بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
[ امروز وضعيت جورى است كه اقتضاى اين مساله را دارد].
مبارزه با خرافات
ملتى كه در پنجه خرافات گرفتار باشد روى خوشبختى و سعادت را نخواهد ديد. از خرافات هستى سوز [ شرك] و[ دوگانه پرستى] است . هر مسلمانى موظف است كه در برابر خداى هستى بخش به كرنش بايستد و پيشانى بر خاك بسايد.به خاك افتادن در برابر غير خدا شرك و خارج كننده انسان مسلمان از حصار حصين لااله الاالله است . بروجردى براى دور نگه داشتن ساحت جامعه اسلامى از لوث خرافه و اعمال منافى با يكتاپرستى تلاش مى كرد.وى بر آن بود كه پيرايه ها رااز مذهب شيعه بزدايد تا فروغى ديگر يابد. در زمان بروجردى كم و بيش اين فكر حاكميت داشت و در بين عوام الناس جاى پا باز كرده بود،ازاين روى بروجردى وظيفه خود مى دانست كه بساط اين طرز تفكر را برچيند و به حاكميت متعصبانه و جاهلانه آن پايان بدهد. نقل مى كنند:[آيه الله بروجردى در حال ورود به حرم حضرت رضا( ع ) بود كه آخوندهاى به عنوان احترام به حضرت رضا( ع ) به سجده افتاد!آيه الله بروجردى با ديدن اين صحنه شديدا ناراحت شدند و عصاى خود را محكم بر پشت آخوند فرود آوردند و گفتند: اين چه كارى است كه مى كنى ؟ بااين عملت دو گناه مرتكب شده اى : 1. سجده براى غيرخدا.2. روحانى هستى و چنين كارى راانجام مى دهد واين سبب مى شود كه ديگران هم از تو پيروى كنند].و يا نقل مى كنند:[روزى ايشان مى خواستند جايى بروند از در منزل كه بيرون مى آمدند يكى از زوار كه پيرمردى بود آمد جلوى آيه الله بروجردى وافتاد به پاى ايشان كه اظهارادب كند. آيه الله بروجردى اين كار را حرام مى دانست و معتقد بود: شركت است ازاين روى شديدا عصبانى شد و عصايش را محكم كوبيد به كمر آن پيرمرد. در همين حال فرياد مى زد:اين عمل شرك است حرام است و]...
تلاش در راه وحدت مسلمين
بروجردى در برهه اى زعامت جامعه اسلامى را به عهده گرفت كه جنگ فرقه ها پيكره جامعه اسلامى را فسرده بود. دره اى عميق بين فرقه ها بويژه شيعه و سنى كه هسته اصلى جامعه اسلامى را تشكيل مى دهند ايجاد شده بود.شيعه در نظرگاه برخى متعصبان سنى:[ ربيبه اليهود و فصيلته و حامل الوثنيه والمجوسيه]. سنى در نظرگاه برخى از متعصبان شيعه:[ انجس من الكلاب الممطوره]. دراين بين آن كه ازاين كاروانسالار و گوسفندان بى شبان بهره مى برد نيروهاى مرموز بيگانه بود. بروجردى عامل وحدت را در آشنايى فرقه ها با يكديگر و تقريب دلها مى جست . بحث اين كه چه كسى خليفه بوده و چه كسى نبوده و كدام بر حق و كدام بر باطل براى امروز جامعه اسلامى بحثى عبث و به دوراز فايده مى ديد،ازاين روى كرارا خطاب به عالمان شيعه مى گفت :[مساله خلافت امروز مورد نياز مسلمانان نيست كه ما با هم دعوا بكنيم . هر كه بود امروز چه نتيجه اى به حال مسلمين دارد؟ آنچه كه امروز به حال مسلمانان مفيداست اين است كه : بداننداحكام را بايد از چه ماخذى اخذ بكنند]. براى رساندن اين پيام به جامعه سنى با دارالتقريب پيوند خورد. احاديث و كتب الفت آفرين شيعه را كه در ضمن نشانگر تفكر شيعه نيز بود براى مطالعه و نشر به عالمان آن جامعه عرضه كرد.پيامهاى شفاهى و كتبى به عنوان جامعه شيعه از طرف ايشان ارسال شد. مواضع شيعه را در مسائل گوناگون تشريح كرد.اين همگامى و همسوئى از طرف بزرگترين مرجع تقليد شيعه علاوه براين كه عرصه ها را براختلاف تنگ كرد و دست ايادى تفرقه برانگيزاستعمار را بريد سبب گرديد: مذهب شيعه كه تا آن روز در بين ديگر مذاهب پايگاهى نداشت واز هر سوى طرد مى شد جايگاه و پايگاهى را كه سزاوارش بود بازيابد و به غربت وانزواى مذهب شكوهمند شيعه پايان داده شود. مذهب شيعه به عنوان يكى از مذاهب بزرگ اسلامى در جامعه الازهر مصر كرسى تدريس يافت . غباراز چهره حديث[ ثقلين] زدوده شد واز محدوده شيعه پا را فراتر نهاد و شمول يافت . مهمترين كتابهاى تفسيرى روائى و فقهى شيعه در ديار مصر مورد مطالعه و تحقيق و تتبع قرار گرفت و به طبع آراسته گرديد.