امامت شناسی (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امامت شناسی (2) - نسخه متنی

سید محمد انجوی نژاد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امامت شناسي (2)

حجت الاسلام سيد محمد انجوي نژاد

در جلسه دوم از بحث امام شناسي هستيم . در جلسه قبل خدمتتون گفتيم كه حالا كه مي خوايم به زيارت امام رضا (ع) بريم ، چقدر خوب هست كه بدونيم امام رضا (ع) كيه ؟ و همة ائمه (ع) . كلهم نور واحد امام رضا رو اگه بشناسي ، حسين (ع) رو شناختي ، امام حسين (ع) رو اگه بشناسي ، امام حسن مجتبي (ع) رو شناختي ، امام مجتبي (ع) رو اگه بشناسي ، مادرشون فاطمه (س) رو شناختي . اينها رو كه بشناسي ، جدشون رسول خدا (ص ) رو شناختي . همه نور واحد هستند . لذا گفتيم كه زيارت جامعه كبيره ،‌ جزء زيارتهايي هست كه توي حرم خواهيم خوند . و وارد شده كه اين رو توي حرم بخونيد . و از نظر سند اثبات شده كه زيارت جامعه از لبان مبارك امام هادي (ع) خارج شده . يعني يكي از مستندترين زيارات ما ، زيارت جامعه كبيره است و دومين زيارت هم ، زيارت امين الله . انشاءالله زيارت جامعه كبيره رو تا قبل از سفر مشهد باز خواهيم كرد . كه ببينيم چه امامي داريم ؟ و بعد هم انشاءالله امين الله رو .

در جلسه قبل ، از مهرباني امام (ع) خدمتتون گفتم . اين جلسه از اول زيارت جامعه شروع مي كنيم تا هرجا كه برسيم . انشاءالله .

السلام عليكم يا اهل البيت النبوّه اهل بيت به كي مي گن ؟ يعني فقط به پيغمبر ( ص) و سيزده معصوم بعد از ايشون اهل بيت (ع) مي گن ؟ مي فرمايند : ما دو نوع اهل بيت (ع) داريم . يكي اهل بيت انتسابي و يكي هم اهل بيت اكتسابي . يعني چي ؟ يعني يه كساني از نظر نسبت به پيغمبر (ص) وصل مي شن . مثل حضرت زهرا (س) و فرزندان ايشون . اما اهل بيت اكتسابي چه كساني هستند ؟ يه عده هستند ، اينقدر لياقت دارند كه جزء اهل بيت پيامبر (ص) مي شن . اين لياقت تا امام دوازدهم يه دفعه متوقف مي شه ديگه از اونجا به بعدش رو خود اهل بيت (س)‌بايد بگن كه ايشون جزء اهل بيت ما هست . يعني ما حتي اگر سيد باشيم ،‌ جزء اهل بيت نيستيم ، مگر اينكه بر ما انگشت صحه بگذارند و بگن : ايشون هم سيد هست و هم لياقت داره جزء اهل بيت باشه .

مي فرمايند : السلمانُ مِنّا اهل البيت ( سلمان از ما است ) خُب اين سلمان از نظر رگ و ريشه كه فارس بود ، پس از نظر انتسابي جزء اهل بيت (س) نيست ، بلكه جزء اهل بيت اكتسابي هست . يعني خودش به يه درجه اي از لياقت رسيده كه جزء اهل بيت (س ) شده . بعضي ها هم هر دو رو دارند ، هم انتسابي جزء اهل بيت (س) هستند و هم اكتسابي . نمونه بارزش ، سيزده معصوم (ع ) .

و موضِعه الرساله اين هم مشخصه . پيغمبر (ص) هرچي داره ، اينها تموم كردند . محل قرار دادن رسالت خداوند در بين اهل بيت (س) هست .

و مختلف الملائكه يعني كساني كه ملائكه به اونها رجوع مي كنند . براي چه چيزهايي رجوع مي كنند ؟ آقا ! توي همه چيز . ملائكه مشكل دارند ، مي يان خدمت اميرالمؤمنين (ع) ، مشكل دارن ، مي يان سراغ امام حسين (ع) ، مشكل دارن ، مي يان خدمت امام زمان (عج) ، ملائكه هر گرفتاري داشته باشند ، از راه اهل بيت (س) وارد مي شن . خودش توي عرشه ، بغل دست خداست ولي بلند مي شه مي ياد روي كره زمين ، مي گه : علي جون ! من اين مشكل رو دارم .

