هرمز برادران آغاز جنايات صدام عليه کردهاى اهل سنت به سال باز مى گردد که کشتار و تبعيد کردهاى فيلى (Feyli) نقطه شروع آن است. فيلى ها طايفه اى از کردهاى شيعه هستند که در آن سال ها مورد آزار و اذيت ديکتاتور عراق قرار گرفتند. صدام آنان را ايرانى و دشمن خود مى دانست، بنابراين فيلى ها را به ايران تبعيد کرد و بسيارى ديگر را به قتل رساند. زنان و کودکان اين تيره کرد از شکنجه صدام در امان نبودند. آنان اغلب زندانى مى شدند و يا به کمپ ها تبعيد مى شدند. در واقع، هنگامى که صدام به قدرت رسيد تمرکز وى بر پاکسازى نژادى کردها از فيلى ها آغاز شد. فيلى ها در دامنه هاى جنوبى رشته کوه هاى زاگرس و در نزديکى مرز ايران زندگى مى کنند. در سال نيروهاى امنيتى رژيم بعث با هجوم به روستاهاى فيلى مردمان آنجا را از خانه هايشان بيرون رانده و اموالشان را غارت کردند. بعثى ها پسران و مردان فيلى را از زنان و دختران جدا کرده و به جايى راندند که هرگز خبرى از آنان به دست نيامد. يک زن فيلى در توصيف شکنجه هاى بعثى ها مى گويد وى را براى بازجويى به اتاقى فلزى بردند که کف آن آغشته به خون بود. در اين اتاق زنان و کودکانى وجود داشتند که جسم شان کبود و خونى شده بود. سپس وى را به زندانى مى برند که صدها نفر در آنجا بودند، کسانى که براثر جراحات جان مى دادند، چندين روز اجسادشان در همانجا رها مى شد. اين شاهد مى افزايد: پس از آن او را به همراه تعدادى زن و دختر و کودک به سمت مرز ايران مى برند که در اين اثنا تعداد زيادى از همين افراد به دليل گرسنگى و تشنگى و انفجار مين کشته مى شوند.
- کشتار بارزانى ها
مبارزات اهل سنت کردستان عراق با رژيم بعث هرچند به سال هاى قبل باز مى گردد، اما در زمان جنگ ايران و عراق دامنه وسيع ترى يافت. حزب دموکرات کردستان در عراق به رهبرى مسعود بارزانى پيشگام براى مبارزه با سرکوب هاى رژيم بعث بود. بعثى ها براى مجازات بارزانى ها و در راستاى پاکسازى نژادى و عربى کردن عراق، طايفه بارزانى را هدف اصل سرکوب خود قرار دادند. صدام در مهم ترين عمليات خود حدود هزار نفر از طايفه بارزانى را که بخش زيادى از آنان زنان و کودکان بودند، ربوده و هرگز فرصت بازگشت به آنان نداد. گفته مى شود که هزاران نفر از اين طايفه قربانى فجيع ترين جنايات شده اند. گواه اين مسأله کشف گورهاى دسته جمعى کردهاست. چنانکه هم اکنون نيز هراز گاهى گورهاى دسته جمعى جديدى پيدا مى شود که پوشش و لباس هاى به دست آمده از آنها نشان از تعلق اين افراد به طايفه بارزانى دارد. گفته مى شود برخى از کردهاى کشته شده کمتر از سال سن داشته اند.
- عمليات انفال
انفال بزرگترين و فجيع ترين عمليات صدام عليه اهل تسنن کرد بود که او از سال تا به آن پرداخت و اين عمليات در سال به اوج رسيد. هدايت اين عمليات را على حسن المجيد که پس از بمباران شيميايى حلبچه به على شيميايى معروف شد، بر عهده داشت. رژيم بعث در انفال کوشيد تا طرح پاکسازى نژادى کرد ها را به طور کامل پياده کند. بنابراين از هيچ نوع حمله زمينى، بمباران هوايى، تخريب محلات مسکونى، تبعيد دسته جمعى، جوخه هاى آتش، جنگ افزارهاى شيميايى عليه کردها دريغ نکرد. اين عمليات سبب ويرانى روستاهاى زيادى شد و به صدها سال فرهنگ کردى لطمه زد و افزون بر آن حدود / ميليون کرد را آواره کرد. منابع مستقل آمار کشته هاى انفال را صد هزار نفر اعلام مى کنند، اما خود کردها بر اين باورند که هزار نفر کشته و مفقود الاثر شده اند. پس از آن، دادگاه هاى مختلف انفال را نسل کشى عليه کردها و اهل سنت شمال عراق خواندند.در سال على حسن المجيد به عنوان دبير کل منطقه شمالى حزب بعث که کردستان عراق را هم شامل مى شد، منصوب گرديد. پيش از آن المجيد به خاطر شقاوت هايش بسيار معروف بود و صدام، انتصاب وى را راه حل پايانى براى مسأله کردها مى دانست.سلسله عمليات انفال مرحله داشت که مرحله آن در مناطق تحت کنترل اتحاديه ميهنى کردستان اجرا شد. در اين عمليات کردهاى دستگير شده به اردوگاه ها منتقل مى شدند و براساس سن و جنسيت تفکيک مى شدند. سپس مردان و پسران را به دشت ها مى بردند و مى کشتند و به طور دسته جمعى نيز به گور سپرده مى شدند. از همين روست که کارشناسان، اين کشتارها را با جنايات نازى ها در اروپاى شرقى مقايسه کرده اند. آخرين و شديد ترين مرحله انفال در فاصله زمانى اوت تا دسامبر رخ داد که بى درنگ پس از آتش بس ميان ايران و عراق صورت گرفت. ديده بان حقوق بشر تاکنون نام هزار کشته اين عمليات را ثبت کرده که فقط نام نوجوانان و مردهاى با سن و سال پايين در آن مشاهده مى شود. علاوه بر اين در عمليات نسل کشى انفال صدام نام بسيارى شهروندان آشورى، مسيحيان کلدانى و کردهاى ايزدى ديده مى شود. اين در حالى است که اسامى بسيارى از مردم با دينان که جزو اصلى ترين اهداف انفال بوده اند، در اين فهرست نيامده است.نکته تکان دهنده ديگر اين است که بسيارى ديگر از کشته شدگان نه به ضرب گلوله، بلکه براثر گرسنگى، گاز گرفتگى و بى توجهى به وضع جسمى و روحى شان جان خود را از دست دادند. در ژوئن سندى به امضاى المجيد منتشر شد که در آن وى گفته بود اگر فردى در «مناطق ممنوعه» دستگير شود، بازداشت و بازجويى مى شود و اگر اطلاعاتى از آنان به دست آمد، نيروهاى امنيتى اجازه دارند که مردان تا ساله را به قتل برسانند.ناظران در توصيف عمليات نسل کشى انفال گفته اند، يکدست کردن بافت مناطق سنى نشين و کرد نشين، اصلى ترين هدف انفال بود و در اين ميان کرکوک اهميت فراوانى براى صدام داشت، زيرا کرکوک شهر نفت خيز است که مى توانست در آمدهاى لازم را براى بعثى ها تأمين کند. نگرانى صدام از اين بود که مبارزات ديگر مردم عراق عليه سياست تصفيه نژادى او منجر به نزديک شدن ائتلاف متحد شيعيان و ائتلاف دموکراتيک کردهاى عراق شد. رژيم بعث با ساخت امارت هاى مجلل و وعده واگذارى دادن آنها به اعراب سعى در عربى کردن کرکوک کرد. بدين ترتيب، اعراب فقير بسيارى از مناطق جنوبى عراق راهى کرکوک شدند که هم اکنون وضع اين شهر را بغرنج کرده اند. آمار به دست آمده پس از انفال حاکى است که در جريان اين عمليات هزار روستا، مدرسه، بيمارستان، مسجد و کليسا ويران شد. جلال طالبانى رئيس جمهور عراق، ششم دسامبر در مصاحبه اى تلويزيونى اعلام کرد که قضات از صدام اعترافاتى مبنى بر دستور کشتار هاى دسته جمعى در انفال گرفته اند و همين مسأله او را سزاوار مرگ مى کند.
