حجت‏الاسلام محمد علی ایازی در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حجت‏الاسلام محمد علی ایازی در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان - نسخه متنی

مصاحبه شونده: سیدمحمدعلی ایازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حجت‏الاسلام محمد علي ايازي در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان: جوانان بايد در آيات الهي تحقيق كنند

ميزگردومصاحبه شونده:ايازي، سيد محمد علي

حجتالاسلام والمسلمين سيدمحمدعلي ايازي كه در جلسه پرسش و پاسخ بخش جوانان نهمين نمايشگاه بينالمللي قرآن كريم حضور داشت، پيرامون علل دينگريزي از نظر قرآن اظهار داشت: اين سوال مطرح ميشود كه در قرآن كريم در سوره روم آيه 30 آمده كه گرايش به دين امري فطري و طبيعي است، هر انساني برخلاف ديگر موجودات نيازمند معنويت است. چون انسان مركب از دو تركيب جسم و جان و جسم و روح است. و بهطور طبيعي احساس نياز به دين و معنويت ميكند. و با اين وجود، اين پرسش مطرح است كه چرا جوامع مختلف و منجمله ايران، كساني هستند كه از دين فرار ميكنند. بررسي علل اين كه چرا مردم از دين فرار ميكنند ما را به سوي آفتها و شيوههايي كه احيانا منتهي به گريز از دين در خانواده و جامعه ودر ميان افراد ميشود، راهنمايي ميكند تا بهتر بتوانيم جامعه خود را به سوي هدف مورد نظر سوق دهيم.

اين عوامل از نظر من به سه دسته تقسيم ميشود و البته ممكن است عوامل ديگري هم وجود داشته باشد ولي اين سه مسأله مهم است.

عاملي كه بطور طبيعي و اوليه براي هر انساني مطرح است اين است كه اگر دين با عقل و خرد افراد ناسازگار باشد، موجب فرار انسانها از دين ميشود. اگر يافتههاي دين و آنچه دين عرضه ميكند همراه با خرافات و مسائلي باشد كه هر انساني نتواند آنها را درك كند يا برايش ناسازگار باشد و نتواند بفهمد دين اين گونه مسائل را چگونه مطرح كرده و براي چه اين مسائل رابيان كرده است، موجب ميشود تا افراد نسبت به دين تمايل نداشته باشند.

ميدانيد كه دين در جوامع مختلف، گوناگون است. بعضي دينها، دينهايي است كه نميتوان آنها را تأييد كرد. يعني عقايدي كه قابل استدلال با قرآن نيست و اگر در جامعه و خانواده و يا در برنامههاي آموزشي و رسانهاي دين بهگونهاي عرضه و ارائه شود كه قابل دفاع نباشد، مثلا گاهي در خانوادهها مسائلي مطرح ميشود و يك جوان ميگويد اين مسائل از نظر من قابل قبول نيست. اين كه ميگويد قابل قبول نيست، ممكن است دو علت داشته باشد. يا پدر و مادر و مربي و جامعه نتوانستهاند آن مسأله را خوب مطرح كنند و در واقع آن را به شكلي خرافي مطرح كردهاند و يا به اين دليل است كه واقعا قابل قبول نيست. يكي از مسائلي كه قرآن داستانش را بيان ميكند داستان حضرت ابراهيم (ع) است.

حضرت ابراهيم وقتي ديد مردم زمانش در مقابل بتها كرنش ميكنند، و بتها را ميپرستند، تمام بتها را شكست و وقتي فقط يك بت باقي مانده بود دست از كار كشيد، آن روز همه مردم به بيرون شهر رفته بودند و وقتي برگشتند از حضرت ابراهيم سوال كردند تو اين كار انجام دادهاي؟ گفت: شما از بت بزرگ سوال كنيد كه رئيس تمام بتهاست، آنها در مقابل گفتند: اين بتها كه سخن نميگويند، حضرت ابراهيم جواب داد: منظور من هم همين است. بتي كه نميتواند سخن بگويد چگونه ميتواند قابل پرستش باشد؟ با عقل جور در نميآيد خلقت آسمان و زمين را يك سنگ يا بت انجام داده باشد. يا اين كه اين بت و سنگ نماينده خدا باشند.

در حقيقت قرآن دين بتپرستي و كژمنشي را رد ميكند. درجامعه خودمان ميبينيم كساني كه تبليغ دين ميكنند باوري را مطرح ميسازند كه منطقي و قابل قبول نيست. در نتيجه جوان چون موضوع برايش روشن نشده، از دين فرار ميكند. مسألهاي كه قرآن مطرح و روي آن تكيه ميكند «افلايتدبرون، افلايتفكرون» است، يعني «در دين فكر و تدبير كنيد و در آيات الهي بينديشيد». اين دين، فطري است و براساس خواستهها و نهادهاي فطري يك جوان را دعوت ميكند كه در قرآن فكر و تدبر كنند. و بدانند آن چيزهايي كه از وحي بر پيامبر (ص) نازل شده با فكر و انديشه سازگار است.

يكي از ويژگيهاي قرآن اين است كه انسان را به فكر و تدبر در قرآن وادار ميسازد. در رواياتي از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است: كه يك ساعت تفكر بهتر از هفتاد سال عبادت است. اگر شما يك آيه را بخوانيد و در آن تفكر كنيد و درك صريحي از آيات قرآن داشته باشيد ميبينيد تأثيري كه در شما داشته و شناخت و معرفتي كه در شما ايجادكرده بيشتر از كسي است كه چندين جزء قرآن را خوانده است.

در طول سال سه شب خيلي فضيلت دارد و به آن شبهاي با فضيلت، شب قدر گفته ميشود. كه دعاها و اعمال زيادي دارد ولي از بهترين دستوراتي كه در اين شبها بر آن تاكيد شده، تفكر كردن است. اگر بخواهيم علل گريز از دين را بين جوانان بدانيم بايد بگذاريم جوانان فكر و تحقيق كنند، تا بتوانند اسلام حقيقي را بشناسند. نكته ديگر، مسأله علم است. يكي از علل گريز از دين اين است كه دين بخواهد باعلم مخالفت كند. اگر دين در جوامعي با علم مخالفت كند، و يا يافتههايش با علم مخالفت داشته باشد، باعث ميشود ديندارها از دين گريز پيدا كنند. حركتي در اروپاي قرن شانزدهم بوجود آمده بود كه به آن دوره رنسانس گفته ميشود كه نوعي تحول علمي بود و در مقابل آن، تحول كليساها مقاومت كردند و دستگاههاي ويژهاي را بوجود آوردند به نام دادگاههاي ويژه تفتيش عقايد و هر كس را كه مطابق با يافتههاي كليسا نبود، در آن دادگاه ويژه محاكمه ميكردند، و اين خود عاملي براي فرار جوانان و انديشمندان از دين شد. مرحوم شهيد مطهري در كتاب علل گرايش به ماديگري، علت اين را كه در غرب از دين فرار ميكنند مورد بررسي قرار داد، و به اين مساله اشاره كرده كه كليسا در مقابل علم مخالف كرد و موجب شد مردم به جاي اين كه علم را كنار بگذارند، از دين كنار بگيرند. اما در قرآن كريم چنين نيست و آيات زيادي درباره فضيلت علم و دانش در قرآن وجود دارد. در روايات آمده است: فراگيري علم براي زن و مرد وظيفه است. در قرآن كريم درباره فضيلت دانشمندان و عالمان آمده: «آيا كساني كه ميدانند با كساني كه نميدانند برابرند»، «قسم به نون و قلم و آن چيزي كه نوشته ميشود».

اولين آيهاي كه بر پيامبر نازل شد، و پيامبر را به فراگيري آن دعوت ميكند آيه «اقراء باسم ربك...» است. در حقيقت وحي قرآني ازخواندن، دانستن و يادگرفتن شروع ميشود. و ميبينيم كه قرآن كريم به علم چقدر ارزش ميدهد. حال اگر در جامعهاي دين به گونهاي معرفي شود كه باعلم ناسازگار باشد و در حقيقت با يافتههاي قطعي كه در علم ثابت شده مخالفت كند، از طرف افراد طرد ميشود. و افراد از دين ميگريزند.

شهيد مطهري در كتاب علم و ايمان خود به نقش ايمان و علم پرداخته و نسبت علم و ايمان را بيان كرده و متذكر شده در جامعه و زندگي دين و علم بايد به همراه هم باشند. ما نميتوانيم بينياز از علم و ايمان باشيم. هم علم مورد نياز است و هم معنويت. يعني هم چراغ بايد باشد و هم راه. پس مسأله اين است كه اگر دين به گونهاي عرضه شود كه با علم مخالفت كند، در واقع علم شكست ميخورد. همان طوري كه اگر علم در مقابل دين قرار گيرد، تبديل به علمي در جهت نابودي انسانها ميشود.

مسأله ديگري كه ميتواند عامل بسيار موثري در گريز از دين باشد، رفتار دينداران و مدعيان دين با جامعه خودشان است. اگر كسي مبلغ دين بوده ولي رفتارش غيرديني باشد موجب گريز افراد از دين ميشود. زيرا كسي كه مدعي دين است بايد رفتار و عملش يكسان باشد. در قرآن كريم آمده: «چقدر زشت است كساني كه حرف بزنند ولي خودشان عمل نكنند». در رواياتي از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است كه «حكومت با كفر باقي ميماند ولي با ظلم باقي نميماند». پس كسي كه مدعي دين و دينداري است بايد به دين و آموزههاي ديني عمل كند و از آن تخلف نورزد. در واقع رفتار و عمل نيكو است كه موجب دوام حكومت ميشود. اما حكومتي كه داعيه ديني دارد، ولي اعمال و برخورد مبلغ ديني نامناسب باشد، موجب گريز از دين ميشود. من اگر بگويم مردم بايد متواضع باشيد در حالي كه خودم تكبر داشته باشم نميتوانم دعوت كننده به تواضع باشم. در نتيجه كسي كه دعوت كننده مردم به معنويت است بايد خودش هم پايبند به معنويت باشد.

/ 1