تشكيك در اصالت آثار به جاي مانده از پيشينيان و بزرگان ازجمله مسائلي است كه همواره مورد مناقشه و زمينهساز بحث هاي فراواني بوده است و در اين ميان نهج البلاغه كه حاوي خطابهها وسخنان امام علي(ع) است نيز از گزند رواج چنين شبهاتي مصوننمانده است، به گونهاي كه بسياري از مغرضان در انتساب محتواينهجالبلاغه به امام علي(ع) ترديد كردهاند.
پرداختن به انگيزههاي افرادي كه چنين شبهاتي را القاميكنند و به آن دامن ميزنند، گرچه ميتواند در تحليل و ريشهيابيرواج چنين افكاري مؤثر واقع شود اما از آنجا كه اين موضوع خودبحث مستقلي است كه مجالسي بيش از اين ميطلبد، در اينجا تنهابه ذكر برخي دلايل عقلي و نقلي كه در رد اين شبهات عنوان شدهاكتفا ميكنيم و سپس به اختصار به نحوه گردآوري و معرفي برخيگردآورندگان سخنان امام علي(ع) تا پيش از تاليف كتابنهجالبلاغه به وسيله علامه شريف رضي ميپردازيم.
دكتر حامد حضنيداوود استاد كرسي ادبيات عرب دانشگاهعينشمس قاهره در استدلال بر صحت نسبت نهجالبلاغه به امامعلي(ع) ميگويد: ((شك نيست كه نهجالبلاغه از لحاظ بلاغت واشتمال بر داشتن حكمت و با هم داشتن روايت و درايت در اوجاست. از سويي نميتوان گفت نهجالبلاغه كلام جنيان باشد. ناگزيركلام آدمي است. نيز شك نيست كه از عصر پيش از اسلام سخنيبدين پايه و مايه نميشناسيم. پس نهجالبلاغه سخني است شيوا ونغز كه پس از اسلام گفته آمده است. از سوي ديگر يقين داريم كهنهجالبلاغه، قرآن يا حديث پيامبر نيز نيست. در اين صورت ازسخنان سابقين اين امت است و نيز از نظر محققان سبكهايادبي و اسلامي، اين نكته نيز ثابت است كه شريف رضي از امامعلي(ع) كه بلاغت را از سرچشمه فصيحترين عرب يعنيمحمد(ص) گرفته است، بليغتر نيست و شريف رضي و امثال او درفصاحت و بلاغت و قدرت بيان به هر پايهاي كه باشند، بازنميتوانند در جايگاه امام بايستند; چنان كه شريف رضي نيزنهجالبلاغه را هرگز به خود نسبت نداده است. پس عقل حكمميكند كه نهجالبلاغه از سخنان امام علي(ع) است. علاوه بر اين،امام داراي حكم و امثالي است كه با اين سبك و اين نظم سخن كهدر نهجالبلاغه ميبينيم هماهنگي دارد.))1
حضني داوود همچنين به برخي دلايل نقلي اشاره ميكند وميگويد: ((اما دليل نقلي همان است كه مورخان حيات سياسي وانديشه اسلامي و مورخان ادب عربي و نويسندگان برجستهاي چون((عبدالحميد كاتب)) بدان اشاره كردهاند. اما مورخاني كه در صحتنسبت نهجالبلاغه به امام علي(ع) شك نكردهاند، در راس آنها بايداز ((ابن اثير)) و ((سبط بن جوزي)) و پيش از ايشان ((ابوالقاسمبلخي)) در عصر مقتدر عباسي نام برد. ابن ابيالحديد اگر مويد ايناقوال است، بايد دانست كه تاييد او تاييدي است كه بر يك قضاوتموضوعي بيطرفانه و صادقانه به دور از گزافهگويي استوار است زيراابن ابيالحديد شيعي نبود، بلكه دانشمندي بود از معتزله كه فكرشاعتزالي و فقهش حنفي بوده است. ارتباط او با تشيع به رشتهايباريك بسته بود و آن اينكه وي از معتزله بوده است، چون بيشترمعتزله از اماميان بودهاند. ما در مقدمه خود بر كتاب ((عقايدالاماميه)) نوشته ((محمدرضا المظفر)) به اين نكته اشاره كردهايم.در آنجا گفتهايم كه معتزله برخلاف عقيده استادان فلسفهدانشگاهها، اساتيد شيعي بودهاند. زيرا ((واصل بنعطا)) سرسلسلهمعتزليان شاگرد ((ابوهاشم)) و ابوهاشم شاگرد پدرش ((محمدبنحنيفه)) و ((محمدبن حنيفه)) شاگرد پدرش امام علي(ع) بودهاست.))2
جمعآوري خطبههاي علي(ع)
از زمان اميرالمومنين سلام الله عليه گروهي خطابههاي آنحضرت را ثبت نموده و در مجموعههايي گردآوردهاند. هدف آنها ازچنين اقدامي آن بود كه آيندگان را نيز از اين سرچشمههاي فضيلتو دانش سيراب كنند و مسير رشد و تكامل را برايشان هموار سازند.تعدادي از اين مجموعهها تا زمان شيخ ابوجعفر طوسيرضواناللهعليه و معاصرش ابوالعباس نجاشي در بغداد محفوظ و دردسترس مردم بوده است، اما متاسفانه اين آثار هنگام ورودطغرلبيگ سلجوقي به بغداد به علت جهالت و تعصب وي با بهآتش كشيده شدن تعدادي از كتابخانههاي شيعه از بين رفته است.كتابخانههاي مذكور به دست سلاطين آل بويه كه از شيعيانعلي(ع) و اولاد آن حضرت بودند، در بغداد تاسيس شده بود. آثارامام علي(ع) كه از اهل بيت عصمت و طهارت روايت شده بود، باانواع كتب علمي و ادبي در آنجا گردآمده بود. اين كتابخانهها دارايانواع كتابها در علوم و معارف بود اما جاهطلبان و دنياپرستان باايجاد اختلاف بين اهل سنت و شيعه بهانهاي به دست طغرل،سلطان متعصب حنفي دادند و چنان كه در بالا گذشت او بهعنواناينكه اين كتابها از كتب ضلال است، دستور آتش زدن آنها را داد.به دنبال اين امر شيخ طوسي عالم بزرگ شيعه كه در بغدادميزيست به نجف مهاجرت كرد و آنجا را پايگاه علمي شيعه قرارداد.
برخي افرادي كه به جمعآوري خطابهها و سخنان امام علي(ع)همت گماشتهاند، عبارتند از:
1- حارث اعورهمداني
اعور نخستين كسي است كه خطابههاي علي(ع) را جمعآوريكرده و كتابي در اين زمينه تاليف كرده است. براي روشن شدن اينموضوع مطلبي را كه در اصول كافي نقل شده است ميآوريم:محمدبن يعقوب كليني به سند خود از ابواسحاق سبيعي روايتميكند كه حارث اعور گفت: علي(ع) در يكي از روزها بعد از اداينماز عصر براي مردم خطبهاي خواند و مردم از سخنان بليغ وشيواي آن حضرت در شگفت شدند و راز بيانات آن جناب در توحيدو خداشناسي سود بردند. ابواسحاق سبيعي ميگويد: به حارث اعورگفتند: آيا شما از آن سخنان چيزي به خاطر نداري؟ گفت: چرا منسخنان علي(ع) را نوشتهام. ابواسحاق گفت: در اين هنگام حارثاعور سخنان امام را كه در توحيد و مسائل خداشناسي بود براي مااملا فرمودند.4
2- زيدبن وهب جهني
