نتيجه‏گيري: - بررسی تطبیقی ارکان جرم اختلاس نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بررسی تطبیقی ارکان جرم اختلاس - نسخه متنی

احمد رمضانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 ـ موضوع جرم: لازم است موضوع جرم «مال » باشد. هرگاه فعل منتسب به متهم عنوان اختلاس را داشته باشد، واجب است كه اين مال در حيازت متهم به سبب يكي از مقتضيات عمل وي باشد، چه اين مال، مال شركت باشد يا مال شركت نباشد.21

3 ـ ركن مادي: ركن مادي اين جرم از يكي از سه صورت ذيل تشكيل مي‏شود:

اختلاس، استفاده غير مجاز، تسهيل استفاده براي ديگري.22

4 ـ ركن معنوي: براي تحقق اين جرم لازم است، قصد مجرمانه وجود داشته باشد. و اين قصد در همه حالات، آگاهي مرتكب به وجود اركان جرم از جمله علم وي به ارتباط وي با شركت و اين كه مال ملك ديگري است را طلب مي‏كند.23

قانونگذار مصري دو نوع مجازات را براي اين جرم در نظر گرفته است اگر اختلاس از درجه جنايي باشد، به حبس كمتر از 5 سال و همچنين انفصال از خدمت و جزاي نقدي و استرداد اموال محكوم مي‏شود. اما اگر از درجه جنحه باشد به حبس كمتر از دو سال و جزاي نقدي محكوم مي‏شود ولي محكوم به انفصال و جزاي نقدي نمي‏شود و... »24

نتيجه‏گيري:

چنانكه ملاحظه شد، قانونگذار مصري، تصاحب اموال شركتهاي سهامي توسط رئيس يا يكي از اعضاي هيأت مديره يا كارمند چنين شركتهايي را مشمول جرم اختلاس دانسته و در حقيقت با توسعه مفهوم جرم اختلاس و شمول آن بر شركتهاي سهامي يك نوع حمايت كيفري از فعاليت اقتصادي اين شركتها نموده است.

نگارنده با الهام از اين مطلب به اين نكته راهنمايي شد كه با عنايت به توسعه خصوصي سازي در اكثر كشورهاي جهان و كاهش تصديّات دولتي شايد بتوان با توسعه دايره جرم اختلاس، يك نوع حمايت كيفري از اموال شركتهاي خصوصي كه در چارچوب اعمال حاكميت دولت، دست به فعاليت اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي مي‏زنند و يا حتي با تسرّي آن به اموال احزاب سياسي و سنديكاها كه به نوعي اموال مردم را در اختيار دارند، يك نوع اعتماد عمومي نسبت به فعاليت اقتصادي شركتهاي سهامي و فعاليت سياسي، اجتماعي و فرهنگي احزاب و سنديكاها و غيره را به وجود آورد. به نظر مي‏آيد فلسفه آوردن اختلاس اموال اشخاص حقيقي سپرده شده به كارمند دولت، تحت عنوان جرم اختلاس، در چنين مواردي نيز وجود دارد.

گفتار سوم: تصاحب

مرتكب بايد با انجام فعل مثبت خود اموال يا اشياء يا كالاي متعلّق به دولت يا اشخاص را كه بر حسب وظيفه به او سپرده شده است عالماً و عامداً تصاحب كند و تصاحب در اين معنا اعم از فروش يا مصرف يا از بين بردن اموال و اشياء مورد نظر است.

مانند انبارداري كه مقداري از قند و شكر يا گندم يا ساير مايحتاج عمومي را كه به او سپرده شده است متقلبانه از انبار خارج كند و به صورت آزاد به فروش مي‏رساند و يا صندوقداري كه وجوه صندوق را برداشته و به مصرف شخصي مي‏رساند.

