بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اعتراف دانشمندان به عظمت نهجالبلاغه
اعتراف دانشمندان به عظمت نهجالبلاغه
درسهايي از مكتب اسلام ـ شماره1،سال36، فروردين 1375
در اينجا نمونه هائي از اعترفات نقادان سخن را كه هم از لحاظ فصاحت و هم از لحاظ معارف و علومش بررسي كرده اند، ذكر مي كنيم:
1- ابن ابي الحديد ميگويد: ان سطراً واحداً من نهج البلاغه يساوي الف سطر من كلام ابن نباته و هو الخطيب الفاضل الذي اتفق الناس علي انه اوحد عصره في فنه
[1]
.
يك سطر از نهچ البلاغه برابر با هزار سطر از كلام ابن نباته است كه به اتفاق دانشمندان خطيبي فاضل و در فن خود يگانه عصر خويش بوده است.
دكتر زكي مبارک مي گويد: لا مفرّ من الاعتراف بان نهج البلاغه له اصول و الا فهو شاهد علي ان الشيعة كانوا من اقدر الناس علي صناعة الكلام البليغ
[2]
.
چاره اي نيست جز اين كه بايد اعتراف كنيم نهج البلاغه اصالت دارد و از اصلي معتبر نقل شده است و گرنه بايد بگوئيم، شيعه تواناترين مردم جهان در ساختن كلام بليغ است.
شيخ محمود شكري آلوسي مي گويد: هذا كتاب نهج البلاغه قد استودع من خطب الإمام علي بن ابيطالب عليه السّلام ما هو قبس من نورالكلام الالهي و شمس تضئ بفصاحة المنطق النبوبي
[3]
.
اين كتاب نهج البلاغه كه حاوي خطبههاي امام علي بن ابيطالب است، پرتوي از نور سخن الهي دارد، و خورشيدي است كه با فصاحت منطق نبوي ميدرخشد.
باز آلوسي مي گويد: انه قد اشتمل علي كلام يخيل انه فوق كلام المخلوقين، دون كلام الخالق، عزوجل قد اعتنق مرتبة الإعجاز وابتدع ابكار الحقيقة و المجاز
[4]
.
نهج البلاغه مشتمل برخطبه هاي اميرالمؤمنين است كه فوق سخن مخلوق و دون سخن خالق است، نزديك به مرتبه اعجاز و مبتكر طرق حقيقت و مجاز است.
استاد محمد حسن نائل مرصفي مي گويد: نهج البلاغه ذلك الكتاب الذي اقامه الله حجة واضحة علي ان علياً كان احسن مثال حي لنور القرآن وحكمته، و علمه و هدايته و اعجازه وفصاحته. اجتمع لعلي في هذا الكتاب مالم يجتمع لكبار الحكماء وافذاذ الفلاسفة و نوابغ الربانيين من آيات الحكمة السابغة و قواعد السياسة المستقيمة
[5]
.
نهج البلاغه، مثال زنده اي است براي نور و حكمت و علم و هدايت و اعجاز و فصاحت قرآن. اين كتاب حاوي حكمتهاي عالي، قوانين سياسي و مواعظ درخشاني است كه در كتابهاي بزرگان حكما و فلاسفه و نوابغ ديده نمي شود.
شيخ ناصيف يازجي مي گويد: اذا شئت ان تفوق اقرانك في العلم و الأدب و صناعة الانشاء فعليك بحفظ القرآن و نهج البلاغه
[6]
.
اگر بخواهي از لحاظ علم و ادب و انشاء بر رقيبانت برتري پيدا كني، بايد قرآن و نهج البلاغه حفظ كني.
علي الجندي رئيس دانشكده علوم در دانشگاه قاهره مي گويد: (با مطالعه نهج البلاغه نوعي خاص از آهنگ موسيقي بر اعماق احساسات انسان پنجه مي افكند كه از نظر سجع و نظر و ترتيب كلمات و جملات چنان مرتب است كه مي توان آن را شعر منثور ناميد)
[7]
.
