بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
البته يك مرحله اى از فقاهت مثل علوم مادر و پايه را همه بايد بخوانند و استفاده كنند تا حتى براى تبليغ هم شايستگى لازم را پيدا كنند و كارآمد باشند ولى بعد كه دروس به شعب مختلف تقسيم مى شود بعضى از طلاب بايد به كار تبليغ مشغول بشوند. هدف از تبليغ هم عبارت است از: رشد معرفت دينى مردم و آماده كردن مطلب كتاب گفتار و وسايل تبليغ براى هدايت افراد.
اهميت تبليغات در خارج كشور
مطلب چهارم كه باز در باب تبليغ است تربيت مبلغ براى خارج از كشور و سطح عالم است. تبليغ دو طبيعت دارد: تبليغ در داخل و تبليغ در خارج .طبيعت تبليغ در داخل با طبيعت تبليغ در خارج متفاوت است. كسانى كه براى تبليغ به خارج از كشور رفته باشند متوجه هستند كه عرض من چيست. ما الان در بسيارى از نقاط عالم دچار كمبود مبلغ هستيم. ما كسانى را كه بتوانيم براى تبليغ به خارج از كشور بفرستيم متاسفانه كم داريم. اين همه امروز در دنيا عليه اسلام در يك سطح و عليه شيعه در سطحى ديگر و عليه مبنا و روش انقلاب در يك سطح ديگر كار تبليغى مى شود طبيعى است كه جوانان دانشگاهيان روشنفكران و آحاد مردم خارج از كشور داراى سئوال هستند و از ما مى خواهند كسى را بفرستيم تا عقده هاى اينها را باز دل اينها را آرام كند و به سئوالهاى آنها پاسخ بدهد و آنها را خوشحال كند ولى ما كسى را نداريم بفرستيم. ما الان براى فرستادن مبلغين كه بروند در خارج اقامت كنند مشكل داريم. بعضى از كشورهاى خارجى هستند كه اگر ما بتوانيم ده نفر عالم فاضل مبلغ كار آمد را به آن جا بفرستيم كه به طور دائم آن جا باشند آثار زيادى خواهد داشت ولى متاٌسفانه ما حتى يك نفر هم نداريم.گاهى با زحمت زياد موفق مى شويم يك نفر را پيدا كنيم كه برود به يك كشور شش ماه سه ماه يا يك سال بماند. آيا اين واقعاً كمبود نيست؟ شما ببينيد مبلغين مسيحى از دو سه قرن پيش (حد اقل از صد سال پيش) رفتند به مناطق دور دست آفريقا يا آمريكا در اعماق جنگلها جايى كه حتى آدمهاى معمولى و تجار هم نمى رفتند و مشغول تبليغ شدند. انسان گاهى از اين كه اينها به جاهايى رفتند كه اميد مسيحى شدن مردم آن جا اصلاً وجود نداشت (مثل ايران) متعجب مى شود. يك وقت در صحبتى عرض كردم كه مبلغين مسيحى مكرر به ايران آمدند كه شرح حالشان موجود است. اينها از زمان نادرشاه بلكه قبل از نادرشاه براى تبليغ مسيحيّت خانه و زندگى و اهل و وطن مألوف خود را رها مى كردند و با وسايل سفر آن موقع به كشورى مثل ايران مى آمدند و سالهاى دراز مى ماندند كه مسيحيت را تبليغ كنند! شما امروز سوار هواپيما مى شويد و در ظرف سه يا چهار يا پنج ساعت به هر نقطه دنيا كه بخواهيد مى رويد. آن هم امكانات وسيع مثل تلفن و ديگر وسايل ارتباطى اما در عين حال باز هم كمبود داريم. الان ما از فضلاى برجسته و شخصيتهاى آماده خواهش مى كنيم كه براى مدتى بروند به خارج و تبليغ كنند در حالى كه بايد براى اين كار اشخاص مهيا و آماده اى باشند. كسانى كه اصولاً درس و دوره اين كار را ديده باشند روان شناسى كشورهاى خارجى را بدانند ملتها و زبان آنها را بشناسند و بتوانند با آنها حرف بزنند و تفاهم بكنند.