سير تاريخي "حقوق زن" در قوانين موضوعه ايران - سیر تاریخی حقوق زن در قوانین موضوعه ایران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیر تاریخی حقوق زن در قوانین موضوعه ایران - نسخه متنی

جلیل قنواتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سير تاريخي "حقوق زن" در قوانين موضوعه ايران

جليل قنواتي

ل‏امعا اي ت‏فايرد ي‏تسردب ،دنوادخ م‏ايپ ه‏ك اجره رد ق‏رشم و ب‏رغم رد .دناه‏دوب م‏تس دروم ن‏انز ،ه‏دشن روج و م‏لظ ن‏يا دهاش ،)ع(ءايبنا م‏يلاعت زا رود ع‏ماوج .م‏يتسه و ه‏دوب

«در رم، پدر خانواده، حق داشته به حيات هريك از اعضاي خانواده مخصوصا زن خود خاتمه دهد و ناچار نبود به هيچيك از مقامات رسمي و عمومي، در خصوص تصميمي كه گرفته توضيحي داده يا دليلي ذكر كند. در خانواده‏هاي رومي، قرابت و خويشاوندي رسمي و حقوقي جز بين مرد با مرد، معنا نداشت و بين زن با مرد يا زن با زن خويشاوندي حقوقي وجود نداشت.»1 «ميراث پدر فقط به پسراني مي‏رسيد كه فرزند حقوقي او بوده‏اند و عموم دختران و پسراني كه اخراج يا آزاد مي‏شدند و نيز زن متوّفي حقّي در ميراث نداشتند.»2

پيش از اسلام، همچنين در انتخاب شوهر نيز به هيچ وجه نظر زن، دخيل نبوده و دختر بدون چون و چرا بايد تسليم مي‏شد. زنجيرهائي كه بر دست و بال زن بسته بود، بدست اسلام، در 14 قرن قبل شكست. حال آنكه مغرب زمين در همين سه قرن اخير، بتدريج متوجه ابتدائي‏ترين حقوق زن شده است:

«از قرن هفده و هجده به بعد در زمينه مسائل اجتماعي، توجه به حقوق بشر در غرب شكل گرفت. از اصول اساسي آن اين بود كه انسان بالفطره و به فرمان خلقت و طبيعت، واجد يك سلسله حقوق و آزادي‏هاست كه نمي‏توان از فرد يا قومي سلب كرد.»3

امّا در عكس‏العملي افراطي به مظلوميت زن در اروپا، طرفداران فمينيزم، آزادي مطلق زن و تساوي همه جانبه او را با مرد، متمّم حقوق بشر دانسته و مدعي شدند همه مشكلات خانوادگي، ناشي از عدم آزادي زنان و عدم تساوي مطلق در حقوق با مردان است و با تأمين اين جهت، همه مشكلات او يك‏جا حل مي‏شود.

در مشرق زمين نيز جايگاه زن از اين بهتر نبود. در جامعه‏اي مثل عربستان قبل از اسلام، زن بدترين موقعيت اجتماعي را دارابوده است. در زماني كه در شرق و غرب، ميان ملتهايي چون روم، يونان، ايران و هند، از اطلاق عنوان «انسان» بر زن، دريغ مي‏كردند و با او معامله مملوك يا بنده زر خريد مي‏شد، جاي تعجب نيست كه در عربستانِ جاهلي دختران بيگناه زنده‏به‏گور شوند و دختران در نظر پدران، و زنان در نظر شوهران، موجوداتي ضعيف و بي‏قيمت يا شي‏ء قابل تملّك و قابل معامله باشند.

«در ايران قبل از اسلام نيز زنان، شخصيت اجتماعي و صلاحيت معاملات حقوقي نداشته‏اند و رأي مرد درباره آنها نافذ بوده است. زنان، حقّ رأي و اختيار و تشخيص خير و شر در زندگي خود نداشته و نفوذ مطلق‏العنان مرد، طاقت‏فرسا بوده است.»4

امّا با ظهور اسلام، نگرش به زن و حقوق او متحوّل شد. ابتدا در جامعه جاهل عربستان كه دختران معصوم به عنوان مايه‏هاي شرمندگي، زنده به زير خاك مي‏شدند و زن مانند اموال، به ورثه مي‏رسيد اسلام، زنان را مايه مودّت و رحمت، معرفي كرد و سپس اين فرهنگ به احياء حقوق و كرامت زن در سطح جهان دامن زد.

و من آياته ان خَلَق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنُوا اليها و جعلَ بينكم مودّةً و رحمةً. (سوره آيه)

ملاحظه مي‏شود كه در اسلام، كشتن و هرگونه آزار و توهين به دختران ممنوع مي‏شود و احترام به دختران و زنان سفارش مي‏گردد و رابطه زن و مرد را براساس محبّت و مودّت، نه رقابت و نه مالكيت و ربوبيت، قرار مي‏دهد. چنين نگرشي، ديدگاه‏ها را بتدريج نسبت به زن تغيير مي‏دهد و زن را در جايگاه واقعي‏اش مي‏نشاند. در ايران بعد از اسلام نيز تلقّي جامعه نسبت به زن دگرگون مي‏شود و حقوق و موقعيت زن تغيير مي‏يابد. پس از اسلام، مقرّرات نكاح، ازدواج با محارم، ميراث زن، طلاق، مشاركت زن در امور اجتماعي و اقتصادي همگي دچار تحوّل بنفع زنان شده و زن به عنوان عضوي اصيل از جامعه، حق مشاركت اجتماعي، اقتصادي و سياسي در تعيين سرنوشت خود را مي‏يابد. اين تغيير را بويژه در «دوره قانون‏گذاري» مي‏توان مشاهده كرد.

تلاش اين مقاله نيز همين است كه سير تحول تاريخي حقوق زن را در دوره قانون‏گذاري بررسي كند:

نگاه قراردادها، ميثاقها و معاهدات بين‏المللي به مسئله، مبتني بر نگرش خاصّي به انسان و جهان است. با توجه به مباني فلسفي كه زيربناي ميثاقها و معاهدات مزبور است، زن و مرد ـ البته بر روي كاغذ و طبق ادّعاء ـ از هر جهت و در همه حقوق، بطور كلي مساوي بلكه مشابه فرض مي‏شوند. به اين جهت و تحت تأثير جنبشهاي فمينيستي، «حقوق زن» در سطح بين‏المللي در قالب چنين پيمانهايي مطرح شده است. اما اسلام، مجموعه‏اي از مقررات و قواعد را براي تنظيم روابط انسانها وضع كرده و به زن و مرد به‏عنوان رقيب يكديگر نگاه نكرده است. احكام و قوانين الهي، مشترك بين انسانهاست و موضوع اين قوانين، انسان است، اگرچه در مواردي، موضوع حكم، خصوصيت ويژه‏اي در انسان باشد. اسلام، زن را يكبار جدا از خانواده و يكبار در خانواده و به عنوان عضوي مهثر براي تكامل جامعه، مورد توجه قرارداده و اگر گاه تفاوتي در برخي حقوق به چشم مي‏خورد ناشي از نگاه اسلام به انسان و تكامل جامعه بطوركلي است. اسلام قبل از مرد يا زن، به انسان توجه كرده و در اين زمينه تفاوتي قائل نشده و نظام حقوقي خود را با اين نگرش تنظيم كرده است لذا در اغلب حقوق و وظائف، مرد و زن يكسانند.

/ 14