دكتر زكي مبارک مي گويد: واني لا عتقد ان النظر في كتاب (نهج البلاغه) يورث الرجوله و الشهامه وعظمة النفس، لانه من روح قهار واجه المصاعب بعزائم الاسود
[8]
.
من اعتقاد دارم كه مطالعه كتاب نهج البلاغه، روح شهامت و مردانگي و عظمت نفس را تقويت مي كند، زيرا از روح پرتواني صادر شده است كه در دشواريها با همت شيروار خود مواجه مي گشت.
دكتر طه حسين در رابطه با يكي از كلمات زيباي امام درباره شناخت و عدم شخصيت زدگي مي گويد: من پس از وحي و سخن خدا جوابي با شكوه تر و شيواتر از اين جواب نديده ونمي شناسم
[9]
.
استاد محمد امين نواوي ميگويد: حفظ علي القرآن كله، فوقف علي اسراره و اختلط به لحمه و دمه و القاري يري ذلك في نهج البلاغه.
علي عليه السّلام همه قرآن را حفظ كرده بود و از اسرارش آگاه بود و قرآن با خون و گوشت او در آميخته بود، اين حقيقت را كسي در مي يابد كه نهج البلاغه مطالعه كند.
استاد امين نخله مي گويد: اذا شاء احد ان يشفي صبابة نفسه من كلام الامام فليقبل عليه في النهج من الدقة وليتعلم المشي علي ضوء نهج البلاغه
[10]
.
هرگاه كسي بخواهد بيماري نفسش را بهبود بخشد، بايد به گفتار امام در نهج البلاغه رو آورد. و راه رفتن در پرتو آن كتاب را فرا گيرد.
استاد فن بلاغت حسين نائل مرصفي در شرحي كه بر نهج البلاغه نوشته است به تمام معيارها و جاذبه هاي ياد شده در كلمات ابن ابي الحديد اعتراف كرده و افزوده است كه نهج البلاغه كتابي است كه خداوند آن را دليل روشني قرار داده تا ثابت كند كه علي عليه السّلام بهترين شاهد زنده نورانيت و پرتوبخش قرآن و حكمت و دانش و هدايت و اعجاز و فصاحت آن كتاب آسماني است، آيات و نشانه هاي حكمت ارزنده و قوانين صحيح سياست و پندهاي روشن و دلنشين و براهين گويا و استواري که علي عليه السّلام در اين کتاب آورده خود دليل فضيلت مافوق تصور و بهترين آثار يك پيشواي به حق است كه هيچ يك از حكماي بزرگ و فلاسفه عالي مقام و نوابغ روزگار نظير آن را نياورده اند
[11]
.
عباس محمود عقاد نويسنده و مورخ معروف مصري مي گويد: في كتاب نهج البلاغه فيض من آيات التوحيد و الحكمة الالهية تتسع به دراسة كل مشتغل بالعقائد و اصول التالية و حكم التوحيد
[12]
.
در كتاب نهج البلاغه فيض از آيات توحيد و حكمت الهي است كه ذهن دانشجوي معارف الهي و اصول توحيد را توسعه مي دهد. و مهر شخصيت علوي از پشت سطرها و از ميان حرفهاي اين كتاب پديدار است و چون خوب دقت كني صداي امام را از آن سوي كلمات مي شنوي نه صداي ديگري را.
باز ابن ابي الحديد مي گويد: كسي كه بخواهد فصاحت و بلاغت بياموزد و امتياز سخن را دريابد، بايد در اين خطبه
[13]
تأمل كند، زيرا نسبت اين سخن با هر سخني ديگر - غير از كلام خدا و رسول - همانا نسبت ستاره درخشان با سنگ سياه و تاريك است، سپس بيننده بايد بنگرد كه چه روشني و جلالت و درخشندگي دارد و چه خوف و خشيتي ايجاد مي كند، خدا گوينده اش را جزاي خير دهد كه گاهي با دست و شمشيرش از اسلام دفاع كرد و گاهي با زبان و بيانش و زماني با فكر و قلبش، در جهاد، او سيد مجاهدين است و در موعظه بليغ ترين وعاظ و در فقه و تفسير، رئيس فقهاء و مفسرين و در عدل و توحيد، پيشواي عادلان و موحدين.