وي از ياران علي(ع) و از سربازان او در جنگ نهروان بود. وي ازثقات بود و شيخ طوسي درباره ايشان ميگويد: ((وي خطابههايامام را كه در منابر به مناسبت اعياد ايراد شده بود، جمع كرد كه اينمجموعه را ابومنصور جهني از او روايت ميكند.))5
3- ابراهيم بن حكم فرازي
وي يكي از مفسران است و روايات خويش را از سدي نقلميكند. وي كتابهاي زيادي تاليف كرد كه از آن جمله كتابي درملاحم و كتابي در خطبههاي امام علي(ع) است. اين كتاب رااحمدبن محمدبن موسي و محمدبن جعفر از او روايت ميكنند.6
4- ابراهيم بن محمد ثقفي
اين محدث بزرگ آثار بسياري دارد كه اغلب آنها درباره اهلبيت عليهمالسلام است و از آن جمله كتابي است به نام رسائلاميرالمومنين(ع). شيخ ابوجعفر طوسي در ميان آثار او از اين كتابياد ميكند و آن را از احمدبن عبدون روايت ميكند.7
5- ابراهيم بن سليمان
اين محدث جليلالقدر از ثقات به شمار ميرود و تاليفات و آثارمتعددي دارد كه از آن جمله كتاب خطب و كتاب مقتل امام علي(ع)است.
6- اسماعيل بن مهران
او از ثقات محدثين است و روايت خود را از امام رضا نقل ميكندكه محضر مبارك امام رضا را درك كرده بود. وي كتابهاي متعدديدر موضوعات مختلف تاليف كرده، كتابي در ملاحم و كتاب ديگرياز خطبههاي امام علي(ع) از زمره آثار او به شمار ميرود.
7- اصبغ بن نباته
وي از ياران خاص علي(ع) بود و علوم و معارف زيادي از امامروايت كرده است. اصبغ بن نباته همچنين عهدنامه مالك اشتر راكه در هنگام رفتن به مصر برايش نوشته شد و نيز وصيت علي (ع)را به فرزندش محمدبن حنيفه روايت ميكند و شيخ ابوجعفر طوسيو نجاشي اين دو را به طرق خود از ابن ابيجيد و حسين بن عبيداللهو ابن جندي نقل ميكند.8
8- قاسم بن يحيي
قاسم بن يحيي از امام صادق و امام كاظم (ع) روايت ميكرده وكتابي به نام آداب اميرالمومنين(ع) داشته كه اين كتاب را شيخطوسي روايت ميكند.9
9- لوط بن يحيي
او از بزرگان علما و محدثين به شمار ميرود. مخنف جد او درجنگ جمل در حضور علي(ع) بود و در همين جنگ كشته شد.ابومخنف آثار زيادي دارد و مورد اعتماد محدثين و مورخين شيعه وسني است. وي از امام صادق(ع) حديث نقل ميكند. شيخ طوسيميگويد: ابومخنف از اصحاب امام حسن و امام حسين(ع) بود وكتابهاي فراواني تاليف كرد كه يكي از آنها خطب علي(ع) است. اواين كتاب را از طريق احمدبن عبدون به سندش از نصربن مزاحم واو از ابومخنف لوط بن يحيي روايت كرده است.10
10- عبيدالله بن حر جعفي
از كساني كه مجموعهاي از علي(ع) روايت ميكنند، يكي همعبيدالله بن حر جعفي است كه شاعري توانا و از دلاوران و جنگويانبود و در دوره معاويه با گروهي در اطراف عراق و نجد راهزنيميكرد. هيچگاه تسليم معاويه نشد اما وقتي امام حسين(ع) از اوياري خواست، او امتناع ورزيد اما بعد پيشمان شد. وي كتابي داردكه در آن مطالبي از امام علي(ع) روايت كرده است.))11 ابوالعباسنجاشي ميگويد: بخاري از اين مجموعه ياد ميكند.