جابربن عبدالله انصاري از راويان ثقه ما هست ، از امام صادق (ع) سؤال كرد : آقا جان ! شما ملائكه رو مي بينيد ؟ حضرت خنده اي كردند ، فرمودند : مي بينيم ؟! جابر ! بعضي وقتها ملائكه مزاحم تكيه دادن ما مي شن . مي خوايم تكيه بديم مي بينيم ملائكه پشت سرمون نشستند ! جابر ! وقتي ما داريم راه مي ريم اينقدر ملائكه ازدحام دارند ( براي دست بوسيدن و پا بوسيدن ما ) ما براي راه رفتن مون مشكل داريم . جابر ! ملائكه آب مي خوان بخورن ، مي يان از ما اجازه
مي گيرن .

مگه الكيه ؟! مگه مثل ماها هستن ؟ حالا مي رسيم به اينجا كه همه كارها بايد از راه اهل بيت (س) باشه . همه كارها ! آب مي خواي بخوري ، چي بايد بگي ؟ يا حسين فاطمه ( س)‌! مي خواي از زمين بلند شي . يا علي ! مي خواي غذا بخوري ، هر كاري مي خواي بكني ، يه ذكر از اهل بيت (س) بايد بگي . راهش اينه . لذا ملائكه كه از اشتباه و گناه معصوم هستند ، حتماً اين راه رو رعايت مي كنند . محاله يه كاري بخوان بكنند ، با اهل بيت (س) هماهنگ نباشه . ( و مختلف الملائكه )

و معدن الرحمه اين معدن الرحمه رو جلسه قبل گفتم كه چقدر رحمت امامان عجيبه . اصلاً معدنشه . هر كي مي خواد رحمت ببينه ، بايد از اين معدن استخراج كنه . آقا ! تا حالا ديديد كه كسي طلا رو از معدن مس استخراج كنه ؟! نمي شه . لذا معدن رحمت ، امامان (ع) هستند . مادر مي خواد به فرزندش رحمت كنه ،‌ رحمتي كه ابراز مي كنه از ناحيه رحمت اهل بيت (س) هست . يك حيوان كه مي خواد به فرزندش محبت كنه ،‌ محبتي كه داره ، از رحمت و محبت اهل بيت (س)‌گرفته شده . اصلاً رحمت و محبتي در جهان نيست ، كه منشأ و ريشه اش ، اهل بيت سلام الله عليهم اجمعين نباشند . خيلي عجيبه !

و خُزان العلم و منتهي الحلم هرچي علم توي جهان هست ، از فيوضات اهل بيت (س) هست . آيه اي در قرآن داريم با اين مضمون : علمي كه در سينه ها نهفته است و در كتاب خدا هست ، هيچ كس تأويل و تعبير و تفسير و تشريح اين رو نمي داند مگر خداوند تبارك و تعالي و رسولش و راسخان در علم . راسخان علم يعني كساني كه مي دونند قرآن چي گفته .

در روايت داريم : قرآن يك ظاهر داره و يك باطن . باطنش 70 باطن داره . هر هفتاد باطن ، براي خودش 70 باطن ديگه داره . والعصر ، انّ الانسان لفي خُسر قسم به عصر ، انسان در ضرره . مي گن : اين هفتاد تا باطن داره . هر باطن ، خودش هفتاد تا باطن ديگه داره . با يه ماشين حساب ، مي تونيد حساب كنيد ببينيد چند تا باطن مي شه ؟ 4900 تا ! هر آيه 4900 تأويل داره ، ما شايد فقط دو تا از اين تأويلها رو بدونيم . بقيه اش دست كيه ؟ اون لحظه اي كه مي ياد بر بام كعبه . . . . !! مي فرمايند ، اون وقت هست كه مي فهمند قرآن چي گفته .

امام صادق (ع) هم فرمودند : راسخون في العلم كه در قرآن اومده ، ما هستيم . ماها مي دونيم علم چي گفته ؟ آقا ! چقدر مردم زمان امام علي (ع) ، مردمان بي شعور و بدي بودند . علي (ع) روي منبر مي نشينه ، مي گه‌ : آي مردم ! از زمين ، از كرات ، از كهكشانها ، هركي هر سؤالي داره بپرسه ( تا حالا 125 ميليارد كهكشان كشف شده ، فعلاً ! آقا ما توي اين درگاه چي هستيم ؟ هيچي ! خيلي براي خودمون اهميت قائليم . 125 ميليارد كهكشان ! اصلاً خدا ما رو قاطي آدم حساب مي كنه ؟ )

حضرت فرمود : هركسي ، هر سوالي داره بپرسه . طرف بلند شد گفت : آقا ! موهاي ريش من چند نخ هست ؟ !

