زن در دو عرصه سلوک انسانی و مناسبات اجتماعی (02) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زن در دو عرصه سلوک انسانی و مناسبات اجتماعی (02) - نسخه متنی

احمد آکوچکیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زن در عرصه سلوك انساني و مناسبات اجتماعي

اقشار اجتماعي

آكوچكيان، احمد

سنت و زندگاني دو بانوي بزرگ(س) الگوي زن مسلمان است.

با شناخت اين سنت و زندگاني مي توان ابعاد مطلوب «زن الگو» را شناخت.

جايگاه كلام

تحقيق گسترده ما، در بخش اول (حوزه فردي و انساني شخصيت زن الگو) فصل اول خود (ديدگاه عمومي در مقوله تربيت انساني با صديقه طاهره(س) و زينب كبري(س)) را گذرانيد و اينك فصل دوم سر رسيده است.

فصل دوم :

زن الگو و بُعد «فكري - شناختي» رشدانساني او

صورت مسأله

مي دانيم كه؛

پيشتر چند نكته زير گذشت كه هر يك مجال ديگري براي تفصيل مي طلبد:

1 - قابليت دانستن، يكي از سه ساحت روح و يكي از ابعاد وجودي انسان است. آدمي مي تواند بداند و بشناسد و اين ويژگي، قابليتي در اصل وجود اوست.

2 - تربيت «فكري و معرفتي» نخستين وجهه از وجوه تربيت انساني است. تربيت «روحي» و تربيت «رفتاري» دو بعد اصلي ديگر تربيت وجودي آدمي مي باشد. از اين رو، رشد بينش و شعور و ادراك و شناختها و آگاهيها يكي از سه بعد رشد و سير و سلوك انساني است. رشد شخصيت انسان و تربيت وجودي او - بدين قرار نيز زن - در گرو رشد فكري و شناختها و بينشها و شعور اوست.

3 - بينشها و شعورها و شناختهاي آدمي اصل پايه شخصيت اوست و «بُعد معرفتي» اولين بعد شخصيتي «زن الگو» است.

4 - سنت و زندگاني دو بانوي بزرگ(س) الگوي زن مسلمان است. با شناخت اين سنت و زندگاني مي توان ابعاد مطلوب «زن الگو» را شناخت.

مي خواهيم كه؛

خواسته ما آن است كه معلوم كنيم:

1 - «بعد معرفتيِ» تربيت و رشد انساني، و وجهه «شناختيِ» انسانِ الگو و زن الگو كدام است؟

2 - چگونه مي توان از نحوه و مضمون انديشه ها و بينشها و شناختهاي دو بانوي بزرگ(س) و آموزه هاي معرفتي آنان، الگوي معرفتي زن مسلمان

رشد بينش و شعور و ادراك و شناختها و آگاهيها يكي از سه بعد رشد و سير و سلوك انساني است.

و بُعدِ شناختي «زن الگو» را استنباط كرد و به دست داد؟

3 - انسان امروز و زن امروز چگونه مي تواند آن نحوه ديد و بينش و آن نوع گرايشهاي شناختي و شعوريِ آموخته از دو بانوي بزرگ(س) را در خود جاري كند و آن گونه ببيند كه آن دو آموزگار مي آموزند و آن گونه خدا را، انسان را، هستي را، زندگي را، جامعه را و تاريخ را بشناسد و تفسير كند كه آن دو آموزگار تفسير مي كنند؟

4 - چگونه مي توان سنت و زندگاني دو بانوي بزرگ(س) را براي اين نسل در قالب يك الگو و مدل حيات و زندگي ترسيم كرد، بگونه اي كه نسل امروز با فاطمه زهرا(س) ببيند و با اين بينش زندگي كند؟

وضعيت امروز ما

جامعه ما و نسل ما در رويكرد به دين، با چند دغدغه اصلي روبه رو است:

- يكي پرسش از حقيقت دين، و اينكه نقش دين در زندگي فردي و اجتماعي امروز بشر چيست و از آن، در عرصه هاي گوناگون حيات فردي و اجتماعي خويش چه انتظاري مي توان برد؟

- ديگري پرسش از منطق، روش و كيفيت فهم دين، و اينكه نقش انديشه ها و دستاوردهاي بيرون ديني بشر - مانند علوم و معارف تجربي، انديشه هاي امروزين و تكنولوژي موجود - در فهم دين چيست؟ و نيز پرسش از شيوه و الگوي جاري سازي آموزه هاي دين، در متن واقعيتهاي روزآمد فردي و اجتماعيِ زندگي تازه و متحوّل بشري.

انتظار جامعه امروز اين است كه زبان فكري و روحي و اجتماعي او دانسته شود تا ارتباط و مفاهمه ميان دين شناسان و مفسرّانِ آموزه هاي دين، با جامعه و مردم خويش و با نسل امروز برقرار شود تا از مجراي آن بتوان با او از ديانت و آدمّيت سخن گفت و او را با خدا و رسول(ص) و اولياء معصومين(ع) همراه كرد.

آنچه بايد كرد اين است كه؛

1 - كوشش براي شناخت مكتب «دين» و تعليمات نظري و عملي آن در همه شؤون بشري، شناختي تازه و پيراسته و آزموني از «دين»، يعني همان مكتب توحيد و عدل، زهد و جهاد، نهج البلاغه و عاشورا، عدالت و مسؤوليت، بيداري و فضيلت و ...، با تأكيد بر پيوندهاي دروني و برونيِ هماهنگ و نيرومندي كه ميان اجزاء و بخشهاي گوناگون آموزشهاي اسلامي

وجود دارد.

2 - دريافت حقايق «شناختي» و «عملي» و مسايل حركت و تحول واقعيتهاي انساني - اجتماعي، و توجه همه ذهنيتها به نمونه هاي انساني برتر و به زندگي انساني و عدالت خواهانه اولياء(س).

3 - عرضه داشتِ ميراث عظيم «شناختي» و «پرورشي» اسلام در چارچوبه يك دستگاه (سيستم) منسجم و يك جهان بيني و ايدئولوژي جامع، و نشان دهي پيوستگي انداموار تماميت آموزه هاي دين و يك پيكرگي اين تعاليم.

4 - ترسيم انگاره ها و الگوهاي كاربردي حيات ديني در عرصه هاي گوناگون فردي و اجتماعي براساس آن تصوير سيستماتيك از تعاليم دين.

5 - تجسّم بخشيدن و نشان دادن آن حقايق و دريافتها و ترسيمها و عرضه داشتها در وجود انسان مؤمن صالح و جامعه شكل گرفته بر پايه ديانت و سعادت و قسط.(1)

در برابر «زن امروز»، تمامي اين «بايد»ها بعينه درميانند.

طرح پيشنهادي

دو بانوي بزرگ(س) با آموزه هاي وحي و آموزه هاي پدر و مادر، يك جريان عظيم فكري را در خود طي سپرده اند تا رسوخ يك علم جازم و يك بينش و شناخت ژرف و فراگير، بينش و شناختي مطابق با فطرت و واقع كه شعاع تأثير و انطباع آن در جان آدمي با هيچ ذهنيت و هيچ محفوظات و اصطلاحاتي قابل مقايسه نيست.

مجموعه اين بينشها و برداشتها و ديدگاهها و شناختها، عناصر هماهنگ و منظم و نظامواره (سيستماتيك) يك منظر و بينش و تفكرند كه در يك «نظام و سيستم فكريِ» معيني جاي گرفته و مجموعه يك پارچه اي را شكل داده اند، و هر بخش آن به بخش ديگر پيوستگي نيرومندي دارد. آموزه هاي

انتظار جامعه امروز اين است كه زبان فكري و روحي و اجتماعي او دانسته شود تا ارتباط و مفاهمه ميان دين شناسان و مفسرّانِ آموزه هاي دين، با جامعه و مردم خويش و با نسل امروز برقرار شود.

شناختي صديقه طاهره(س) برخاسته از اين نظام و دستگاه فكري منسجم است. مجموعه اين تعاليم منعكس كننده يك نظام فكري - عمليِ برآمده از متن اسلام است كه شامل پاسخ به بسياري از مسايل زندگي متحول انساني، در راستاي يك حاكميت صالح و سالم و انساني مي باشد.

آنچه پيرامون آموزه هاي «شناختي و معرفتي» بانوي بزرگ(س)گفته آمد درباره تعاليم «اخلاقي»، «رفتاري» و «اجتماعي» او نيز جاري است و در مورد زينب كبري(س) نيز همين گونه است. يعني آموزه هاي اخلاقي، رفتاري و اجتماعي اين اولياء همانند آموزه هاي شناختي آنان - در پيوستگي انداموار و نظام واره (سيستماتيك) با يكديگر - نشانگر يك «سيستم اخلاقي»، «سيستم رفتاري» و «سيستم اجتماعيِ» منسجم مي باشند.

به اين قرار، از زن مسلمان پذيرفته نيست كه براي مثال، صرفا سخت در بند ويژگيها و اوصاف عبادي حضرت صديقه(س) باشد بي آنكه به مسايل و امور مسلمانان توجهي درخور - آنگونه كه بانوي بزرگ داشته است - داشته باشد، و بي آنكه چونان او، براي احياي ميراث عظيم رسول خدا(ص) و استقرار حاكميت صالح و براي عدالت و حق و فضيلت در هنگامه هاي دشوار سياسي و در قضايا و مسايل اجتماعي به چاره جويي بپردازد و ميدان داري كند. از زن مسلمان پذيرفته نيست كه يا به برخي ويژگيهاي فردي بانو تكيه كند و يا در نقطه مقابل، آنچنان دغدغه دار حضور اجتماعي خويش باشد كه از عناصر و اوصاف ارجمند انساني و روحي و فكري و اخلاقي و رفتاري شايسته حضرت(س) غفلت ورزد.

نگاهي و اشاره اي به كاربرد «روش شناخت سيستمي»، در شناخت تعاليم دين

تحقيق در تعاليم دين، نيازمند سه دسته «اصول راهنماي پژوهش» است:

1 - اصول راهنماي شكل دهي به صورتها و ساختهاي صوري شناختها، كه به مدد منطق صوري و يا پرداختهاي تازه تر آن - مانند منطق جديد يا منطق رياضي - به دست مي آيد.

2 - اصولِ منطق استنباط يا اصول راهنماي استنباط تعاليم دين از متن

كتاب و سنت معصومين(ع) كه همان «علم اصول» رايج در حوزه هاي علمي مي باشد كه منطق عام همه حوزه هاي معرفتي درون ديني اعم از كلام و فقه و تفسير مي باشد.

از زن مسلمان پذيرفته نيست كه براي مثال، صرفا سخت در بند ويژگيها و اوصاف عبادي حضرت صديقه(س) باشد بي آنكه به مسايل و امور مسلمانان توجهي درخور - آنگونه كه بانوي بزرگ داشته است - داشته باشد.

3 - اصول راهنماي منطق محتواي تحقيق يا به تعبيري شيوه هاي كاربردي تحقيق، چه شيوه ها و اصول راهنماي عمومي مانند «روش شناخت سيستمي» يا اصول و شيوه هاي خاص مانند روش تحقيق در علم كلام، علم فقه، علم تفسير و ...

«روش شناخت سيستمي» داراي سه جنبه مفهومي اصلي مي باشد(2):

- يكي توجه و شناخت هدف و مقصد مجموعه هاي «فكري» يا «عيني» مورد بررسي.

