به هر حال به نظر اين نويسنده قيمت مال اختلاس شده اهميتي ندارد. و فرقي بين اموالي كه داراي قيمت مادي بالايي ميباشند و اموالي كه داراي قيمت مادي پائين ميباشند، وجود ندارد. بلكه اصلاً لازم نيست تا براي مال يك قيمت مادي باشد، همين كه مال قيمت ادبي يا معنوي صرف هم داشته باشد، براي مال بودن و موضوع جرم اختلاس بودن، كفايت ميكند. زيرا عبارت ماده 112 قانون مجازات با الفاظ عامي ريخته شده است كه در مدلول آن هر آنچه كه تقويمش به مال ممكن است و هر آنچه كه براي آن قيمت ادبي يا اعتباري وجود دارد، داخل ميشود.36
نويسنده در ادامه ميگويد: براي تحقق جرم اختلاس مشروع بودن حيازت مال موضوع اختلاس لازم نيست، بنابراين اين جرم تحقق مييابد ولو حيازت مال نسبت به شخص عادي، غير مشروع باشد. مثلاً كارمندي كه مواد افيوني يا اسلحهاي كه اجازهاي در حيازت آن نيست ولي به مقتضاي وظيفهاش، موظف به نگهداري يا تسليم يا ضبط آنها در مدت معيني ميباشد، آنها را اختلاس كند، مرتكب جرم اختلاس شده است. در تحقق اين جرم اهميتي براي مالك مال نيست و مالك ميتواند دولت يا يكي از اشخاص ديگر باشد مهم آن است كه اين اموال به مقتضاي وظيفه به مأمور دولت تسليم شده باشد و هرگاه كارمند دولت مال يكي از افراد را تصاحب كرد، شناخت مالك مال براي تحقق جرم اختلاس، ضرورتي ندارد. چه آن كه علت جرم دانستن اين عمل، حمايت از مالكيت فرد بر اموالش نميباشد بلكه هدف اصلي اين است كه اين عمل (اختلاس) اطمينان افراد نسبت به دولت را از بين ميبرد.37
قانونگذار فرانسه نيز در ماده 169 قانون مجازات خود بين اموال عمومي و خصوصي فرقي نگذاشته و تصريح دارد كه جرم اختلاس ممكن است بر هر يك از اين اموال واقع شود.38
مشابه همين موارد در قانون مجازات عراق (مواد 315 و 316) و قانون مجازات لبنان (ماده 359) و قانون مجازات سوريه (ماده 349) و قانون جنايي مغرب (ماده 241) وجود دارد.
شمول جرم اختلاس بر اموال غير منقول
در اين كه آيا اموال غير منقول تحت دايره جرم اختلاس قرار ميگيرند يا خير؟ دو نظريه متفاوت در ميان حقوقدانان ايران و حقوقدانان برخي كشورهاي ديگر وجود دارد.يعني همچنان كه در ميان حقوقدانان ايران دو نظر درباره شمول يا عدم شمول جرم اختلاس بر اموال غير منقول وجود دارد، همين دو نظر در ميان حقوقدانان عرب نيز وجود دارد كه آن را مورد بررسي قرار ميدهيم.1 ـ نظريه اول: عدهاي بر اين عقيدهاند كه اختلاس چنانكه بر مال منقول واقع ميشود، همچنين بر مال غير منقول نيز واقع ميشود.يكي از حقوقدانان ايران در اين باره ميگويد:« نكته ديگري كه حائز اهميت است اين است كه آيا خيانت كارمندان و كاركنان و مأموران دولت نسبت به دولت فقط در مورد اموال منقول تحقق پيدا ميكند يا اين جرم شامل اموال غير منقول هم ميشود. مقنن در جرم خيانت در امانت به معني اخص در ماده 674 ق.م.ا. اشاره به اموال منقول يا غير منقول يا نوشتههايي از قبيل سفته و چك و قبض و نظاير آن نموده در حالي كه در ماده 5 قانون تشديد مجازات مرتكبين ارتشاء و اختلاس و كلاهبرداري علاوه بر وجوه و مطالبات... اشاره به « ساير اموال متعلّق به دولت » كرده است. بنابراين با استنباط از اين عبارت ميتوان نتيجه گرفت كه جرم اختلاس هم شامل اموال منقول و هم اموال غير منقول ميشود و اگر يكي از كاركنان مندرج در اين ماده وجوه عمومي يا اموال منقول و غير منقول را به نفع خود يا ديگري برداشت و تصاحب نمايد مشمول اين جرم قرار خواهد گرفت. »392 ـ نظريه دوم: در مقابل نظريه فوق، برخي از حقوقدانان ديگر بر اين باورند كه هر چند واژه « ساير اموال » به طور مطلق ذكر شده ولي به نظر آنها موضوع جرم اختلاس فقط اموال منقول ميباشد. يكي از نويسندگان در اين باره ميگويد:« بدين ترتيب معلوم ميشود كه مواد بر شمرده شده فوق (وجوه، مطالبات، حواله، سهام، و اوراق بهادار) هر كدام مصداقي از مال منقول است و به لحاظ اهميتي كه قانونگذار براي آنها قائل بوده، به آنها اشاره كرده و با توجه به آوردن قيد « و ساير اموال » كاملاً مشخص ميشود كه موضوع جرم اختلاس هر نوع « مال منقول » است. ممكن است گفته شود قانونگذار « ساير اموال » را به طور مطلق ذكر كرده و بنابراين شامل اموال منقول و غير منقول ميشود، ولي به نظر ميرسد كه در اين مورد بايد به قدر متيقن اكتفاء و از توسعه دامنه مقرره جزايي جلوگيري كرد و موضوع جرم اختلاس را فقط اموال منقول دانست. »40
بالاخره به نظر اين عدّه، بزه اختلاس هم مانند سرقت در مورد مال غير منقول مصداق ندارد. زيرا غير منقول را نميتوان ربود و با توجه به معناي لغوي اختلاس (ربودن) و مفهوم اصطلاحي آن در فقه (ربودن مال از غير حرز) و اين كه در قانون ما اختلاس نوعي خاص از خيانت در امانت است و مال موضوع بزه خيانت در امانت منقول ميباشد و همچنين اموال غير منقول را نميتوان « برداشت » كرد، ميگويند جرم اختلاس تنها شامل اموال منقول ميشود.41
اداره حقوقي وزارت دادگستري در نظريه شماره 4218/7 ـ 24/7/73 اشعار ميدارد:« اختلاس شامل اموال غير منقول نميشود و منصرف به اموال منقول است. »42
چنان كه گفته شد همين دو نظريه در ميان حقوقدانان ساير كشورها نيز وجود دارد كه به دو مورد از آنها اشاره ميشود:1 ـ برخي از حقوقدانان عرب ميگويند: جرم اختلاس چنانكه بر مال منقول واقع ميشود بر غير منقول نيز واقع ميشود. زيرا علاوه بر اين كه وقوع استيلاء بر مال غير منقول متصور است، در برخي از صورتهاي جرم اختلاس شمول و عموميتي است كه ميتوان گفت اين جرم بر ضد اموال غير منقول نيز سريان دارد.43
2 ـ در مقابل نظريه فوق، برخي ديگر بر اين باورند كه لازم است مال موضوع اختلاس منقول باشد، و در صورت غير منقول بودن جرم اختلاس تحقق نمييابد. يكي از اين نويسندگان عرب درباره مال موضوع اختلاس ميگويد: