نگرشی کوتاه به تبیین حج نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگرشی کوتاه به تبیین حج - نسخه متنی

محمدجواد حجتی کرمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگرشـي کوتاه بـه تبييـن حـج

پديدآورنده:محمد جواد حجتي کرماني،

کلمه «حج» و عناوين «مناسک حج» خود گوياي محتواي والاي اين فريضه الهي پر راز و رمز و آکنده از اشاره و کنايه است.

حج اين لفظ کوتاه و خوش آهنگ که به معناي آهنگ و عزم و تصميم است، معنائي به بلنداي تاريخ معنوي بشر دارد. تاريخ معنوي ايکه نظام بخش زندگي اجتماعي، سياسي جامعه انساني، بر محور حق و عدل است.

حج که در يک نگرش کلي از عناصر سکون و تأمل و تدبر و تفکر و حرکت و تلاش و پيکار ترکيب يافته، داراي اشاراتي جامع و فراگير به سنن جاري پروردگار در تکوين و تشريع است.

زبان حج، زبان «سمبوليک» است و اعمال آن، به تعبيري خودماني تر به «پانتوميم» پرمحتوائي مي ماند که مي تواند حکايتگر و تجسم بخش تاريخ انبياء و نشأه دنيا و نشأه آخرت باشد.

حج، اين فريضه رمزوار و اشارت شعار، از زواياي گوناگون و با ديدهاي متفاوت از سوي نويسندگان، بحّاثان و تحليلگران از لحاظ «فردي و اجتماعي»، «عبادي و سياسي»، «اجتماعي و نظامي» و «بين المللي و جهاني» مورد بحث و تحليل قرار گرفته است که پاره اي نسبتاً جامع و پاره اي تک بعدي و با ديدي يک جامعه است.

آنچه در تحليهاي يکسويه، از آن غفلت شده است، جامعيت حيرت انگيز و احياناً متناقض نماي حج است که زهدگرايان عبادت پيشه خسته از دنيا، و اجتماع و سياست را از يک جنبه اش غافل مي سازد و سياست پيشگان و دست اندرکاران اداره جوامع اسلامي را، از جنبه ديگرش...

از اين رو، در اين مقال کوتاه سعي بر آن است که در نهايت اجمال به جامعيت حج اشاره اي گذرا شود که البته اهل فضل و اطلاع، بدين مختصر بسنده نخواهند کرد و بلکه در تصحيح و تکميل و تشريح آن خواهند کوشيد.

حج را مي توان از يک ديدگاه گردهم آئي پاکان و نيکان، وارستگان معنويت گرا و از دنيا رستگان آخرت گرا بشمار آورد. اجتماعي به پاکي قدوسيان ملأ اعلي و فرشتگان عالم بالا، که در «اشهر معلومات» بر گرد اولين خانه ايکه براي «همه مردم جهان» نهاده شده فرا گردهم آيند و اقيانوسي جوشان وخروشان پديد آرند که هر فرد حاجي، قطره اي از اين درياست. در اين گردهم آئي حاجيان از آن دم که به نيت حج، از خانه و ديار و همه پيوندهاي دنيائي مي گسلند، تا آنگاه که در ميقات احرام بر مي بندند، تا طواف، تا وقوف، تا رمي، تا ذبح... همه جا و همه جا، خدا را مي جويند و در طلب وصال اويند.

مناسک حج يکايک تبلور حالات گوناگون انسان خدا جوي عاشق پيشه بيقراري است که کوبکو روبه سوي او دارد و نشان از او مي جويد و بوي او مي بويد... عاشقِ از فراق معشوق بجان آمده ايکه عنان اختيار از کف فروهشته، در راه وصال يار، گاهي با تأمل و قرار و گاهي با اضطراب و بي قرار به اينسو و آن سو مي رود، در کوه و بيابان، شب و روز، آرام نمي گيرد و همه جا نشان از بي نشان مي خواهد.

حج در اين نگرش، يک سير معنوي انساني است که يکجا و يک زمان توسط انسانهايي فراهم آمده از چارسوي جهان به مقصد تقرب به مبدأ، والاي آفرينش صورت مي پذيرد.

حج از اين ديدگاه، کنگره مخلصين و متقين و صالحين و عابدين و قانتين روي زمين است.

