اسلام در چارچوب جريانهاى معاصر قومى و سياسى در روسيه
آسيلو يونسوا اكنون «عامل اسلامى» در اكثر جنبههاى زندگى جامعه ما اعم از معيشت، فرهنگ و سياست داخلى و خارجى حضور دارد. نقش فزاينده اجتماعى دين اسلام بر كسى پوشيده نيست. اسلام وظايف از بين رفته خود را كه در زمينه تنظيم زندگى و برقرارى ارتباط بين انسانها داشت، باز يافته و دوباره به «شيوه زندگى» تبديل مىشود. احياى موازين اخلاقى اسلام مىتواند جامعه ما را سالمتر سازد. علاوه بر آن، اسلام عامل مهم حفظ و تثبيت ذهنيت ملى مردم جمهوريها و بقاى اقوام تركى زبان در شرايط روسى كردن و غربگرايى مىباشد. از سوى ديگر، مسئله اسلامى جنبه مشخص سياسى دارد. رشد ديانت تودههاى مردم در شرايط سياسى شدن اسلام مىتواند اسلام را به نيروى سياسى تبديل كند.يكى از نتايج اول آزادى در دوران بعد از «دگرگونسازى»، انشعاب در محيط روحانيت مسلمان بوده است. همزمان با فروپاشى اتحاد شوروى و حاكميتطلبى جمهوريها، اداره روحانيت مسلمانان بخش اروپايى اتحاد شوروى و سيبرى هم تجزيه شد. هر جمهورى مستقل صاحب اداره روحانيت خود شده است. در ماه اوت سال 1992 ادارات روحانيت باشقيرستان و تاتارستان از اداره روحانيت مسلمانان بخش اروپايى اتحاد شوروى و سيبرى جدا شدند. ائمه جوان كرانه رود ولگا، سيبرى و برخى مناطق مركزى كشور به مخالفت با طلعت تاجالدين پرداختند.در سالهاى 1994 ـ1991 اداره روحانيت نخجوان از اداره روحانيت ماوراء قفقاز جدا شد؛ اداره روحانيت مسلمانان شمال قفقاز به ادارات روحانيت داغستان، اينگوشتيا و كاباردا ـ بالكاريا تقسيم شد و از اداره روحانيت آسياى ميانه و قزاقستان ادارات روحانيت منطقهاى بدون وابستگى به يك منطقه قومى تأسيس شدند. بهعنوان مثال، در سال 1994 اداره روحانيت مسلمانان بخش مركزى روسيه در مسكو و سپس ادارات مستقل روحانيت سيبرى (اومسك)، جريان سفلاى ولگا و سنتپترزبورگ بهوجود آمدند. هر اداره روحانيت مفتى خود را دارد در حالى كه طلعت تاجالدين رئيس سابق اداره روحانيت مسلمانان بخش اروپايى اتحاد شوروى و سيبرى، مفتى عالى اداره مركزى روحانيت مسلمانان روسيه و كشورهاى اروپايى جامعه مشتركالمنافع شده است. با تأسيس مركز هماهنگى چند اداره روحانى در مسكو در فوريه سال 1994، اختيارات نهاد تحت رياست مفتى عالى كاهش يافته و سرنوشت اين نهاد و استقرار آن در اوفا طى مدت زيادى زير علامت سئوال بود.در حال حاضر در روسيه حداقل دو سازمان مسلمان مدعى آن هستند كه آنها را «مركزى» و سران آنها را «مفتى عالى» بنامند.1ـ اداره مركزى روحانيت مسلمانان روسيه و كشورهاى اروپايى جامعه مشتركالمنافع تحت رياست طلعت تاجالدين (اوفا). مطابق با اساسنامه اداره مركزى روحانيت مسلمانان، اين اداره روحانى مسلمانان روسيه، اوكراين، بلوروسى، مولداوى، لتونى، ليتوانى و استونى است و وارث حقوق اداره روحانيت مسلمانان بخش اروپايى