در فقه عامه اين بحث مطرح شده است. بعضي با آن مخالفت و مرور زمان را بطور كلي در جرايم تعزيري بياثر ميدانند.(ابوزهره، 81) لكن اكثر عامه مرور زمان در تعزيرات را پذيرفتهاند و در مقام ردّ نظريه مخالفين گفتهاند: «اين قول علاوه بر آن كه دليلي ندارد، مخالف سيره شارع اسلامي نيز هست. زيرا همانطوري كه ولي امر حق عفو در جرم تعزيري و مجازات آن را دارد حق قبول مرور زمان را نيز داراست.»(عامر، 445)تا جايي كه، تفحص كرديم در فقه شيعه اين موضوع صريحا سابقهاي ندارد. ممكن است علت آن عدم ابتلاء فقهاي شيعه نسبت به اين موضوع باشد. بنابراين، مسأله را با توجه به كليات موجود در متون اسلامي مورد بررسي قرار ميدهيم. بديهي است به دليل عدم سابقه اين بحث، سخن از اجماع در اين موضوع محلي ندارد.پس موضوع را در ادله ديگر بايد مورد كاوش قرار داد.
الف: قرآن
برخي از متأخرين نا آشنا با فقه و قرآن آيه «و كايّن من آيه في السموات و الارض يمرون عليها و هم عنها معرضون»(يوسف، آيه 105) را به دليل كلمه «يمروّن» ناظر به مرور زمان در قرآن دانستهاند [13و14]. ولي با توجه به معناي آيه، اين ادعا كاملاً بي اساس است. در عين حال ممكن است برخي از آيات قرآن را مؤيدي بر ادله مرور زمان تعزيري قرار داد، زيرا مرور زمان، نوعي از رحمت و مغفرت و تخفيف (نساء، آيه 28) است و در قرآن بطور مكرر بر اصول فوق تأكيد شده است. البته اين قاعده در حدود قابل اعمال نيست. بعلاوه قرآن كريم پيرامون گناهان صغيره و جرايم كوچك بياني دارد كه ميتوان مرور زمان تعزيري را يكي از افراد و مصاديق آن بيان كلي بر شمرد.خداوند تبارك و تعالي در قرآن ميفرمايد «ان تجتنبوا كبائر ما تنهون عنه نكفر عنكم سيئاتكم و ندخلكم مدخلاً كريما» اگر از گناهان كبيرهاي كه از آنها نهي شدهايد، اجتناب كنيد، ما از گناهان ديگر شما صرف نظر ميكنيم آنها را پوشانده و از بين ميبريم و به منزلگاهي گرامي داخلتان ميسازيم.(نساء، آيه 31)كلمه «نكفّر» در آيه فوق، از كفر به معناي مستور نمودن و فرا پوشيدن (تفليسي، 250) مشتق شده است و كفّاره را به اين دليل كفّاره ميگويند كه گناه را به بهترين وجه ميپوشاند(قريشي، 6) پس مراد از نكفّر پوشاندن و از بين بردن آثار گناهان است.(شعراني، 139)با توجه به معناي آيه فوق ميتوان گفت كه در غير گناهان كبيره، مرور زمان كه نوعي از تكفير و پوشاندن و از بين بردن آثار جرايم است ،مبناي قرآني دارد.در آيه ديگري كه مويد برداشت فوق است، چنين آمده است: «ولله ما في السموات و ما في الارض ليجزي الذين اساؤُا بما عملوا و يجزي الذين احسنوا بالحسني. الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش الّا اللمم ان ربك واسع المغفره...» «خداوند بدكاران را به كيفر ميرساند و نيكوكاران را پاداش نيكو ميدهد. آنان كه از گناهان بزرگ و اعمال بسيار زشت دوري كنند مگر گناه صغيرهاي از آنها سر زند كه مغفرت خداوند بسيار وسيع است.»(نجم، آيه 31و32)كلمه «لمم» كه در آيه فوق به كار رفته به جرايم صغيره يعني مجازاتهاي تعزيري قابل حمل است و لمم گناه صغيرهاي است كه براي مدتي ترك شده باشد. گرچه براي لمم معاني ديگري نيز بيان شده است.(شفايي، 212) از آيه فوق با توجه به معناي لمم ممكن است احتمال دهيم كه اگر كسي گناهان كبيره را مرتكب نشود و گناهان و جرايم او از قبيل لمم باشد، عدم مجازات آن به دليل قبول مرور زمان اشكالي ندارد.در تفسير آيه فوق رواياتي از امام صادق عليهالسلام در اصول كافي نقل شده كه ميتوان آن را حمل بر قاعده مرور زمان در مجازاتهاي تعزيري نمود.علي ابن ابراهيم عن محمد بن عيسي، عن يونس عن اسحاق ابن عمار قال قال ابو عبداللّه عليهالسلام ما من مؤمن الاوله ذنب يهجره زمانا ثم يلّم به و ذلك قول اللّه عزوجل «الاّ اللّمم»....(كليني، 2:442)عن ابن ابراهيم عن حمد بن عيسي عن اسحاق ابن عمار عن ابي عبداللّه عليهالسلام قال ما من ذنب الا و قد طبع عليه عبد مومن يهجره الزمان ثم يلم به و هو قول اللّه عزوجل «الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش الا اللمم...».(همان)معناي روايات اين است كه اگر مومني جرمي را براي مدتي ترك كند آن جرم از مصاديق آيه شريفه فوق خواهد بود و مشمول مرور زمان خواهد شد. اين برداشت از كلمه «يهجره زمانا» كه در دو روايت آمده قابل استنباط است.