خاك بر سرت كنند ! خُب يه سؤال مي كردي ببيني دواي سرطان چيه ، تا ما حالا اينقدر گير نبوديم . والله ! مي تونستند بپرسند . اهل بيت (س) كه در جواب دادن بخل نمي ورزيدند . سائل درست و حسابي نبود . كسي نبود سؤال درستي بكنه . ما الان خيلي سؤالهاي عجيبي داريم ، اي كاش بودند ، چقدر راحت حل مي شد .

خُزّان العلم خزينه هاي علم اند . خُب چه علمي ؟ علم ظاهري و علم باطني . علم باطني يعني چي ؟ يعني هر جا باشي ، آقا مي دونه چكاره اي . مي دونه ! پات رو گذاشتي توي حرم امام رضا (ع) ؟ نذاشتي ؟ اينجا نشستي ؟ هر جا باشي آقا مي دونه . مي فرمايند : ما از پرونده هاي شيعيان مون خبر داريم . ( كي ؟ وقتي كه گناه كرديم ؟ نه ! ) از اون لحظه اي كه توي رحم ، نطفه شون بسته شد و جزء شيعيان ما منظور شدند ،‌ ما مي دونيم چيكاره خواهند كرد ؟ تا آخرش رو خبر داريم .

گرچه ما يادمون بره و با پررويي بريم جلوي حرم بايستيم و بگيم يا امام رضا ! اين رو بده ، اون رو بده . ولي اون مي دونه ما چيكار كرديم . يادش نمي ره . ( و خزان العلم )‌

و خزان العلم ، و منتهي الحلم ببينيد ، پشت سر هم اومده ، با اين كه علم دارند ، نهايت صبر و بردباري رو هم دارند . اصلاً به روي ما نمي ياره . چه گنهكاراني بودند كه قيافه هاشون داد مي زد كه چكاره هستند ، مي رفتند پيش اهل بيت (س) ، اهل بيت (س) تحويلشون مي گرفتند . مي گفتند : خوش اومديد . چه آدمهاي بدي هستند ، مي رن توي حرم امام رضا (ع) ، يه قطره اشك مي ريزند ، آقا حاجت شون رو مي ده . ( و منتهي الحلم )

و قاده الامم آقا ! شما اولياء ، برترين ها ،‌ بزرگترين ها و پيشوايان همه امتها هستيد . يعني چي ؟ يعني اهل بيت (س) فقط مال ما مسلمونها و شيعيان كه نيستند . امت قبلي ، امتهاي سابقه ، هر كي تو اين دنيا و كره خاكي ، همه 125 ميليارد كهكشاني كه تا الان كشف شده ، تا اونهايي كه كشف نشده ، همه و همه ، اولياء شون ، دوازده امام (ع) هستند و فاطمه (س) و پدر فاطمه (س ) .

لَولاكَ لما خلقْتُ الْافلاك ( افلاك ! نه فقط زمين . ) اگه تو نبودي ، افلاك رو خلق نمي كردم . يعني اهل بيت ( س) فقط براي ما اهل بيت (س)‌ نيستند ،‌ براي جن و انس و كرات ديگه و همه و همه ، هستند . همه اينها يه فاطمه (س) دارند ، يه حسن (ع) دارند ، يه حسين (ع) دارند و . . . چقدر زيباست اين زيارت جامعه . ( و قاده الامم )

وَ اَوْلياء النِعَم هر كي بخواد يه نعمتي بگيره ، بايد امام حسين (ع) امضاء كنه . ولي نعمتها هستند . يعني نمي شه يه خوبي و يه نعمتي به ما برسه و حسين (ع) و فاطمه (س) زيرش رو امضاء نكنند . محاله . بايد امام رضا (ع) امضاء‌كنه . دلت رو به در خونه اين و اون خوش نكن . بايد امام رضا (ع) امضاء كنه . ولي نعمتها هستند . ببينيد داريد كجا مي ريد ؟ ببينيد در خونه چه كسي داريد مي ريد ؟ ببينيد چه درياييه ؟! ببينيد چه قدرتي دارند اهل بيت (س ) .

الكي مي ره روبروي حرم مي ايسته ، مي گه : قربون كبوتراي حرمت ، گريه اش رو مي كنه و برمي گرده ! خُب قربون كبوتراش بشو ، قربون سنگ فرشش هم بشو . قربون كاسه هاي سقاخونه اش هم بشو ، قربون جاروهاي خادمهاش هم بشو ، قربون خاك پاي زائراش هم بشو ، ولي بدون كيه . ( و اولياء النعم )‌ نمي شه تا شما اجازه نداديد ، نعمتي به ما برسه . شما بايد اجازه بديد . نعمتها همه دست شماست .

