نتيجه‏گيري: - بررسی تطبیقی ارکان جرم اختلاس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تطبیقی ارکان جرم اختلاس - نسخه متنی

احمد رمضانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بنابراين سپردن مالي به مرتكب حسب وظيفه يا حسب اقتضاء عمل بايستي صورت گرفته باشد و تشخيص وظيفه كه عنصر مهم بزه اختلاس است همان سر حدّ تشخيص جرم خيانت در امانت با اختلاس است. بدين ترتيب اگر سر دفتر اسناد رسمي كه حسب دستور اداره ثبت اسناد و املاك متصدي فروش تمبر اسناد بوده وجوهي را به نفع خود يا ديگري برداشت و تصاحب نمايد، عمل مشمول جرم اختلاس خواهد بود، ولي اگر ثمن معامله را كه متعاملين براي انجام معامله نزد او سپرده‏اند، تصاحب كند عمل او خيانت در امانت است زيرا كه دفتر به هيچ وجه وظيفه قبول ثمن معامله را ندارد و چنين وظيفه‏اي به او محوّل نشده است.50

چنانكه بيان گرديد يكي از شرايط تحقق ركن مادي در جرم اختلاس در حقوق ايران، سپرده شدن اموال به كارمند دولت به حسب وظيفه بود. حقوقدانان كشورهاي عربي نيز در شرح جرم اختلاس به اين نكته تصريح نموده‏اند كه به برخي از آنها اشاره مي‏شود:

يكي از حقوقدانان مصر مي‏گويد:

« ماده 97 قانون براي مجازات مختلس شرط مي‏كند كه شي‏ء اختلاس شده بايد به سبب وظيفه به كارمند، تسليم شده باشد ولي قانونگذار فرانسوي در ماده اختلاس شرط مي‏كند كه شي‏ء مورد اختلاس بايد به سبب وظيفه در اختيار مختلس باشد؛ و قانون فرانسه تسليم را ذكر نكرده بلكه به وجود شي‏ء در اختيار مختلس اكتفاء نموده است.51

يكي ديگر از حقوقدانان در اين زمينه مي‏گويد:

« در جرم اختلاس لازم است كه مال در حيازت جاني به سبب وظيفه‏اش يافت شود،... بنابراين جرم اختلاس اموال عمومي زماني كه از متهم ويژگي كارمند عمومي بودن، منتفي شود تحقق نمي‏يابد، بلكه جرم وي خيانت در امانت يا سرقت و... حسب نوع فعلي كه مرتكب شده، مي‏تواند باشد.52 پس اگر كارمند مالي كه به حساب دولت حيازت مي‏كند به پسرش تسليم نمايد و فرزندش خيانت بكند، فرزند وي مرتكب جرم خيانت در امانت شده است و اگر همسر كارمند بر مال سپرده شده بر كارمند، دست يازد و آن را بردارد، مرتكب جرم سرقت شده است. »53

به هر حال هرگاه متهم كارمند عمومي باشد ولي مال را به سبب وظيفه حيازت نكرده است، و در كار كارمنداني كه حيازت بر اين مال اختصاص به آنها دارد، دخالت مي‏كرده، و در عملي كه خارج از محدوده وظيفه‏اش بوده است به تقاضاي كارمندان ديگر، وارد شده است و مال را حيازت كرده است، در اين صورت نمي‏توان به چنين شخصي گفت كه حيازت اموال براي دولت، وظيفه اختصاص وي بوده است. بنابراين اگر چنين كارمندي بر مال دولت، حيازت كند، مشمول جرم اختلاس نمي‏شود.54

نتيجه‏گيري:

از آنچه در اين بحث گذشت به اين نتيجه مي‏رسيم كه لازم است

اولاً: مال به كارمند سپرده شده باشد؛ حال فرق نمي‏كند كه بودن مال در اختيار وي از جهت سپردن مال به وي باشد يا مقتضاي وظيفه‏اش، بودن اموال در اختيارش مي‏باشد يا اين كه خودش آن را اخذ كرده باشد.

