بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید از جمله محورها و زمينههاي جديدي كه از ثمرات و بركات علمي ـ فرهنگي انقلاب اسلامي محسوب ميشود، رويكرد نوين و فرخنده به آثار جديد عرفاني ـ اخلاقي است. بخصوص كه بسياري از اين آثار ارزشمند بقلم شيوا و فصيحانه حضرت امام و هم از بعد ادبي، سرشار از نكته سنجي و عبارت پردازي و فنون بلاغي باشد. پيش از اين منابعي تا اين حد غني و عميق از عالمان شيعه به زبان فارسي يا در اختيار نبود و يا از چنين اقبال و رويكردي برخوردار نبودند. اگر قرار باشد ادبيات انقلاب اسلامي را با همه تنوع و تكثر در ترازوي نقد و تحليل و شناخت قرار دهيم، بيانصافي است اگر آثار منثور حضرت امام رااز قلم بيندازيم، بسياري از محققان و انديشمندان ادبيات در طيف جاذبه شعري امام قرار ميگيرند. آنان كه در حوزه انديشهها و بررسي آراي فقهي و استنباطهاي اجتهادي امام تحقيق ميكنند، چه بسا از تحليل ابعاد ادبي آثار امام غافل بمانند. نكته ديگر اينكه تاكنون به بررسي آثار عرفاني امام از جهت ترسيم ابعاد سبكي و ويژگيهاي نگارشي نپرداختهايم. در بدو امر تصور برخي اين است كه پيرامون آثار امام چه جاي حرف و حديث ادبي است؟ وقتي به آثار ايشان از جمله چهل حديث، مصباح الهدايه، سرالصلوة، آداب الصلوة از سر تامل و از اين بعد غور ميشود، كم كاري و كم لطفي همه ارباب و ا صحاب ادب و نقد و نظر نمودي خاص مييابد. با مخاطب شناسي آثار امام و با اندكي تدبر و تامل در آثار ايشان در مييابيم كه اصل مهم و شرط اساسي بلاغت را كه همانا مقتضاي حال است، در همه احوال در نظر دارد. نوع خطاب و قلم امام وقتي با خانوادههاي شهيدان، كارگران يا با دانشگاهيان و عالمان ديني ، هنرمندان، صحبت كرده يا بدانان پيام ميفرستد، متفاوت از يكديگر است. سبك و قلم امام در آثار اخلاقي ـ عرفاني چون آداب الصلوة و اسرار الصلوة با بيانيههاي سياسي اجتماعي ايشان فرقها دارد. اتفاقاً مقايسه اين آثار و ترسيم شيوههاي نگارشي و سبكي هر يك و استخراج و ترسيم بسامد واژگاني و دستوري و شيوههاي كلامي ايشان در حد پايان نامههاي كارشناسي ارشد و حتي دكتري است. چون بررسي ويژگيهاي همه جانبه، آثار امام و مقايسه همه نوشتهها و تاليفات ايشان از حوصله اين گفتار خارج است، از ميان همه آثار، فقط به بررسي و بيان ويژگيهاي سبكي آثار آداب الصلوة ميپردازيم:1 ـ اين كتاب مانند تمام آثار عرفاني، اخلاقي امام به آيات منور قرآن آميخته است. وقتي مدعي آميختگي هستيم، يعني كمتر موضوع و بحثي از كتاب را ميتوان برشمرد كه در جهت تبيين و تاييد موضوع استشهاد قرآني نداشته باشد. پايبندي و التزام ايشان به تلميح قرآني ميتواند وجه اختلاف يا امتياز ايشان از ساير عارفان و متفكران و فقيهان باشد. اگر قرار باشد به استخراج انواع تلميحات قرآني اين كتاب بپردازيم، بدون مبالغه لازم ميآيد بسياري از قسمتهاي كتاب را بازنويسي نماييم. براي جلوگيري از اطاله كلام در تمام موارد اصل را بر اختصار قرار داده و فقط به ذكر چند نمونه بسنده ميشود:ـ در صفحه 324 ذيل بحث ليلة القدر و در تبيين معاني مختلف واژه قدر پس از اشارتي گذرا به اين معني كه امكان دارد ليله قدر از نظر برخي به واسطه آن گويند كه از كثرت ملائكه زمين تنگ ميشود، به آيهاي ديگر كه از نظر تلقي و تفسير حكم قدر مشابه اين تفسير است، استناد كرده است."وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيه رِزْقُه"1ـ ذيل بحث مشاهده صورت باطنيّه غيبيّه اعمال از جانب افراد گويد، از آن جمله قول خداي تعالي است: "اَليَوْمَ تَجِدُ كُلّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَودّ لَوْا اَنّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ اَمَداً بَعيداً" 2در حاشيه موضوع امر به معروف و نهي از منكر به جريان طغيان فرعون ميپردازد و كلام را چنين به نور قرآن ميآرايد: فرعون كه طغيانش بجايي رسيد كه : "اَنَا رَبُكُمْ الاَعْلي"3 گفت.در ادامه همان بحث چنين آورده است: و علّو و فسادش به پايهاي قرار گرفت كه "يُذَبِّحُ اَبنائَهُمْ وَ يَسْتَحيي نِسائَهُمْ" 4آخرين نمونه آنجاست كه ذيل تنبيه اشراقي و اشراق عرفاني با ذكر مقدماتي، اقرب طريق به خداوند را صراط مستقيم ميداند و به آيه شريفه: "ما مِنْ دابَةٍ اِلا هُوَ آخِذُ بناصِيَتَها اِنّ رَبّي عَلي صِراطٍ مُسْتَقيم"5 استناد ميجويد.