حوزه : با تشكراز جناب عالى كه مصاحبه با ما را پذيرفتند لطفا ابتداء شمه اى از زندگى خود را بيان كنيد.استاد: بنده داماد بزرگ مرحوم آيه الله العظمى بروجردى قدس سره و همشيره زاده ايشان هستم . مرحوم والد بنده آقا سيد فخرالدين از علماى بزرگ بروجرد و جزء مدرسين حوزه علميه آن جا بود. آن مرحوم عموزاده آيه الله بروجردى است . در سال 1351 قمرى براى تحصيل به قم آمدم . قبل از آمدن مرحوم آيه الله العظمى بروجردى به قم در درس مرحوم آيه الله آقا سيدمحمدتقى خوانسارى و آيات ديگر قم شركت مى كردم . پس از آمدن حضرت آيه الله العظمى بروجردى به قم علاوه بر شركت در درس ايشان در جلسه استفتائيه و تكميل كتاب رجال ايشان شركت داشتم .حوزه : لطفا شرحى كوتاه از زندگى علمى تحصيلى آيه الله بروجردى براى اطلاع ما و خوانندگان بيان كنيد استاد: تحصيلات عمده مرحوم آيه الله العظمى بروجردى در حوزه اصفهان بوده است .ايشان دراين حوزه علاوه بر تحصيل تدريس هم مى كرده است . پس از آن چند سالى هم به نجف اشرف رفته اند و در درس مرحوم آيه الله العظمى آخوند خراسانى شركت مى كرده اند. آيه الله العظمى بروجردى مورد توجه مرحوم آيه الله العظمى آخوند خراسانى بوده اند. به طورى كه وقتى اشكالى مى كرده اند مرحوم آيه الله العظمى آخوند خراسانى به دقت گوش مى كرده اند و گاه آن را مورد بررسى و تحقيق قرار مى داده اندآيه الله العظمى بروجردى پس از فوت مرحوم والدشان ناچار به بروجرد باز مى گردند و حوزه علميه آن شهر رااداره مى كنند. حدود سى سال در بروجرداقامت مى نمايند. دراين مدت منشاء بركات بسيارى مى شوند. در بين مردم نفوذ فوق العاده اى يافتند به طورى كه عده زيادى از مردم آن ديار ازايشان تقليد مى كردند. دراين زمان مرحوم آيه الله العظمى آخوند خراسانى اجازه نامه مهمى براى ايشان مى فرستند.كم كم نبوغ و سيطره علمى ايشان آشكار مى شود عده اى از بزرگان حوزه علميه قم براى ديدار باايشان و درك فيض از محضرشان به بروجرد مى روند از جمله آنان : مرحوم شهيد مطهرى است . از جمله مطالب مهم كه دراين زمان واقع شد قضيه حركت آيه الله العظمى حاج آقا حسين قمى از مشهد مقدس به تهران بود.ايشان آمده بودند تا خواسته هاى خود را با رضاخان در ميان بگذارند. رضاخان ايشان را در حضرت عبدالعظيم جا داده بودند و نه خود به ملاقات مى رفت و نه كسى رااجازه مى داد كه با آن بزرگوار ملاقات نمايد. به تقاضاهاى ايشان هم ترتيب اثر نمى داد. دراين موقع عده اى از علماى قم به بروجرد آمدند واز آيه الله العظمى بروجردى خواستند تا به نحوى قضيه را حل و فصل نمايد. حضرت آيه الله العظمى بروجردى تلگرافى به رضاخان مخابره كردند.نظر به نفوذ و موقعيت آيه الله العظمى بروجردى در غرب كشور پس از تلگراف ايشان دولت به مرحوم آيه الله قمى قول مى دهد كه به خواسته هايش عمل خواهد شد. پس از آن مرحوم آيه الله قمى راهى عتبات عاليات مى شوند ملاير كه مى رسند به بروجرد تلفن مى كند مى گويند: [شما به ملاير مى آييد با من براى ديدار حضرت عالى به بروجرد بيايم ؟]آيه الله العظمى بروجردى مى گويند: من مى آيم . لذا به اتفاق مرحوم والد و آيه الله زاده معظم ايشان به ملاير مى روند و با آيه الله قمى ملاقات مى كنند.حوزه : با توجه به اين كه حضرت عالى قبل از آيه الله العظمى بروجردى در حوزه علميه قم مشغول تحصيل بوده ايد لطفا درباره وضعيت حوزه قم قبل از ورودايشان توضيح بفرمائيد.استاد: دراواخر حيات مرحوم آيه الله العظمى حاج شيح عبدالكريم حائرى قدس سره فشار دولت بر حوزه هاى علميه زياد شده بود حتى براى پوشيدن لباس روحانيت تضييقاتى قائل شده بودند. براى جواز پوشيدن لباس روحانيت هر ساله براى طلاب امتحان گذاشته بودند. به اين هم اكتفا نكردند و گاه بى گاه از طرف شهربانى به مدرسه فيضيه مى آمدند و عده اى را با خود مى بردند والتزام مى گرفتند كه يا بايداز قم خارج شويد يااز لباس روحانيت . طبعا براثراين فشارها عده اى از لباس خارج مى شدند و روحانيت روزبه روز بيشتر تضعيف مى شد به طورى كه آيه الله العظمى حائرى كه مرحوم شد تنها يك جلسه فاتحه براى ايشان گذاشته شد. پس از فوت مرحوم آيه الله العظمى حائرى جلسه اى تشكيل شده بود كه آيه الله بروجردى را به قم دعوت كنند ولى نظر به موقعيت آن زمان و وضع دولت بعضى صلاح ندانسته بودند كه ايشان به قم تشريف بياورند. پس از آيه الله العظمى حائرى آيات عظام : مرحوم آقاى حجت و آقاى صدر و آقاى سيد محمدتقى خوانسارى قدس الله اسرارهم تصدى حفظ حوزه و اداره آن را به عهده گرفتند ولى فشارهاى دولت همچنان ادامه داشت و جمعيت طلاب روز به روز كمتر مى شد.حوزه : لطفا درباره چگونگى آمدن ايشان به قم توضيح بدهيد.استاد: به نظر من آيه الله العظمى بروجردى را خداوند بزرگ دراين مدت براى حوزه علميه قم ذخيره كرده بود. بيمارى وانتقال آن بزرگوار از بروجرد به تهران هم يك لطف الهى بود زيرا در غيراين صورت مردم بروجرد اجازه نمى دادندايشان از بروجرد خارج شوند.اما مريضى ايشان به گونه اى مى شود كه در بروجرد امكان معالجه نيست و بايد به تهران بيايند. بنده هم در آن سفر همراه مرحوم پدرم و آيه الله زاده معظم آيه الله العظمى بروجردى و رئيس بهدارى بروجرد در محضرشان بوديم . به اراك كه رسيديم به خاطر شدت درد قرصى براى ايشان گرفتند. پس از خوردن قرص خواب رفتند. به قم كه رسيديم ايشان بيدار شدند واحساس كردند دردى ندارند. پزشك نظر داد كه تااندازه اى بهبودى حاصل شده و فوريت عمل از بين رفته است ولى در هر صورت بايد عمل انجام بگيرد. راهى تهران شديم واذان صبح به حضرت عبدالعظيم ( ع ) رسيديم . همانجا توقف كرديم آيه الله العظمى بروجردى در بيمارستان فيروزآبادى تحت معالجه قرار گرفتند.در طى مدت معالجه عده زيادى از فضلاى قم به عيادت ايشان آمدند. ضمنا براى اقامت در قم از آن بزرگوار دعوت مى كردند.از جمله كسانى كه زياد سعى مى كردند ايشان به قم بيايند حضرت آيه الله العظمى امام خمينى قدس سره بودند.ايشان فرمودند: چون قصد دارم پس از بهبودى به مشهد مقدس مشرف شوم اكنون به قم مى آيم ولى اقامتم در آن شهر موقت خواهد بود. آن مرحوم بااستقبال با شكوهى وارد قم شدند و درس شروع كردند.از آن پس در قم ماندند و با فوت مرحوم آيه الله العظمى آقا سيدابوالحسن اصفهانى ايشان مرجعيت عامه يافتند.حوزه : فكر وانديشه حضرت آيه الله العظمى بروجردى و روش تدريس ايشان در ترقى و تحول حوزه هاى علميه نقش داشته است لطفا دراين باره توضيح بدهيد. استاد:ايشان در تدريس توجه خاصى به اقوال سابقين داشتند.احاطه خوبى كه به رجال داشتند به اساتيد روايات و گاه شرح حال افراد راوى در ضمن درس مى پرداختند.در فقه مبانى محكم و دقيقى داشتند. معتقد بودند: چون قدماءاز علماء طبق روايات فتوا مى دادند. و معمولا عبارتها همان عبارتهاى روايت است لذااگر در مساله اى شهرت قدماء وجود داشت به آن ارزش مى دادند و مى فرمودند: [ممكن است روايتى دراختيار قدماء بوده كه بر طبق آن فتوا داده اند واكنون آن روايت در دسترس ما نيست]. بر همين اساس برخى از كتب احياء شد به طبع رسيد يا تجديد چاپ شد. مانند: خلاف شيخ طوسى مفتاح الكرامه جامع الروات اردبيلى و... علاوه براين ايشان در بروجرد كه بودند به ابتكار خودشان تمامى رجال روايت كننده موجود در كتب اربعه را جمع كرده بودند آنگاه به دوازه طبقه آنان را طبقه بندى كرده بودند. دراين طبقه بندى شيوخ شاگرد هر طبقه مشخص شده بود.اين كار بسيار مهمى بود. بعد كه ايشان به قم آمدند توسط عده اى از فضلاء كه حقير نيزاز آن جمله بودم به تكميل اين كار و آماده كردن آن براى چاپ پرداختند.البته در زمان خودايشان اين توفيق حاصل نشد و هم اكنون آستانه مقدسه امام رضا( ع ) به آن اقدام نموده است . يكى ديگراز خدمات علمى و فرهنگى ايشان به حوزه علميه قم اين بود كه : دستور دادند عده اى از فضلاء زير نظر خودايشان تمامى احاديث را از كتب اربعه و غير كتب اربعه جمع آورى نمايند.اين كارانجام شد و تاكنون پانزده جلد آن به نام جامعه احاديث شيعه از طبع خارج شده است . مجموعه اين فعاليتها درايجاد و ترقى حوزه بسيار موثر بود.از طرفى ديگر ايشان به حوزه هاى ديگر شهرستانها هم توجه داشتند. سعى داشتند. كه آن حوزه ها هم فعال باشند. براى اين جهت اقداماتى كردند.از جمله : تاسيس حوزه علميه در باختران و فرستادن بزرگانى از علماى اصفهان به آن شهر. از جمله اقدامات مهم ايشان ابتكار برگزارى امتحان در حوزه علميه قم بود. با گذاشتن برنامه امتحانى اولا طلابى كه به حوزه قم مى آمدند از معلومات بالايى برخودار بودند و ثاينا طلبه ها تا سطح معينى بايد در حوزه هاى شهرستانها مى ماندند واين باعث مى شد كه حوزه هاى شهرستانها فعال باشد.حوزه : حضرت آيه الله العظمى بروجردى در ايجاد وحدت بين مسلمين نقشى فوق العاده داشت لطفا دراين مقوله صحبت فرماييد. استاد: آن بزرگوار در رابطه باايجاد وحدت بين مسلمين خيلى جدى بودند. به همين منظور چون مركز مهم علماى اهل سنت الازهر مصر بود ايشان توسط مرحوم شيخ محمدتقى قمى كه آن زمان نماينده ايران در الازهر بود با روساى الازهر تماس داشتند و نامه هايى مبادله مى كردند كه منتهى به فتواى مشهور شيخ شلتوت شد. دراولين جلسه ملاقات آقاشيخ محمدتقى قمى باايشان (كه من هم حضور داشتم ) مرحوم قمى وقتى احاطه ايشان را براقوال علماى اهل سنت و بر كتب روائى آنان ديد بسيار شگفت زده شد. به هنگام فوت مرحوم آيه الله العظمى بروجردى آقاى قمى درايران نبود و آن موقع هم رابطه بين دولت ايران و مصر قطع شده بود لذا ايشان در همان حال كسالت فرمودند:[شيخ محمدتقى وقتى آمد به او بگوييد پيغام مرا به شيخ شلتوت برساند و بين ايران و مصر رااصلاح كند. مى ترسم زحمات چندين ساله ام از بين برود]. وقتى آقا شيخ محمدتقى به ايران آمدند جريان را به ايشان گفتند. اين نشان دهنده اهميت مساله وحدت مسلمين در نظرايشان است . مطلب ديگرى كه به همين موضوع وحدت مرتبط است قضيه آمدن ملك سعود به ايران و فرستادن هدايايى براى ايشان است . البته آيه الله بروجردى از هدايايى او تنها قرآنها و قطعه پرده كعبه را پذيرفتند و باقى را به سفير عربستان بخشيدند.اما آنچه مهم است اين كه :ايشان ازاين ارتباط در جهت معرفى شيعه استفاده كردند لذا در پاسخ نامه ملك سعود حديث مفصلى از امام صادق ( ع ) كه حاوى قريب به چهارصد حكم مربوط به حج بود برايش فرستادند.اين حديث در روزنامه هاى آن روز عربستان منعكس شد. بعضى از آقايان كه حج مشرف شده بودند آن روزنامه ها را با خود آورده بودند. حوزه : رابطه حضرت آيه الله بروجردى با آيه الله كاشانى چگونه بود؟استاد: بنده دراين رابطه از جزئيات امراطلاع كامل ندارم . آنچه به اجمال مى دانم اين است كه : آيه الله كاشانى مورد توجه حضرت آيه الله بروجردى بودند. يك وقتى كه ايشان به قم آمده بودند و در منزل آيه الله سيدمحمدتقى خوانسارى اقامت داشتند آيه الله بروجردى به دين ايشان رفتند و آيه الله كاشانى براى دين ايشان نيز به منزل آيه الله بروجردى آمدند. :مرحوم حاج انصارى بالاى منبر فرمودند[آيه الله كاشانى در فوت آيه الله بروجردى گريه مى كردند و مى فرمودند: من بدهكار بودم و خلى دوست داشتم كسى به اطلاع ايشان آيه الله بروجردى برساند ولى ايشان بدون اين به مقدار فرض من برايم پول فرستادند].حوزه : موضع ايشان در برابر رژيم شاه چگونه بود؟استاد: در زعامت ايشان بسيارى از كارهاى خلاف توسط ايشان جلوگيرى شد و بدون اين كه شاه بتواند مخالفت كند. شاه در كتابى كه بعدا نوشته بود اقرار كرده كه : مقام غير مسؤولى (به تعبيراو) مانع كارهايش بوده است .حوزه : در پايان براى راهنمايى ما و خوانندگان عزيز از مسائل معنوى حضرت آيه الله بروجردى اگر مطالبى داريد بفرمائيد. استاد:از نظر معنوى ايشان فرد متقى وزاهدى بود.ايشان در بروجرد ملكى داشتند كه مرحوم پدر ارث برده بودند. مقدارى از آن را زمانى كه در بروجرد بودند فروختند تا بدهكارى را كه به خاطر شهريه طلاب داشتند اداء نمايند.از درآمد مابقى آن زمين تا آخر عمر بااين كه نسبتا كم هم بود مصرف مى كردند آن هم محدود و بدون زياده روى