مصاحبه با آيه الله جعفر سبحانى - شخصیت علمی و جامعیت مرحوم آیه الله بروجردی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شخصیت علمی و جامعیت مرحوم آیه الله بروجردی - نسخه متنی

مصاحبه شونده: جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مصاحبه با آيه الله جعفر سبحانى

حوزه : با تشكراز حضرت عالي كه قبول زحمت فرموديد و مصاحبه مجله ما را پذيرفتيد خواهشمنداست شخصيت علمى و جامعيت مرحوم آيه الله بروجردى را به طور فشرده بيان فرماييد.

استاد: مرحوم آيه الله العظمى بروجردى از شخصيتهاى نادرى بود كه تاريخ شيعه در شرايط خاصى نظير آن را به خود نديده است .

ما در تاريخ شيعه نمونه هايى مانند شيخ مفيد سيد مرتضى شيخ طوسى شيخ طبرسى و... داشته ايم كه در هر قرنى در دامنن شيعه نمونه هايى از آنان پرورش يافته اند.

ويژگى اين افراد اين است كه در عينن تبحر در فقه واصول نسبت به ديگر علوم اسلامى از جامعيت هايى برخودار بودند مثلا شيخ مفيد در حالى كه فقيه بزرگ

شيعه بود يكى از نوادرى است كه پايه هاى فقه شيعه را با دلايل استوار تحكيم بخشيد در علم كلام و فرق نمونه عصر خود بود و در مناظره قهرمانى به شمار مى رفت و كه احدى از مخالفان را ياراى مقاومت در برابراو نبود به حدى در بيان و تقرير واقامه دليل قوى و نيرومند بود كه درباره او مى گويند : اگر مى خواست مى توانست ثابت كند كه استوانه سنگى از آهن و نقره است

عين اين خصوصيات را در و شاگرد بزرگ اوو مرحوم سيد مرتضى و شيخ طوسى مى يابيم . سيد در عين تبحر در فقه متكلم نامدارى بود كه كتاب [ شافى] او گواه عظمت اوست . در عين هنرمندى دراين دو علم درادب عربى و تاريخ عرب مرد بى تظيرى بود و كتاب[ الغرورالدرر] او گوياى اين سخن است .

شيخ طوسى در قلمرو و فقاهت ستاره درخشانى است كه در نيمه قرن پنجم درخشيده و كتابهاى النهايه والخلاف والمبسوط بر عظمت او گواهى مى دهند. در تفسير نويسنده كتاب[ التبيان] است كه عظمت او در اين ده قرن محفوظ مانده و كسانى كه پس ازاو تفسير نوشته اند از اين درياى ژرف گوهرهايى را به در آورده اند.

همچنين است سخن درباره سيدرضى و شيخ طبرسى و...

ما عين اين ويژگى را در مرحوم آيه الله بروجردى مى يافتيم .

او در عين ژرف نگرى در فقه واحاطه به فروع استاد بى نظير حديث رجال درايه و تاريخ بود.

عظمت فقهى او از تعليقات ارزشمنداو بر عروه كاملا نمايان است .

از نظراحاطه براقوال علماى فريقين در نوع مسائل فقهى ممتاز بود و هنگامى كه وى مساله رااز بعد تاريخى مطرح مى كرد ابتداء آراء صحابه و تابعان و فقيهان پس ازاين دو دوره را مشروحا بيان مى كرد آنگاه به آراى علماى شيعه مى پرداخت . تو گويى فقه و تاريخ و ادله آن در دست او چون موم نرم است . مرحوم آيه الله بروجردى در عين مهارت در رجال (كه بعدا درباره آن سخن خواهيم گفت ) در تاريخ اسلام نيز دست توانايى داشت . يك دوره تاريخ اسلام را مطالعه كرده بود و خلاصه هايى را در حفظ داشت . وقتى درباره نماز درامكان چهارگانه (مسجدالحرام مسجدالنبى مسجد كوفه حائر شريف ) بحث مى كرد درباره حد حائر و سرگذشت غم انگيزاين مرقد شريف در دوران خلفاى عباسى به صورت مشروح سخن مى گفت . او نه تنها در

تاريخ عمومى اسلامى آگاهى كافى داشت بلكه در تاريخ علم كلام تاريخ حديث و تاريخ فقه كاملا مسلط بوده . هرگاه سخن ازاين مقوله ها پيش مى آمد به صورت مرحوم شيخ محمدحسين اصفهانى كم نظير بود. حتى مرحوم امام راحل روزى براين نكته تصريح كرد. علم اصول كه گاهى سخن به مناسبتى به مسائل عقلى كشيده مى شد به صورت استادانه در آن باره سخن مى گفت .

به خاطر دارم : به هنگام بحث ازامكان تعبد به ظن درباره اقسام امكان از قبيل امكام ماهوى امكان استعدادى و غيره به تفصيل سخن گفت وابياتى از منظومه را با آن لهجه شيرين خود از حفظ خواند .

از نظر تسلط بر قواعد عربى واستقاق كلمات فرد توانائى بود. پيوسته خواهان آن بود كه صحيح بخواند و صحيح بنويسد واگر هم روزى كسى او را متوجه لغزش واشتباهى در تلفظ مى كرد فوق العاده خوشحال مى شد وازاو تقدير مى نمود.

از باب نمونه : در بحث اوقات صلاه مغرب فقها مى گويند بايد حمره مشرقيه از قمه الراس بگذرد.ايشان اين لفظ را به ضم قاف خوانده و فرداى آن روز به تصحيح آن پرداخت و فرمود برخى از فضلا تذكر داده اند كه به كسر قاف است .

در بحث قبله مطرح شد كه ستاره جدى در برخى از سرزمينها نشانه قبله به شمار مى رود.ايشان نام اين ستاره را به ضم جيم (جدى ) تلفظ كرد.

مرحوم شيخ على اكبراديب اهرى يادآور شد تلفظ صحيح آن به فتح جيم است : (جدى )ايشان فوق العاده ازاو تشكر كرد.

دو نامه عربى از مرحوم آيه الله بروجردى در مجله[ رساله الاسلام] دارالتقريب قاهره منتشر شده است . هر دو حاكى از تسلطاو برانشاى صحيح عربى آن هم تا حدى به صورت امروزى آن است . ( اگر فرصت باشد متون اين دو نامه را دراختيار مى گذارم كه آقايان منتشر كنند) حتى مقدمه ناتمامى كه بر جامع احاديث الشيعه نوشته اند خود بيانگر همين معناست .

شخصيت علمى و فكرى و ذهنى مرحوم آيه الله بروجردى را سه چيز تشكيل مى داد:

1. خوش فهمى .

2. حافظه قوى و نيرومند.

3. قدرت تحليل .

نوع افراد يكى از دو ويژگى نخستين را دارند و جمع ميان آن دو نيز فراوان است ولى انسان كه ميان هر سه ويژگى جمع كند كمياب است . در حقيقت مبتكران و موسسان علوم بيشتر ازاين سه ويژگى برخوردار بوده اند.

حوزه :از حضرت عالى خواهشمنديم كه بفرماييد خدمات علمى او در زمان مرجعيت به حوزه هاى علميه تا چه پايه بوده است ؟

استاد: خدمات حضرت آيه الله بروجردى به حوزه هاى علميه عبارتنداز

ترويج فقه تطبيقى

درباره خدمات علمى ايشان به حوزه همين بس كه تحولى عميق در نوع تدريس و تحقيق و حوزه پديد آورد. روزى كه ايشان وارد حوزه علميه قم شد از عمراين حوزه بيست و پنج سال مى گذشت . در حوزه قبل از ورودايشان شيوه تدريس بيشتر بر تفكر و تعمق استوار بود واز تتبع و جستجو دراقوال پيشنيان و نظريات قدما در فقه چندان اثرى ديده نمى شد.