ثانياً: همه اين اعمال بايد به حسب وظيفه باشد. يعني حيازت و اختيار اموال اختلاس شده بر عهده كارمند مختلس بوده است. و معيار در اختيار وي بودن، زمان اختلاس است. به عبارت ديگر، وقتي جرم اختلاس تحقق مي‏يابد كه مال دولت يا اشخاص ديگر به حسب وظيفه در اختيار وي باشد. بنابراين اگر كارمند دولت باشد امّا قبل از حيازت بر مال يا بعد از سلب حيازت از مال، اموال را تصاحب كند، مختلس شمرده نمي‏شود.55

بنابراين آنچه كه در قانون فرانسه به صورت مطلق آمده و تسليم مال به كارمند را ذكر نكرده است، به نظر مي‏آيد از ساير قوانين جامع‏تر باشد و بهتر است ساير قوانين از جمله قانون ما نيز اين گونه اصلاح شود كه كارمند مالي كه در اختيارش به سبب وظيفه بوده است را تصاحب نمايد... نه مال سپرده شده به وي.

مبحث سوم: ركن معنوي

اختلاس از جرايم عمدي است و براي تحقق عمد، لازم است كه تصاحب يا از بين بردن مال متعلّق به دولت يا اشخاص كه در يد اماني مرتكب بوده است، معلول سوء نيت و قصد آگاهانه كارمند باشد و به علاوه بايد متضمن انتفاع شخص مختلس يا شخص ديگري هم باشد، به عبارت ديگر تحقق عنصر رواني جرم موكول به وجود عمد عام مرتكب در تصاحب مال و وجود سوء نيت خاص در اضرار دولت يا افراد ديگر است.

امّا هر گاه بر اثر بي احتياطي يا اشتباه در محاسبه از ناحيه صندوقداران مبلغي از وجوهي كه بر حسب وظيفه به آنها سپرده شده كسري حاصل گردد، اين اندازه اقدام مرتكب، به علت فقدان قصد مجرمانه اختلاس محسوب نمي‏شود، هر چند ممكن است موجب مسهوليت مدني صندوقدار گردد. به علاوه براي جبران اين قبيل اشتباهها معمولاً مبلغ جزيي به عنوان كسر صندوق به آنان پرداخت مي‏شود. در مورد ساير كالاهاي تبخير شدني و غيره نيز كسري متعارفي براي انبارداران در نظر گرفته مي‏شود.56

براي تحقق جرم اختلاس لازم است وقوع جرم و سوء نيت و يا اتلاف عمدي احراز شده باشد. اين جرم نيز همانند ساير جرايم داراي دو سوء نيت عام و خاص است:

سوء نيت عام در جرم اختلاس همان قصد برداشت و تصاحب اموال و اشياء به نفع خود يا ديگري است و سوء نيت خاص تحصيل منفعت براي مرتكب و اضرار به دولت مي‏باشد. در واقع بايد بين عمل مرتكب و حصول نتيجه كه همان تحصيل مال يا نفعي است رابطه عليت موجود باشد.57

اداره حقوقي قوه قضائيه با تأكيد بر لزوم احراز سوء نيت مي‏گويد:

« مأموران و مستخدمين دولتي كه اموال، وجوه و يا ساير اشياء دولتي متعلّق به بيت‏المال كه به حسب وظيفه به ايشان سپرده شده است هرگاه اموال مذكور را به نفع خود يا ديگري برداشت يا تصاحب نمايند مشمول مقررات تشديد مجازات ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري خواهند بود. در صورت عدم احراز سوء نيت و وقوع جرم يا اتلاف غير عمدي با توجه به مسهوليت ناشي از امانت و مقررات قانون مسهوليت مدني و ساير قوانين موضوعه با آنان رفتار خواهد شد.58

يكي از شعب ديوان عالي كشور در يكي از آراء خود مي‏گويد:

« تنها وجود كسر در وجوه ابواب جمعي كه ممكن است اين كسر جهات ديگري غير از اختلاس داشته باشد و همچنين عجز جمعدار از اثبات دعوي فقدان هيچ يك ملازمه با اختلاس ندارد؛ بلكه اصولاً دادگاه بايد اقدام متهم را به اختلاس احراز نمايد. »

/ 13