ویژگی های مکتب فکری و علمی شهید صدر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ویژگی های مکتب فکری و علمی شهید صدر - نسخه متنی

سید محمود هاشمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید










ويژگي‏هاي مكتب فكري و علمي شهيدصدر

سيد محمود هاشمي

نقش شهيدآيت اللّه سيد محمد باقر صدر در تحكيم پايه‏هاي حركت پيروزمند اسلامي و سهم به سزاي او در پايه گذاري اين حركت در دو بعد فكري و عملي درجهان اسلام به ويژه عراق قابل انكار نيست؛ تا آن جا كه نهضت اسلامي را با خون پاك خويش مزيّن ساخت و با اقتدا به جدّش سيد الشهدا(ع) او نيز به حق سيد شهداي دوران خويش بود.

از اين رو پرداختن به تمام ابعاد عظمت اين عالم رباني در چنين بررسي مختصري نمي‏گنجد؛ اما با اين وصف،نمي توان از بيان بارزترين ويژگي‏هاي مكتب علمي و فكري كه او پايه گذاري كرد سرباز زد؛ مكتبي كه وي براساس آن، در عمر پربركت ولي كوتاه خود،نسلي از عالمان ديني فرزانه و هوشيار ومخلص و مجاهد در راه خدا تحويل جامعه داد و خود به خيل صدّيقين و شهدا و صالحان پيوست.

دراين جا مهم ترين ويژگي‏هاي اين مكتب را ـ كه همچنان پاينده و پيشرو در تاريخ علم و ايمان است ـ متذكر مي‏شويم.

جامعيّت و تنوع رشته ها

مكتب شهيدصدر داراي ابعاد و جوانب گوناگوني است و به تمام رشته‏هاي معارف اسلامي و انساني مي‏پردازد و تنها به علومي مانند فقه و اصول اكتفا نكرده است اگر چه عرصه فقه و اصول عرصه اصلي و گسترده موفقيت‏ها و ابتكارات علمي ايشان محسوب مي‏شود. از جمله رشته‏هايي كه اين مكتب به تحقيق و پژوهش در آنها پرداخته، عبارت است از: فقه،اصول، منطق، فلسفه، عقايد، علوم قرآن، اقتصاد، تاريخ، حقوق، سياست‏هاي پولي و بانكي، نظام تعليم و تربيت در حوزه، روش‏هاي عمل سياسي و نظام‏هاي حكومت اسلامي و ديگر رشته‏هاي معرفت انساني و اسلامي.

اين جامعيّت مكتب شهيد محصول بهره‏مندي وي از ذهني خلاّق و همه جانبه نگر است.چنين ذهن‏هايي را مي‏توان از نوادري به شمار آورد كه در برهه‏هايي از تاريخ علم و عالمان ظهور كرده و هريك در عصر خود نقطه عطف تاريخي تازه‏اي را در جهت گيري و استحكام جنبش‏هاي معرفتي ايجاد مي‏كنند.

آن شهيد بزرگوار در علم و وسعت نظر و ذوق و استعداد فوق العاده، آيتي از نبوغ بود. اين نبوغ كم نظير از زمان طفوليت و سال‏هاي نخست حيات و نيز در مدت تحصيلات علمي او كاملا نمايان بود. اساتيد و همدرسان و شاگردان آن شهيد وهمه كساني كه مستقيم يا غير مستقيم و از طريق كتب و مباحث ارزشمند شهيد با وي ارتباط داشتند، اين نبوغ را در مي‏يافتند.

دقت در بحث و تحليل و پرداختن به جوانب مختلف

يكي از نكات بسيار با اهميّتي كه هرنظريه‏اي را متّصف به صحّت ومتانت مي‏كند، بررسي احتمالات و مسائل مختلف مرتبط با موضوع بحث و همچنين سير منطقي متناسب با موضوع مورد نظر است.اين ويژگي، خشت زيرين و سنگ بناي نظم فكري و معرفتي را در هرباب و مسأله‏اي تشكيل مي‏دهد؛ به طوري كه هرنظريه‏اي بدون اين ويژگي ، ناپايدار بوده و كاستي هايش تاب نقد نياورده و نابود خواهد شد.

اين گونه دقت ورزي در مباحث علمي از مهم ترين امتيازهاي تحقيقات شهيدصدر به شمار مي‏رود و در همه نوشته‏هاي ايشان به بهترين وجهي مشهود است.او هيچ مسأله‏اي از مسائل علمي را مطرح نمي كرد ـ خصوصا در اصول و فقه ـ مگر اين كه صورت‏ها و احتمالات حيرت آوري را در مورد آن طرح كند كه نمونه آن در حلقات الاصول و ديگر كتب ايشان قابل مشاهده است. مثلا در مباحث قطع نكات دقيق و تفريعات جديدي را آورده است كه قبل از ايشان كسي متذكر آنها نشده بود.

اين مشخّصه علمي و اين ويژگي در سخنان عادي شهيد نيز وجود داشت؛ به طوري كه به هر موضوعي هرچند ساده و معمولي كه مي‏پرداخت چنان آن را در قالب علمي و فنّي مي‏ريخت و تمام احتمالات و شقوق آن را در هيأت و ساختار منطقي ارائه مي‏كرد كه شنونده تصور مي‏كرد در مقابل تحليل يك نظريه علمي محكم و ريشه دار همراه با استدلالهاي منطقي آن قرار دارد.

ابتكار و نوآوري

حركت علوم و پيشرفت معارف بشري بر پديده نوآوري ـ كه دانشمندان و پژوهشگران در هر حوزه معرفتي به آن مي‏پردازند ـ متكي است. شهيدصدر فوق العاده در نوآوري و دگرگون سازي علوم و نظريات علمي توانمند بود، چه در عرصه دستاوردها و داده‏هاي علمي و چه در عرصه روش‏ها و استنتاج‏ها. از آثار اين ويژگي بود كه او توانست افق‏هاي تازه‏اي را در معارف ديني باز كند كه قبلا كسي بدان‏ها دست نيافته بود. او پيشرو اين مسير و فاتح دروازه‏ها و موءسس روش‏هاي آن و ترسيم كننده علائم و راهنماهاي اين راه گسترده بود.اين ابداع و نو آوري در مباحث اقتصادي او كاملا هويداست. وي موضوعات و مباحث جديدي را در فقه مورد بحث و بررسي قرارداد و توانست نظام اقتصاد اسلامي را بازشناسي و تبيين كند و همچنين است نظريات جديد ايشان درباره بانك اسلامي بدون ربا. در تمام اين مباحث، شهيدصدر آغازگر راه نوي بود. مبتكري كه در اين زمينه‏ها به مباحث و تحقيقات موجود و كارهاي انجام يافته نپرداخت بلكه همواره نظريات جديد و بي سابقه‏اي ارائه مي‏داد.

روش موضوعي او در تفسير و در تاريخ نيز چنين است. استاد شهيد توانست نشانه و مختصات اين روش را كشف كند. اين روش چنان كه خود ايشان مي‏گويد:

به ما اين امكان را مي‏دهد كه ديدگاه نظري قرآن كريم و به دنبال آن ديدگاه نظري رسالت اسلامي را نسبت به هرموضوعي از موضوعات حيات و هستي تعريف و تعيين كنيم.

او بر اين روش تأكيد داشت و در دو بحث «سنت‏هاي تاريخي در قرآن» و « نقش وحدت و تعدد زمان ائمه در تاريخ» آن را با موفقيت به كار بست.

پژوهش ممتاز شهيدصدر در زمينه مباني منطقي استقراء نيز چنين است. وي گسست‏هايي را كه سبب رنجوري منطق استقراء شده بودند، پيوست و تفسير جديدي از استقراء بر خلاف نظر ارسطو و برتراند راسل عرضه كرد كه آن را «مذهب ذاتي» ناميد. همان طور كه توانست اثبات كند آن مباني منطقي كه تمام استدلال‏هاي علمي حاصل از مشاهده و تجربه مبتني بر آن است همان مباني منطقي است كه استدلال‏هاي اثبات صانع بر آن استوار است. شهيد با تأكيد بر اين حقيقت در انتهاي كتابش چنين مي‏گويد:

يك معادله قطعي وجود دارد و آن اين كه انسان يا استدلال علمي را در كل مي‏پذيرد، كه در اين صورت استدلال در مباحث الهيّات نيز جزء آنهاست و يا استدلال علمي را در كل ردّ مي‏كند كه به ناچار بايد تمام نتايج و دستاوردهاي مسلّم علمي را تكذيب كند.با توجه به اين نكته، علم و ايمان با ريسماني به هم گره خورده كه در هيچ حالتي نمي توان آنها را از هم جدا كرد.