11- حسين بن عبيدالله
وي يكي از محدثين عاليمقام و از ثقات است كه در علم رجالتبحر كافي داشت و آثار زيادي از او به جاي مانده است. وي كتابيبه نام مواطن اميرالمومنين (ع) تاليف كرده و نجاشي در رجال خودضمن آثار و تاليفات او از اين كتاب ياد ميكند.12
12- صعصعه بن صوحان
صعصعه يكي از ياران و خواص امام علي(ع) بود و امام به اوعلاقه بسيار داشت. صعصعه بن صوحان عبدي عهدنامه مالكاشتر را روايت ميكند. نجاشي در رجال خود اين عهدنامه را ازطريق ابن نوح از جابر نقل كرده و ميگويد: از شعبي شنيدم كهميگفت صعصعه بن صوحان ميگفت: هنگامي كه علي(ع) مالكرا بهطرف مصر فرستاد چنين فرمود.13
13- عبدالعزيز بن يحيي جلودي
اين عالم مشهور كه در زمان خود مورد احترام بود و آثار وتاليفات زيادي دارد، كتابهاي متعددي درباره امام علي(ع) نوشتهاست. از آثار وي كتابهاي خطبههاي علي، شعر علي(ع) و مسندعلي(ع) را ميتوان نام برد. اين كتابها را نجاشي در رجال خود ودر زمره كتابهاي او نقل كرده است و ابوعبدالله حسين بن عبيداللهآنها را با سند خود از عبدالعزيز روايت ميكند.14
14- عبدالعظيم حسني
حضرت سيدالكريم و محدث عليم عبدالعظيم بن عبداللهحسني از ديگر گردآورندگان خطب امام علي(ع) است كه بارگاه او درشهرري مزار دوستان و شيعيان اهل بيت(ع) است.
اين عالم جليل و شريف از حضرت امام رضا(ع)، امام جواد(ع) وامام هادي(ع) روايت كرده است. وي كتابي با عنوان خطب علي(ع)تاليف كرده بود و مولفان در شرح حالش از اين كتاب نام ميبرند.
15- محمدبن خالد برقي
محمدبن خالد كتابهاي متعددي تاليف كرده كه از آن جملهكتابي بهعنوان خطب از وي نقل ميكنند و شايد اين كتابمجموعهاي از خطب امام علي(ع) باشد. نجاشي اين كتاب را باساير آثار او از طريق احمدبن علي بن نوح روايت ميكند.15
از آنجا كه معرفي تمام كساني كه به جمعآوري خطابهها وسخنان امام علي(ع) پرداختهاند - هر چند به اختصار- از حوصلهاين نوشتار خارج است، تنها به ذكر نام برخي ديگر از اين افرادبسنده ميشود: هشام بن محمد، نصربن مزاحم، صالح بنابيحماد، فرج بن فروه، مسعده بن صدقه، عليبن محمد مدائني،محمدبن عمر واقدي، محمدبن حسن صفار، محمدبن حسن بندريد، عليبن حسين مسعودي، محمد بن يعقوب كليني، محمدبنعلي بن حسين بن بابويه، حسن بن شعبه حراني، ابن واضحيعقوبي، محمدبن جرير طبري، محمدبن محمد مفيد، عمروبن بحرجاحظ، ابوجعفر اسكافي، احمدبن محمدبن محمد ابوعبيد هروي،سعيد بن يحيي اموي، احمدبن يحيي نحوي مشهور به ثعلب، قاسمبن سلام هروي، محمدبن يزيد مبرد، ابوالقاسم بلخي ومنابع مورداستناد.
1- نهجالبلاغه، توثيق و درستي نسبت آن به امام علي(ع)،تاليف دكترحامد حضني داوود، ترجمه ابوالقاسم امامي، دايرهانتشارات كنگره هزاره نهجالبلاغه، 1359
2- همان
3- برگرفته از مقاله گردآورندگان سخنان امام اميرالمومنينقبل از علامه شريف رضي، تاليف عزيزالله عطاردي، دايرهانتشارات كنگره هزاره نهجالبلاغه، 1359