هرگاه مرتكب اموال مذكور در ماده 5 را به نفع خود يا ديگري تصاحب نمايد يعني آنها را از آنِ خود انگاشته و وارد مايملك خود يا ديگري نمايد، جرم اختلاس تحقق مي‏يابد،بنابراين صرف استفاده غير مجاز از اين اموال بدون قصد تملك آنها به نفع خود يا ديگري را نمي‏توان مشمول ماده 5 فوق الذكر دانست، در صورت اخير، يعني استفاده غير مجاز از وجوه يا اموال دولتي (مثلاً استفاده شخصي و غير مجاز از اتومبيلهاي دولتي) بدون قصد تملك آن مرتكب به موجب ماده 598 تعزيرات به دليل تصرف غير قانوني تحت تعقيب قرار خواهد گرفت.

مقايسه برداشت و تصاحب

چنان كه ملاحظه شد قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء، اختلاس و كلاهبرداري، واژه «برداشت» و «تصاحب» را با حرف واو در كنار يكديگر قرار داده است، در حالي كه در ماده 75 قانون تعزيرات اين دو واژه با حرف «يا» در كنار هم قرار گرفته بودند،25 حال سهال اين است كه آيا بين اين دو واژه تفاوتي وجود دارد يا اين كه هر دو يك معنا را مي‏رساند؟ در صورت دوم فلسفه اين كه قانونگذار در قانون تشديد اين دو واژه را با حرف «واو» آورده چه چيزي مي‏تواند باشد؟ واژه «برداشت» مصدر مرخم و مخفف برداشتن است. برخي از لغويين آن را به آنچه دكاندار يا يكي از دو شريك از نقود حاضر بهر خود برگيرد، معنا مي‏كنند، برداشت كردن را به از دخل يا صندوق مشترك يا انحصاري مبلغي به نام خود تصرف كردن، معنا مي‏كنند.26

همين لغوي در مورد واژه «تصاحب» مي‏گويد:

«تصاحب يعني مالكيت و صاحب شدگي - صاحب و مالك شمردن و شدن،»27

در ادامه مي‏گويد:

« اين لفظ كه به شكل عربي است در عربي استعمال نشده و جعل فارسي زبان از لفظ صاحب است. لفظ صاحب در لغت به معني مصاحبت و دوستي است ولي معمولاً آن را از كلمه صاحب به معني مالك مي‏گيرند و به جاي تملك استعمال مي‏كنند.»28

وي در مورد عبارت «تصاحب كردن» مي‏گويد:

«مصدر مركب به معناي مالك شدن، در تصرف خود در آوردن مي‏باشد.»29

به هر جهت اگر معناي «برداشت» اعم از برداشت به معناي تصرف غير قانوني (استفاده غير مجاز) و تصاحب باشد با عنايت به مشترك لفظي بودن بهتر است در جرم اختلاس و تصرف غير قانوني نيايد تا اشتباهي رخ ندهد. و اگر واژه «برداشت» تنها به معناي اخذ غير مجاز است و شامل تصاحب نمي‏باشد در اين صورت نيز، آوردن اين واژه در تعريف اختلاس، ضرورت چنداني ندارد.

امّا اگر اين واژه به معناي «تصاحب» است و دو لفظ مترادف مي‏باشند و هر دو به معناي برخورد مالكانه كردن با مال باشد و از آنِ خود انگاشتن مال باشد، باز هم آوردن اين واژه تطويل بلا طائل مي‏باشد.

در هر صورت به نظر مي‏آيد، فلسفه اين كه قانونگذار، حرف «يا» را كه در عنصر قانوني جرم اختلاس (ماده 75 تعزيرات سابق) به حرف «واو» تبديل نموده، معاني متعددي بوده است كه در واژه «برداشت» نهفته بود. زيرا برخي از قضات، برداشت را به معاني تصرف غير قانوني گرفته، و چون اين واژه با تصرف غير مالكانه نيز سازگاري داشت، مجازات مختلس را بر كارمندي كه مرتكب تصرف غير قانوني شده بود بار مي‏كردند. و دقيقاً عنايت به اين نكته بود كه موجب حذف حرف «يا» شد. و حرف «واو» جانشين آن گرديد تا راه بر چنين برداشت اشتباهي بسته شود.

/ 13