درمورد نوآوري، بايد گفت كه هيچ يك از تأليفات و مباحث شهيد از عنصر نوآوري خالي نيست. به ويژه مباحث فقهي و اصولي.وي ترتيب مباحث اين دو علم را بازنگري و بازسازي كرد و روش‏هاي جديدي در علم اصول تقديم حوزه علميه كرد؛ چنان كه بعضي از آنها را در كتاب معالم الاصول ـ كه مقدّمه علمي و بسيار جالب در مورد تاريخ علم اصول، پيدايش و تكامل آن است ـ بيان كرد.

در خصوص ترتيب ابواب علم اصول بايد گفت كه ايشان با هدف قادر ساختن طلاّب، جهت فراگيري خوب و مرحله‏اي اين ماده درسي، اصلاحات فراواني انجام داد. فراگيري علم اصول بدين شكل كه شهيد ارائه داده، ثمراتش در درس خارج ظاهر مي‏شود.

نمونه‏هاي بسياري وجود دارد كه شهيد به علم اصول اضافه كرده است. بحث‏هاي تفصيلي او در فقه و اصول مشتمل بر اضافات و نو آوري‏هاي فراواني است؛ از جمله سخنان تازه او در بحث تعادل و تراجيح و افزودن فصل‏هايي به آن كه برخلاف روال معمول و متعارف اين بحث است. در مباحث فقهي نيز در كتاب الفتاوي الواضحه بحث زكات و خمس را از قسمت عبادات خارج كرد. خلاصه، در عرصه نوآوري ها، مكتب معارف اسلامي خصوصا در مباحثي مانند اقتصاد اسلامي و منطق استقرايي و تاريخ سياسي ائمه(ع) وامدار اين شخصيت نابغه است.

روش واقع گرايانه و نگرش مجموعه‏اي

اين ويژگي در مباحث تفسير موضوعي و نيز در مباحث اقتصادي او كاملا روشن است؛ موضوعات اقتصادي را به صورتي پيشرفته سامان آنها را تحت عناوين جديدي قرار داد،و حال آن كه معمولا اين مباحث در ضمن ابواب پراكنده فقهي ،مثل مالكيّت زمين، ربا، مزارعه و مضاربه طرح مي‏شد.

او اين روش را نه تنها در باب اقتصاد، بلكه مي‏خواست در تمام شاخه‏هاي معرفت مانند تفسير، تاريخ، سيره و... پياده كند. خود او نمونه جالبي از اجراي اين روش واقع بينانه را در مورد تاريخ زندگي ائمّه(ع) به كار بست.

در اين جهت گيري و گرايش جديد بنا به گفته شهيد:

به تاريخ زندگاني هرامام براساس نگاه كلّي و مجموعه‏اي پرداخته مي‏شود نه جزئي نگري؛ يعني به ائمه(ع) به عنوان يك مجموعه مرتبط با هم نگريسته مي‏شود و تمام اين مجموعه با هم تحقيق و بررسي شده و سيماي كلي و اهداف مشترك و درون مايه اصيل آن كشف شده و پيوستگي اجزاي اين مجموعه و در نتيجه نقش واحد همه ائمه در رشد حيات اسلامي فهميده مي‏شود.

اين روش واقع نگر در تقسيم بندي ابتكاري وي در رساله فقهي الفتاوي الواضحه و نيز در درس‏هاي تفسير موضوعي قرآن ايشان در نجف اشرف، كاملا مشهود است. در درس‏هاي تفسير تأكيد زيادي بر اين نكته داشتند كه براي رسيدن به نصّ قرآن و فهم آن بايد حركت را از متن واقع آغاز كرد.

دراين مورد مي‏فرمايد:

تفسير ازمتن واقع (واقعيّات خارجي و اجتماعي) شروع شده و به قرآن ختم مي‏شود نه اين كه از قرآن شروع و به قرآن ختم شود، چه در اين صورت، قرائت قرآن بر كنار از واقع و بريده از ميراث تجربه بشري است. بلكه تفسير بايد از واقع شروع و به قرآن پايان يابد؛ چرا كه قرآن منبع ماندگاري است كه در پرتو آن، جهت گيري‏هاي الهي انسان با واقعيت‏ها پيوند مي‏خورد.

هدف از اجراي اين روش، همچنان كه شهيد در كتاب تفسير موضوعي قرآن بدان تصريح مي‏كند:رسيدن به نظريه قرآني نبوت، نظريه قرآني نظام اقتصادي، نظريه قرآني در سنت‏هاي تاريخ و آسمان‏ها و زمين است.

تنظيم بحث وانتخاب راه مناسب براي استدلال در هرموضوعي

ازمشخّصات انديشه صدر روشمندي علمي و فنّي او در پرداختن به هرموضوعي است كه براي تدريس يا تحقيق انتخاب مي‏كرد. از اين رو مي‏بينيم مباحث فقهي و اصولي ايشان از لحاظ روش و ترتيب فنّي بحث، نسبت به بحث‏هاي محقّقان گذشته كاملا فرق مي‏كرد. ايشان مطالبي را كه ديگران به صورت متداخل و درهم مطرح كرده بودند، به خصوص در مسائل پيچيده‏اي كه فهمش مشكل و خلط و اشتباه در آنها زياد بود، جهات و جوانب آن را از هم جدا مي‏كرد و جوهره آن مطلب را روشن مي‏ساخت و به گونه‏اي علمي و عيني آن را تحليل و تنظيم مي‏كرد؛ به طوري كه اهل فنّ نيز نظير آن را در مباحث ديگران نمي يافتند.طريقه استدلال در هرموضوعي را نيز كاملا فرق مي‏گذاشت. بدين صورت كه در فلان موضوع آيا جاي استفاده از برهان است يا محل به كارگيري استقراء و وجدان است؟ چنين نبود كه در اثبات مدعاي خود فقط به وجداني بودن آن اكتفا كند بلكه در استفاده از وجدان نيز به شيوه خاصي كه مي‏توان آن را روش «انگيزش وجداني» نام نهاد عمل مي‏كرد؛ بدين معنا كه وجدان، محقّق را نسبت به موضوع حساس و هوشيار مي‏كرد. در خلال بحث از منبّهات وجداني، اين نكته در مباحث اصولي شهيد كاملا پيداست، به عنوان مثال مي‏توان به مبعداتي اشاره كرد كه ايشان در مورد بشري بودن وضع لغات ـ بنابر نظريه‏هاي مشهور اصوليان و نه نظريه خود او ـ ذكر كرده است.

1جمع بين روش منطقي و اقناع رواني
از ويژگي‏هاي انديشه شهيدصدر گرايش منطقي و برهاني در انديشيدن و در حلّ قضاياي علمي توأم با اقناع رواني است و اين كه اين دستاوردهاي برهاني هماهنگ و مطابق وجدان بوده و تا حد زيادي قدرت اقناع و اطمينان رواني را نيز در بر داشته باشد. چنين نبود كه صرفا نظريه‏اي را بدون دليل نقل كند يا دليل آن مصادره به مطلوب باشد، بلكه در هر فرضيه علمي ابتدا دلايل و براهين قانع كننده آن را ذكر مي‏كرد. آوردن برهان در هرموضوعي مثل مباحث لغوي يا عقلاني يا عرفي براي او دشوار نبود. اين ويژگي آرا و نظريّات، اين مكتب و دستاوردهاي فكري آن را چنان صبغه علمي و منطقي داده كه به آساني نمي‏توان آنها را نقد كرد و آنها را قدرت اقناع بيشتر بخشيده و در ابطال نظريات و آراي ديگر تواناتر مي‏سازد.

همچنين ويژگي ياد شده، اين مكتب را قادر به تربيت فكر و انديشه پيروان خود كرده و پايه‏هاي آن را بر بنيان منطقي و علمي بنا مي‏نهد و از مناقشات لفظي و درهم ريختگي و تداخل فهم‏ها كه اغلب موجب سقوط تحقيقات و پژوهش‏هاي علمي و عقلي است، دور مي‏سازد.

درعين حال اين فكر برهاني و منطقي چنين نبوده كه هميشه متكي به ساختار و اصطلاحات كليشه‏اي باشد؛ چون گاهي اين اصطلاحات كليشه‏اي باعث به خطا رفتن فكر محقق شده واز واقع دور مي‏شود ونظرياتي را اتّخاذ مي‏كند كه وجدان سليم آنها را ردّ مي‏كند؛به ويژه در مباحث داراي ملاك دروني ووجداني كه نيازمند روش خاصّي در استدلال است.

