ارزيابى حوزه‏هاى قديم و جديد - ارزیابی حوزه های قدیم و جدید نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ارزیابی حوزه های قدیم و جدید - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارزيابى حوزه‏هاى قديم و جديد

سخن از «تحول حوزه»، بحثى عام و فراگير در حوزه‏هاى دينى است. مبحثى كه شايد دين خواهان خارج از حوزه را نيز، به خودمشغول داشته و كم و بيش، منتظر آثار و نتايج آن هستند. اهميت و آثار و نتائج آن هستند. اهميت و آثار اين مقوله، ايجاب مى‏كند كه نويسندگان، طراحان و برنامه ريزان، اين مسأله عمده را به فراموشى نسپرندو حساسيت آن را همچنان نگاهدارند وبه ابعاد مختلف آن، نظر بيفكنند. نشريه حوزه، به سهم خويش ساليانى است كه از اين مقوله سخن گفته و در حدّ بضاعت خود، به طرح مطالبى پرداخته است. امّا همواره اين نكته را، تصريح داشته است كه همفكرى و مشورت عام، مى‏تواند طرحى جامعتر و كارآتر را ممكن سازد. با اين تأكيد، همواره از صاحب نظران، استاتيد فضلا، طلاب علاقه‏مندان روحانيت و نهاد حوزه، خواسته است كه به اين مسأله، چون مسأله‏اى اساسى و كليدى براى ديانت و نظام، بنگرندو از بذل فرصت و وقت خويش دريغ ندارند.

با اين دعوت عام، پيش مقدمه‏اى براى اين مبحث جدى، عرضه مى‏شود، اشارات اين گفتار، عمدتا متوجه جامعه شناسى حوزه‏هاى قديم و معاصر است. شناختى كه

بى ترديد، مقدمه و زير بناى هر گونه تحول و دگرگونى خواهد بود، با اين اميد كه در فرصتهاى ديگر، زمينه طرح اصل مقوله را بيابيم و به عرضه آن، توفيق پيدا كنيم.

حوزه‏هاى قديم‏

در پيش كلام تحول حوزه، بايستى گذشته خويش را شناخت و بدور از تعصب و حساسيت نابجا، آن رامورد مطالعه‏اى در خور و شايسته، قرار داد.تا كنون، رسم بر آن بوده و هست كه گذشته تاريخى حوزه، با نگاهى صد در صد مثبت و يا منفى ارزيابى شود و در پرتوى آن موقعيت صنفى حوزه‏هاى دينى، تثبيت و يا تضعيف گردد. در اين فصل كوتاه، توقع ارزيابى همه جانبه نيست، اما مناظر و پيش مقدمات اين گونه نگرش، عرضه مى‏شود.

در حوزه‏هاى كهن ما، جنبه‏هاى مثبت فراوان بوده‏اند و اين نكته، درباور ما، بدون تعصب صنفى جاى يافته و مورد تحليل و مداقّه پيوسته، قرار گرفته است. به اجمال، به گوشه هايى از اين بخش تابناك، نگاهى مى‏افكند.

1. قناعت و پارسايى: فاصله حوزه‏هاى شيعى از حكومتها، شرايط سخت و دشتوارى را در مقابل حوزه‏هاى دينى قرارا داده بود و در اين جوّتنگنا و عسرت، عالمان پاكبازى با مناعات وقناعتى بى نظير به سر برده‏اند و تاريخ علم و دانش را، درخشان و منوّر ساخته‏اند. در همين روزگار به زمان ما، كسانى چون: استاد جعفرى، از رنج گرسنگيها و ضعفهاى مفرط حاصل ازآن، حكايت دارند (1) وكسانى مانند مرحوم همايى از استاد فرزانه خويش مرحوم آخوند ملا عبدالكريم گزى، نقل حال مى‏كنند:

«وى، شيخ بهايى عصر بود و مرجعيت تامه قضا و فتوا داشت و در عين اين كه سى چهل سال، تمام امور قضايى اصفهان و توابع دردست او بود، شبى كه درگذشت خانواده او نفت چراغ و نان شب نداشتند و مرحوم فشاركى از محلّ وجوهات حاله داد تا براى خانواده او، شام شب و لوازم معيشت تهيه كردند و من خود يكى از حاضران آن واقعه مباشر آن خدمت بودم(2).»

و اين گونه حكايتها و نقل احوال، در تاريخ علم و ادب شيعى فراوانند. شايد اغراق‏آميز نباشد كه بگوييم تاريخ چهارده قرن حوزه‏هاى شيعى، بر گرسنگى و فقر و محروميت

استوار گرديده است. در شرح حال اكثريت عالمان دينى مى‏بينيم كه افتخار فقر و گرسنگى بر جبين آنان مى‏درخشد را با توده‏هاى محروم و بى چيز، همسنگ و همراه مى‏نماياند.