وليس عي الله بمستنكر ان يجمع العالم في واحد
[14] باز مي گويد: واعلم ان التوحيد والعدل والمباحث الشريفة الاهية، ما عرفت الا من كلام هذا الرجل و ان كلام غيره من اكابر الصحابة لم يتضمن شيئاً من ذلك اصلاً و لا كانوا يتصورونه و لو تصوروه لذكروه و هذه الفضيلة عندي اعظم فضائله عليه السّلام
[15]
.
بدان توحيد و عدل و ساير مباحث شريف الهي، جز از سخن اين رجل الهي دانسته نشد زيرا سخن ديگران از بزرگان صحابه، حاوي اين مطالب نيست، بلكه اين مطالب به فكر آنها خطور هم نمي كرد. اگر خطور مي كرد، بيان مي كردند همانا اين بزرگترين فضيلت علي عليه السّلام است.
تأليف نهج البلاغه سيد شريف رضي، اديب فريد و سخن شناس نامي از كتب قدماء و گذشتگان كه سالها پيش از وي مي زيسته اند گزيده اي از سخنان و نامه هاي امام عليه السّلام را جمع آوري كرد و آن مجموعه را نهج البلاغه نام نهاد و آن را بر سه محور قرار داد:
1- خطبه ها و موعظه ها.
2- نامه ها و پيمانها.
3- جمله هاي كوتاه و سخنان حكمت.
كتاب مشتمل بر 237 (به قولي 239) كلام و خطبه و 79 نامه و پيمان و 480 كلمات قصار و سخنان حكمت آميز است.
نهج البلاغه از زمان مرحوم سيد رضي مورد توجه علما و ادباء و خطبا قرار گرفته و تاكنون بيش از صدها بار شرح، ترجمه و تلخيص گرديده و حول آن كتابهاي فراواني نوشته شده است و مي توان گفت پس از قرآن مجيد و كلمات رسول اكرم صلّي الله عليه واله در عالم اسلام هيچ كتابي به اندازه نهج البلاغه مورد توجه انديشمندان نبوده است اگرچه دنياي اسلام نسبت به محتواي اين كتاب با عظمت بيگانه است و آنکه هم مي شناسد از حدود شرح كلمات و ترجمه الفاظ تجاوز نمي كند و اخيراً جهان اسلام دارد نهج البلاغه را كشف مي كند. چيزي كه مايه حيرت است اين است كه قسمتي از محتواي نهج البلاغه را اولين بار كمونيستها و بي خداها كشف كردند و در اختيار توده مردم مسلمان قرار دادند
[16]
.
اينك سخن خود را در چهار فصل آغاز مي كنيم:
1- شرح هاي نهج البلاغه از زمان سيد رضي تا عصر حاضر.
2- ترجمه هاي نهج البلاغه به زبانهاي مختلف.
3- گزيده هائي از نهج البلاغه.
4- كتابهائي كه حول نهج البلاغه نوشته شده است.
[1]
. مصادر نهج البلاغه، عبدالزهرا، حسين خطيب، ص87 - 91 - 98.
[2]
. مدرك قبل.
[3]
. مدرك قبل.
[4]
. مصادر نهج البلاغه، ج1، ص91.
[5]
. مقدمه مرصفي بر شرح نهج البلاغه.
[6]
. نظرات في القرآن محمد غزالي، ص154 - از وصيت يازجي به فرزندش ابراهيم.
[7]
. مقدمه كتاب علي بن ابيطالب شعره و حكمه.
[8]
. عبقريه الشريف الرضي، ج1، ص296.
[9] . علي و فرزندان، ص40.
[10]
. مأة كلمة من كلام الامام علي، استاد امين نخله.
[11]
. در پيرامون نهج البلاغه، ص61، علامه شهرستاني.
[12]
. عبقرية الامام، ص178 - 132.
[13]
. خطبه 108 به ترتيب حديدي.
[14]
. شرح ابن ابي الحديد، ج7، ص202 - 203.
[15]
. شرح ابن ابي الحديد، ج6، ص346.