اتحاد شوروى و سيبرى و مجلس روحانيت مسلمانان اورنبورگ است.2ـ مركز عالى هماهنگى مسلمانان روسيه. رييس اين مركز خود را مفتى عالى روسيه مىنامد. ابتدا بازنگرى عالىالله (قازان) به رياست اين سازمان انتخاب شده بود و حالا رياست اين مركز با نفيعالله آشيروف (دبير سابق طلعت تاجالدين) است كه از همان ابتدا امور مركز هماهنگى را مىگردانيد. او همچنين مبتكر جدايى اداره روحانيت باشقيرستان از اداره روحانيت مسلمانان بخش اروپايى اتحاد شوروى و سيبرى بود ولى نتوانست به رياست اداره روحانيت باشقيرستان برسد و بههمين دليل در مسكو مركز جديدى براى خود تأسيس كرد.در مناطق با تركيب متنوع جمعيت «واكنش زنجيرهاى» تجزيه ادارات روحانيت و مبارزه بر سر مساجد همچنان ادامه دارد. در قفقاز كه منطقه كثيرالملهاى است، وضعيت نسبتاً پيچيدهاى ايجاد شده است. غير از اداره روحانيت تمام داغستان كه در واقع در دست آوارههاست، ادارات روحانيت نوگاى، كوميك و دارگين هم ايجاد شدهاند كه البته مقامات رسمى محلى آنها را به رسميت نمىشناسند. در باشقيرستان نيز همين وضع ايجاد شده است. در اين جمهورى علاوه بر اداره مركزى روحانيت مسلمانان (وابسته به تاجالدين)، سه اداره روحانيت ديگر يعنى اداره مركزى روحانيت مسلمانان جمهورى باشقيرستان (اوفا)، اداره روحانيت مسلمانان جمهورى باشقيرستان (شهر صلوات؛ وابسته به تاجالدين) و اداره روحانيت مسلمانان اورال ميانه و جنوبي(تاتيشلى؛ وابسته به تاجالدين) وجود دارند. هرچند كه مرزهاى اين ادارات روحانيت كمابيش مشخص است. آنها اكثراً مدعى همان مساجد هستند.موجبات اين انشعابات كدام است؟ تجزيه مركز سابق مسلمانان جوابگوى استقلال اقتصادى سازمانهاى دينى در مناطق بود. مساجد مطابق با قوانين جديد آزادى اديان اتحاد شوروى و روسيه دوباره شخصيتهاى حقوقى شدند. سازمانهاى تجارى كه به فعاليتهاى دور از فعاليت روحانى مشغول بودند، نزد جمعيتهاى مسلمان بهوجود آمدند. تقسيم دارايى اعادهشده به مسلمان باعث رويارويى بين رهبران مسلمانان شد. جان كلام، مبارزه بر سر قدرت، عامل اصلى انشعاب است.مبارزه بر سر قدرت در ميان روحانيت عاليمقام كه به مناسبات بين قومى هم گسترش يافت، باعث تشكيل ادارات ملى روحانيت مسلمان درجمهوريها شد (اين وضع نهتنها در روسيه بلكه در آسياى ميانه، قزاقستان و شمال قفقاز نيز مشاهده مىشود)1. هر جمهورى روسيه كه اختيارات خود را از قدرت مركزى تفكيك كرده بود، سعى مىكرد قدرت در زمينه دينى را هم در دست خود متمركز كند. ولى برخورد محافل اجتماعى و از جمله اصل قومى جمهوريها با اين روند يكسان نبود.با وجود جنبه آشكار ناسيوناليستى فعاليت برخى رهبران مسلمانان باشقيرستان، داغستان و مناطق ديگر، نبايد در اهميت عامل ملى در انشعاب مسلمانان روسيه مبالغه كرد. ادارات روحانيت نهتنها براساس اصل قومى بلكه براساس اصل منطقهاى (سيبرى، كرانه رود ولگا و مسكو) تأسيس مىشدند.