بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كارهاى ديگر مشغول شدند و نتوانستند اين كار ر انجام بدهند. بنابراين حوزه قم حداقل در نيم قرن اخير دو مقطع انفصال و گسست دارد كه بايد آنها را جبران بكند. جبران اين عقب ماندگيها به اين است كه امروز طلاب و فضلايى كه در حوزه علميه قم هستند درس و بحث و تحقيق را جدى تر بگيرند و بيش از آنچه كه طبيعت حوزه اقتضاء مى كند درس بخوانند و كار كنند. طلاب بايد به درس و بحث بيشتر اهتمام ورزيده تعطيلى ها را كم و حجم كار را زياد كنند و از هر فرصتى براى تحقيق و تعلّم استفاده كنند. سنت بحثهاى فقهى را كه در اوقات شور و اشتغال حوزه ها به چشم مى خورد زنده بكنند. طلاب نبايد از درس خواندن خسته بشوند. بايد به طور دائم درس بخوانند و آنچه را كه لازمه و آداب درس خواندن است رعايت كنند. مثلاً همه درس را بنويسند و به دقت نظر و نشان دادن نوشته ها به اساتيد اهتمام كنند. فرض بفرماييد در يك حوزه درسى كه ممكن است 400 يا 500 نفر و حتى بيشتر باشند (الان شنيده ام در بعضى از درسهاى قم نزديك به 1000 نفر طلبه شركت مى كنند) اگر نيمى ازاينها هم درس را بنويسند (البته ما عرض مى كنيم همه درس را بنويسند و به كمتر اكتفا نمى كنيم) و نوشته هاى آنها مهذّب منقّح و خوب باشد و با نظرات اساتيد اصلاح و تكميل بشود و به بازار علم بيايد شما ببينيد چه حادثه اى اتفاق مى افتد.يكى از عواملى كه مرحوم آية الله العظمى آقاى خويى را در كار گسترش علم فقه و اصول موفق كرد اين بودكه درسهاى ايشان به شكل منظمى نوشته مى شد. سبك درس ايشان خيلى منظم و مرتب بود. ما در سال 1336 كه حوزه درس ايشان را درك كرديم ديديم كه كسى در درس ايشان اصلاً اشكال نمى كرد. ايشان درس رامى گفتند و كسانى آن را مى نوشتند و بحث مى كردند و بعد هم منتشر مى شد. پس اينكه طلاب درس را بنويسند و فضلا آنها را تنقيح كنند و احياناً به نظراستاد برسانند خيلى مهم است.
احياء سنت اجازه اجتهاد
در اين جا پيشنهاد مى كنم كه سنت اجازه اجتهاد را كه سالهاست در حوزه ها منسوخ شده آقايان دوباره زنده كنند. اجازه اجتهاد در گذشته چيز خوبى بود. در سابق طلاب بعد از آن كه مقدارى درس مى خواندند براى اين كه مى خواستند به مراكز و شهرها بروند ومشغول تبليغ و خدمت علمى بشوند احتياج به گواهينامه اى داشتند كه معلوم كند اين آقا اهل علم و فضل است لذا مى رفتند پيش علماى بزرگ يك مسأله فقهى را مطرح و بحث مى كردند و آن عالم تشخيص مى داد كه ايشان مجتهد است و براى او اجازه اجتهاد مى نوشت و به او مى داد. در دوره قبل از ما علما و بزرگان زيادى از علماى قبل از خودشان اجازه اجتهاد داشتند. الان سالهاست كه اين كار منسوخ شده است.اين كه چرا منسوخ شد شايد عللى داشت. مثلاً بعضى از بزرگان مراجع عادت نداشند اجازه اجتهاد بدهند جهاتى را رعايت مى كردند. الان اجازه افراد فقط براى امور حسبيه است. اين كافى نيست چقدر خوب است كه اجازه اجتهاد در حوزه ها زنده بشود. منتهى پيشنهاد من براى ترتيب آن اين است كه طلبه فاضل بعد از آن كه مقدارى درس خواند و در خود قوت و نيروى اجتهاد رااحساس كرد نزد استاد برود و استاد يك موضوع ومسأله مهم را (كه سعى كنند از مسايل جديد و بحث نشده انتخاب شود) براى طلبه تعيين كند و او برود روى اين موضوع كار كند ومثل جزوه هاى تزى كه در دانشگاهها معمول است نتيجه بررسيهاى خود را ارائه بدهد. ما البته به آقايانى كه انشاء الله قرار است تشكيلات مديريت حوزه را راه بياندازند قبلاً اين پيشنهاد را كرده بوديم كه در يك دوره اى از تحصيل به طلاب موضوع بدهند و از آنها بخواهند كه تز بنويسند حالا عرض مى كنم كه طلاب اين تز را براى اجتهاد بنويسند. اگر به طلاب موضوع داده شود و آنها هم آن را تنقيح كنند گاهى دو سه نفرى پيرامون آن بحث كنند و استاد راهنما هم داشته باشند شما خواهيد ديد ظرف چند سال هزاران تز فقهى جالب و مسائل بحث نشده به دست خواهد آمد.اين راه تحقيق را باز خواهد كرد. البته عرض نمى كنيم طلبه جوان تازه مجتهدى كه درباره مساله تحقيق كرده حرف آخر را در آن مورد خواهد زد. شما بگذاريد حرف اول را بزند و اولين گام را بردارد. بنابراين اين كار را ما در حوزه قم و به تبع آن در ديگر حوزه ها بايدشروع كنيم. اجازه اجتهاد را هم ممكن است نخواهيم مراجع بزرگ بدهند يك يا دو نفر از همين فضلا ومدرسينى كه در حوزه به فضل و قوت علمى و تحقيقى شناخته شده اند اگر اجازه اجتهاد بدهند كافى است. در اين صورت اگر طلبه بخواهد به يك شهر يا دستگاهى برود ويك شغل تبليغى انتخاب بكند ورقه اجتهادى كه نزد اوست مراتب فضل او را نشان مى دهد. اين عمل راه را باز و طلاب را به تلاش بيشتر در تبليغ و ترويج اسلام تشويق خواهد كرد.تكيه من در اين جا اين است كه اجتهاد و فقاهتى كه طلبه ها به سمت آن مى روند زنده و مطابق نيازهاى روز باشد. اين جور نباشد كه ما بخواهيم بحثهاى گذشته و گفته شده را دوباره تكرار كنيم. امروز مباحث زيادى در بسيارى از مسايل و ابواب فقهى وجود دارد كه محتاج بحث و بررسى است. آنچه كه امروز به آن حقوق مدنى و احوال شخصيه مى گويند و نيز بعضى از مسايل معاملات موضوعاتى است كه حقيقتاً به تنقيح بحث و پى گيرى علمى نياز دارد و چقدر خوب است كه اين كار به وسيله تلاش متقابل اساتيد و فضلاى جوان انجام بگيرد.
اهميت تبليغ و رسالت حوزه ها
مسأله سوم كه در برنامه هاى حوزه بايد منظور بشود مسأله تبليغ است. برنامه هاى تبليغى حوزه علميه قم در راس و به تبع آن بقيه حوزه هاى علميه در شرايط فعلى كه ميدان براى تبليغ اسلام باز است و دست و صداى ما به اقصى نقاط عالم مى رسد بايد با گذشته فرق داشته باشد آن وقت كه در حوزه كار تبليغى ما جلسه اى با 50 100 و يا حداكثر 500 نفر در يك مسجد و مجلس بود و يك عالمى هم در كسوت امام جماعت و يا منبرى حرفى براى آنها ميزد با امروز كه در كل اقطار عالم و در كشور و جامعه خود