بسيار دشوار است. شبيه اين مركز در آمريكا نوعي آرشيو ملي است كه بخش عمده‌اي از برنامه‌ها را ضبط و در آنجا نگاهداري مي‌كنند.

/ 1