ملاحظه مي‏كنيد كه او همواره از برهان و ا ستدلال به نتايج وجداني منتهي مي‏شود و دراين گونه مسائل نزد او برهان با يافته‏هاي وجدان سليم هرگز متعارض نيست؛ بلكه به عكس، برهان را براي تحكيم و تقويت يافته‏هاي وجدان مي‏آورد. مسأله را در ابتدا با حس دروني و وجداني درك مي‏كرد و سپس جهت تقويت علمي آن، از برهان و استدلال‏هاي منطقي استفاده مي‏كرد. از اين رو محقّق هرگز سختي و سنگيني برهان‏ها و عدم تطابق آنها با ذوق و وجدان را احساس نمي كند؛ يعني همان مشكلي كه بسياري از فقها واصولي‏هاي متأثّر از روش‏هاي علوم عقلي، در آن قرار گرفته‏اند .

به عنوان نمونه، مي‏توان مطلبي را نقل كرد كه شهيد آن را در مناقشه با نظر سكّاكي در مورد حقيقت معناي مجازي ذكر كرده است؛ چون سكاكي منكر اين است كه مجاز، استعمال لفظ در غير معناي موضوعء له باشد؛ بلكه مجاز را نيز استعمال لفظ در معناي حقيقي خود مي‏داند، منتهي آن معنا بر مصداق ادعايي ديگر تطبيق داده مي‏شود. شهيدصدر ادلّه برهاني بطلان اين نظريه را با دليل وجدان تأييد كرده است: وجدان حكم مي‏كند به اين كه اعطاي صفات معناي حقيقي به چيزي به صورت ادّعايي گاهي برخلاف قصد متجوّز مي‏باشد؛ مثلا كسي كه مي‏خواهد در زيبايي يوسف مبالغه كند و بگويد: «يوسف ماه است» هرگز در ذهنش اين نيست كه يوسف مانند ماه گرد است و گرنه زيبايي او به عنوان يك انسان، از بين مي‏رود؛ زيرا صفات ماه سبب زيبايي خود ماه است نه چيز ديگر.

براين اساس مطلبي كه سكاكي در مورد مجاز گفته، بيان كاملي براي معناي مجازي نيست.

2اين انديشه بزرگ توانست براساس جمع بين ويژگي منطقي علمي استدلال از يك طرف و رعايت روش مندي صحيح و هماهنگ با هرعلم از طرف ديگر، در هريك از عرصه‏هاي معرفتي و علمي به روش علمي متناسب با طبيعت آن علم بدون تأثير پذيري از روش‏هاي بيگانه با آن علم را به كار بندد.

جمع بين ذوق فنّي و احساس عقلايي

ذوق يك حسّ دروني در انسان است كه براساس آن، زيبايي و هماهنگي امور را درك مي‏كند. ذهنيت عقلايي نيز حس ديگري است كه انسان با آن، طبايع و اوضاع و مرتكزاتي را درك مي‏كند كه منشأ احكام عرف و عقلا بوده و بسياري از نظريات و افكار در مباحث مختلف مبتني برآنهاست؛ مثل مباحث مربوط به قانون و قانون گذاري و مباحث ادبي . اين مباحث غالبا جاي بحث و نظر دارد و نمي توان براي آنها استدلال منطقي يا رياضي يا تجربي آورد؛ بلكه نيازمند ذوق فنيّ و احساس عقلايي وحس عرفي و ادبي است.

درمكتب شهيدصدر مي‏بينيم در هر علمي اين عرصه‏ها با عرصه‏هاي ديگر كاملا متمايز شده اند. در عرصه اول، مسائل علمي را با تكيه برذوق واقع نگر و درك مستقيم عقلايي بررسي مي‏كند؛ او توانست در اين عرصه روش مناسبي را ايجاد كند و راه‏هاي استدلال ذوقي و عقلايي را تأسيس و قواعد و اصول آن را تقويت كند؛ به خصوص در آن بخش از مباحث فقهي كه متكي بر برداشت‏ها و نظريه‏هاي عرف يا ارتكازهاي عقلايي است، روش فقهي واقع گرايانه‏اي را براي استظهارهاي فقهي ابداع كرده است كه بر مبناي آن، استظهارها از صرف ادّعاي محض يا مصادره به مطلوب خارج شده و به نظريّاتي مستدل و اقناع كننده و بر پايه‏اي واقع گرايانه تبديل مي‏گردد.