بروجردى قهرمانانه سدها را يكى پس از ديگرى فرو ريخت و فرهنگ شيعه رااز حصار آهنينى كه خودى و بيگانه بر گردش استوار ساخته بودند رهانيد و شيعه را به عنوان مذهبى منطقى و داراى روشهاى دقيق علمى براى استخراج احكام از متن شريعت و عامل به حديث شريف[ ثقلين] كه همه فرقه ها بر آن باور داشتند در بزرگترين پايگاه علمى سنى آن روزگار يعنى جامع الازهر مصر مطرح كرد.اين تلاش گسترده و سترگ سبب گرديد عالمان سنى عميقا درنگ كنند واين مذهب و بدنه اصلى آن را مورد مطالعه قرار بدهند. هر چه بيشتر درنگ كردند بيشتر شيفته شدند. فطرت پاك آنان در فتواى مفتى اعظم مصر شلتوت جلوه گر شد.اين حركت دقيق و متين بروجردى درسى است آموزنده براى آنان كه به پندار خام خود با پشت كردن به جامعه اهل سنت و تمسخر گرفتن اقدامهاى اساسى جمهورى اسلامى در راه وحدت مسلمين و مطرح كردن مسائل اختلاف برانگيز برآنند كه از حوزه تشيع دفاع كنند! زهى خيال باطل .اين حركت كور تيشه به ريشه است نه شناساندن تشيع 2 . ويران كردن كاخ بلند وحدت است كه بزرگان با رنج و مشقت بنا نهاده اند. مگراز وحدت چه بدى ديده ايم كه به تفرقه و دوئيت روى آورده ايم ؟چرا حركتى راانجام مى دهيم و در كرسى مقدس تدريس سخنى را مى گوييم كه دشمن هميشه در كمين بهره ببرد؟ مگر كسى آمده و گفته است : شما عشق به زهراى اطهر و فرزندان پاك و همسر فداكاراو نداشته باشيد كه شمااحساس خطر كرده ايد؟ مگر كسى منكر ولايت على ( ع ) شده است كه شما واولايتا سر داده ايد؟ از فضاى روزگار طرفداران و پيشگامان وحدت در حوزه تشيع چه در گذشته و چه در حال از شيفتگان فاطمه زهرا سلام الله عليها و شوهر فرزندان آن عزيز بوده اند. هيچ كس حتى دشمنان كينه توزاسلام دراين واقعيت نمى توانند ترديد كند.پس در پى چه هستيد و به كدام سمت و سو در حركت كه به تحريك شاگردان دست مى يازيد؟ آيا واقعا نمى دانيد و يا نمى خواهيد بفهميد كه قضيه شيعه و سنى و نزاعها واختلافات اين دو گروه بزرگ اسلامى زخمى است كهنه بر پيكر جامعه اسلامى ؟چرا بايد براين زخم نمك پاشيد.ازاختلاف و روى در روى يكديگر قرار گرفتن فرزندان اسلام چه سودى نصيب شما خواهدشد. آيا ختلاف و نزاع و كشمكش نصيبى غيراز ذلت و خوارى و زمين گير شدن فرزندان اسلام خواهد داشت ؟ به گذشته برگرديد وامروز جوامع اسلامى را مطالعه كنيد ببينيد براى عزت مسلمين و حتى مطرح كردن تشيع و دفاع از آرمانهاى آن كه شما خواهان آن هستيد بلاشك راهى به جز همان راهى كه مصلحان از جمله آقاى بروجردى و حضرت امام رفته اند وجود دارد؟ پيشنهاد كنيد!اين كه بروجردى بزرگ از چاپ كتابى كه در آن به خلفاءاهانت شده است جلوگيرى مى كند وازاين كه علامه امينى دراصفهان سخنرانى مى كند و به قضايايى مى پردازد كه وقت مطرح كردن آنها نيست شديدا متاثر مى شود چه سمت و سويى را مى جويد كه مااز آن غافليم .پس بياييم خالصانه به راهى گام نهيم كه بروجردى دراستوارسازى آن خون دلها خورده است .
هوشيارى در صدور فتوا
همه سونگر بود.اطراف واكناف مسائل را دقيق مى سنجيد. هيچ گاه سوار براسب چموش احساسات نمى شد. عقل چراغ راهش بود. بسان ديده بانى هوشيار مراقب بوداز شخصيت موقعيت دانش و فتوايش بهره بردارى سوء نشود. شاه بر آن بود كه با دخترايتاليائى ازاهل كتاب ازدواج كند. نظر مشهور علماى اماميه بر آن است كه :ازدواج دائم با كتابيه مجاز نيست .اماز نظر آيه الله بروجردى اين ازدواج در هر صورت : چه دائم و چه غير دائم بلامانع است . گويا دستگاه به مساله پى برده بود،ازاين روى براى جلوگيرى از تنشهاى اجتماعى درصدد بود فتواى ايشان را پشتوانه كار خود سازد. رفت و آمدها شروع مى شود. بروجردى با تيزهوشى و كياست در مى يابد زير كاسه نيم كاسه اى است .ازاين روى بر خلاف نظر خود به خاطر مصالح مملكت اعلام كرد: