جوان و مدگرايى
سيد صادق سيدنژاد شايد شما هم با اين مساله روبرو شدهايد كه وقتى بعضى از جوانان به دليل پوشيدن لباسهاى غيرمعمول و يا اصلاح و آرايش خاص موى سر و صورت و انجام دادن برخى رفتارهايى كه با فرهنگ و رسوم اجتماعى ما همخوانى ندارد مورد اعتراض قرار مىگيرند، عمل خود را به عنوان مد و مدگرايى توجيه مىكنند. جاى شگفتى است كه نه تنها برخى افراد به محض شنيدن چنين پاسخى قانع مىشوند و از پىگيرى موضوع خوددارى مىكنند، بلكه در مواردى هم مشاهده مىشود كه عدهاى از آنان، بدون توجه به آثار و پيامد اين قبيل رفتارها، درصددند كه خود نيز از آن شيوه تبعيت كنند. روشن است كه اين قبيل تقليدهاى كوركورانه در موارد بسيارى، براى فرد و جامعه گرفتارىها و مشكلات زياد فرهنگى و اقتصادى ايجاد مىكند. به گونهاى كه در نتيجه بىتوجهى به اين مساله، گاهى اساس نظام اعتقادى و كيان نظام اجتماعى جامعه دچار خطر و انحراف مىشود و به موازات سستشدن بنيانهاى اجتماعى، زمينه تسلط فرهنگى و به دنبال آن، تسلط سياسى استعمارگران فراهم مىشود. به منظور آشنايى هرچه بيشتر اقشار مختلف مردم، به ويژه قشر جوان جامعه به مساله مد و نتايج و پيامدهاى مدگرايى و نيز اهداف و نقشههاى شوم مروجين پديده مدسازى در جهان نيم نگاهى به اين بحث مىافكنيم: بدان اميد كه همه اقشار جامعه اسلامى جهتحفظ سلامتسرمايههاى فكرى و اعتقادى خويش، ابعاد مختلف اين مساله را با دقت مورد مطالعه قرار دهند. و راه چاره و مكانيسم مبارزه با آن را دريابند. الف. مد چيست؟
واژه مد در لغتبه معناى سليقه، اسلوب، روش و شيوه و... به كار مىرود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طريقهاى موقتى كه براساس ذوق و سليقه افراد يك جامعه و سبك زندگى از جمله شكل لباس پوشيدن، نوع آداب پذيرايى و معاشرت و تزيين و معمارى خانه و... را تنظيم مىنمايد. (1) بنابراين، مىتوان گفت: مد به تغيير سليقه ناگهانى و مكرر همه يا بعضى از افراد يك جامعه اطلاق مىشود و منجر به گرايش به انجام رفتارى خاص يا مصرف كالاى به خصوصى يا در پيش گرفتن سبكى خاص در زندگى مىشود. از بررسى ابعاد مختلف حيات اجتماعى بشر مىتوان گفت: پديده مد اولا، هميشه در تاريخ بشر بوده است و منحصر به دوره معاصر نيست. ثانيا، هرگاه اين پديده در هر دورهاى از تاريخ آگاهانه و با گزينش و انتخاب و با توجه به فرهنگ و چارچوبهاى فكرى و اعتقادى جامعه صورت گرفته نه تنها موجب پيدايش نارسايىهاى فرهنگى و اجتماعى نشده بلكه به عنوان يك دستآورد اجتماعى، به نوبه خود به رشد و تعالى فرهنگ و تمدن جوامع كمكهاى زيادى نموده است و زمينه آراستگى مناسب جنبه ظاهرى زندگى مردم و افراد را فراهم كرده است. در يك كلام، مدگرايى مثبت، به معناى اقتباس از پيشرفتهاى اجتماعى ديگران و به كار بردن دستاوردهاى مثبت تمدنى ديگران، ضمن برطرف ساختن زشتىها و كاستىهاى حيات اجتماعى، از دچار شدن زندگى انسانها به يك نواختى خسته كننده پيشگيرى كرده و روز به روز بر استحكام بيشتر پايههاى زندگى دستهجمعى آنها كمك نموده و از پديدآمدن رفتار و شيوههاى ناخوشايندى كه موجب دورى و يا نفرت و انزجار افراد از يكديگر مىگردد جلوگيرى به عمل مىآورد. ب. ريشههاى مدگرايى:
آفرينش انسان به گونهاى است كه همواره او از حالتيك نواختى گريزان بوده و در مقابل، هميشه از تحول و نوآورى و تنوع در شكل و شيوه زندگى استقبال مىكند. اين تمايل در حالت عادى و در صورتى كه پذيرش تحول و نوآورى از روى آگاهى و به صورت تدريجى آرام صورت پذيرد، ظاهر زندگى آدمى را خوشايند و دلپذير مىسازد. بنابراين، مىتوان گفت ميل به خودآرايى و زيباسازى محيط زندگى امرى فطرى است كه به بركت آن هم زمينه آراستگى صورت ظاهرى محيط زندگى انسان فراهم مىگردد و هم انگيزه تعالى و تداوم زندگى اجتماعى و روابط صحيح انسانى تقويت مىشود. و بدينسان عواملى كه موجب ايجاد نفرت و انزجار افراد از يكديگر و يا موجب يكنواختى زندگى بشر مىشوند از محيط حيات اجتماعى دور شده و جنبههاى مثبت كمالخواهى و زيبايى دوستى فطرى انسان روز به روز شكوفاتر مىگردد. البته از اين نكته نيز نبايد غافل شد كه گرچه يكى از جلوههاى كمالجويى و زيبايى دوستى انسان به ويژه در دوره جوانى توجه به زيبايى ظاهر است اما بايد مراقب بود كه اين فرايند، از حالت طبيعى خود خارج نشود. زيرا همه استعدادهاى فطرى اگر از حالت طبيعى و معقول خود خارج شوند، جنبه انحرافى پيدا كرده، آثار سويى به بار مىآورند. به عنوان مثال ميل به خودآرايى، كه ريشه در كمالجويى و زيباپسندى فطرى انسان دارد، اگر از روى غفلت و يا در نتيجه افراط و تفريط يا تحت تاثير القائات غلط عوامل جانبى از مسير طبيعى و درستخود خارج شود، سر از امورى چون خودنمايى، فخر فروشى، خودپرستى و مدپرستى و... در مىآورد. عواملى كه هر يك از آنها به نوبه خود، موجب پيدايش انواع نارسايىها و هوسبازىها و رقابتهاى غلط و اسراف و تبذيرها خواهد شد و انسان را به حيوانى پست تبديل خواهد كرد. بنابراين در تبيين ريشه مدگرايى مىتوان گفت كه پيروى از مد و زيبايىخواهى و تنوعپس ندى ريشه در نهاد انسان دارد كه نيازهايى چون تنوع و زيباخواهى و كمالجويى فطرى منشا اصلى آن محسوب مىشود. اما صورتهاى افراطى رايج اين گرايش، كه تحت عنوان مدپرستى شناخته مىشود، در نتيجه جهل و ناآگاهى و ضعف ارزشهاى معنوى و تبليغات وسيع دشمنان و خودباختگى و تقليد كوركورانه از ديگران و يا آلوده شدن به رذايلى چون خودنمايى، فخرفروشى، احساس حقارت و خود كمبينى و.. . پيش مىآيد كه براى افراد جامعه بسيار خطرساز است و بايد از آن پرهيز نمود.
ج. اسلام و مدگرايى
به يك بيان، رسالت اسلام به عنوان يك مكتب كامل الهى، پاسخگويى صحيح به تمام خواستهاى فطرى و نيازهاى اصيل انسانى است. بر اين اساس، در مجموعه تعاليم اسلامى از جمله در آيات قرآنى به مساله زينت و جمال و زيبايى عنايتخاصى مبذول شده است. از تامل در اين بخش از معارف اسلامى، چند اصل كلى بسيار مهم مربوط به موضوع خودآرايى و زينتبه دست مىآيد: 1. حس زيبايى يكى از ويژگىهاى مخصوص انسان است كه ريشه در فطرت او دارد و به اقتضاى اين امر از ديدن هرگونه زيبايى لذت مىبرد. بىترديد منشا تمام هنرهاى انسانى همين حس است كه در هر دوره موجب به وجود آمدن يك سلسله دستآوردهاى ارزشمند هنرى مىشود. بنابراين، استعداد و درك زيبايى از جمله مواهب به وديعت نهاده شده در وجود انسان است كه به بركت آن، وى قادر است از طريق مطالعه و تامل در ظرافتهاى زيباى نظام آفرينش، زمينه كمال روحى و معنوى خود را فراهم سازد. 2. خودآرايى و زينتبه عنوان بخشى از حس زيبايى، نه تنها آثار بسيارى در روح و روان فرد دارد