چند يادآورى - ارث زنان از همه دارایی شوهر یا بخشی از آن؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارث زنان از همه دارایی شوهر یا بخشی از آن؟ - نسخه متنی

احمد عابدینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چند يادآورى

1. در آغاز بحث اشاره شد، تخصيص عموم آيه قرآن با خبر واحد صحيح، که صراحت بيش ترى از آيه قرآن داشته باشد، روا، بلکه واجب است. در مثل: (ما ترکتم) در (ولهنّ الثمن مما ترکتم.)، فراگير است و همه دارايى شوهر را در بر مى گيرد. حال اگر روايت صريح و صحيحى آمد و گفت: زنان يک هشتم از همه دارايى، به استثناى عقار را ارث مى برند، يا به نحو حکومت گفت: (ما ترک، عقار را دربر نمى گيرد.) اين گونه روايات، آيه قرآن را تخصيص مى زنند، امّا در اين نوشتار به دست آمد که چنين دليل خاصى وجود خارجى ندارد; زيرا آن دليل خاص، مضمون روايتهاى رديف 2 بود که با روايتهاى رديف 3، 4 و 5 تعارض مى کند و وقتى چنين شد، نمى توان به جواز تخصيص کتاب، به خبر واحد تمسک جست; زيرا بحث در کبراى کلى، يعنى رَواييِ تخصيص نيست، بلکه تمام بحث اين است که روايات، با اين همه اختلاف، تعارض و شبهه، دليل خاصى را به ما ارائه نمى دهد، تا مخصص آيه قرآن قرار گيرد.

به ديگربيان: دليل پيشى گرفتن خاص بر عام، در هر جا، آشکار يا آشکارتر بودنِ مضمون خاص است و چون خاص، آشکارتر است و يا آشکار و روشن، بر عام که ظاهر است، پيشى مى گيرد ولى در بحث ما، به جهت بسيارى اختلاف در مضمونهاى رواياتِ رديف 2 و ناسازگارى آنها با روايات ديگر و همچنين با آنچه در ذهن دينداران جاى گرفته، اين روايات، آشکارتر نيستند.

2. سوره نساء، پس از جنگ احزاب و پس از سوره ممتحنه بر پيامبر(ص) نازل شده است و از زمان نازل شدن اين سوره تا پايان عمر شريف پيامبر، چندين سال به درازا کشيده.103، بعيد مى نماد پيامبرى که بيان کننده کتاب است: (لتُبيّن للناس مانزل اليهم.)104 اين حکم را براى مردم بيان نکرده باشد و برابر ظاهر آيه، زنان يک هشتم همه دارايى را به ارث ببرند و با اين حکم، سهم ديگر ارث بَران، از جمله يتيمان و به زن انتقال يابد و نبى اکرم(ص) ساکت بماند و چيزى نگويد.

/ 83