السلام علي ائمه الهدي و مصابيح الدجي و اعلام التقي ، ائمه الهدي هدايت ! چقدر گريه مي كني ؟ چقدر توبه مي كني ؟ اينكه صرف به در خونه خدا بري و مدام توبه كني و گريه كني ، تا اهل بيت (س) نباشند ، نمي شه . ( ائمه الهدي ) امامان هدايت ، اينها هستند . يعني بايد اينها اجازه بدن ، اينها بايد بخوان . اينها بايد انگشت روي تو بذارن . بگن : خدايا !‌ ما اين رو انتخابش كرديم ، اين ، مال ماست . امام رضا (ع ) بايد بپسندتت . برو خودت رو در خونه امام رضا (ع) لوس كن . بگو : آقا ! ما شنيديم شما بايد بپسنديد . سينه هايي كه داري مي زني ، ذكره . الكي نيست . اينقدر حسين ، حسين بگو تا بالاخره جوابت رو بده . خودت رو لوس كن . يه دونه حسين (ع)‌گفتن ، يه ذكره . مثل صلوات مي مونه . صد تا حسين (ع) گفتن ، صد تا ذكره . وقتي سينه مي زني ، يعني توي قلب من هستي . پيرهنت رو در آوردي ، يعني حسين جان ! خودم رو از همه چيز خلاص كردم . با ذلت و مذلت دارم مي يام در خونه تو . لباس مذلتم رو در آوردم . آقا ! ديگه كجا پيرهن رو در مي يارن ؟ مگه پيرهن در آوردن مستحبه ؟ بله ، مستحبه . بعضي جاها واجبه . كجا ؟ شما وقتي مي ري مكه چكار مي كني ؟ مگه موقع احرام پيرهنت رو در نمي ياري ؟ جزء واجباته ، اگه در نياري حج تو باطله . براي چي ؟ براي اينكه مذلتت رو نشون بدي ، بگي حتي قيد پيرهن هم ندارم . راحت نشستم در خونه ات سينه مي زنم . حسين (ع ) ! حسين (ع ) !

يهدي من يشاء ( هر كسي رو بخواد هدايت مي كنه ) از چه طريق ؟ ائمه الهدي اينها هستند كه امامان هدايت هستند .

وَ ذَوي النُهي و اُولي الهجا هر دوي اين عبارت به معناي صاحبان عقل هست . هم ذَوي انُهي يعني صاحبان عقل و هم اولي الهجا ، پس چرا دو بار تكرار كرده ؟ يه نكته ظريف داره . اولاً عقل ، قوه اي هست كه ماها رو از گناه دور مي كنه . عقل ذاتاً از زشتي متنفره . هيچ گناهي با عقل جور در نمي ياد . يه بار مي گه : ذَوي النُهي يعني صاحبان عقلهاي دنيايي ، يعني اگه دنيا رو هم مي خواي ، اينها عقلش رو دارند . لذا امام فرمود : اگه دنيا رو مي خواي ؟ نماز شب بخون ،‌آخرت رو مي خواي ، نماز شب بخون . يعني براي دنيا هم برنامه ريزي مي كنند . ربنا آتنا في الدنيا حسنه ذوي النهي اشاره به عقلهاي دنيايي مي كنه . و اُولي الهجا اين هم عقل آخرتي هست . يعني اهل بيت (س) هم براي آخرت ما فكر دارند ، برنامه دارند ، دستو ردارند و هم براي دنياي ما .

وَ كَهْفِ الوَري وَ وَرَثَه الانبياء وَ المثل الاعلي و دعوه الحسني و حجج الله علي اهل الدنيا و الاخره و الاولي ( كهف ) يعني پناهگاه . وقتي مي گن اصحاب كهف يعني كساني كه به غار پناه آوردند . كهف الوري يعني شما پناهگاه مردم هستيد . والمثل الاعلي خداوند براي خلقتش يه مثال زده ، گفته : آقا ! من توي خلقتم ، همه هنر خداييم رو به كار بردم ، بهترين نوع آدم رو خلق كردم . كي ؟ ( والمثل الاعلي ) اهل بيت (س ) !