بلكه موجب تعالى و رشد افراد جامعه نيز مىشود. در مقابل، پرهيز از خودآرايى و پريشانى و ژوليدگى چون با خواست فطرى انسان در تعارض است، به تدريج اثرات منفى در روان او به جاى مىگذارد كه افسردگى روحى، عدم تعادل روانى و بىتوجهى به نعمتها و سركوبى علائق طبيعى و.. . از جمله آنهاست. از آنجا كه اين امور، در نهايتبه سلامت زندگى فرد و نظام اجتماعى زيانهاى جبران ناپذيرى متوجه مىسازد لذا، در احكام اسلامى به شيوههاى مختلفى با اينگونه رفتارها مقابله شده است. به عنوان مثال، در سيره اولياء الهى همواره با اين منطق غلط ناآگاهان كه پرهيز از خودآرايى را دليل وارستگى از قيد نفس و بىاعتنايى به زخارف دنيوى به حساب مىآورند به طور جدى برخورد شده است. زيرا، اين كار علاوه بر اينكه موجبات نفرت ديگران را فراهم مىآورد، با اصل عزت نفس و كرامت و منزلت انسانى همخوانى ندارد. مولىالموحدين علىعليه السلام مىفرمايند: «التجمل من اخلاق المؤمنين» (2) خودآرايى از ويژگىهاى خاص انسانهاى مؤمن است. 3. در رهنمودهاى پيشوايان اسلام در مورد خودآرايى به موارد زيادى تصريح و تاكيد شده است كه از جمله آنهاست: لباس تميز و آراسته، شانه كردن موى سر و صورت، نظافتبدن، خوشبو كردن بدن و لباسها، پرهيز از كارهايى كه دون شان انسان مؤمن است و... 4. هرچند اسلام توصيه به خودآرايى دارد، اما هرگز اين امر را منحصر به زينت ظاهر نمىكند بلكه آراستگى به فضايل معنوى و اخلاقى را كه زمينهساز سعادت و كمال روحى او هستند. مهمتر از آراستگى ظاهر مىشمارد. به عبارت ديگر، اسلام با تعاليم حياتبخش خود نخستبه ايجاد اعتدال در اخلاق و فضيلتهاى روحى مىپردازد و پيروان خود را به درك زيبايىهاى مافوق عالم ماده رهنمون مىكند، و آنان را از گرفتارشدن به هرگونه سطحىنگرى در اين مساله نجات مىبخشد. در عين حال، تلاش مىكند كه افراد فقط به زينت ابعاد ظاهرى جسم و محيط زندگى خود نپردازند. در اشاره به چنين واقعيتى علىعليه السلام مىفرمايند: «زينة البواطن اجمل من زينة الظواهر» (3) زينت درونى از زينت ظاهر بسيار زيباتر است. چه، هم از نظر تاثير و هم از نظر ماندگارى، زينت درونى در كمال حقيقى انسان مؤثرتر است. 5. گرچه در مجموعه تعاليم اسلامى به خودآرايى توصيه و تاكيد فراوان شده است اما به جهت در امان ماندن از عوارض منفى افراط و تفريط در خودآرايى و مدگرايى، حدود و چارچوب خاصى نيز براى آن تعيين شده است. به عنوان مثال، تاكيد شده است كه وسيله خودآرايى يا محيطآرايى اولا، بايد حلال باشد و از راه مشروع تهيه شود. ثانيا، سبب اسراف در سرمايهها و استعداد نباشد. ثالثا، از هرگونه شائبه تجملپرستى و جنبه خودنمايى داشتن برى باشد. رابعا، به گونهاى نباشد كه زمينه تحريك هواهاى نفسانى و اميال جنسى ديگران را فراهم كند. خامسا، به صورت تقليد كوركورانه از ديگران انجام نگيرد و... در يك كلام از بررسى تعاليم اسلامى به دست مىآيد كه اسلام نه تنها خودآرايى را منع نمىكند بلكه به شيوه معقول و منطقى بر آن تاكيد مىكند. در عين حال، هميشه و در همه حال، از افراط و تفريط در هر چيزى منع مىكند. (4) 1. فرهنگ معين، ج 3، ص 3957 2. شرح غرر و درر آمدى، ج 1، ص 307، حديث 1175 3. پيشين، ج 4، ص 117، حديث 5503 4. جهت اطلاع بيشتر رجوع كنيد به: آيين بهزيستى اسلام، ج 2 و 4 مراجعه فرماييد.