تدريس فقه در حدود[ جواهر] [ حدائق] [ رياض] واحيانا[ جامع المقاصد] خلاصه مى شد. آقايان فقهاء به همان روشى كه مرحوم شيخ انصارى در[ متاجر] پايه گذارى كرده بود عمل مى كردند.

نخستين كار مرحوم آيه الله بروجردى اين بود كه : با حفظ تعمق و تفكر تتبع دراقوال فقها گذشته اعم از سنى و شيعه را نيز بر آن افزود.

استاد:او معتقد بود كه روايات شيعه نيز بسان آيات قرآن براى خود شان نزولى دارند و آگاهى از شان نزول روايات مايه روشن شدن مفاهيم روايات اهل بيت است .اين شان نزولها را مى توان دراقوال صحابه و تابعان و فقيهان بعداز آنان يافت و با آگاهى ازاينها به رموز نهفته در روايات ائمه اهل بيت پى برد. فقه شيعه بايد همراه با آگاهى از نظريات وافكار ديگران باشد. فقه از حالت اختصاصى به فقه

تطبيقى و مقارن تبديل شود. در همين راستا بايد فقيه بر آراى گذشتگان اعم از فقهاى اهل سنت و شيعه رجوع كند و مساله را مطرح سازد. با چنين روشى توانست از كتب فقهاى قديم ترويج بيشترى كند و آنها را مطرح سازد. حتى براثر اين روش كتاب مفتاح الكرامه نوشته سيدجواد عاملى كه در گوشه كتابخانه ها مانده بود بار ديگر به صحنه بحث و مطالعه بازگشت . روش تدريس فقه [ روش تطبيقى] شد و براى همين منظور كتاب[ خلاف] شيخ را كه به زحمت آن را گردآورده بود منتشر ساخت واز مبسوط و[ تذكره] علامه كه همگى در فقه مقارن هستند بيش از حد تقدير مى كرد.

ترويج از حديث صحاح مسانيد

همگى مى دانيم كه سنت پيامبر(ص ) دومين ركن استنباط است واحاديث ائمه اهل بيت ( ع ) بيانگر سنت او هستند.

علم حديث يكى از علوم بزرگ اسلامى بود كه ساليان درازى براى خود استاد و تلميذى داشت ولى به مرور زمان اين علم فروغ و عظمت خود رااز دست داد و علماء و فقيهان به جاى آموزش حديث ازاساتيد از طريق قرائت استاد بر شاگرد يا قرائت شاگرد براستاد تنها به مراجعه به كتب حديث اكتفا كردند. براثراين بى توجهى ضبط كلمات و اسانيد بااشكالاتى روبرو شده بود. يكى از كارهاى مرحوم آيه الله بروجردى توجه دادن فضلاى حوزه به حديث بوده چه از نظر متن و چه از نظر سند. براى همين منظور گروهى را به گردآورى احاديث شيعه به صورت نوى دعوت كرد. در سايه نگارش اين كتاب محدثانى را پرورش داد كه هم اكنون از وجود آنان در حوزه بهره كامل برده مى شود.

ابتكار در علم رجال

استنباط هر حكمى ازاحكام الهى از طريق حديث در گرواين است كه حديث از نظر[ دلالت] كامل باشد و[ سند] آن نيز مطابق ضوابط علم درايه[ حجت] باشد.

قسمت دوم كه شناخت راويان حديث است تا عصر مرحوم آيه الله بروجردى جنبه تقليدى داشت يعنى يك مجتهد در شناخت راويان ثقه از غيرثقه به متخصصان

مراجعه مى كرد واحوال راويان رااز آنان مى پرسيد مثلا نجاشى يكى از رجاليون بزرگ شيعه مى گويد

[عبدالله بن سنان ثقه و محمد بن سنان ضعيف است]

او به همين مقداراكتفا مى كرد ولى مرحوم آيه الله بروجردى با شيوه خاص خود كه پيش ازاو تنها در نوشته مرحوم مولف [جامع الرواه] ديده مى شود اين مساله رااز حالت تقليدى به صورت اجتهادى در آورد.

او با نگارش دو دوره كتاب اين مساله را عملى ساخت :

1. تجريداسانيد كتب اربعه

2. طبقات راويان شيعه

در كتاب نخست توانست اعتبار علمى يك راوى را در علم حديث به دست آورد و درباره آن قضاوت كند واين سنجش را دراختيار ديگران بگذارد.

وقتى انسان با مراجعه به چنين كتابى دريافت كه اين ابى عمير از 400 محدث نقل روايت كرده و دهها محدث نيز ازاو نقل حديث كرده اند و يا صفوان بن يحيى از 140 شيخ نقل روايت كرده و آنگاه قسمتى از روايات آنان رااز نظر ضبط و حسن نقل مورد بررسى قرار داد قهرا مقام علمى آنان كاملا به دست مى آيد كه اين دو نفر متخصص حديث و استاد فن بوده اند و هرگز نمى توان او را با كسى كه يك روايت از يك شيخ بيشتر نقل نكرده برابر نهاد.

هرگاه بر تعداد مشايخ تعداد تلاميذ را نيز بيفزايم و در ميان آنان شخصيتهاى برجسته اى به چشم بخورد كه ازاو نقل حديث نموده باشند خوداين بر وثاقت استاد گواهى مى دهد و چنين استنباطى بدون احراز وثاقت طرف امكان پذير نيست .

مرحوم آيه الله بروجردى در كتاب[ تجريداسانيد كتب اربعه] توانسته است بااين روشن ميزان ارزش علمى و وثاقت علمى و وثاقت و موقعيت هر راوى را در علم حديث از نظر قلت كثرت شيخ و تلميذ واتقان واضطراب روايت كاملا روشن سازد.

وى ازاين راه به نگارش كتاب ديگرى به نام[ طبقات الرجال] موفق گرديد. با طبقه بندى رجال احاديث شيعه در عصر حضور و تا حدى در عصر غيبت توانست حلقه هاى رجال را دراعصار مختلف به دست آورد و به افتادگيهاى برخى ازاسناد پى ببرد. در حالى كه بدون شناخت طبقات آگاهى ازاين نقيصه به آسانى امكان

پذير نبود زيرا وقتى طبقات براى ما روشن شد. در مى يابيم كه مثلا طبقه سوم از طبقه اول نمى تواند حديث فرا گرفته باشدازاين روى در سند نامى از طبقه دوم وجود داشته كه دراستنساخ از قلم افتاده است .

او نه تنهااز اين طريق نقايص سند رااز نظر حذف و سقط و يا قلب (جا به جا شدن ترتيب و طبقه ) جبران كرد بلكه توانست بسيارى از مبهمات اسناد را مانند احمد بن محمد يا محمد بن اسماعيل كه ميان افراد زيادى مشترك هستند روشن سازد اين خود يكى از مشكلات فقها در مساله استنباط از احاديث بود. چه بسا دراسناد اسلامى مشترك مانع از جزم به صحت روايت مى شد زيرا محمدبن اسماعيل مشترك بين ثقه و غيرثقه است لذا از طريق شناخت استاد و تلميذ مى توان موقعيت اين گونه راويان را به دست آورد.

البته اين دو دوره آثار مرحوم آيه الله بروجردى به دستيارى و كوشش شبانه روزى مرحوم حجه الاسلام والمسلمين آقاى حاج ميرزا حسن نورى قدس سره آماده انتشار گرديده و هم اكنون انتشارات آستان قدس رضوى مقدمات چاپ آن را فراهم ساخته است . باانتشاراين دو دوره تحول عظيمى در شناخت راويان شيعه به وجود خواهد آمد.

حوزه : آيه الله بروجردى اين روش رااز كسى آموخته بود با خود مبدع آن بود؟

استاد:ابتكار و نوآورى مرحوم آيه الله بروجردى جاى انكار ندارد ولى ايشان در دوران تحصيل خود در نجف اشرف (1328-1318) علم درايه و رجال و حديث رااز مرحوم آيه الله شريعت اصفهانى آموخته بود و پس از مرحوم محقق خراسانى (1329-1255) دومين استاد وى مرحوم شريعت اصفهانى بود.

مرحوم شريعت (1339-1266)ازاعجوبه هاى روزگار در فقه و رجال و حديث بود. در تتبع واحاطه بى نظير به شمار مى رفت . آثار باقيمانده از او بر تتبع واحاطه او گواهى مى دهد. يكى از آثار خطى ايشان كه نسخه اى از آن نزداين جانب است [ القول الصراح فى نقدالصحاح] نام دارداين اثر گواه است براحاطه او

به دو صحاح و مسانيد عامه .

مرحوم آيه الله بروجردى زير دست چنين استادى پرورش يافته و طبعا اراشداو دراين ابتكار موثر بوده است .

گشودن درهاى غرب به روى حوزه

از ديگر خدمتهاى آيه الله بروجردى به حوزه علميه قم اين بود كه ايشان با طرح تفكر شيعه در غرب به حوزه هاى علميه يك ديد جهانى داد زيرااولين كسى بود كه توانست با پول سهم امام و كمك تجار مسجدى را در هامبورگ در كنار درياچه آلستر ايجاد كند. در آن زمان ايجاد چنين مسجدى از طرف مرجع شيعيان در غرب براى معرفى اسلام و شيعه بى سابقه بود. غربيها پيش از آن شناخت چندانى از شيعه نداشتند زيرا آنان اگراسلام را مى شناختند يااز طريق اهل سنت بود كه سعوديها نوعا مروج آن بودند و يااز طريق قاديانيهاى هند كه در غرب فعال بودند.اولين شخصى كه از طرف آيه الله بروجردى براى تبليغ به مسجد هامبورگ اعزام شد مرحوم محمدى گلپايگانى بود. (پدر آقا محمدى گلپايگانى كه در خدمت حضرت آيه الله خامنه اى است ) بعداز ايشان مرحوم آقاى محققى شهيد بهشتى و... رفتند.

آيه الله بروجردى بااين عمل خويش به حوزويان فهماند كه مسؤوليت ما تنها در محدوده حوزه وايران نيست بلكه ما بايد براى آن سوى مرزها هم برنامه داشته باشيم و كار كنيم .

حوزه : حضرت آيه الله بروجردى خدمات اجتماعى بسيارى داشته اند لطفا خلاصه اى از آن را بيان كنيد.

استاد: يكى از خدمات اجتماعى مرحوم آيه الله بروجردى اهتمام به وحدت مسلمين بود. مقصوداواز وحدت ذوب كردن فرقه اى در فرقه اى ديگر نبود بلكه هدف اين بود كه با بيان مشتركات ميان دو گروه اسلامى خوشبينى شديدى در ميان هر دو گروه به وجود آورد تا همگى به سوى هدف مشتركى گام بردارند.

ابزاراو براى اين تقريب اين بود كه مساله ثقلين و مرجعيت اهل بيت در مسائل علمى

واسلامى مطرح شود و با دلايل كافى روشن گردد كه : پس از پيامبر گرامى و تا روز رستاخير اهل بيت پيامبر گرامى (ص ) رهبرى فكرى مسلمانان را دراختيار دارند.

به ديگر سخن اهل بيت پيامبر(ص ) داراى دو شان بودند:

1. مساله خلافت و رهبرى سياسى .

2. مرجعيت فكرى و علمى .

اگر در مساله نخست اختلافى هست و زمان آن نيز سپرى شده است ولى مساله دوم به قوت خود باقى است و مسلمانان جهان پس از كتاب خدا سنت پيامبر(ص ) را نيزاز همين مجرا به دست آورند.

در حقيقت[ تقريب] براى او يك نوع ايده و آرزوبود و هرگز جنبه تاكتيكى نداشت . خلاصه :ايشان به مساله تقريب بسيار توجه داشت واز مروجين فكر تقريب بود حتى در لحظات آخر عمر (پس از آن كه به وسيله تنفس براى چند لحظه اى به هوش مى آيد) مى گويد:

[آيا شيخ محمدتقى قمى به مصر رفته است يا خير؟]

طرح اين تفكر در حوزه آن هم در سطح مرجعيت از خدمات مهم آيه الله بروجردى است .

يكى از خدمات آيه الله بروجردى بناهاى عظيم واستوارى است كه از خود به يادگار نهاد از جمله : مسجداعظم و نوسازى مدرسه خان و مدرسه باختران .

نمونه ديگراز خدمات اجتماعى ايشان اين بود كه : تا روح در بدن داشت هيبت و عظمت او مانع از آن بود كه درايران دست به ويرانگريهاى اقتصادى فرهنگى و دينى به نام اصلاحات بزنند لذا وقتى در گذشت بلافاصله بلندگوهاى نظام اعلام كردند :[موانع از سر راه اصلاحات برداشته شده به همين زودى برنامه اصلاحات آغاز خواهد شد].

حوزه : حضرت آيه الله بروجردى نسبت به عقايد باطله حساسيت فوق العاده اى داشتند لطفا دراين باره توضيح دهيد.

استاد: آيه الله بروجردى به خاطر همين شدت علاقه اى كه به وحدت مسلمانان داشته نسبت به فرقه هاى باطل كه هيچ گونه اصالتى ندارند و در راه تفرقه بين مسلمانان تلاش مى كنند بسيار حساس بود. مانند بهائيت و...ايشان در سال 1335 مبارزه پى گير خود را با بهائيت شروع نمود. جناب آقاى فلسفى به دستورايشان يك ماه رمضان از طريق راديو به نقد عقائد وانديشه هاى بهائيان پرداخت .

مرحوم حضرت امام هم مرتب به آيه الله بروجردى در تماس بود تا مبارزه با بهائيت ادامه يابد.البته بعد موانعى پيش آمد كه آيه الله بروجردى نتوانست به مبارزات خويش ادامه دهد.

ايشان در همين راستا با تصوف نيز مخالفت مى كرد و نسبت به اين فرقه شديدا حساس بود.البته تصوف و دكان و دستگاهى واهل خانقاه در حالى كه عرفان قرآنى و نهج البلاغه و صحيفه سجاديه رااز صميم قلب مى پذيرفت .

حوزه : چه كسانى بيش از همه براى ماندن آيه الله العظمى بروجردى در قم فعاليت مى كردند.

استاد: براى آمدن آيه الله بروجردى و ماندن ايشان در قم كسى كه از همه بيشتر تلاش مى كرد حضرت امام رحمه الله عليه بود.اصرارامام هم ناشى از شناختى بود كه ايشان از شخصيت آقاى بروجردى داشتند ايشان نقل مى كردند:

سال 23 كه نجف بودم و هنوز آقاى سيدابوالحسن اصفهانى هم زنده بود در جلسه اى كه عده اى از فضلاى نجف شركت داشتند به آنان گفتم :

ايرانيان شما آقايان را نمى شناسند. شما بايد براى بعداز آقا سيدابوالحسن كسى را دعوت كنيد كه ايرانيان او را بشناسند تا حوزه نجف را حفظ كند و گرنه از هم مى پاشد.

گفتند: مثلا چه كسى ؟

گفتم : آيه الله بروجردى .

اين حرف من آن وقت براى آنان تلخ آمد لكن پس از مرحوم سيد معلوم شد در نجف كسى كه ايرانيان او را بشناسند نيست تا نجف و حوزه آن حفظ كند.

بنابراين حضرت امام رحمه الله عليه نسبت به آقاى بروجردى از قبل شناخت داشت . روى همين حساب زياد فعاليت مى كرد كه ايشان به قم بيايند و ماندگار شوند. حتى نامه باامضاء جمع مى كرد و وقتى آقاى بروجردى در بيمارستان فيروزآبادى بسترى بود براى ايشان مى فرستاد.

بعد هم كه ايشان به قم آمدند امام باايشان رابطه داشتند و درس ايشان مى رفتند هم فقه و هم اصول .امام درس آيه الله بروجردى را مرتب مى نوشتند. يك وقت تقريرات درس اصول ايشان را ديدم و خواستم آن نوشته ها را براى ايشان جلد كنم كه نپذيرفت .

حوزه :از ويژگيهاى اخلاقى ايشان اگر مطلبى داريد بيان كنيد؟

استاد: مرحوم آيه الله بروجردى ويژگيهاى اخلاقى بسيارى داشت كه من چند نمونه را براى شما نقل مى كنم .

دورى از تظاهر

از خصوصيات اخلاقى ايشان اين بود كه : تظاهر به تقدس نمى كرد. يك بار نديدم ايشان در جلسه اى بنشيند و تسبيح در دست بگيرد و ذكر بگويد.

امام هم چنين بود تظاهر نداشت .

البته مقصوداين نيست كه : هر كس تسبيح در دست مى گيرد و ذكر مى گويد تظاهر به مقدسى مى كند زيرا ممكن است خالصانه باشد.

اخلاق اجتماعى

در رعايت ادب ايشان فوق العاده بود من اين را با يك واسطه از حضرت امام نقل مى كنم كه : رحمه الله عليه فرموده بود:

[آقاى بروجردى به منزل ما تشريف آورده بودند خدمت ايشان پرتقال آورديم .ايشان پرتقال را خوردند و هسته هاى آن را در دست خود نگهداشتند و كنار بشقاب نگذاشتند كه مبادا كسى ببيند و بدش بيايد].

اين تعبير معروف كه مى گويند در سه چيزاحتياط لازم است اموال نفوس و فروج .ايشان تادبا مى گفت :اموال نفوس و غيرها.

ترس از خدا

از ديگر ويژگيهاى ايشان ترس از خدا بود. هر وقت اسم معاد و لقاءالله را مى برد گريه مى كرد. در همان موعظه هايى كه سر درس داشتند ( اين هم از سنتهاى حسنه ايشان است )

بارها مى شد كه اشك در چشمانش حلقه مى زد.

توسل به اهل بيت

توسل ايشان نسبت به اهل بيت بسيار قوى بود. داستانى است كه حتما شنيده ايد ولى من آن رابا دو واسطه براى شما نقل مى كنم :

مرحوم آقاى مفتح رفته بودند خرم آباد براى منبر واز قول مرحوم آيه الله كمال وند براى ما نقل مى كردند :[آيه الله بروجردى چشم درد شديد داشتند. درايام محروم بك روز كه سينه زنهاى آغشته به گل به منزل ايشان مى آيند. آيه الله بروجردى تيمنا مقدارى از آن گلها را برداشته و بر چشم خود مى مالند. چشمشان شفا مى يابد به طورى كه تا آخر عمر هم نياز به عينك پيدا نكرد و كتابهاى خط ريز را به خوبى مطالعه مى كرد].

خلاصه : مرحوم آيه الله بروجردى به تنهايى جمعيتى بود به تعبير قرآن درباره ابراهيم : [ ان ابراهيم كان امه]

ابراهيم وارامتى بود و آثار مثبت و فراوانى از خود به يادگار گذاشت .

درگذشت او درگذشت فردنبود بلكه درگذشت امتى بود به حق مصداق آيه[ اولم يروااناالارض ننقصها من اطرافها] بود كه دراحاديث اسلامى به درگذشت عالم تفسير شده است . مااين ضايعه بزرگ را حتى پس از گذشت سى سال بزرگ مى شماريم و مى گوييم .




  • از شمار دو چشم يك تن كم
    واز شمار خرد هزاران بيش



  • واز شمار خرد هزاران بيش
    واز شمار خرد هزاران بيش



/ 1