هُم‌ْ فاطمه و ابوها و بعلها و بنوها فاطمه (س) و پدر فاطمه (س) ، فاطمه (س) و شوهر فاطمه (س) ، فاطمه (س) و بچه هاي فاطمه (س) ، اينها مثل اعلاي من هستند . ديگه بحث نكنيد . دنبال كس ديگه اي نگرديد . همين ها هستند . و المثل الاعلي

يه آيه اي در قرآن داريم كه در اون اشاره اي به مثل اعلي شده . ( آيه 35 سوره نور ) ما دو نوع تفسير داريم ، يكي تفسير ظاهري هست ، كه با حكمت و فلسفه تفسير مي كنند . يه تفسير داريم بهش مي گن تفسير جري . اين تفسير ، اشارات و تمثيلاتي هست كه قرآن يه جوري بهش اشاره كرده ، منتهي ماها ، نمي تونيم بفهميم . مگر اينكه اهل بيت (س ) باز كنند . اين آيه 35 سوره نور يكي از بهترين آيات در تعريف اهل بيت (س)‌ هست و خيلي هم عجيبه . امام صادق (ع) اين رو باز كردند .

آيه 35 سوره نور مي فرمايد : الله نور السموات و الارض ، مثل نوره كمشكوه فيها مصباحٌ المصباح ، في زُجاجه الزجاجه كاَنّها كوكب الدرّيٌّ يوقد من شجره مباركه زيتونه لاشرقيه و لا غربيه يكاد زيتها يضي ءُ و لو لم تمسسه نارٌ نور علي نور يهدي الله لنوره من يشاء و يضرب الله الامثال خداوند مثال زده .

حالا ببينيم امام صادق (ع) اين آيه رو چطوري تفسير مي كنند . خداوند نور آسمانها و زمين است ، مثل نورش ، مشكوه هست . ( مونث ) امام صادق (ع) فرمودند مشكوه مادر ما فاطمه (س) است . در اين مشكوه يه چراغ و روشنايي هست ،‌ امام صادق (ع) باز فرمودند : اين روشنايي امام حسن مجتبي (ع) هست . ( فيها مصباح المصباح‌) دو تا مصباح پشت سر هم آورده ، مصباح اول ، امام حسن مجتبي (ع) هست و مصباح دوم ، امام حسين (ع) هست . اين چراغ ها توي يه نوري هست كه اون نور توي يه نور ديگه هست ، مانند ستاره اي درخشان . ( اين نور فاطمه (س) است . )

‌ في زجاجه الزجاجه به فاطمه (س) مي گيم : السلام عليكِ و علي بعلِكِ و بنيك و سر المستودع فيك ، اين سر فاطمه (س) است . ( زجاجه الزجاجه )

يعني تماماً نور هست . نور خداوند داره تقسيم مي شه . مثل اعلاش كيه ؟ مشكوه ( فاطمه (س) ) ، فيها مصباح المصباح ( امام حسن (ع) و امام حسين (ع) ) اينها كجا هستند ؟ ‌ فيها زجاجه الزجاجه ( در نوري هستند كه اون نور خودش در يه نور ديگه هست ) كاَنّها كوكب الدرّي ( مانند ستاره اي درخشان ) يوقد شجره مباركه ( اين ستاره درخشان از شجره مباركه نشأت گرفته ، امام صادق (ع) مي فرمايند شجره مباركه حضرت ابراهيم (ع) است . ) زيتونه لاشرقيه و لا غربيه ( در عرب به نور مي گن : زيتون ، نوري هست كه نه نصراني هست ، نه يهوديه ) يكاد زيتها يضي ءُ ( به زودي نورش مي رسه ، ـ اَلَيْسَ السّاعه بِقريب ؟ فكر نمي كنيد امام زمان (عج ) مي ياد ؟ به زودي نورش مي رسه ـ و لو لم تمسسه نار ( وقتي كسي به اينها متوسل بشه ، هيچ آتشي بهش نمي رسه ) نورٌ علي نور ( يكي بعد از ديگري مي يان . اولين نور : علي (ع) ، دومين نور : امام حسن (ع) ، سومين نور : امام حسين (ع) ، چهارمين نور علي النور : امام سجاد (ع) پنجمين نور علي النور : امام باقر (ع) ، ششمين نورعلي النور : امام صادق (ع) ، نور علي النور : امام كاظم ، نور علي انور : وجود مقدس امام علي بن موسي الرضا (ع) ، و نور علي النور : امام جواد (ع) ، نور علي النور : امام هادي (ع) ، نور علي النور : امام عسكري (ع) ، تا كل نور بر بام كعبه بياد و انشاءالله همه با هم ببينيم : امام حجت بن الحسن العسكري (عج )‌ !

خُب اينها چكار مي كنند ؟ خداوند با اين نورهاست كه هر كي رو دوست داشته باشه هدايت مي كنه . با اين نورها . و يضرب الله الامثال ( خداوند به همين ها مثل زده )

ادامه جامعه كبيره

و المثل الاعلي ، و الدعوه الحسني به به ! اين زيارت جامعه رو وقتي آدم مي خونه بال در مي ياره ! اين سري كه به حرم رفتيم انشاءالله با يه حال ديگه اي بخونيم . پنج قسمتش كن ، هر روز يه قسمتش رو بخون .

وَ حُجَجِ الله علي اهل الدنيا و الآخره و الاولي اينها حجتهاي خداوند هستند بر اهل دنيا و آخرت . يه والاولي هم داره ، ببينيم والاولي چه كساني هستند ؟ مي فرمايند : اشاره هست به عالم ذر . يه زماني قبلاً ماها با اينها آشنا بوديم ، لذا براي همين هست كه از بچگي مهر حسين (ع) در دلمون هست . قبلاً‌ ما اينها رو ديديم . ما ديديم شون ، چه بد شد ما قيافه فاطمه (س) و امام حسين (ع) رو يادمون رفت . ولي بودند و ما ديديم شون ، از همون بچگي ، سه چهار سالگي ، بچه شيعه ها عشق حسين ( ع) توي دلشون خونه كرده . اصلاً محرم كه مي ياد ، تمام عشق شون محرمه . منتظرند كه زودتر بياد . زودتر آدم راحت بشه ، از دست گناه راحت بشه .

خُب تا اينجاي زيارت جامعه فعلاً كافيه . شايد فكر كنيد اهل بيت (س) فقط براي شفا دادن هستند ، براي گريه كردن هستند ، براي سينه زدن هستن ، يا اهل بيت (س) فقط براي رفع گرفتاري هستن ، نه ، آقا ! هرچي داره به ماها مي رسه از ناحيه اين ذوات مقدسه است ، هرچي خوبي داره به ما مي رسه از ناحيه اين ذوات مقدسه است . هرچي بدي داره از ما دفع مي شه كه خودمون هم خبر نداريم ، از ناحيه اينها داره دفع مي شه . هرچي . تمام پرونده هاي ما دقيقاً بوسيلة اينها بررسي مي شه . تمام كارهاي ما بوسيله اينها قضا و قدرش امضاء مي شه . تمام مشكلات ما بوسيله اينها حل مي شه . اصلاً محاله نفسي ما بكشيم ، مگر به امضاي فاطمه (س) . محاله ما نفسي بكشيم مگر به امضاي اهل بيت (س ) . خيلي عجيبه . مي فرمايد : شما مردم خبر نداريد ، ما چقدر با شماها مأنوسيم .

امام صادق (ع) مي فرمايد : سري از شيعيان ما كه درد نمي گيره ، مگر اينكه سر ما هم درد مي گيره . اينقدر مأنوسند . نيست كسي از شيعيان ما كه گناهي بكنه مگر اينكه ما به جاش توبه كنيم . سريع گريه مي كنيم ، مي گيم : خدايا اينها رو ببخش . نيست از شما كه درد و اَلَمي بهش برسه ، مگر اينكه ما كمكش كنيم تا از اين الم نجات پيدا كنه . همه گره ها دست اينهاست . ماها خبر نداريم . ماها خبر نداريم چقدر مشهوريم . ماها خبر نداريم چقدر ما رو مي شناسند ، ماها خبر نداريم كه چقدر روي كارهاي ما نظر دارند . لحظه به لحظه ، كلمه به كلمه .

آيه 4 سوره انبياء مي فرمايد :

قالَ رَبّي يَعلَمُ القَولَ في السَّماءِ وَ الاَرضِ وَ هُوُ السميع العَليمُ

آقا ! فكر كردي همين جلسه رو خودت پاشدي اومدي ؟ به همين راحتي ؟

مي گن : نمي شه در مجلسي كه براي ما تشكيل شده شركت كني ، مگر اينكه ما دعوت نامه فرستاده باشيم . تا دعوت نامه نفرستيم نمي توني بياي . مي خواد بره مجلس ، يه دفعه سركوچه كارش گير مي كنه . براي همه ما پيش مي ياد . چرا ؟ مي فرمايد : ديگه بعضي از وقتها ما از دست شيعيان مون ذلّه مي شيم ، خسته مي شيم ، ناراحت مي شيم ، مي گيم بابا ! اين اصلاً آدم بشو نيست . هي هر هفته مي ياد ، مي ره اون ورتر ، دل ما رو مي شكنه .