البته، مسايل قومى تنها علت تقسيم جمعيتهاى مسلمان نبود. اختلافات بين نسل جوان ائمه با مفتى تاجالدين كه او را به تصاحب قدرت و گناهان متعدد ديگرى متهم كرده بودند، نيز نقش قابل توجهى را ايفا كرد. رفتار او براى درجه عالى روحانى نامناسب شناخته شد. در برخى مناطق علاقه يا عدم علاقه شخصى نسبت به برخى رهبران مسلمانان و نيز روابط گروهى و خانوادگى زمينهساز گرايش جمعيتهاى مسلمان مىشود. بهعنوان مثال مىتوان به مبارزه بر سر مقام امام مسجد تاريخى مسكو و جنجال در اين مسجد در اول نوامبر سال 1996 اشاره كرد. ادعاهاى شخصى رهبران مسلمانان تنها يكى از علتهاى انشعاب است.جمعيتهاى مسلمان كمتر از همه به تجزيه مركز تاريخى اسلامى علاقهمند بودند. نه نمايندگان جمعيتهاى مسلمان بلكه رهبران پرادعاى مسلمانان مبتكر ايجاد مراكز جديد شده بودند. در حذف اين رهبران مبارزه اصلى بر سر قدرت بود. رهبران جمعيتهاى اوليه مسلمانان ضمن انتخاب تابعيت حقوقى به يكى از مراكز عمدتاً سليقههاى شخصى خود را در نظر گرفته و از منافع ملى و دولتى چشم مىپوشيدند. بههمين دليل جمعيتهاى مسلمان بسيارى از نواحى باشقيرستان مانند سابق در اداره مركزى روحانيت مسلمانان قرار دارند (طلعت تاجالدين در باشقيرستان اعتبار بالايى دارد) ولو اينكه در اين جمهورى اداره روحانيت باشقيرستان هم وجود داشته باشد. نورمحمد نعمتالين مفتى اين اداره روحانيت هميشه بر اين تأكيد دارد كه اداره روحانيت باشقيرستان تمام جمهورى را در بر مىگيرد و حالت قومى ندارد. هماكنون مىتوان بر اين ادعا صحه گذاشت ولى در ماه اوت سال 1992 اين اداره روحانيت از اداره مركزى روحانيت مسلمانان براساس اصل قومى جدا شده بود. اداره مركزى روحانيت مسلمانان بعد از جنجالهاى بزرگ سالهاى 1994ـ1992 بهتدريج ساختارها و روابط خود را احيا مىكند.مسئله تجزيه اداره مركزى روحانيت مسلمانان بهتدريج اهميت خود را از دست مىدهد. احساسات خروشانى كه در اين رابطه وجود داشت، فروكش كرده است. ولى اگر به گذشته نهچندان دور نگاه كنيم، خواهيم ديد كه ادارات روحانيت منطقهاى كنونى از نظر وظايف خود به «محتسبهاى» سابق شباهت كامل دارند. در حقيقت، اين مبارزه، بر سر ارتقاى سطح ادارات و تفكيك قدرت بود و از اين نظر به مبارزه جمهوريهاى خودمختار سابق براى ارتقاى سطح رسمى خود شباهت دارد. دو سال اخير نشان داده است كه با بركنارى طلعت تاجالدين از اداره مركزى روحانيت مسلمانان تحت رياست وى همچنين بركنارى از اداره امور اسلامى در سراسر روسيه، اوضاع را اصلاح نكرده است.فقدان مركز واحد اسلامى موجب تضعيف مواضع اسلام در كل روسيه مىشود.فقدان وحدت مسلمانان روسيه باب طبع مقامات رسمى كشور هم نيست چرا كه آنها نمىتوانند يك «مسئول اسلام روسى» را پيدا كنند تا براساس قوانين روسيه روابط بين دولت و اسلام را برقرار كند.