ولى ما متأسفانه چنين افرادى را نداريم. اين خلاء بايد توسط چه كسى برطرف شود؟ آيا درست است كه ما منتظر بمانيم تا يك دانشكده اى كه مفاهيم اسلامى در آن جا در سطح نازلى نسبت به حوزه هاى علميه تدريس مى شود براى ما مبلغ تربيت كنند؟ جاى تربيت مبلغ قم و حوزه هاى علميه است. كجا غير از حوزه قم و در درجه بعد ديگر حوزه هاى علميه مى توانند اين كار را انجام بدهند؟
آگاهى طلاب و روحانيون از تحولات و مسايل جهانى
موضوع پنجم اين است كه حوزه ها نبايد از تحولات عالم بركنار بمانند. كسانى كه تدبير امور حوزه را به دست دارند بايد ترتيبى بدهند كه طلاب در جريان مسايل عالم قرار بگيرند. اين جور نباشد كه طلاب از پيشرفتها حوادث موضوعات علمى و نظريات و اكتشافات جديد در زمينه علوم طبيعى و بخصوص علوم انسانى بركنار و دور باشند. يك ركن مهم براى صدور حكم و فتوا اطلاع از موضوع است. اگر چنانچه فقيه موضوع را نشناسد نخواهد توانست كما هو حقه از دليل شرعى حكم الهى را استنباط كند. شما فرض كنيد كسى كه مثلاً مى خواهد در باب (آب كر) فتوا بدهد اگر نداند آب كر چيست چطور مى تواند فتوا بدهد؟ فرض كنيد كسى كه در يك گوشه اى بوده و با ليوان به او آب داده باشند و آب كر نديده باشد (كه البته فرض بسيار مستعبدى است ولى ميتوان آنرا تصور كرد) چطور مى تواند در مورد ميزان و نحوه تطهير آب كر يا آب جارى فتوا بدهد؟ ( چطور مى تواند حكم موضوعى را كه نمى داند استنباط كند؟ اگر فقيه موضوع را نداند بسيار مشكل است بتواند حكم صحيح را استنباط كند. بسيارى از اوقات انسان فتاوى را ملاحظه مى كند كه رسا و كامل نيست. وقتى بررسى مى كند مى فهمد موضوع براى فقيه درست روشن نشده است. ما در بسيارى از مباحث فقهى به چنين مسأله اى برمى خوريم. مثلاً مى بينيم اغلب فقها در يك مسأله فتوايى داده اند وقتى واقعيات زندگى را ملاحظه مى كنيم مى بينيم حكم شرعى دراين قضيه نمى تواند اين باشد. بعد كه تأمل مى كنيم مى بينيم شقوق موضوع درست روشن نبوده است. شقوقى بوده كه آن عالم و فقيه از آن مطلع نبودند يا اصلاً در زمان آنها وجود نداشته و بعداً به وجود آمده است.پس اگر طلبه و جوان فاضل ما از مسايل عالم مطلع شد و درجريان امور قرار گرفت اين در فهم احكام الهى و شرعى و استنباط فتواى صحيح و نزديك به واقع به او كمك خواهد كرد. طلاب نبايد از حوادث و مسايل بركنار بمانند. حوزه قم و ديگر حوزه ها بايد روشهايى را انتخاب كنند تا طلاب از مسايل آگاه شوند. براى اين جهت مى توان كمك كرد تا معلومات آنها گسترده تر شود يامجلات اختصاصى در حوزه منتشر كرد كه بعضى از مسايل روز در آنها مطرح شود يا از كسانى كه مطالعات روز دارند استفاده كرد.