خدمت امام صادق (ع) رسيد ، گناهي كرده بود . حضرت فرمود : شماها به همون كتك خوردن مادرمون فاطمه (س) راضي نمونديد !؟ عرض كرد : آقا ! اين چه حرفيه شما مي فرمائيد ؟! من شيعه شما هستم ، من فداي مادر شما مي شم ، اي كاش من به جاي مادر شما كتك مي خوردم . فرمود : پس چرا اشك مادر ما رو در مي ياري ؟ گفت : آقا ! ببخشيد . فرمود : شماها كه گناه مي كنيد مادر ما فاطمه (س)‌ گريه مي كنه . شما كه گناه مي كنيد دل مادر ما به درد مي ياد . هي داد نزن : مردم مدينه بدن . بگو خودم بدم .

ماها وقتي يكي از دوستان مون گناهي مي كنند ناراحت مي شيم ، اونها كه دارن مي بينن . مي بينن كسي كه دوستش دارن و بهش مهر مي ورزن ، داره دستي دستي براي خودش هيزم جهنم مرتب مي كنه . خُب ناراحت مي شن ، گريه مي كنن . مي گن : اين چرا اين جوري مي كنه ؟ چرا داره خودش رو بدبخت مي كنه ؟

يه پدر و مادر وقتي ببينن بچه شون درس نمي خونه و خودش رو بدبخت مي كنه گريه مي كنن ، اون وقت اهل بيت (س) ، مادر ما فاطمه (س) ، مهربون ترين مادر جهان ، گريه نكنه كه ما خودمون رو دستي دستي داريم توي آتيش مي اندازيم ؟

به همه كارها نظارت دارند . براي اونها كه كاري نداره . همين الان دارن به ما نگاه مي كنن . اين چي داره مي گه ؟ اينها چي دارن گوش مي دن ؟ كي گريه كرد ؟ كي گريه نكرد ؟ كي آشتي كرد ؟ كي آشتي نكرد ؟ كي با ما صحبت كرد ؟ كي صحبت نكرد ؟ كي الكي اومد ؟ كي راستكي اومد ؟ كي راست گفت ؟ كي ريا كرد و دروغ گفت ؟ همه رو مي فهمند . روي تك تك ما نظر دارند . ضمن اينكه منتهي الحلم با اين كه اين ها رو مي دونند در نهايت حلم و بزرگواري هستند .

آقاي انصاريان مي فرمودند : يه مسؤول هيأتي توي تهران براي من نقل كرد ، مي گفت :‌ ما صبح عاشورا سينه مي زديم و گريه مي كرديم ، دو تا جوون لات هم نشسته بودند كنار در ، به سينه زدن ما مي خنديدند . به هم مي گفتن : اينها رو نگاه كن ، سينه مي زنن ! ( و منتهي الحلم ) منِ رئيس هيأت نتونستم تحمل كنم ، با خودم اگر برم به اينها بگم پاشيد بريد ، گم شيد ! اينها لات هستند ، وحشي بازي در مي يارن ، مجلس به هم مي ريزه ، گفتم ، فردا صبح ، اول وقت مي ايستم ، اگه اينها خواستن بيان ، بهشون مي گم . بريد گم شيد ، اين مسخره بازي ها رو هم در نياريد . اينجا هيأت اَبي عبدالله (ع) هست ، خجالت بكشيد . مي گفت : شب خوابيدم . خواب ديدم ، همين مجلس ما توي حسينيه تشكيل شده ، امام حسين (ع) اومدند ، عباس (ع) هم بغل دستشون بود . يه دفتر دست حضرت عباس (ع) بود .

( آقا اينها حساب و كتاب داره ، خدا شاهده ماها نمي فهميم ، مي گه : آقا ! يعني امشب اسم ما رو حضرت ابالفضل (ع) داره مي نويسه ؟ بله مي نويسه . حسن ، حسين ، علي و . . . تك تك داره مي نويسه . دو دقيقه مجلس ابي عبدالله (ع) رو ترك نكن . بعضي وقتها سخنراني كه تموم مي شه ، اينجا نشستيم داريم استفاده مي كنيم ، يه كسي كاري داره ، مي ياد مي گه : آقا ! بيايد بيرون ، من كارتون دارم . مي گم : نه ، بشين توي مجلس استفاده كن .

مي گه : آقا خوب نمي خونه . خُب مگه بايد خوب بخونه كه فاطمه (س) نگاهت كنه ؟ آقا چرت و پرت داره مي گه ! مجلس امام حسين (ع) هرچي مي خواد بگه ، بگه . تو بشين استفاده ات رو بكن . داره انوار الهي مي رسه . همه مجلس ها اين طوريه . هر مجلسي رفتيد بريد بشينيد ، اينها رو داشته باشيد براي خودتون حفظ كنيد . اگر هم مشكل و شبهه اي هست ، بيايد بگيد من براشون جواب دارم ، يه دفعه همه چيز رو رها نكنيد . توي كاروانها بيايد مسائل تون رو بگيد ، هم من و هم بزرگترهاي كانون ، همه توجيه هستند ، ماها ساعتها با همديگه بحث مي كنيم . براي همه حرفها جواب داريم . )

مي گفت : حضرت ابالفضل (ع) يكي يكي داشت اسمها رو مي نوشت ، رسيد به اين دو نفر ، ازشون رد شد . مي گفت : امام حسين (ع) يه نگاهي بهش كرد و گفت : همه رو نوشتي ؟ جواب داد : بله آقا ! امام حسين (ع) گفت : دو نفر رو ننوشتي ! حضرت ابالفضل ( ع) گفت : آقا ! كيا رو ننوشتم ؟ گفت : اون دوتايي كه به سينه زنها مي خنديدند . چرا اسمشون رو ننوشتي ؟ گفت : آقا ! اينها مسخره مي كردند . گفت : بكنند !! ( و منتهي الحلم ) توي مجلس ما بودند يا نه ؟ اسمشون رو بنويس .

آقا ! اسم ما بدها رو هم بنويس . گرچه آدمهاي بي خودي هستيم ، اما بنويس . آقا ! به اشك اين بچه هايي كه گناه نكردند ، اسم ما رو هم بنويس . ماها كه ديگه قلب هامون سياه شده . مي گفت : از خواب پريدم ، گريان . . . ! گفتم : خاك به سر من كنن ، 20 ساله مسؤول هيأت بودم هيچي نشدم ، اين دو تا اومدند ، اسمشون رو نوشتند و رفتن . با خودم گفتم : فردا صبح كنار در مي ايستم ، وقتي اومدن بهشون مي گم : نكنيد اين كارها رو ! عباس (ع) اسمتون رو نوشت . ديگه شما عباسي شديد ! نكنيد اين كار رو ! مي گفت : همين جوري كه منتظر بودم ، ديدم دوتايي دارن مي يان . از سر كوچه ، دوتايي پيرهن مشكي پوشيدند ، بس كه گريه كردند ، چشمهاشون ورم كرده بود ! مي گفت : تا اومدم بگم . . . ، گفتند : حاج آقا ! هيچي نگو ، اون خوابي كه تو ديدي ما هم ديديم . عباس ( ع) اسم ماها رو هم نوشت .

برادر آقاي مؤمني ، آزاده هستند ، تعريف مي كرد : سال آخر ما رو همه جا بردند ، وقتي براي زيارت عتبات عاليات مي رفتيم ، هر جا مي رسيديم ، ما رو مي زدند ، توي حرم امام حسين (ع) مي رسيديم ، ما رو مي زدند ، توي نجف بردند ، ما رو مي زدند ، توي سامرا و . . . هر جا بردند ، ما رو زدند . مي گفت تا رسيديم به حرم حضرت ابالفضل (ع) ديديم اين بعثي ها تازيانه ها رو گذاشتند كنار ، پوتين ها رو در آوردند با ادب ، مؤدب !! گفتيم چي شد ؟ گفتند : اينها توي عالم از يكي مي ترسند . اون هم حضرت ابالفضل العباس (ع) هست . قمر بني هاشمه ! آقا ! چقدر اهل بيت (س) غمها رو برطرف مي كنند ؟ خيلي . مي فرمايد : يا كاشف الكرب عن وجه الحسين باز امام حسين ( ع) كه خيلي ناراحت مي شد ، حضرت عباس (ع) غم هاش رو برطرف مي كرد . عباسه ! اين عباس كيه ؟ چه جوري عباس ، عباس شد . يه رمز داره . اون هم وجود مادري مثل ام البنين بود . تا آدم مادري مثل ام البنين (س) نداشته باشه ، عباس نمي شه . امام علي ( ع) رفت خواستگاري . گفت ابن عباس ! گرچه فاطمه من جانشين نخواهد داشت اما كسي رو براي من انتخاب كن كه بتونه با زينب (س) و حسنين (ع) كنار بياد . گفت : بله ، فاطمه ام البنين ! كسي كه رشادتش در تمام قبيله پيچيده .

همه كارها انجام شد . ام البنين (س) اومد ، يه وقت همه ديدند افتاد به پاهاي زينب ( س) ، گفت : فكر نكني من مثل مادرت فاطمه (س) هستم ، من كنيز تو هستم زينب . . . !

/ 1