در حال حاضر گرايش نسبتاً ضعيفى نسبت به بازگشت مساجد باشقيرستان و ادارات روحانيت روسيه تحت سرپرستى اداره مركز روحانيت مسلمانان (اوفا) مشاهده مىشود. اكنون اين اداره روحانيت 1511 مسجد روسيه را كنترل مىكند كه 95% تعداد كل آنها را تشكيل مىدهد. بهگفته تاجالدين، 22 اداره روحانيت، اداره مركزى روحانيت را مركز خود مىدانند و تاجالدين را مفتى عالى محسوب مىكنند. قبل از انشعاب در ميان مسلمانان روسيه7 24 نهاد محتسب تحت كنترل اداره مركزى روحانيت مسلمانان كار مىكردند كه اكنون ساختار سابق احيا مىشود. ممكن است اوفا دوباره بتواند به «مكه روسى» تبديل شود تا مركز زندگى اجتماعى مسلمانان از مسكو به اين شهر منتقل شود. ولى اين كار موكول به آينده است.
فهرست ادارات روحانيت مسلمانان روسيه در سال 1996
اداره مركزى روحانيت مسلمانان روسيه و كشورهاى اروپايى جامعه كشورهاى مشتركالمنافع.شوراى عالى هماهنگى (مسكو).مركز فرهنگ اسلامى (مسكو).شوراى مفتيات (مسكو).اتحاديه مساجد (مسكو).اداره روحانيت مسلمانان منطقه ولو گدا (وابسته به مركز عالى هماهنگى).اداره روحانيت مسلمانان داغستان.اداره روحانيت مسمانان اينگوشتيا.اداره روحانيت مسلمانان ايچكريا.اداره روحانيت مسلمانان كاباردا ـ بالكاريا.اداره روحانيت مسلمانان كريمه.اداره روحانيت مسلمانان جمهورى مارال ال (وابسته به اداره روحانيت مسلمانان تاتارستان).اداره روحانيت مسلمانان مردويا (وابسته به اداره مركزى روحانيت مسلمانان، اوفا).اداره روحانيت مسلمانان منطقه اورنبورگ (وابسته به شوراى عالى هماهنگى).اداره مسلمانان كرانه رود ولگا، ساراتوف (وابسته به شوراى عالى هماهنگى).اداره روحانيت مسلمانان جمهورى باشقيرستان، اوفا (وابسته به شوراى عالى هماهنگى).اداره روحانيت مسلمانان جمهورى باشقيرستان، صلوات (وابسته به اداره مركزى روحانيت مسلمانان).اداره روحانيت مسلمانان جمهورى تاتارستان، قازان (وابسته به شوراى عالى هماهنگى).اداره روحانيت مسلمانان سيبرى، اومسك (وابسته به شوراى مفتيات).اداره روحانيت مسلمانان كشورهاى بالتيك.اداره روحانيت مسلمانان منطقه تومن.اداره روحانيت مسلمانان اوكراين و بلوروسى.اداره روحانيت مسلمانان منطقه اوليانوفسك (وابسته به شوراى عالى هماهنگى).اداره روحانيت مسلمانان اداره روحانيت مسلمانان بخش مركزى روسيه، مسكو (وابسته به شوراى مفتيات روسيه).اداره روحانيت مسلمانان چواش، چبوكسارى (وابسته به شوراى عالى هماهنگى).اداره روحانيت مسلمانان منطقه اورال جنوبى، تاتيشلى (وابسته به اداره مركزى روحانيت مسلمانان).تعيين گرايشات توسعه جامعه اسلامى روسيه در شرايط رويارويى روزافزون در خط شمال ـ جنوب براى پيشبينى و شكلدهى مناسبات آتى بين دولت و اسلام اهميت فراوانى دارد. در اين رابطه تلاشهاى برخى كارشناسان سياسى مبنى بر تحميل چهره خصومتآميز اسلام به افكار عمومى باعث نگرانى مىشود. قبل از هر چيز بايد اين نكته را مد نظر داشت كه اسلام در روسيه (و از جمله در باشقيرستان)، قزاقستان و ازبكستان ساختار سياسى مشخص خود را ايجاد نكرده است و اينكه هيچ حزب و جنبش سياسى وجود ندارد كه شعارهاى مذهبى و سياسى اسلامى را اعلام كند.