بعضى از آثار او به خط مولف در كتابخانه ملامحمدصالح برغانى در كربلا مقدسه موجود مى باشد.
23. سيدمير محمدمعصوم فرزند ميرمحمدفصيح بن مير اولياء حسينى قزوينى.
متولد سال 1007 هـ . ق. و متوفى در شوال سال 1091 هـ . ق. در قزوين مقبره او در جنب آستان شاهزاده حسين(ع) واقع است.
او از اعاظم متكلمين و اكابر حكماء شيعه بود. علوم اسلامى و فنون ادب را از افاضل علماى قزوين اخذ كرد و فلسفه را از حوزه درس ميرزا رفيعا نائينى بهره مند گرديد رياضيات و هيئت را برمحمدباقر يزدى صاحب كتاب عيون الحساب تلمذ نمود و در حكمت و كلام نبوغ كرد و وحيد عصر خود شد. حرّعاملى متوفى سال 1104 هـ . ق. درامل الامل وى را ازبرجستگان علماى رياضى و فلسفه و ماهر در علوم عربى و حديث وصف نموده است. 42
وى سرسلسله خاندان معروف علمى آل حاج سيدجوادى است.
از آثار فلسفى وى مى توان به حاشيه اى بر شرح اشارات خواجه نصيرالدين طوسى
تعليقات و حاشيه اى بركتاب شفا رساله اى در علم خدا رساله اى در توحيد حاشيه اى بر حاشيه خضرى اشاره كرد.
24. سيدمير محمدابراهيم بن محمد معصوم بن محمدفصيح بن ميراولياء حسينى قزوينى متولد سال 1069 هـ . ق. و متوفى در شعبان سال 1149 هـ . ق. او پس از وفات در مقبره خانوادگى خود جنب آستانه شاهزاده حسين به خاك سپرده شد.
جامع فنون اسلامى و از اكابر علماى معقول و منقول اديب و شاعر. علوم عقلانيه را از پدرش ميرمحمدمعصوم قزوينى و آقاجمال خوانسارى و ديگران اخذ كرد. شيخ عبدالنبى قزوينى در تتميم امل الامل به شرح حال وى پرداخته و او را جامع علوم و فنون اسلامى وصف كرده است. 43
رساله اى در البداء تحقيق العلم الالهى ديوان شعر به عربى و فارسى مجموعه اى رسائل در فلسفه و حكمت از جمله آثار فلسفى وى هستند.
او ضمن به دست گرفتن كرسى تدريس و فتوا در قزوين داراى رياست تامه و زعامت عامه نيز بود.
25. شيخ ملامحمدنعيم فرزند شيخ محمدتقى بن شيخ محمدجعفربن شيخ محمدكاظم طالقانى قزوينى معروف به ملانعيما.
او از مشاهير فلاسفه شيعه و اعاظم متكلمين اماميه بود و بعد از سال 1181 هـ . ق. وفات كرد.
حكمت و فلسفه را ازمحضر پدرش درقزوين اخذ كرد وسپس سالها ازحوزه درس ملامحمد صادق اردستانى متوفى سال 1134 هـ . ق. و بهاءالدين محمدمعروف به فاضل هندى متوفى سال 1137هـ . ق. و ديگران بهره گرفت. او در فلسفه نبوغ عظيم كرد و به اوج خود در حكمت و فلسفه نائل آمد. وى به هنگام حمله محمود افغان به اصفهان در سال 1135 هـ . ق. مرارتهايى كشيد و جمعى ازخويشاوندان او قتل و عام شدند و سپس به قم پناه برد.
از آثار فلسفى وى اصل الاصول در مباحث وجود و توحيد ذات چاپ شده است.
كتاب العروه الوثقى فى امامه ائمه الهدى دركلام به نسخه خط مولف در كتابخانه موقوفه ملامحمدصالح برغانى در كربلا مقدسه موجود است. شرح المطالع الجبر و التفويض كتاب القضاء و القدر و شرح اشارات از ديگر آثار او هستند.
فرزندش شيخ ملامحمد تقى كه هم نام جدش بود از فلاسفه بزرگ قزوين و سرسلسله آل حكمى در اين شهر بود.44
26. شيخ محمدتقى فرشته فرزند شيخ محمد جعفربن شيخ محمدكاظم طالقانى قزوينى متوفى رمضان سال 1186هـ . ق. از اعلام فلاسفه و اعاظم علماى اماميه.
او حكمت و فلسفه را از حوزه درس پدرش شيخ محمدجعفر فرشته و ميرزاحسن بن عبدالرزاق لاهيجى متوفى سال 1121 هـ . ق. اخذ كرد و توانست كرسى تدريس فلسفه و فقه و اصول را در قزوين به خود اختصاص دهد او از ائمه فتوا و تقليد بود.
از آثار فلسفى اوست حواشى محققانه بر اسفار ملاصدراشيرازى و حواشى بر شرح تجريد قوشچى و بعضى رسائل فلسفى و عرفانى كه عمق فكر و تبحر او را در فلسفه مى رساند.
وى پدر ملانعيما طالقانى صاحب كتاب اصل الاصول و ملامحمد ملائكه متوفى سال 1200هـ . ق. مى باشد.
27. شيخ ملامحمد ملائكه برغانى فرزند شيخ محمدتقى فرشته طالقانى قزوينى متوفى سال 1200هـ . ق. حكيم متأله فيلسوف متبحر از اعاظم علماى عصر خود.
حكمت و فلسفه را از شيخ اسماعيل معروف به خواجوئى متوفى سال 1173 هـ . ق. اخذ كرد و در علوم عقلى نبوغ عظيم نمود و نيز رهبرى و زعامت دينى و كرسى تدريس قزوين را به خود اختصاص داد.
او در حدود سال 1165هـ .ق. طى يك مناظره در حضور علماى فريقين: اخبارى و اصولى شيخ يوسف بحرانى صاحب حدائق را محكوم نمود.
وى سرسلسله آل برغانى در كربلاء مقدسه و قزوين است و داراى مولفاتى در فلسفه و فقه مى باشد. فرزندش شيخ محمد صالح برغانى حائرى متوفى سال 1271 هـ .ق.
برادر شهيد ثالث در كتاب خود موسوعة البرغانى فى فقه الشيعه در باب لباس المصلى از كتاب فقهى وى نقل مى كند.45
از آثار فلسفى وى مى توان به حواشى نفيسى بر الاسرارالخفيه علامه حلى و حواشى بر اشارات شيخ الرئيس اشاره كرد.
آغاز و پايان اخباريه در قزوين
چنانكه ذكر شد پس از تجديد حيات اخباريه در عصر صفويان كه به واسطه حمله بى رحمانه شاه عباس اول عليه مدارس فلسفى در قزوين حاصل شد اخباريه توانست در زير سايه شمشير صفويان به پيروزى در مقابل فلاسفه دست يابد.
قدرت آنان پس از ظهور محمدامين استرآبادى متوفى سال 1033 هـ . ق. كه دعايم اخباريه را استوار كرد در عصر ملاخليلا قزوينى(اخبارى تندرو) متوفى سال 1089 هـ .ق. به اوج خود رسيد. به طوريكه شهر قزوين عملاً به دو قسمت شرقى و غربى تقسيم شد.
فاصله بين اين دو قسمت رودخانه بازار بود كه در قسمت شرق آن پيروان اصوليه سكونت داشتند و در قسمت غربى اخباريه زندگى مى كردند.46
در اين زمان جمود فكرى و تعصب اعمى حتى بر فضلا و متدينين اخباريه حكم فرما شده بود و طلاب علوم دينى آنان متجاهر به تعصب و جهل بودند بگونه اى كه هرگاه مى خواستند مولفات و كتب اصوليين را به دست گيرند آنرا با دستمال حمل مى كردند تا دست آنان با جلد خشك كتاب تماس نداشته باشد و نجس نگردد.47
اخباريه علماى اصوليين را به علماى ماوراءالنهر لقب داده بودند و اين اسم و لقب به معناى كافر و ملحد و مهدور الدم بود.
اجتماع اخباريه از دو طبقه ارباب و رعيت تشكيل يافته بود. در بين مردم عوام جهل و اعتقاد به خرافات و مغيبات آنچنان حاكم بود كه هرگاه شخصى از آنان مريض مى شد از طريق طب دعائى سعى در معالجه داشتند و هرگز به عقاقير طبى و درمان از طريق دارو عمل
نمى كردند.
حمله به اموال و كشتار اصوليين بعنوان يك امر عادى در ميان آنان رواج داشت.
اين حالت در قزوين حكم فرما بود تا اين كه در حدود سال 1165 هـ .ق. شيخ يوسف بحرانى صاحب حدائق متوفى سال 1184 از علماى مشهور اخباريه وارد قزوين شد.
او در بدو ورود مورد استقبال گرم اخباريه قرار گرفت و در قسمت غربى قزوين بين انصار و طرفداران و پيروان خود منزل كرد.
پس از ورود او به قزوين علماى خاندان آل طالقانى كه رهبرى مذهبى اصوليين را در دست داشتند به ديدار صاحب حدائق رفتند و بدين ترتيب زيارت و بازديد بين فريقين انجام مى گرديد.
در اين ملاقاتها مناظرات مباحثات و جدال علمى بين اخبارى و اصولى انجام مى شد. به طورى كه در آخرين اين ملاقاتها ملامحمد ملائكه متوفى سال 1200هـ .ق. در منزل خود و در حضور جمع كثيرى از علماى فريقين اخبارى و اصولى پس از يك مباحثه و مناظره طولانى با شيخ يوسف بحرانى زعيم اخباريه او را مجاب نمود.
شيخ يوسف بحرانى كه قبلاً از علماى تندرو اخباريه بود پس از اين مجلس از علماى ميانه رو اخباريه شد.
اين منظره سر وصداى عظيمى در قزوين به راه انداخت و مورد بحث و جدال مجالس فضلا و خواص فريقين شد كه شيخ يوسف بحرانى توسط ملامحمد ملائكه مجاب و محكوم شده است.