عهدین‌، قرآن و علم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عهدین‌، قرآن و علم - نسخه متنی

موریس ب‍وک‍ای‌؛ م‍ت‍رج‍م:‌ ح‍س‍ن‌ ح‍ب‍ی‍ب‍ی‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عهدين‌، قرآن و علم

دکتر بوکاي

در ميان کتب مبتني بر وحي‌، قرآن به دليل اصالت غير قابل بحثش جايي مخصوص به خود دارد. و از اين بابت با عهد عتيق و عهد جديد قابل مقايسه‌نمي‌باشد. در جايي ديگر به دخل و تصرفات و دستکاري‌هايي که در عهدين به عمل آمده است‌، اشاره کرده‌ام‌. اما دخل و تصرف بشري در قرآن راهي ندارد.زيرا به شرحي که مي‌آيد، تدوين قطعي آن در زمان شخص و پيغمبر اسلام (ص‌) صورت گرفته است‌.

برخي از معتقدان مرتباً اين مطلب را عنوان مي‌کنند که فرق ميان قرآن و عهدين - به اعتبار اصالت - اساساً به تاريخ تدوين آنها مربوط مي‌شود. اين فضلادر بيان خود متوجه اوضاع و احوال تدوين متون يهودي - مسيحي عهدين از طرفي و قرآن از طرف ديگر، نمي‌باشند و به اوضاع و احوال نزول قرآن بر پيغمبراسلام نيز، اصلاً عنايت نمي‌نمايند. از اين رو فقط متذکر مي‌شوند که امکان انتقال بدون دخل و تصرف يک متن مدون در قرن هفتم ميلادي بيشتر از امکان‌بي دخل و تصرف متني است که پانزده قرن قبل از آن تدوين شده است‌. البته اين نکته گيري به جاي خود درست است‌، اما به قدر کفايت نمي‌تواند مبين‌مساله اصالت و عدم اصالت متون مورد نظر ما باشد .اين نکته‌گيري قادر است براي تغيير و تصرف قرار گرفته باشد.

آنچه سبب عدم صحت و علت وجود تناقض (در عهد عتيق است‌)، تعدد مولفان يک روايت واحدstyle= mso-spacerun: yes > يک سلسله تجديد نظر متوالي در بعضي از کتب آن (قبل ازميلاد مسيح‌) است‌.

در مورد عهد جديد (اناجيل‌) نيز هيچکس نمي‌تواند بگويد اين مجموعه حاوي گزارش‌هاي درست و مبتني بر امانت از قول عيسي (ع‌) مي‌باشند، و افعال وي‌را مطابق با واقع روايت مي‌کنند. در فصل پيش ديديم که تحريرات متوالي متون نيز در اين عدم اصالت دخيل اند مضافاً اينکه مولفان انجيل‌ها خودشاهدعيني زندگي عيسي نبوده‌اند.

قرآن کتاب مبتني بر وحي اسلام و احاديث سخنان پيامبر (ص‌) و سنت شامل گفتار و رفتار آن حضرت مي‌باشد. از زمان حيات پيغمبر(ص‌) توجه به حديث‌زياد بود ولي مجموعه‌هاي مدون بعد از رحلت آن حضرت تدوين شد. در اين تدوين احتمالاً افراد بشر از خطا مصون نمانده‌اند، اما پس از جمع کردن احاديث‌،مجموعه‌هاي تدويني در بوته نقدهاي سخت علماي مسلمان قرار گرفته‌اند و هيمن امر عملاً باعث شده است که مدارک و اسناد تدوين شده پس از وفات‌پيغمبر(ص‌)، هر قدر بيشتر مورد نقد قرار گرفته باشند، از اعتبار بيشتري برخوردار باشند .باري اصالت مجموعه‌هاي مذکور، نظير متون اناجيل متفاوت است وخلاصه همانطور که هيچ يک از اناجيل در زمان عيسي‌(ع‌) به رشته تحرير در نيامده‌اند، هيچکدام از مجموعه‌هاي حديث هم در زمان پيغمبر(ص‌) قطعيت‌نيافته‌اند.

اما قرآن وضع و موقع ديگري دارد. به تدريج که آيات قرآن بر پيغمبر نازل مي‌شده‌، توسط خود وي و اصحابش به حافظه سپرده و مرتباً خوانده مي‌شده و نيزتوسط کاتبان وحي تحرير مي‌گرديده است‌. بنابراين از همان آغاز وحي‌، قرآن اين دو عنصر ضامن اصالت را واجد بوده است‌، حال آنکه اناجيل فاقد آنهايند.جريان حفظ و تحرير قرآن‌، تا پايان حيات پيغمبر ادامه داشته است‌. در دوره‌اي که همه مردم قادر به کتابت نبوده ولي مي‌توانسته‌اند مطالب را در حافظه نگه‌دارند حفظ قرآن و تلاوت مداوم آن موجب شده است که امکان بازرسي‌ها و بازبيني‌هاي متعدد وجود داشته باشد، و همين امتياز نيز به هنگام تدوين نهايي‌قرآن مورد استفاده قرار گرفته است‌.

وحي بر پيغمبر در طي دوره‌اي بيش از بيست و سه سال ادامه داشته است‌. وحي با نخستين آيات سوره 96 (العلق‌) آغاز شده و سپس سه سال قطع گرديده] بااينکه مشهور است مساله انقطاع و فطرت وحي مورد قبول همگاني نيست‌ [ و پس از تجديد اصالت قرآن تا زمان وفات پيغمبر (در سال 632 ميلادي‌) به‌مدت بيست سال‌، دوام يافته است‌.

نخستين وحي چنين است (1)

بسم الله الرحمن الرحيم

اقرا باسم ربک الذي خلق‌.

بخوان‌، به نام پروردگارت‌، پروردگاري که بيافريد.

خلق الانسان من علق‌.

انسان را از آنچه بند مي‌شود و آويزان مي‌گردد ايجاد کرد و بيافريد.

اقراو ربک الاکرم‌.

بخوان و آن پروردگار پر کرامت و بخشنده است‌.

الذي علم بالقلم‌.

کسي است که نوشتن با قلم را بياموخت‌.

علم الانسان ما لم يعلم‌.

آدمي را به آنچه نمي‌دانست دانا ساخت‌. (2)

استاد حميدالله‌، در ترجمه فرانسوي خود از قرآن مي‌نويسد که يکي از نکات اساسي اولين وحي «ستايش قلم به عنوان وسيله معرفت و آگاهي بشري است‌»همين امر مي‌تواند «مبين هم و غم پيغمبر(ص‌) براي حفظ قرآن از طريق کتابت‌» باشد.

اين نکته مسلم است که حتي قبل از آنکه پيغمبر(ص‌) مکه را به قصد مدينه ترک کند، يعني خيلي قبل از آنکه هجرت اتفاق بيفتد، قسمتهاي نازل شده‌قرآن‌، به کتابت در آمدند و تثبيت گرديدند. قرآن نيز خود بدين معني اشارت دارد و چون پيغمبر(ص‌) و اصحاب وي به تلاوت قرآن از حفظ استمرار داشته‌اند،بنابراين مي‌توان گفت که قرآن‌، مساله کتابت آيات را به عنوان يادآوري واقعيت موجود مطرح مي‌سازد. چهار سوره مکي به تحرير قرآن در مکه اشاره‌مي‌نمايد.

کلا انهاتذکره

باز ايست‌، همانا آن آيات يادآوري و پند است‌.

فمن شاذکره‌

پس آنکس که خواهد يادگيرد و ياد دارد.

في صحف مکرمه

(آن قرآن‌) در نوشته‌ها و نامه‌ها و کراسه‌هاي گرامي داشته است‌.

مرفوعة مطهرة

بلند مرتبه والا و پاکيزه گشته است‌.

بايدي سفرة

به دستهاي نويسندگان و سفيران

کرام بررة (3)

بزرگوار نيکوکار

يوسف علي در تفسير خود (چاپ 1934) مي‌نويسد که به هنگام نزول اين آيات چهل و دو و يا چهل و پنج سوره ديگر (از 114 سوره‌) در دست مسلمانان مکه‌بوده است‌.

بل هو قرآن مجيد. في لوح محفوظ (4)

بلکه قرآني ارجمند و گرامي است‌، در لوح محفوظ

***

انه القرآن کريم .في کتاب مکنون (5)

به راستي اين قرآني ارجمند و گرامي است‌، در نامه‌اي و نوشته‌اي که با دقت نگهداري مي‌شود.

***

وقالوا اساطير الاولين اکتتبها فهي تملي عليه بکرة واصيلا. (6)

و گويند داستان‌هاي گذشتگان است که آنها را نويسانيده و آن را با مداد و شام بدو املاء مي‌کنند.

در آيه اخير، اشاره به اتهاماتي مي‌شود که دشمنان پيغمبر(ص‌) به وي وارد مي‌آورده‌اند و او را فريبکار مي‌خوانده و شايع مي‌کرده‌اند که بر پيغمبر(ص‌)، تاريخ‌قدما و اساطير الاولين را املاء مي‌کنند و وي آنها را مي‌نويسد يا مي‌نويساند (معني کلمه مورد بحث است ولي بايد به خطر داشت که پيغمبر(ص‌) خط نداشته‌است‌) به هر حال اشاره آيه به ضبط کتبي قرآن است و بنابراين حتي دشمنان پيغمبر(ص‌) نيز به اصرار در ثبت و ضبط قرآن از طرف وي توجه دارند.

يکي از سوره‌هاي مدني نيز به اوراقي اشاره مي‌کند که فرامين الهي برآنها مکتوبند.

رسول من الله يتلو صحفا مطهرة‌. فيها کتب قيمة (7)

پيغمبري از سوي خداوند است که صحيفه‌ها و نامه‌هاي پاک داشته از دروغ و غلط را مي‌خواند. در آن نامه‌ها نوشته‌ها راست و استوار و پابرجا است‌.

بدين ترتيب مي‌بينيم که خود قرآن به ضبط کتبي‌اش در زمان حيات پيغمبر(ص‌) اسلام اشاره مي‌کند. مي‌دانيم که در اطراف پيغمبر(ص‌) چند کاتب - ازجمله زيدبن ثابت - وجود داشته‌اند.

استاد حميدالله در ترجمه فرانسوي خود از قرآن (چاپ 1971) چگونگي ضبط قرآن را در زمان پيامبر(ص‌) تا به هنگام وفات ايشان شرح مي‌دهد و مي‌نويسد:

«منابع مختلف در اين باب متفق القولند که هر وقت قسمتي از قرآن بر پيغمبر(ص‌) نازل مي‌شد، وي يکي از اصحاب باسواد خود را فرا مي‌خواند و اين قسمت‌را به وي املاء مي‌کرد، و في المجلس نيز جاي دقيق آن را در مجموعه‌اي که تا آن زمان نازل شده بود تعيين مي‌نمود، روايات تصريح دارند که پس از آنکه‌پيغمبر(ص‌) آيات قرآني را املاء مي‌کرد، از کاتب مي‌خواست آيات املاء شده را مجدداً براي وي باز بخواند، تا اگر اشتباهي در کتابت آيه رخ داده است‌،تصحيح کند. روايت معروف ديگري مي‌گويد که‌: جبرئيل هر سال در ماه مبارک رمضان کليه قسمت‌هاي قرآن را که تا آن زمان نازل شده بود، در برابرپيغمبر(ص‌) تلاوت مي‌کرد و در ماه رمضاني که مقدم بر وفات وي بود، دوبار قرآن را تلاوت کرد. مي‌دانيم که از زمان پيغمبر مسلمانان عادت داشتند که در ماه‌رمضان علاوه بر نمازهاي پنجگانه‌، در ضمن نمازهاي مستحبي خود، تمامي قرآن را تلاوت نمايند، بسياري از منابع مي‌گويند که به هنگام آخرين جمع‌آوري و تدوين قرآن‌، زيد کاتب پيغمبر حاضر بوده است‌. در منابع ديگر نام شخصيت‌هاي ديگر از هم متذکر مي‌شوند.»

در ثبت و ضبط اوليه قرآن‌، از وسائل مختلف از قبيل پوست‌، چرم‌، لوح چوبي‌، استخوان کتف شتر، لوح سنگي و.. استفاده مي‌شده است‌. در عين حال پيغمبر به‌مومنان توصيه و تاکيد مي‌کرده است که قرآن را از حفظ کنند، و مسلمانان نيز با تمام يا قسمتي از قرآن را براي تلاوت در نماز حفظ کرده بودند، بدينسان بودکه حافظان قرآن پيدا شدند، اينان که قرآن را از برداشتند، به انتشار آن مي‌پرداختند. نتيجه با ارزش و اهميت دو روش نگهداري متن به وسيله کتابت وحافظه‌، در تدوين نهايي قرآن ظاهر گرديد.

اندکي پس از وفات پيغمبر (632 ميلادي‌) ابوبکر، از زيدبن ثابت‌، کاتب وحي خواست که نسخه‌اي از قرآن تهيه کند و زيد چنين کرد. به ابتکار عمر، زيد به‌ملاحظه کليه مدارکي پرداخت که در مدينه گرد آمده بود (گواهي حافظان قرآن و رونوشت آياتي که در دست اشخاص مختلف بود) غرض از اينکار آن بود که‌در نقل و انتقال آيات از هر گونه اشتباه و خطائي پرهيز گردد. بدين ترتيب يک نسخه کامل و بدون اشتباه از قرآن فراهم آمد.

به قول منابع موجود، عمر در سال 634 ميلادي‌، قرآن را در يک جلد (مصحف‌) تنظيم کرد، و آن را نزد خود نگاهداشت و به هنگام مرگ خويش آن را به دخترخود حفصه سپرد.

عثمان‌، هياتي را مامور ساخت که به مقابله و مقايسه مدارک مختلف بپردازند و درباره متني که ابوبکر و عمر تنظيم کرده بودند و در اختيار حفصه قرار داشت‌تحقيق کنند. اين هيات‌، مسلمانان حافظ قرآن را نيز براي اين کار دعوت کرد. کار انتقاد درباره اصالت متن با دقت فراوان به انجام رسيد. هم آهنگي درگواهي‌ها براي کوچک‌ترين نکته‌اي که ممکن بود در معرض بحث قرار گيرد ضرور تشخيص داده شد. بدينسان متني فراهم آمد که در آن نظم و ترتيب‌سوره‌ها به صورتي است که پيغمبر تلاوت کامل قرآن در آخرين ماه رمضان از آن پيروي کرده است‌.

چرا ابوبکر و عمر و خصوصاً عثمان به گردآوري و مقايسه آيات قرآن پرداخته‌اند؟

علت اين امر ساده و روشن است‌. در دهه‌هاي اول پس از وفات پيغمبر، اسلام با سرعتي فراوان روبه توسعه و گسترش نهاد و در ميان خلق‌ها و مردماني انتشاريافت که زبانشان عربي نبود. بنابراين بايد احتياطات لازم به عمل مي‌آمد تا متن قرآن دست نخورده و بدون دخل و تصرف بماند و به همان صورت‌ابتدايي‌اش در همه جا منتشر گردد.

عثمان نسخي از متن کامل قرآن به مراکز مختلف اسلامي فرستاد (8) صرف نظر از چند غلط املائي‌، که ناشي از رونويسي است‌، کليه نسخي که در حال‌حاضر، از ايام قديم باقي مانده‌، يکسان اند. قسمتهايي از قرآن نيز که در اروپا موجود است‌، داراي همين خصوصيت اند (در کتابخانه ملي پاريس قطعاتي ازقرآن هست که به نظر کارشناسان متعلق به قرن هشتم و نهم ميلادي يعني قرن دوم و سوم هجري است‌.) نسخ متعدد قديمي‌، جز در برخي از جزئيات قابل‌اغماض - که به هيچ وجه در معناي متن تغييري نمي‌دهند - با يکديگر موافق و هم آهنگند. گهگاه زمينه متن طوري است که ممکن است يک کلمه را به‌چند صورت قرائت کرد. علت اين امر نيز آن است که خط قديم ساده‌تر از خط کنوني بوده است (9)

قرآن داراي صدو چهارده سوره است‌، که به ترتيب به دنبال هم قرار گرفته و صرف نظر از بعضي استثناآت‌، طول سور به طور نزولي کم مي‌شود. بنابراين درقرآني که در دست ماست‌، گاه شماري مربوط به نزول آيات رعايت نگرديده است اما تاريخ نزول بسياري از آيات معلوم است‌. تعداد زيادي از حکايات وقصص در چند جاي متن قرآن آمده و برخي از مطالب تکرار شده‌اند. غالباً يک قسمت از قرآن به جزئيات روايتي مي‌پردازد که کلياتش در جاي ديگر آمدهاست‌. مانند بسياري ديگر از موضوعات مورد بحث در قرآن‌، آياتي هم که با علم امروز مي‌توانند مربوط باشند، در سراسر قرآن پراکنده‌اند.


1- اين سخنان محمد (ص‌) را دگرگون ساخت‌. در صفحات آينده به تفسير اين آيات مي‌پردازيم و خصوصاً اين نکته را توضيح خواهيم داد که پيغمبر به‌هنگام اين خطاب نه قادر به خواندن بوده و نه نوشتن مي‌دانسته است‌.

2- علق‌: 5-1

3- عبس‌: 16-11

4- بروج‌: 22-21

5- واقعه‌: 78-77

6- فرقان‌: 5

7- بينة‌: 3-2

8- به نظر استاد حميدالله‌، در حال حاضر نسخي از قرآن در تاشکند و اسلامبول موجود است که به عثمان نسبت داده مي‌شود.

9- مثلاً عدم وجود نقطه بر روي حروف‌، سبب شده است که يک فعل متعددي يا لازم و در بعضي موارد، به صورت مذکر يا مونث قرائت شود. لکن در اغلب‌موارد، اين امر در قرائت متن تاثير نمي‌گذارد، زيرا مجموعه متن‌، معني اصلي و وضع واقعي کلمه را روشن مي‌کند.

/ 1