- بمباران شيميايى حلبچه
تخمين زده مى شود که رژيم بعث در جريان انفال از سلاح هاى شيميايى عليه حدود روستاى کرد نشين استفاده کرده است و بزرگ ترين حمله شيميايى عليه شهر حلبچه بود که مارس رخ داد. وجه تمايز اين بمباران هاى پيشين از وسعت بمباران و ميزان کشتار آن ناشى مى شود. ضمن آن که در حلبچه عکاسان خبرى مستندات جنايات صدام عليه کردها و اهل سنت را نيز به ثبت رساندند که امکان هرگونه انکار واقعيت از سوى بعثى ها را از بين برد. بهانه صدام براى حمله شيميايى به حلبچه آن بود که وى مردم شهر را حامى نيروهاى کرد و ايرانى مى دانست و اين کار آنان را خيانت تلقى مى کرد. در آن هنگام حدود هزار نفر که برخى از آنان پناهنده و آواره منطقه اطراف بودند، در حلبچه سکونت داشتند. اما زمانى که گازها و بمب هاى شيميايى، فضاى شهر را فرا گرفت، حلبچه بدترين پناهگاه شد. براثر اين حمله حدود پنج هزار نفر تنها در طول يک روز جان خود را از دست دادند و بسيارى ديگر پس از آن و به دليل بيمارى هاى ناشى از مواد شيميايى کشته شدند. عارضه هاى بلند مدت اين گازها در ميان افراد به جامانده از اين جنايات سبب نابينايى و ابتلا به سرطان بسيارى از آنان شده است. علاوه بر اين تأثير آنها روى نوزادانى که به دنيا مى آيند، به طور مشهود است. حسن المجيد که مسئول شيميايى شدن حلبچه بود به خاطر همين مسأله به على شيميايى معروف شد. يکى از بازماندگان حلبچه که به وسيله پيچيدن پارچه اى خيس دور صورتش جان خود را حفظ کرده بود در فرداى فاجعه واقعيت را اين گونه بيان کرد: «مقدارى گاز وارد چشمهايم شد و مشکل تنفسى پيدا کردم. احساس تهوع داشتم و استفراغ سبز مى کردم. زمانى که به کوه ها مى گريختم از کنار صدها جسد عبور کردم و در عين حال شاهد مرگ افراد ديگرى هم بودم. يکى ناگاه مى ايستاد و به زمين مى افتاد؛ ديگرى ابتدا بدنش تاول مى زد و مى سوخت و سپس مى مرد و برخى ديگر آنقدر مايع سبز بالا مى آوردند تا مى مردند.»اما حلبچه علاوه بر آن که سند بزرگى براى جنايات صدام است، راز يک جنايت سياسى ديگر را نيز در سينه پنهان کرده است و آن اين که تسليحات کشتار جمعى صدام ارمغان غرب و اروپا بود. بسيارى از تحليلگران بر اين باورند که اعدام صدام به خاطر کشتار مردم دجيل به مثابه نفس راحتى براى تأمين کنندگان سلاح هاى شيميايى صدام در اروپا بويژه برلين بود، زيرا در صورتى که او زنده مى ماند و در دادگاه انفال حضور مى يافت پاى بسيارى از قدرت ها و دوستان اروپايى بوش به اين ماجرا باز مى شد و آن روز شايد بسيار ى از رهبران پيشين و کنونى دنيا بايد پاى محکمه کشتار مردان و زنان بى گناه حاضر مى شدند.