مجامع و کنگره هاي جهاني و بين المللي، به اشکال گوناگون و بر محورهاي مختلف سياسي، نظامي، اقتصادي، تاريخي، ادبي، هنري (و حتي ديني) بسيار فراوان است. اما کنگره «توحيد» و «اخلاص» و «عبادت»، کنگره «دعا» و «مناجات»، کنگره مجاهده با نفس و بريدگي از دنيا و تمرين آمادگي براي سفر آخرت، کنگره تمرين سير الي اللّه و مجاهده و مراقبه و مکاشفه، در هيچ کجاي دنيا نيست. کنگره ايکه «فرد» و «جمع» را در يکديگر ذوب مي کند: عمل فردي را در فضاي جمعي و فضاي جمعي را در عمل فردي محو مي کند بدانگونه که هر «حاجي» در ايام حج، در انديشه خويشتن يابي و حديث نفس و راز و نياز و تصفيه باطن خويش است، کاريکه همانند رهبانيت راهبان از خلق گسسته نياز به خلوت و تنهائي وجدائي از خلق دارد... و در عين حال، فرديت هر فرد، در جاي، جاي مواقف عظيم حج و با شکوهتر از همه، در عرفات، در کل جمع نابود مي گردد... اين محو «فرديت» در کار «جمعي» در تخطيط خطوط سياسي اجتماعي و جمع کل امت عظيم اسلامي نيز صورت مي گيرد که بدان اشاره خواهيم داشت.

حج، از سوي ديگر نشان از ژرفاي تاريخ نوراني انبيا و اولياي الهي دارد... از آدم، از نوح، از ابراهيم، از سليمان، از موسي، از عيسي، از محمد و اصحاب و آل محمد، در حج، تاريخ پرخاطره و مخاطره انبياي الهي و اولياي خدا بازسازي و بازنگاري مي شود. حج، در اين نگرش بازنگاري تاريخ انبيا است.

حج نمايشي است از اعمال و رفتاري که بنا بنقل کتاب و سنت، (و از طريق برادران شيعه و سني) پايه تشريع آن در زمان آدم ابوالبشر گذاشته شده و پيامبران بعدي تا آخرين پيامبر، همگي بر گرد همين خانه چرخيده اند و مناسکي در همين سرزمين مقدس، در همين عرفات و مشعر و مني انجام داده اند.

حج، بويژه ناظر بر بازسازي، تجديد نظام سازمان فرو پاشيده توحيد توسط ابوالانبياء حضرت ابراهيم خليل است که بنقل قرآن قواعد بيت را بالا برد و خانه را براي طائفان و عاکفان و راکعان و ساجدان پاکيزه و مطهر ساخت، فداکاريها و گذشتها و ايثارها و سخت کوشيها و هيجانات روحي و بيم و اميدهاي ابراهيم و هاجر و اسماعيل در يکايک مناسک حج بگونه ايکه بدان اشاره خواهد رفت بازنگاري مي شود و در حقيقت، ابراهيم قهرمان توحيد، در کل قالب مناسک حج و به توسط ميليونها حاجي عاشق و شيدا هر ساله چهره پردازي مي شود و حيات مجدد مي يابد.

بياد داشته باشيم که ابراهيم پدر انبياي توحيدي: موسي و عيسي و محمد است و از ميان سه امت موحد و اهل کتاب جهان يعني يهود و نصاري و مسلمين، تنها امت اسلام و مسلمين جهانند که پاس پيشواي توحيد را اين چنين در خور مقام ارجمند او مي دارند و ياد گراميش را نه تنها در گفتار که در مناسکي عظيم و پرشکوه نگه مي دارند. در اشاراتي که به محتواي يکايک مناسک حج خواهيم داشت بدين بازنگاري و بازسازي اشاره خواهيم کرد.

حج، از جنبه ديگر، يک آموزش تمريني همه جانبه و يا باصطلاح معمول و مرسوم، يک «مانور» جامع الاطراف سياسي ـ عقيدتي، نظامي براي تحريک روح حماسي و زنده ساختن غيرت و حميت ديني واسلامي در جامعه اسلامي است. آيا منظور از مانورهاي نظامي يا آموزشهاي تمريني ايکه براي نجات غريق يا اطفاي حريق و يا براي مقابله با حوادث و سوانح گوناگون هوائي، زميني و دريائي گسترده يا محدود صورت مي گيرد، چيست؟ در يک مانور نظامي يا يک عمليات نجات، صحنه کاملاً فرضي و از پيش ساخته است، اما اگر همين تمرين محدود و چند روزه انجام نگيرد، کارآئي نظامي و آمادگي رزمي و چستي و چالاکي و سرعت انتقال و سرعت تصميم و سرعت عمل که لازمه اين گونه فعاليتهاي حياتي مهم و سرنوشت ساز است، پيدا نخواهد شد و اين است نقش حج در ترسيم راه و رسم زندگي و تخطيط خطوط حيات فردي و اجتماي انساني که آکنده است از کار، پيکار، تلاش و پيگيري... و ملازم است با کفّ نفس و خويشتن داري و مخالف است با تن آساني و راحت طلبي و تن پروري...