البته، تحولات در كشورهاى اسلامى و از جمله در افغانستان موجب نگرانيهاى زياد كارشناسان امور سياسى مىشود. در پى انقلابهاى اسلامى در ليبى و ايران رژيمهايى برقرار شدهاند كه بر قرآن بهعنوان منشأ حقوق تكيه كردهاند. با وجود اينكه در كشورهاى مسلمان ديگر نتوانستند از حكومت لاييك دفاع كنند، فعاليت سياسى اسلام در آنجا هم مشاهده مىشود. حوادث افغانستان و تركيه كه با همسايگان جنوبى روسيه هممرز هستند، موجب نگرانيهاى جدى سياستمداران روس مىشود. بهعلاوه، فعالگرايى سياسى اسلام در جهان به يك سرى اعمال تروريستى انجاميد. سياسى شدن اسلام و پيدايش اسلامگرايى پيكارجويانه در مطبوعات بينالمللى و در افكار عمومى بهصورت «اصولگرايى اسلامى» نقش بسته است. از سالهاى 1980 اصطلاح «اصولگرايى» هميشه با صفت «اسلامى» بهكار گرفته مىشود. بسيارى از جريانات ضدغربى جزو «اصولگرايى اسلامى» محسوب مىشوند. برخى از آنها واقعاً از شعارهاى بازگشت به مبانى دين استفاده مىكنند (دكترين آيتا خمينى، اخوانالمسلمين، جهاد، حماس، حزبالله). ولى در ميان سازمانهاى اصولگرا مىتوان به برخى احزاب معتدلى چون «الامه» مصر و نيروهاى ملىگرايى كه براى كسب حمايت معنوى و مالى به اسلام متوسل مىشوند (مسلمانان بوسنى، سازمان «بيرليك» ازبكستان، حزب تجديد حيات اسلام تاجيكستان و طرفداران استقلال در چچن) اشاره كرد. اخيراً گفته مىشود كه جمهورى «مسلمان» باشقيرستان براى تبديل شدن به دولت اسلامى آمادگى دارد. اين تنوع ديدگاهها حاكى از عدم درك مشخص پديده موسوم به «اصولگرايى اسلامى» استبايد اين نكته را در نظر داشت كه مسلمانان روسيه در فضايى با برترى كمى و سياسى مسيحيان زندگى مىكنند. اسلام روسى تقريباً تكقومى است و در بر گيرنده عمدتاً تاتارها و نيز باشقيرها، اقوام منطقه ولگا و شمال قفقاز است. تاتارها (9 ميليون نفر) بزرگترين گروه قومى مسلمانان روسيه را تشكيل مىدهند. حدود 5 ميليون تاتار سكونت متراكم دارند (2 ميليون در تاتارستان، 8/1 ميليون در منطقه ولگا، 12/1 ميليون در باشقيرستان)، بقيه در مسكو، سنتپترزبورگ، سيبرى و مناطق ديگر كشور زندگى مىكنند. طبق اطلاعات راويل عينالدين مفتى اداره روحانيت مسلمانان بخش مركزى روسيه، در روسيه 19 ميليون مسلمان وجود دارند در حالى كه آمار رسمى حاكى از 15 ميليون مسلمان است (البته، اين آمار اقوامى است كه دين سنتى آنها اسلام است و نه آمار مسلمانان فعال). آيا مىتوان باور كرد كه مسلمانانى كه در سراسر كشور پخش شدهاند، مىتوانند عوامل اصولگرايى شوند و اين انديشه را عملى كنند؟ اگر استدلال كم بودن مسلمانان در روسيه قانع كننده نباشد، مىتوان به يك نكته ديگر اشاره كرد: اصولگرايى بهعنوان بازگشت به موازين اوليه دولت ـ امت اسلامى تنها در جايى ممكن است كه دولت ـ امت وجود داشته است. اينها كشورهايى هستند كه در قرون 10ـ7 عضو خلافتها و سپس امپراتورى عثمانى بودند. خلافت بهعنوان امت اسلامى در حال توسعه شكل گرفته بود. امت اسلامى بهعنوان دولت اسلامى خودكفا فعاليت مىكرد. نهادهاى واحد و يكسان دولت اسلامى در سراسر خاك خلافت فعاليت مىكردند. ملتهاى آسياى مركزى، ماوراى قفقاز و شمال قفقاز در برخى ادوار تاريخ خود جزء خلافت عباسى و امپراتورى عثمانى بودند. تصرف سريع آسياى مركزى توسط عربها به جمعيت مسلمان اين منطقه كه «محله» ناميده مىشود، مشخصات پايدار و قابل تبديل به وضعيت دولت ـ امت را بخشيده است.ولى در منطقه ولگا، اورال، سيبرى، مسكو و سنتپترزبورگ وضعيت ديگرى مشاهده مىشود. از قرن دهم اسلام به بركت روابط اقتصادى با كشورهاى مسلمان و فعاليت ميسيونرهاى اسلامى در روسيه معاصر گسترش يافت. ولى روابط اقتصادى با فتح و تسخير تفاوت دارد. آن مشخصاتى از اسلام كه اين دين را به شيوه زندگى تبديل مىكرد، گسترش يافت اما نظام سياسى و اقتصادى اسلامى به اين مناطق آورده نشد. وظايف سياسى و اقتصادى اسلام در منطقه ولگا و اورال هميشه بسيار محدود بوده است. اسلام در اين منطقه از تجربه برترى سياسى برخوردار نيست. در طول قرن نوزدهم و اوايل قرن بيستم اسلام در روسيه هيچ نقش مهم سياسى نداشت. سياسى شدن اسلام اوايل قرن بيستم بدان معنى نبود كه اقوام مسلمان اهداف مشخص مذهبي ـ سياسى داشتند. اسلام در تاتارستان و باشقيرستان ادعاهاى سياسى ايجاد دولت اسلامى را مطرح نمىكرد. در دوران شوروى بحث درباره نقش سياسى اسلام بىمعنى بود. پس اسلام در روسيه چه زمانى مىتوانست به نيروى سياسى تبديل شود؟در حال حاضر گرايش آشكار و بارز احياى مواضع اسلام (موازين اخلاقى، سنتهاى فرهنگى، جنبههاى زندگى امت و غيره) در جامعه مشاهده مىشود يعنى چيزى احيا مىشود كه مسلمانان روسيه داشتند. ولى اسلام سياسى وجود نداشت، پس چطور مىتوان آن را احيا كرد؟ به دلايل خاص تاريخى اسلام از نظر سياسى در روسيه توانايى ندارد. افزون بر آن، اسلام روسى به مسايل سياسى بىتفاوت است كه جنگ در چچن اين موضوع را به نمايش گذاشته است. بهنظر مىرسيد كه اين جنگ مىتواند موجب همدلى و همدردى فعالانه با چچنها از سوى برادران ايمانى و تقسيم روسيه به مسلمانان و مسيحيان شود كه رهبران چچنها احتمالاً به همين پيامدها اميد بسته بودند. ولى در هيچيك از مناطق مسلماننشين روسيه كسى تلاش نكرده است به چچنها بهعنوان برادران ايمانى كمك كند. در ميان صداهايى كه اين جنگ را محكوم كردند، صداى اسلام تقريباً شنيده نشد. غزواتى كه ژنرال دودايف قول آن را داده بود، تحقق نيافت. جنگ چچن با روسيه به جنگ مذهبى تبديل نشد.