( … انقلاب نظامى شاه عباس اوّل در سال 1002 هـ . ق و بيرون راندن صوفيه كه داراى مشرب فلسفى بودند از ارتش و قتل عام عظيم فلاسفه قزوين و تعطيل نمودن تمام حوزه هاى فلسفى قزوين و انتقال پايتخت از قزوين به اصفهان و مسلط نمودن اخباريه بر فلاسفه و تأسيس دادگاههاى تفتيش عقائد كه تمامى اين حوادث مصادف است با سال 1596 م ـ 1005 هـ . ق. و اين همان سال ولادت دكارت فيلسوف عظيم و رياضى دان فرانسوى است كه جنبش فكرى اروپا را به وجود آورد و نيز با نظريات علمى خود تمدن امروزه اروپا را پايه گذارى كرد. آيا امثال اين حوادث يك تصادف روزگار است كه سبب پيروى جهان اسلام از غرب گرديده است …)5
مدرسه فلسفى قزوين در اواخر قرن دهم و مطلع قرن يازدهم هجرى آثار و شگفتيهاى هندسى و فيزيكى و رياضى عجيبى از خود در عراق و ايران به يادگار گذاشته است كه مى توان از آثار اين مدرسه علمى عظيم مسجد شاه اصفهان را نام برد كه بر اساس يك محاسبه فيزيكى بنا گرديده و در نقطه معين در وسط مسجد زير گنبد هنگامى كه صدايى سر داده شود عين صدا هفت مرتبه بازگو مى گردد و نيز بر قول معروف در محل معين كه خطيب بر روى منبر سخنرانى مى كرد در تمام مسجد و حياط آن يك نواخت صداى وى پخش مى گرديد كه بر اثر تعميرات ناشيانه اثر دوم مسجد شاه اصفهان امروزه ازبين رفته است.
از آثار ديگر شيخ بهائى شاگرد معروف مدرسه قزوين بناى حمام مشهور اصفهان است كه در تمام طول سال بدون روشن نمودن آتش خزانه و تمام آبهاى جارى حمام گرم بوده است.
دانشمند و محقق بزرگ معاصر شيخ محمدجواد مغنيه معتقد است:
(شيخ بهائى توانسته بود اتم را در آن عصر كشف كند آن را بشكافد و حرارت حمام را توسط انرژى اتمى تأمين كند.)6
از آثار مدرسه قزوين در عتبات مقدسه عراق صحن مطهر حضرت اميرالمؤمنين
على بن ابى طالب(ع) است كه توسط شاه اسماعيل صفوى بناى آن آغاز گرديد و در عصر شاه عباس اول به پايان رسيد. اين صحن مطهر به شيوه اى بنا گرديده است كه در تمام چهار فصل سال آفتاب هنگام طلوع مستقيماً به قبر مطهر حضرت اميرالمؤمنين(ع) مى تابد و نيز در زمستان و تابستان در نقطه اى معين از صحن شريف زوال ظهر نجف اشرف انجام مى گردد.7
و ديگر آثار و محاسبات رياضى و فيزيكى و هندسى كه ذكر تمامى آنها سخن را به درازا خواهد كشيد. مدرسه فلسفى اصفهان كه تراث علمى عظيمى در فرهنگ شيعى از خود باقى گذاشته است مولود مبارك مدرسه قزوين بود چون علم و مدارس علمى صله حاضره اش وابسته به گذشته اوست.
تمامى اين علوم اعم از فيزيك رياضى هندسه و شگفتيهاى معمارى يك شبه به وجود نيامده اند بلكه تلاش يك قرن دانشمندان بزرگ قزوينى در مدرسه علمى اين شهر بوده است.
مشهورترين بنيانگذران مدرسه فلسفى قزوين در عصر صفوى
1. سيد شرف الدين محمود فرزند سيدعلاءالدين بن سيد جلال الدين طالقانى قزوينى متوفى حدود سال 918 هـ . ق. از اكابر فلاسفه و فحول متكلمين شيعه.
وى علوم عقلانيه را از حوزه درس محمد بن زين الدين احسائى معروف به ابن ابى جمهور احسائى اخذ كرد و نيز استادش اجازه اى از براى وى نگاشته است كه علامه مجلسى در بحارالانوار و شيخ آقا بزرگ تهرانى در الذريعه آن نقل كرده اند.
وى كرسى تدريس فلسفه را در قزوين به دست گرفت و از بزرگان علماى علوم عقلانيه بود. بعضى از شاگردانش اقوال او را در حواشى كتب فلسفى و كلامى ذكر نموده اند و نيز خود وى حواشى بر الهيات شرح اشارات خواجه نصيرالدين طوسى دارد.
2. غياث الدين منصور فرزند صدرالدين محمد ثالث بن غياث الدين منصور الاول بن صدرالدين محمد الثانى بن ابراهيم بن صدرالدين محمد الاول بن اسحاق بن على بن
عربشاهى حسينى حسنى دشتكى شيرازى معروف به غياث الحكماء و امير غياث الدين متوفى سال 148 هـ . ق. از اعاظم فلاسفه شيعه و فحول حكماى نامى اسلامى استاد البشر و عقل حادى عشر نقش خاتم او(ناصرالشريعه منصور) بود.
وى حكمت و فلسفه را از پدر و جدش به ارث برده است و خاندان او از قديمى ترين سلسله هاى علمى شيعه هستند و جمع كثيرى از اكابر فلاسفه و بزرگان علم و دانش از اين طائفه برخاسته اند.10
وى كه شاهد مناظرات و مباحثات پدرش متوفى سال 903 هـ . ق. با علامه دوانى بود در چهارده سالگى داعيه جدل و رد آراء مدرسه فلسفى دوانى گرديد و در بيست سالگى از تمام تحصيل و ضبط علوم و فنون عقلى و نقلى فارغ گشت. وى از جمله علمايى بود كه قزوين را مسكن دائمى خويش قرار داد. چون پس از اين كه صفويه قزوين را پايتخت خود قرار داد اين شهر يكى از مراكز مهم علمى گرديد و او كرسى تدريس فلاسفه عالى را به خود اختصاص داد و يكى از مدرسين برجسته قزوين بود.
او در سال 936 هـ . ق. صدراعظم شاه طهماسب صفوى(930ـ 983 هـ . ق) گشت و به صدر صدور ممالك ملقب گرديد و نيز با مخالفت اخباريه قزوين مواجه شد و عاقبت پس از مباحثات طولانى با شيخ على محقق كركى شيخ الاسلام عصر خود كه اخبارى مسلك بود در حضور شاه طهماسب و تمايل شاه طهماسب به محقق كركى از صدارت استعفا نمود.11
صاحب كتاب عالم آرا در صفحه 144 مى نويسد: (معترضانه قزوين را ترك نمود و بدون اجازه شاه صفوى به شيراز رفت.)
مدرسه فلسفى دشتكى كه معارض مدرسه فلسفى دوانى بود جدالها و مباحثاتى را تا اواسط قرن يازدهم هجرى بين طرفداران و شاگردان دو مدرسه به وجود آورد. سپس صدرالمتألهين شيرازى با نظرات و ابتكارات خويش اين دو مدرسه معارض را متحد نمود و نيز ملاصدرا در الهيات اسفار از وى چنين تعبير مى كند: ( … سرابيه المقدس المنصور المويد من عالم ملكوت السماء غياث اعاظم السادات و العلماء … )12
وى اكثر كتب فلسفى خود را در رد مدرسه فلسفى دوانى نگاشته است و نيز كتاب (اشراق هياكل النور عن ظلمات شواكل الغرور) خود را كه شرحى است بر هياكل النور سهروردى در دفاع از فلسفه نوريه سهروردى و مدرسه فلسفى خود و احياء مراسم حكمت الاشراق ضد فلسفه دوانى است.13
از مؤلفات ديگر او در فلسفه الاشارات و التلويحات المحاكمات فى مابين الحواشى الدوانيه و حواشى ميرصدرالدين (پدرش) بر شرح تجريد.
3. صدرالدين محمد فرزند غياث الدين منصور بن صدرالدين محمد ثالث دشتكى شيرازى از اكابر حكما و فحول فلاسفه در سال 973 زنده بوده است.
وى كرسى تدريس فلسفه رادر قزوين به دست گرفت و نيز پدرش غياث الدين منصور كه در سال 936 هـ . ق. صدر اعظم شاه طهماسب صفوى بود در اجازه اى كه از براى وى نگاشته است پس از ستايش از او به(و هوالان استاد البشر و العقل الحادى عشر … ) تعبير نموده 14
از مؤلفات وى كتاب الذكرى است و نيز در سال 973 هـ . ق. اجازه اى در رى از براى شاگردش سيدعلى بن قاسم حسينى عريضى يزدى نگاشته است.15
4. ميرشرف جهان فرزند ميرقاضى نورالهدى قزوينى (915ـ 962 هـ . ق.) از فلاسفه حكمت و شعراى قزوين. وى فلسفه را از غياث الدين منصور دشتكى متوفى سال 948 هـ . ق. اخذ كرد. 16 او از برجستگان فلاسفه و ادباء حوزه قزوين بود خاندان وى از سادات قديمى قزوين هستند كه جمعى از علماء و شعراء و فقها از اين طائفه برخاسته اند.
پدرش قاضى نورالهدى قزوينى از وزراى عصر شاه طهماسب صفوى است(جلوس 930 ـ وفات 984 هـ . ق.) از آثار او تأسيس نهر حسينى در كربلاى مقدسه است كه تا عصر حاضر باغات كربلاء مقدسه را آبيارى مى كند و عمويش قاضى روح الله قزوينى از شعراى بنام قزوين 17
ميرشرف جهان داراى چند ديوان شعر از جمله ديوان خطى است كه در كتابخانه ملى
ملك در تهران به شماره5281 ثبت است.18