2. پشتكار در كسب و ترويج دانش: شيفتگى به كسب علم، مقدمه تكامل و رواج هر دانشى است و رشد معارف با تحصيل و تدريس عاشقانه پيوند دارد. بى ترديد آنگاه كه اخذ دانش، در محدوده ساعات كار و... متوقف بمانند، ميرائى آن علم دوره خويش را آغاز كرده است. اين گونه ادعاها، مبتنى برروند تاريخ علوم است و هر ناظرى، بر آن مهر تصديق مى‏نهد.

تكامل علوم اسلامى، مديون پشتكار بى نظير عالمان حوزه بوده است. آنان با كاستن از اوقات بطالت و دلبستن به فهم ديانت توانسته‏اند به قله‏هاى شامخى از دانشهاى دينى دست يابند و راهرا بر رهروان ديگر، باز گشايند. آقاى حسن زاده آملى؛ از استاد گرانقدر خويش، حضرت آية الله شعرانى، چنين حكايت دارند:

«ايشان، ما شأ الله حوصله‏اى داشتند. بين الطلوعين كفايه مى‏گفتند. نماز صبح را مى‏خوانديم ودر درس ايشان حاضر مى‏شديم... چه بسا براى من پيش آمده بودكه بين الطلوعين خدمت ايشان رسيده بودم و گاه مى‏ديدم اذان ظهر است .(3) »

فرزانه‏اى ديگر از معاصران ما، حضرت آية الله شيخ محمد تقى شوشترى، حكايت حال كرده‏اند:

«تصميم گرفتم مشرف به حج بشوم. مودّه‏هاى شرح لمعه را با خود بردم. بعد از فراغ از مناسك حج در مكه شروع به نوشتن كردم حتى در هواپيما(4).»

مرجع عاليقدر زمان ما، حضرت آية الله العظمى اراكى، از شرح حال مراد خويش، مرحوم آقا نور الدين اراكى روايت كرده‏اند كه ايشان، در جبهه جنگ كه آتش از آسمان مى‏باريد، قلم و كاغذ براداشت وتفسير قرآن نوشت (5) .

حكايات فوق، قطره‏اى خرد از درياى همّت والاى عالمان گذشته ديار ماست. اين گونه روايات در حدّ تواتر، قطع آور و از بين برنده هر گونه ترديد و شبهه است. اين دعاوى، همان كرامات مشايخ نيست كه خرده بينان، در صحت و سقم آن باب كلام گشايند، بلكه چونان امرى مشهود و ملموس است كه هر بيننده منصف آن را، تأييد كرده و در پيشگاه اين معبد رفيع، جز خضوع و خشوع احساسى نخواهد داشت.

3. دقّت در تحصيل: تأمل و تفكر در آموزه‏ها، از شيوه‏هاى مطلوب حوزه‏هاى كهن بود. اين شعار كه «الدرس حرف و التكرار الف» و يا «يك درس كم است و دو درس زياد» و جملاتى از اين قبيل، گر چه مبالغه‏آميز بودند و مبدأ آقايى نيز شدند؛ اما از مايه‏اى اصيل خبر مى‏دادند كه دعوت به ژرف نگرى و عمق بخشى به خوانده‏ها و آموخته‏ها بود. روش حوزه‏ها، عمدتا بر تدفيق وتعميق بود تا تند خوانى و سرعت. تكيه بر فهم بود تا گذراندن سريع مدارج و مراتب .اين شيوه ميمون، موجب مى‏شد كه دانش پژوه، دقت را اساس كار قرار دهد. استاد عاليقدر جناب حسن زاده آملى حكايت كرده‏اند:

«زيج بهادرى» را 2 سال در خدمت ايشان (استاد شعرانى) مى‏خواندم. پس از آن فرمودند «مجسطى» شروع كنيد. پيش خودم گفتم: چند با قواعد «زيج بهادرى» رااستخراج كنم... در چند مورد ماندم... صبح هم مجسطى را بردم و هم زيج بهادرى بهادرى را كه مى‏خواهم پياده كنم، نمى‏توانم... قدرى تأمل كردند و فرمودند: باز زيج بهادرى شروع مى‏كنيم. در دوره دوم، مسلّط شدم (6).»

حكايت فوق، نشانگر التزام استاد و شاگرد به اين شيوه مبارك است. در زندگانى استاد شهيد مطهرى مى‏خوانيم كه:

ايشان، در مباحث «قوه و فعل» سؤالات و مشكلاتى داشتند و براى بحث و حلّ آن، يك هفته مرحوم علامه طباطبايى را به تهران بردند و آن هفته را، به بحث و گفتگو گذراندند.

/ 9