- ديگري توجه به محتوا و عناصر و عوامل پيوسته و انداموار دروني مجموعه و پديده مورد بررسي.

- و سوم شناخت جريان يا خط و ربط كلي حاكم بر مجموعه. به عبارت ديگر، شناختِ «نظام مجموعه».

«روش شناخت سيستمي» در حوزه پژوهشهاي ديني بر پايه اين نگرش به كار بسته مي شود كه مجموعه تعاليم دين - مانند تعاليم صديقه طاهره(س) - شكل گرفته از اجزاء آموزشي مرتبط با يكديگر است. اين اجزاء داراي سيستمي در ميان خويش مي باشند كه از يك نظام و كليّت برخوردار است. بنابراين علاوه بر شناخت اجزاء، بايد درباره كليّت و خصايص كلّي آنها و روابط دروني آنها نيز به عنوان يك سيستم به مطالعه و بحث پرداخت.

«روش شناخت سيستمي» بر دو پايه زير استوار است:

الف - بينش و ديدگاهي مجموعه نگرانه

ب - نظريه و الگويي براي ساختمان سيستم

«الگوسازي» يا «مدل سازي» مضمون اصلي جاري در «روش شناخت سيستمي» است. واژه «مدل» يا «الگو» به هر نوع ارائه يك سيستم اطلاق مي شود. از ميان اين الگوها و مدلها، الگوهاي «شناختي» و «هنجاري» بيشترين كاربرد را در تحقيق از تعاليم دين دارند كه در جاي خويش توضيح داده خواهند شد.

سازمان تحقيق در فصل دوم

مباحث فصل دوم در دو فراز اصلي خواهد آمد:

- فراز اول؛ محورهاي شناختي - انديشه ها و شناختها - در نگاه و تحليل دو بانوي بزرگ.

- فراز دوم؛ نظام فكري قابل استنباط از تعاليم معرفتي دو بانوي بزرگ.

فراز اول؛ موضوعات شناختي در تعاليم
دو بانوي بزرگ

اين فراز شامل دو بحث اصلي است؛

- يكي مروري بر موضوعات معرفتي در تعاليم دو بانوي بزرگ.

- ديگري برداشت تحليلي از اين تعاليم در موضوعات فهرست شده.

ديدگاه كلّي و فهرست موضوعات معرفتي در

تعاليم زن الگو

موضوعات اصلي شناختي در تعاليم صديقه بتول(س) و زينب كبري(س) در يك نگاه كلّي به ترتيب زير فهرست مي شود؛

1 - بينشها و شناختها درباره خود، درباره انسان

شرط اول براي ساخت «خود» و تهذيب و تربيت آن، شناختن آن است. آدمي تا به نيازها، استعدادها، ابعاد و ارزشهاي وجودي و خلقت خويش پي نبرد، و تا كرامتها و نقش و جايگاه و رسالت و مسؤوليت خود را و جريان عظيم رويش و رستگاري ممكن براي خويش را نشناسد و به «خودآگاهي» نرسد، براي تربيت و ساختن و فعليت بخشيدن و رويش خويش تلاش نمي كند، و براي بهره جستنِ بر صواب از آنها همتي به كار نمي بندد.

در شناخت و فهم «خود»، دو بانوي بزرگ براي ما آموزه هاي بلندي دارند، مانند؛

«شما بندگان خدا! نگهبانان حلال و حرام و حاملان دين و احكام، و امانت داران حق و رسانندگان آن به خلقيد.»(3)

2 - بينشها و شناختها درباره جهان (جهان شناسي)

برخي از تعاليم «زن الگو»، درباره شناخت جهان است. اين آموزه ها دربردارنده مباحثي مانند آفرينش جهان، پديده هاي عالم غيب مانند فرشتگان و شيطان و ... و سنتهاي الهي در تدبير عالم و آفرينش انسان و جهان و معاد و قيامت مي باشد، مانند:

«همه چيز را از هيچ پديد آورد و بي نمونه اي انشاء كرد. نه به آفرينش آنها نيازي داشت و نه از آن خلقت سودي برداشت. جز آنكه

از زن مسلمان پذيرفته نيست كه يا به برخي ويژگيهاي

فردي بانو تكيه كند و يا در نقطه مقابل، آنچنان دغدغه دار حضور اجتماعي خويش باشد كه از عناصر و اوصاف ارجمند انساني و روحي و فكري و اخلاقي و رفتاري شايسته حضرت(س) غفلت ورزد.

خواست قدرتش را آشكار سازد و آفريدگان را بنده وار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداري نهاد، و نافرمانان را به كيفر بيم داد تا بندگان را از عقوبت برهاند و به بهشت كشاند.»(4)

3 - بينشها و شناختها درباره خداوند

معرفت به خداوند و شناخت پروردگار، محور شناختهاي ديني و به بيان ديگر غايت معرفت ديني و بلندترين نقطه معرفت و كمال مطلوب هر معرفتي است. همه شناختها و دانشها و مجموع حركتها و اغراض و انگيزه هاي معرفتي به اين مقصد عالي و هدف متعالي، يعني «شناخت و معرفت خداوند» بايد منتهي گردد. اين بالاترين شناخت و والاترين كمال انديشه و وجود و اساس نيكبختي و مقصد خلقت و فلسفه وجودي همه كاينات و هستي است. بخشي از تعاليم دو بانوي بزرگ، درباره خداوند و توحيد و صفات و كليات افعال الهي است. بينش و تحليل برهاني و روحاني از توحيد، افعال الهي، سنتها و قانونمنديهاي هستي شناختي، هدف آفرينش، رابطه خدا و انسان و ... مانند:

«ستايش خدايي را بر آنچه ارزاني داشت. سپاس او را بر انديشه نيكو كه در دل نگاشت. سپاس بر نعمتهاي فراگير كه از چشمه لطفش جوشيد و عطاهاي فراوان بخشيد، و نثار احساس كه پياپي پاشيد. نعمتهايي كه از شمار افزون است و پاداش آن از توان بيرون، و درك نهايتش نه در حدّ انديشه ناموزون.»(5)

4 - بينشها و شناختها درباره حجّت خدا

پيامبران(ع)، قرآن كريم و امامان معصوم(ع)، آموزگاران و راهنمايان بشر و نشانه هاي خداوند براي آدميان تا اوج آدميت و رستگاري اند و حجت خدا بر مردمانند.

دو آموزگار ما، دو بانوي بزرگ، در جريان عظيم فكري و شناختي خود، حجت خدا را به ما مي آموزند. آموزه هاي آنان در اين بخش درباره وحي، نبوت، بعثت انبياء و پيامبر بزرگ(ص)، وصايت و ولايت، تاريخ انبياء و پيامبر بزرگ(ص)، قرآن كريم، امامان معصوم(ع) و مسؤوليت و تكليف بزرگ خلق در برابر آن نشانه هاي روشن خدا مي باشد، مانند:

«گواهي مي دهم كه پدرم محمد، بنده و فرستاده اوست. پيش از آنكه او را بيافريند، برگزيد و پيش از پيامبري تشريف انتخاب بخشيد و به ناميش ناميد كه مي سزيد ... محمد(ص) را برانگيخت تا كار خود را به اتمام و آنچه را مقدّر ساخته به انجام رساند ... ما خاندان را در ميان شما به خلافت گماشت و تأويل كتاب اللّه را برعهده ما گذاشت.(6) واي بر آنان (مهاجر و انصار). چرا نگذاشتند حق در مركز خود قرار يابد؟ و خلافت بر پايه هاي نبوت استوار مانَد؟ آنجا كه فرود آمد نگاه جبرئيل امين است و برعهده علي كه عالم به امور دنيا و دين است ... به خدا سوگند اگر پاي درميان مي نهادند و علي را بر كاري كه پيامبر برعهده او نهاد مي گذاردند، آسان آسان ايشان را به راه راست مي برد و حق هر يك را بدو مي سپرد.»(7)

بخشي از تعاليم دو بانوي بزرگ، درباره خداوند و توحيد و صفات و كليات افعال الهي است. بينش و تحليل برهاني و روحاني از توحيد، افعال الهي، سنتها و قانونمنديهاي هستي شناختي، هدف آفرينش، رابطه خدا و انسان.

5 - بينشها و شناختها درباره جامعه و تاريخ

بينش و شناخت نسبت به جامعه و تاريخ و انواع مقوله هاي دروني آن (ديدگاه توصيفي از وضعيت موجود جامعه و نيز ديدگاه ارزشي و هنجاري درباره وضعيت آرماني جامعه) از بخشهاي شناختي اصلي تعاليم دو بانوي بزرگ است. شناختهاي ياد شده، انديشه اجتماعي دين را توضيح مي دهد.

مانند:

پس از آن همه رنجها كه [پيامبر] ديد و سختي كه كشيد. رزم آوران ماجراجو، و سركشان درنده خو، و جهودان دين به دنيا فروش، و ترسايان حقيقت ناينوش، از هر سو بر وي تاختند. و با او نرد مخالفت باختند ... هنوز دو روزي از مرگ پيغمبرتان نگذشته و سوز سينه ما خاموش نگشته، آنچه نبايست، كرديد. و آنچه از آنتان نبود برديد. و بدعتي بزرگ پديد آورديد ... حرمتها تباه و حريم ها بي پناه ماند.(8)

نمونه فرازها و موضوعات شناختي فهرست شده، بايد تحليل شوند و در چارچوبه نظام فكري ارائه شوند. تحليل تفسيري پس از اين مي آيد. آنگاه نوبت به تبيين سيستماتيك نظام فكري با آموزه هاي ياد شده مي رسد.

منابع

الحياة,ترجمه احمد آرام,دفتر تبيلغات اسلامي, mahal =قم, tarikh=1366

نگرش سيستمي,مهدي فرشاد,اميركبير, tarikh=1362

بلاغات النساء,ابوالفضل احمدابن ابي طاهر مروزي, mahal =بيروت, safhe=23

بحارالانوار, jeld=43,safhe=158

1 - برخي فرازها برگرفته از محمدرضا حكيمي، محمد حكيمي، علي حكيمي، الحياة ج1، ترجمه احمد آرام (قم، انتشارات دفتر تبيلغات اسلامي، 1366) چاپ دوم، سرآغاز گردانيده فارسي و مقدمه.

2 - براي مثال نگاه كنيد به: مهدي فرشاد، نگرش سيستمي، (تهران، انتشارات اميركبير، 1362).

3 - ابوالفضل احمدابن ابي طاهر مروزي، بلاغات النساء (بيروت، ص23) ترجمه از سيدجعفر شهيدي، زندگاني فاطمه زهرا (تهران، دفتر نشرفرهنگ اسلامي، 1373) چاپ هجدهم، ص126 - 128.

4 - ابوالفضل احمدابن ابي طاهر، به نقل از سيدجعفر شهيدي، مآخذ پيشين ص126.

5 - احمدابن ابي طاهر، ص23، به نقل از سيدجعفر شهيدي، مآخذ پيشين، ص126.

6 - احمدابن ابي طاهر، به نقل از سيدجعفر شهيدي، مآخذ پيشين ص128 0 127.

7 - بحارالانوار، ج43، ص158 و نيز احمدابن ابي طاهر به نقل از سيدجعفر شهيدي، ص/151.

8 - احمدابن ابي طاهر، به نقل از سيدجعفر شهيدي، مآخذ پيشين ص133 - 130.


/ 1