جا دارد به اين نكته اشاره شود كه بندرت مي‏توان يافت كه در يك شخصيّت علمي هم گرايش به برهان و استدلال منطقي و هم ذوق فنّي و حس عقلايي و عرفي با هم جمع شود؛ چه اين كه مي‏بينيم علمايي كه ممارست با علوم عقلي و برهاني دارند، گاهي نكات دقيق عرفي و ذوقي و عقلايي را رعايت نمي كنند و معمولا آرا و نظرياتشان مبتني بر آن اصطلاحات برهاني است كه بدان عادت كرده‏اند. به عكس بعضي از محققان علوم ادبي و امثال آنها را مي‏بينيم كه صنعت برهان و استدلال‏هاي منطقي را به خوبي اجرا نمي كنند. امّا مكتب شهيدصدر اين امتياز را دارد كه بين اين دو ويژگي ـكه كمتر با هم جمع مي‏شوندـ تلفيق كرده و توانسته است بين اين دو، كاملا سازگاري ايجاد كند و هريك را در جايگاه مناسب خود به كاربرد، بدون اين كه دچار لغزش يا ناهماهنگي شود.

ارزش علمي و جايگاه تمدني مكتب شهيدصدر

شهيدصدر مبارز طلبي‏هاي تمدن معاصر را كاملا درك مي‏كرد و يكي از مشخّصات مكتب او اين بود كه توانست با روش علمي نقّادانه و واقع گرايانه پايه‏هاي انسان شناختي تمدن مادي معاصر را متزلزل سازد و تناقض آنها را كشف كند و ناتواني آن را در حلّ مشكلاتي كه انسان معاصرـ چه در غرب و چه در جهان اسلام ـ در آنها غوطه ور است، اثبات كند. فروپاشي اردوگاه سوسياليسم و متلاشي شدن دولت و سازمان سياسي آن،اثبات كننده صحّت نقد شهيدصدر به مباني فلسفه مكتب سوسياليسم است .

امّا مصائب و مشكلاتي كه فلسفه مادي اردوگاه سرمايه داري به بار آورده ،به خصوص در كشورهاي فقير و وابسته به اين اردوگاه ، بسيار بيشتر و گسترده تر است . در مقابل اين اردوگاه، پس از ارائه نظريات شهيدصدر با اسلوب علمي و منطقي در چند ميدان مهم معرفتي مثل اقتصاد و سياست او توانست اعتماد و اطمينان به اسلام و احكام‏آن را اعاده كرده و برتري و هماهنگي آنها را با واقعيات و باجامعه اسلامي آشكار سازد و اثبات كند كه قوانين اسلام در نجات جوامع اسلامي از مشكلاتي كه دارند تواناست.

شهيدصدر توانست تمدن رفيع اسلامي را با مباني علمي و استوار در مقابل تمدن غرب عرضه دارد و ضمن ساختن بنايي جامع و يكپارچه و محكم توانست با قدرت تمام، وارد ميدان جنگ فكري و فرهنگي شود و تمام پندارها و بافته‏هاي تمدن مادي عصر حاضر را ابطال كند و با ايجاد مكتبي پايدار و برگرفته از منابع اسلام ناب و متصل به وحي الهي و لطف خداوند به انسان، پيروز و موفّق اين ميدان را ترك كند.

اين بود گزيده و مختصري از ويژگي‏هاي مكتب اين مرجع و فيلسوف و عارف ربّاني و مجاهد شهيدي كه تك تك خشت‏هاي آن را با فكر خود بنا كرد و با تلاش‏هاي پي گير علمي خود، آن را مرحله به مرحله شكوفا ساخت. مجموعه اين مطالب، تنها بيانگر بعد علمي يعني فقط يك بعد از ابعاد اين شخصيّت بزرگ و بي نظير تاريخ معاصر ماست.


1.ر.ك: بحوث في علم الأصول،ج1،ص85.

2.ر.ك: بحوث في علم الأصول، ج1، ص119.

/ 1