حج، يک تمرين است، يک مانور است يک آموزش چند روزه است براي آماده سازي فرد تا در پهنه زندگي براي پيکاري بي امان، تمرين ديده و آموزش ديده باشد...

در حج به آدمي مي آموزند که در راه زندگي پرافتخار و انساني و اسلامي بايد از ديار و مال و زن و فرزند و همه علقه هاي زندگي بريد و سختي سفر و بيخوابي و دوندگي و اضطراب و دربدري و بي خانماني را تحمل کرد و هر چه را که موجب خودآرايي و بخود بستگي است از لباس و زيب و زيور بايد از خود دور ساخت و بايد تنها به مبدأ لايزال، پاسخ مثبت داد و دعوتهاي گوناگون را نشنيده گرفت و بايد بر محور حق و عدل چرخيد و در زندگي، محور و مقصدي جز طهارت و پاکي و راستي و درستي نداشت و بايد وقوف و تأمل را با سير و حرکت در هم آميخت که سکونها و تأملها و توقفها، هم بايد حرکت آفرين باشد و حرکتها و تلاشها و فعاليتها همه، مبتني و متوقف بر تأمل و پيش بيني و حساب و کتاب... که «تأمل بي حرکت» و «حرکت بي تأمل» هر دو آفت دين و دنياي انسان است.

در حج، در روزهائي اندک، اين مراحل را به انسان مي آموزند که سرمشق همه زندگي او در سراسر دوره زندگيش باشد.

حج، از نگرش ديگر، باز ساخت عرصات قيامت است، مجسم سازي حشر خلق، همه يکسو و بي هيچ امتياز، روي بسوي بهشت يا جهنم، حشري عظيم در پهنه دنيا که نمونه اي کوچک از حشر اکبر در سراي آخرت است.

...جدائي از خانه و کاشانه، در اين نمايش به «مرگ» مي ماند که سرفصل حيات اخروي است و مواقف و مناسک حج، يکايک نشان از مواقف عبد در برابر مولي در روز قيامت دارد که سرانجام آن «رد» يا «قبول» است: فريق في الجنه و فريق في السعير. حاجي با اين توجه، و در اين نگرش، پيوسته در التهاب است و در ميان بيم و اميد که رو بکدام سو دارد و در چه فريقي است؟ چون پاره اي از حاجيان را نيز چون مبعوثان حشر، به سوي دوزخ مي برند و نتيجه حجشان جز خسران و تباهي نخواهد بود...

شرح مواقف حج و مواقف قيامت و تطبيق رسا و زيباي اين مواقف با يکديگر به مقالي ديگر نياز دارد و در اينجا همين اشاره کافي است: اشاره ايکه براي مرگ آگاهان بيدار دلي که، پيوسته در انديشه سراي آخرتند و بقول قرآن مجيد از «سوء حساب» و «سوء دار» مي ترسند، بسنده است.

و بالاخره حج در يک نگرش عميق تر، صعود انسان است در برابر هبوط تاريخي او و تسالم و تعاون بقاست در برابر تنازع بقاي ريشه دار و پرماجراي انسان.

اين نگرش، تأملي درخور را مي سزد و لذا لختي در اين مرحله درنگ مي کنيم. سقوط و هبوط آدمي از آنجا آغازيد که بشر بحکم نياز طبيعي و فطري بسوي ضروريات زندگي دست يازيد و طبيعت را براي ادامه «زندگي» باستخدام گرفت. اين استخدام طبيعت، بزودي، آدمي را فريفته طبيعت کرد و خيال افزون جوئي او را بر آن داشت که زياده طلبد و اين آغاز هبوط آدمي بود. و اينکار را نه در آغاز که کم کم، با درگيري و مبارزه با همنوعان خود دنبال کرد و هبوطي مضاعف يافت... «الهيکم التکاثر...» و همين يک نکته منشأ همه جنگهاي طولاني و خانمانسوز بشر در طول تاريخ پرفراز و نشيب اوست.

و اما حج، آموزش و آزمايش موقت و نمونه واريست که بشر را به کنترل نيروهاي زياده طلب و افزون خواه او وا مي دارد تا براي همه عمر از اين آموزش محدود، سود جويد.

اين نگرش نيز به حج به عنوان يک مکتب سازنده و نيرومند اخلاقي و معنوي مي نگرد که با تهذيب نفس و تزکيه اخلاق و بازسازي روحي انسان، او را از آلودگيهاي روحي و آز و طمع و تفاخر و تکاثر و تکالب مي رهاند و از هبوط و سقوط نجاتش مي دهد و او را بطرف بالا مي آورد و اوج مي دهد.

اين اوج متعالي انساني گرچه در محتواي خود، اخلاقي و عرفاني و عبادي است اما براي صاحب نظران روشن است که همين محتواي روحاني و اخلاقي و معنوي، پايه و مايه اصلي پيروزي انسان در جبهه هاي مختلف زندگي اعم از سياسي، نظامي، اقتصادي و... است.

حج از سوي ديگر ـ در يک مقياس بلند مدت چنانکه بسيار گفته شده است ـ تمرين است براي تأسيس حکومت جهاني واحد و برداشتن مرزهاي جغرافيائي و اداره جوامع بشري تحت يک حاکميت عادل و دانا و توانا و چنانکه مي دانيم حاکميت واحد جهاني ايده بسياري از متفکران و جامعه شناسان و سياستمداران و فلاسفه جهان است. هر چند تحقق چنين ايده اي در قرون حاضر که شايد بتوان اواخر دوران بلوغ بشرش ناميد، ميسور نيست ولي تحقق ايده هاي الهي و پياده شدن آرمانهاي والا و آسماني، با کل تاريخ بشري سنجيده و مدت گزاري مي شود. از اين رو، نمايش وحدت سياسي اجتماعي بشرهاي چهارگوشه جهان در مراسم حج، خود، يکي از عوامل تحقق بخش نهائي اين وحدت خواهد بود. در اين زمينه نيز بسيار مي توان سخن گفت اما فعلاً همين اشاره کافي است.

حج در يک مقياس محدود و کوتاه مدت، نيز در کار آن است که مسائل و مشکلات جامعه اسلامي را در روابط داخلي و خارجي در زمينه هاي گوناگون اجتماعي، اقتصادي، سياسي مورد بحث و بررسي قرار دهد و براي مقابله با دشمنان سوگند خورده و ديرينه اسلام و مسلمين، طرحهائي بريزد و دست اندرکاران اداره جوامع اسلامي و نيز صاحب نظران و متفکران و مصلحان و مورخان و جامعه شناسان و سياستمداران و عالمان ديني و رهبران مذهبي از چهار سوي جهان در مراسم حج فراگرد هم آيند و در ضمن تجديد عقد اخوت اسلامي و تحکيم مراتب مودّت و محبت و آشنائي روز افزون به روحيات و اخلاقيات و آداب و مراسم و افکار و عقايد و نظرات و طرحها و پيشنهادهاي گوناگون و با بحث و بررسي و مشاوره و مداقه به صورت دسته جمعي و هم آهنگ و با توجه به همه مقتضيات و تحولات عصر، راه حلهاي مناسب و جامع و مرتبط بيابند و در بازگشت به مراکز اصلي و وطنهاي خود، دست آوردهاي خود را از اين سفر پربرکت باطلاع مردم خودشان برسانند و از ديگر مطلعان و صاحبنظران که در کشورهاي مختلف اسلامي اقامت دارند و نيز مسلمانانيکه در ساير کشورهاي غير اسلامي جهان پراکنده اند، نظر خواهي کنند و اين پيوند و کسب اطلاع و مراوده و مطالعه و بررسي دسته جمعي را سازمان دهي کنند و براي آن نظم و ترتيب و سياق شناخته شده و مقبول برقرار دارند... تا بدين سان، هم روابط بين المللي اسلامي تقويت گردد و هم راه براي وحدت آينده و آرماني جهان اسلام هموار شود.

