بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
(زن، از خود زمين ارث نمى برد، ولى قيمت زمين به وى پرداخت مى شود.) به شدت انتقاد کرده و حتى به علاّمه که در مختلف الشيعه، ديدگاه سيد مرتضى را نيکو دانسته، اشکال کرده است. در واقع، خواسته بگويد: در اين مسأله جاى اظهار نظر نيست و همگان، بايد مسأله را بپذيرند. به تفسيرهاى شيعه مراجعه کردم، در ذيل آيه شريفه، هيچ سخنى از روايتهايى که زن را از زمين محروم کرده اند نبود يا بحث فقهى آن را به کتابهاى فقهى ارجاع داده بودند. به مبسوط شيخ مراجعه کردم، ديدم سخنى در محروم بودن زنان از پاره اى (ماترک) وجود نداشت. به کتابهاى ديگر فقهى شيخ طوسى، و نوشته هاى فقهى شيخ صدوق و مفيد مراجعه کردم، ديدم ديدگاههاى ديگرى برگزيده اند، که در بخش ديدگاهها، به آنها اشاره خواهم کرد. در نتيجه، به دست آمد، اجماع تعبدى روشنى که بتوان به آن استناد کرد وجود ندارد. به طور معمول، واژگان روايات را به کار برده اند. درروايات واژگانى چون (عقار)، (رباع) و وجود دارد که فقيهان در معناى آنها، اختلاف نظر دارند; از اين روى، به کتابهاى لغوى مراجعه کردم، ديدم اهل لغت نيز،اختلاف نظر دارند. بارى، وقتى در عرصه تحقيق، چند اشکال پديد آمد که هر يک به پاسخى در خور نياز داشت، بر آن شدم تمامى روايات ارث را از آغازکتاب ميراث تا آخر، از کتابهاى چهارگانه و ديگر کتابهاى روايى شيعى و سنى مطالعه کنم و به تفسيرهاى گوناگون مراجعه کنم، تا شايد راه حلى بيابيم. در ضمن بررسى به نکته هايى برخوردم که مى توانست راه گشا باشد، از جمله: