مسعود عباسي جامد وقتي عصباني مي شويم دو راه براي جبران آن وجود دارد: 1. به دل ريختن 2. بروز دادن راه حل اول مثل اسفنج ؛ ناراحتيهاي ما را جذب ميكند و در نتيجه افسرده مي شويم. راه حل دوم منطقي است ، ولي اين هم عملي نيست . ما نميتوانيم هميشه خشم خود را بروز دهيم. راه سوم اين است كه علت عصباني شدن را بررسي كنيم و اگر علت آن واهي است ، عصباني نشويم . اكثر عصبانيتهاي ما به دليل طرز فكرهاي غلط ماست كه به آن تحريفهاي شناختي ميگويند. يكي از اين خطاهاي شناختي بزرگ نمايي است مثل مبالغه كردن درباره اهميت يك حادثه ناگوار و اين كه براي يك مساله جزيي ، بلوايي به راه بيندازيم كه مگو خطاي ديگر بايد و نبايدهاي بي جايي است كه براي خود چون وحي منزل ميدانيم و معلوم نيست «بايد» ي كه ما براي خود مقرر كردهايم لازم به اجرا باشد. اين اشتباه است كه خيال كنيم هر لحظه و در هر مورد كه خواستيم دنيا بر وفق مراد ما باشد و به دنبال همين طرز فكر ، وقتي به آن چه ميخواهيم نمي رسيم ناراحت و عصباني مي شويم ؛ انگار كه با نرسيدن به اين خواسته دنيا به آخر رسيده است. حتي گاهي بايد و نبايدهاي وضع شده از طرف خود را جزو اخلاقيات عمومي فرض مي كنيم و ميگوييم كه همه بايد بر طبق آن عمل كنند. مثلاً ميگوييم چون من در حق اينان خوبي كردم ايشان نيز بايد تلافي كنند در صورتي كه همه انسانها قدردان نيستند. سوم و بالاخره علت ديگر عصبانيت برآورده نشدن سطح انتظار بي جاست . وقتي سطح انتظار ما از ميزان معقول بالاتر باشد ، ناكام ميشويم و به خواستههاي خود نرسيده و عصباني مي شويم . در حالي كه مي بايست وقتي امكان رسيدن به خواستهها نيست انتظارات خود را تغيير داد به خصوص انتظارات غير واقع بينانه را. علت چهارم مطلق گرايي است . با يك اشتباه طرف مقابلشان ناگهان نمره او از بيست به صفر ميآوريم و كل شخصيت او را محكوم و مطرود ميكنيم انگار كه هميشه از او متنفر بودهايم در صورتي كه با اين اشتباه فقط نمرهاش كمي كمتر مي شود نه اين كه ناگهان او را به پايينترين درجه برسانيم . با يك اشتباه كل شخصيت يك فرد را زير سؤال نبريد و همه خصوصيات مثبت او را به زير پا نگذاريد. راه ديگر كاستن عصبانيت درك كردن علت كار افراد است . وقتي دنيا را از دريچه چشم افراد ببينيد با كمال تعجب مشاهده ميكنيد كه به زعم خود آن ها عملشان به هيچ وجه غير منصفانه نيست و خيلي هم به آن معتقدند. پس هميشه دقت كنيد كه آيا شخص به عمد و از روي علم و آگاهي اين رفتار را انجام داده يا خودش متوجه نبوده و يا به نظرش غير منصفانه نبوده است . اگر در هنگام عصبانيت يكي از موارد بالا را يافتيد و با آن مبارزه كرديد به راحتي ميتوانيد آرامش خود را بازيابيد. شما با كم طاقتي فرض را بر اين گذاشتهايد كه با حل همه مسائل و در اسرع وقت به همه هدف هايتان برسيد و وقتي به مانعي بر ميخوريد ناشكيبايي ميكنيد و هنگامي كه واقعيت مطابق ميلتان نمي شود عصباني ميشويد.