حج در عين حال و با حفظ همه اين جهات معنوي و سياسي و اجتماعي، يک زاويه ديگر نيز دارد و آن «رويه اقتصادي» حج است. حج در اين ديدگاه يک بازار مکاره بين المللي اسلامي است. رشد اقتصادي کشورهاي اسلامي در گرو تبادل فرآورده هاي صنعتي و دست آوردهاي علمي و محصولات کشاورزي آنهاست. اگر هر کشور اسلامي، در داخل خود محبوس بماند و رشته مبادلات اقتصاديش با ساير کشورهاي اسلامي سست و گسسته گردد، يا عقب خواهد ماند و يا بصورت «قمر» يکي از قدرتهاي اقتصادي جهان در خواهد آمد. حج، در صورت فعلي، البته، از جنبه اقتصادي، آنگونه که بايد با آرمان اقتصادي اسلامي هم آهنگ نمي نمايد و بيشتر نمايشگاه و فروشگاه و تجارتگاه کشورهاي غير اسلامي است، اما اين عارضه اي است مربوط به کل مشکلات سياسي تاريخي موجود در جهان اسلام و ربطي به حج ندارد. حج، خود، يک باشگاه اقتصادي بين المللي اسلامي است که بدون شک در تسريع رشد اقتصادي و خودکفائي صنعتي و علمي و کشاورزي دنياي اسلام نقش قاطع و تعيين کننده دارد.

و با همه آنچه گذشت، حج عملاً و تجربه يک عمل بهداشتي درماني براي تأمين سلامتي افراد است! چه بدون شک، مسافرتي اين چنين متحرک و جاندار و با روح، علاوه بر آنکه بر اثر جوش و خروش و تحرک فراوان، بسياري از سموم بدن را دفع مي کند و گردش خون را تنظيم مي کند و به فعاليت قلب و مغز و اعصاب کمک مي رساند، نشاط و روح و معناي حج که حاجي را در يک فضاي معنوي سازنده و خلاق قرار مي دهد و صفاي جان و آرامش دل حاکم بر فضاي معطر حج، به تندرستي آدمي کمک مي کند. اين نکته را همه کساني که به اين سفر پاک و مطهر توفيق يافته اند تجربه کرده اند.

سخن کوتاه:

حج هم «رهبانيت اسلام» است هم «قوام دين و دنيا»، هم «منافع» است، هم «ذکر خدا».

هم «عبادت» است، هم «سياست». هم «سياحت» است، هم «زيارت». هم «اقتصاد» است، هم تندرستي. هم «فرد» است، هم «جامعه». هم «ماده» است، هم «معنا». هم «دنيا» ست، هم «آخرت»، مثل خود عالم، مثل خود آدم که ترکيبي دوگانه اند از جسم و روح و تن و جان!

و نکته اصلي شايان دقت و توجه اين است که اگر حاجي به «خود» نپردازد و از «خودبيني» رها نشود و به «تزکيه» و «تصفيه» همت نکند، و به رموز و اسرار «حج» دست نيابد و از «احرام» تا تقصير و طواف نساء، خود را نپالايد و از لوث رذايل و پليديهاي اخلاقي و روحي پاکيزه نشود، به هيچ يک از مقاصد چند گانه حج دست نخواهد يافت.

نه در سياست و نه در اقتصاد و نه در جبهه جهاد با دشمن و نه در اقتصاد و نه در تبادل افکار...، در هيچکدام، زيرا تا انسان بر دشمن دروني خود يعني «نفس» که در هر فرد انساني بکار دشمني با اللّه و مظاهر اللّه و راه مستقيم اللّه مشغول است، پيروز نشود، پيروزي بر دشمن بيروني يعني تبلور و تجسم و تجمع همان نيروهاي ضد الهي که در نفسانيت هر کدام از خود ماها نيز هست، پيروزي واقعي نيست، که دشمن، از درون خودِ ما، سر برمي دارد. در حقيقت هر کدام از ما، در خود يک ستون پنجم از لشکر دشمن داريم! که همان «خودپرستي» و نفسانيت «ما» و «من» ماست. اگر اين ستون پنجم که به تعبير دقيق تر، ستاد فرماندهي اصلي دشمن است، نابود نشود، انسانيت، هيچگاه از شر دشمن رهائي نخواهد يافت.

غرض آنکه اهميت دادن به جنبه والاي معنوي حج و تکيه بر زواياي عرفاني و آخرت گرايانه و معاني و رموز و اشارات و سير و سلوک مستتر در حج، نبايد مانع از نگرش جامعه شناسانه، و سياست گرايانه و جنبه هاي دنيائي و فوايد سياسي و اجتماعي حج باشد.

/ 2