و حالا بايد ببينيم كدام عوامل غير از ويژگيهاى تاريخى و كمبود نسبى مسلمانان در روسيه موجب ضعف سياسى آن شده است؟در حال حاضر مسلمانان از آزادى اديان كه مقامات رسمى به انها اهدا كردند استفاده مىكنند ولى خود مسلمانان در راه آن مبارزه نكرده بودند. اين آزادى را مىتوانند به همين سهولت از آنها بگيرند. همچنين بعضاً گرايش تبديل دين به يك نوع ايدئولوژى رسمى مشاهده مىشود كه اين امر باعث نظارت شديد مقامات رسمى بر اذهان عمومى خواهد شد.قوانين و فعاليت اديان در روسيه كامل نيستند. اولاً، قوانين اتحاد شوروى و فدراسيون روسيه درباره آزادى اديان «از بالا» نازل شده بودند. اين قوانين باشتاب و بدون مشورت و همكارى كافى با روحانيون طراحى شده بودند. ثانياً، در روسيه فضاى واحد مذهبى و حقوقى وجود ندارد.ضعف اقتصادى جمعيتهاى مسلمان نيز شايان توجه است. اين امر نهتنها نتيجه بىثباتى اقتصادى روسيه معاصر بلكه ضعف پايگاه اقتصادى و عدم توسعه سيستم اوقاف در روسيه است. وقف، دارايى غيرقابل مصادره و فروش است. وقف به تعبير وسيع به معنى همه اراضى تسخير شده توسط مسلمانان است كه از روى اين اراضى به خليفه خراج پرداخت مىشود. اكنون وقف به عنوان دارايى منقول و غيرمنقولى كه قاعدتاً توسط اشخاص به مساجد، مدارس، سازمانهاى خيريه و ادارات روحانيت به ارث گذاشته شده باشد، تعبير مىشود.ضعف ايدئولوژيكى اسلام نيز كاملاً آشكار است. يكى از ويژگيهاى اسلام معاصر روسى، عدم صلاحيت اكثريت مردم متدين در زمينه معارف اسلامى، فرايض دينى و سنتهاى اسلامى است. اين نتيجه جدايى شديد مسلمانان از دين خود در سالهاى گذشته است. مسلمانان روسيه عمدتاً اسلام، تاريخ اسلام و موازين اسلامى را نمىدانند كه شخصيتهاى مذهبى، محققان و روشنفكرانى كه از كشورهاى اسلامى به روسيه مىآيند، با تعجب به اين نكته توجه مىكنند. مسلمانان حداكثر يكى دو دعا بلدند و بهسختى مىتوانند آيهاى از قرآن بخوانند. همين وضع باعث شده است كه مبلغين خارجى اسلامى كه برخى از آنها ماجراجو هستند، بهصورت يك سيل خروشان از تركيه، عربستان سعودى، پاكستان و مصر به روسيه بيايند. رهبران مسلمان روسيه اكنون از نظر گرايش خارجى خود با هم فرق دارند. عدهاى از آنها تركيه را بهعنوان الگوى توسعه اسلام در چارچوب دولت لاييك ترجيح مىدهند ولى ديگران به عربستان سعودى بهعنوان تكيهگاه اسلامى «پاك» علاقهمندند.در اين رابطه چنين سئوالى بروز مىكند: آيا اسلام قبل از عصر بىدينى پيكارجويان در محيط اسلامى ايدئولوژى تعيينكنندهاى بود؟ اكثر محققان به اين نتيجه مىرسند كه اقوام تركزبان روسيه با وجود پذيرش موازين اخلاقى و حقوق و سنتهاى فرهنگى اسلامى، آداب و روسم قديمى ماقبل اسلام را فراموش نكرده بودند. براى مثال، قومشناسان قرن 19 تأكيد مىكردند كه در اذهان باشقيرها عناصر بتپرستانه بسيار قوى هستند و اينكه ملايان آنها گاهى اوقات نقش جادوگران را ايفا مىكردند.