2- 1- تولد، تربيت و زندگى - مشکله فرهنگ در تاریخ نگاری یعقوبی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مشکله فرهنگ در تاریخ نگاری یعقوبی - نسخه متنی

حسن حضرتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2- 1- تولد، تربيت و زندگى

از تاريخ دقيق تولد يعقوبى و چگونگى نشو و نماى او اخبار و اطلاعات چندانى به دست نيامده است.خود او نيز در اين باره به جز اشاراتى ابهام‏آميز، سكوت اختيار كرده است.

با توجه به قرائن موجود، به نظر مى‏رسد تولد و نشو و نماى او در بغداد بوده است. يادآورى پاره‏اى اشارات در باب امارت اجدادش در بغداد، علاقه خاص وى به اين شهر به عنوان «ناف دنيا» و بهترين و پاك‏ترين و نيكوترين و معتدل‏ترين شهرهاى جهان و نيز بيان شرح و توصيف اين شهر در آغاز كتاب «البلدان‏» و برخى آثار و نام‏هايى كه در زمان خود از نياكان بر روى بناها و آثار شهر باقى مانده است، همه نشان دهنده علاقه وطنى وى به بغداد بوده است; به ويژه آن‏كه شرح و توصيف آن شهر و جزئيات آن را به تفصيل برگزار كرده است. (2) اين وابستگى خاطر، به وضوح در عبارات زير نمايان است:

«...تنها بدان جهت ابتدا به عراق كردم كه عراق وسط دنيا و ناف زمين است و بغداد را بدان جهت آغاز كردم كه در وسط عراق واقع است...بغداد علاوه بر آن‏چه كه گفتيم، شهر بنى‏هاشم و دارالملك ايشان و مركز سلطنت آنان است و هيچ كس پيش از ايشان آن را آغاز نكرده و پادشاهانى جز اينان در آن سكونت نگزيده‏اند.ديگر بدان جهت كه نياكان من آن‏جا اقامت داشته‏اند و يكى از ايشان آن‏جا فرمانروا بوده است.» (3) درباره تاريخ وفات يعقوبى نيز روايات متفاوت و گاه متناقض گزارش شده است.محمد ابراهيم آيتى، در مقدمه «البلدان‏» ، ويليام مل‏ورد در مقدمه كتاب «مشاكلة الناس لزمانهم‏» و نيز محسن امين در «اعيان شيعه‏» بر اختلافات فاحش منابع در اين باره اشاره كرده‏اند، كه ضرورتى به ذكر آن‏ها در اين‏جا نيست.تنها به موردى كه يعقوبى در تاريخ آل‏طولون بيان كرده و نشان دهنده حيات و فعاليت علمى و فكرى وى تا سال 292ه است اشاره مى‏كنيم.در ملحقات كتاب «البلدان‏» در اين باب سند قاطعى است كه نشان مى‏دهد مرگ يعقوبى مى‏بايست‏حداقل در سال 292ه و يا مدتى پس از آن روى داده باشد:

«و محمد (احمد) بن ابى يعقوب كاتب خبر داد و گفت: چون شب عيد فطر سال دويست و نود و دو پيش آمد، وضع خوبى را كه خاندان ابن طولون در چنين شبى داشتند و آن همه اسلحه و علم‏هاى رنگارنگ بزرگ و پرچم‏ها و جامه‏هاى فاخر و اسبان بسيار و آواز بوق‏ها و طبل‏ها را يادآور شدم و بدان جهت انديشه‏اى مرا فرا گرفت و در همان شب خوابيدم و هاتفى را شنيدم كه مى‏گويد:

ذهب الملك و التملك و الز ينة لمامضى بنوطولون پادشاهى و جهاندارى و آراستگى با رفتن خاندان طولون از ميان رفت.» (4) سند مذكور و نيز توضيح يعقوبى در باب اخلاق و رفتار معتضد در كتاب «مشاكلة الناس لزمانهم‏» كه در مورد اخلاق شاهان و خلفاى هر عصر و تقليد مردم زمانه از آنان مى‏باشد، نشان مى‏دهد كه او تا عصر خلافت المعتضد، خليفه عباسى، در قيد حيات بوده است. (5)

/ 18