بهعقيده برخى پژوهشگران، اكنون در زندگى اقوام منطقه ولگا و اورال روند احياى بتپرستى، بازسازى زيارتگاههاى قديمى مارىها و اودمورتها و ثبت جمعيتهاى بتپرست جريان دارد. به مبحث ضعف معنويت اسلام روسى مىتوان افزود كه در زمان حكومت بلشويكها اسلام آسيب مضاعف ديد چرا كه خط عربى (مبناى كتابت اقوام مسلمان) و مدارس و مكاتب اسلامى (شبكه سنتى انتقال معارف اسلامى) از بين رفته بود.ولى باوجود ضعفهاى مذكور در اسلام روسيه، اين دين باعث نگرانى مردم عادى و سياستشناسان مىشود. يكى از علل اين نگرانىها، مرتبط كردن كل اسلام با فعاليت برخى افراد است. نه دانش عينى درباره اسلام و نقش آن در جامعه بلكه فعاليت و اظهارات رهبران مسلمانان برداشت اجتماعى از اسلام را بهوجود مىآورد.براى مثال، مقدس بيبارسوف نماينده خاندان ملايان و امام مسجد جامع ساراتوف به مجاز بودن مداخله اسلام در سياست اشاره كرد. بعد از آن مطبوعات او را «اصولگراى اسلامى» خوانده و شهر ساراتوف را «كانون اصولگرايى اسلامى در روسيه» قلمداد كردند. جنجال پيرامون مفتى طلعت تاجالدين در جامعه انعكاس وسيعى داشته و برخى ضعفهاى شخصى وى بهانهاى براى رفع تمركز اداره زندگى مسلمانان روسيه شده است. تفرقه در ميان روحانيون مسلمان، فروپاشى اداره روحانيت مركز زمان شوروى و ايجاد ادارات روحانيت قومى و منطقهاى نشاندهنده تشديد مبارزه بر سر قدرت در شرايط آزادى دوران دگرگونسازى و بعد از آن است. گرايش رقابت بين رهبران مسلمانان نهتنها از وزن سياسى اسلامى مىكاهد بلكه موجب نگرانى هم مسلمانان و هم محافل غير اسلامى مىشود. از اسلام بهعنوان وسيله بسيج كردن تودههاى مردم بهعنوان قربانى روند روسىسازى، ترور كمونيستى و غيره استفاده مىشود. بهعبارت ديگر، در طرحهاى ملىگرايانه براى اسلام اغلب نقش مظهر را قائل هستند تا با استفاده از آن با رژيمهاى كمونيستى مبارزه كنند يا ادعاهاى سياسى شخصى را ارضا كنند.در خاتمه بايد افزود كه نگرانيها از وقوع خطر از سوى «اصولگرايى اسلامى» و ابعاد اسلامشناسى در كشورهاى جامعه مشتركالمنافع، روسيه و مناطق روسيه مانند باشقيرستان قابل مقايسه نيست. در اين شرايط مشكل بتوان تقسيم مسلمانان را بهلحاظ قومى و منطقهاى روند مثبتى خواند. گفتنى است كه طلعت تاجالدين مفتى عالى و نعمتالين مفتى اداره روحانى مسلمانان باشقيرستان اعتراف مىكنند كه در زندگى معنوى مسلمانان مشكلات فراوانى وجود دارد كه براى حل و فصل آنها تشريك مساعى لازم است. اوضاع دشوار اقتصادى كشور، فقدان پول و درآمدهاى پايين مردم از جمله عواملى هستند كه روند ساخت مساجد را كند كردهاند. در زمينه گزينش روحانيون هم مسايل زيادى وجود دارد كه البته اين مسايل نه با تربيت روحانيون بلكه با گزينش آنها براى خدمت ارتباط دارند. به عبارت ديگر، در حال حاضر مشكلات بهاندازه كافى وجود دارد كه بهتر است بدون تفرقه و با تشريك مساعى حل و فصل شوند.