از ديگر اصول اصلاحى سيّد جمال الدين مبارزه همه جانبه با استعمار است.ييا دآور شديم كه تهاجم گسترده غرب در قرن سيزدهم هجرى عكس العملهاى متفاوتى را از سوى روشنفكران ومتفكران اسلامى در پى داشتسيّد على رغم پندار منفى گرايان متعصب به تمايز از استعمار قائل بود. از يك سوى اقتباس از علوم و فنون غرب را لازم وواجب مى شمرد پى در پى بيايد واز سوى ديگر سخت ترين وتند ترين حملات راعليه انحرافات فكرى اعتقادى وسياسى غرب داشت. بر همين اساس به نفى وطرد جهان بينى غرب حكم مى كرد و همواره خطر مادّه گرايى و سلطه غربيان راگوشزد وستيز ومقاومت همه جانبه با غرب وغربگرايان رابه مسلمانان توصيه مى كرد.شمّ قوى سياسى سفرهاى مكرّر به شرق وغرب جهان نشست وبر خاست بارجال دينى وسياسى سيّد رابه مرتبه اى بالابرده بودكه اعلى مصداق اين روايت شريف شده بود:(الا وانّ اعقل الناس عبد عرف ربّه فاطاعه وعرف عدوّه فعصاه)1 دشمن وترفندهاى او را به خوبى مى شناخت واستعمار انگليس را كه در آن عصر دشمن شماره يك اسلاميان بود افعى مى دانست كه مسلمانان براى حفظ وبقاى حيات خود بايد با آن مبارزه كنند.2خود در راٌس مبارزان بود. طوفانى بود كه عليه ظلم وستم شرق وغرب مى توفيد:(پادشاهان راروى تخت خودشان به لرزه در آورد)3آرام نداشت. هميشه وهميشه دغد غه نجات مسلمانان را از چنگ اهريمنان روزگار داشت:(او مى كوشيد تا كشورهاى اسلامى را از زير بار سلطه اروپاييان و استعمار بيگانگان نجات دهد.)4اين كار سترگ وگذر از سنگلاخهاى پرحادثه راسيّد بزرگوار در همبستگى بزرگ جهان اسلام مى داشت:( خلاصه تعليمات سيد جمال الدين اين است كه: غرب رقيب وحريف مبارز سرسخت شرق است. وبا همه وسايل مى كوشد تا هر جنبشى راكه مسلمانان براى اصلاح ايجاد مى كنند نابود سازد. از اين روى وظيفه جهان اسلام حكم مى كند كه براى دفاع از هجوم غرب وحفظ موجوديت خود همه جوامع اسلامى متحّد شوند.)5ويلغريد بلنت ونويسندگان فوق همگى بر اين باور ند كه سيّد نهضتهاى كشورهاى اسلامى نقشى اساسى داشته است.6دكتر حميد عنايت 7 استاد محيط طباطبائى 8 استاد محمّد طاهر جبلاوى 9 وبسيارى از نويسندگان ديگر سيّد را مربّى وراهنماى مبارزان راه آزادى وضّد استعمار دانسته اند.
افشاى چهره استعمار
سيّد به خوبى مى دانست كه ورود در مسائل ومبارزات سياسى ـ اجتماعى بويژه مبارزه با استعمار بدون شناخت دشمن مانند ورود به صحنه پيكار بدون سازوبرگ جنگى است. از اين روى وى در مرحله نخست همه تلاش وتوان خود رادر راه شناساندن چهره واقعى استعمارگران و ترفندهاى آنان به مسلمانان به كار گرفت. او حتى واژه استعمار رااستعمار زده مى دانست:(اين استعمار كه از نظرلغت به معنى آباد كردن است ازلحاظ معنى حقيقى واصطلاح به عقيده من مانند اسماء اضداد است. زيرا اين استعمار يعنى استعباد وبنده وبرده ساختن آزادان وآزادگان. وخلاصه استعمار به معنى تخريب نزدكتر است تابه تعمير و عمران.)10بله استعمار در لباس فرشته وباداعيه عمران وآبادانى به سرزمينهاى اسلامى وارد شد ولطمات سنگينى رابر پيكر حيات اجتماعى ومعنوى مسلمانان وارد آورد.به طورى كه بسيارى از ريشه هاى دينى سياسى واقتصادى مسلمانان راقطع كرد. آفت تا اعماق دار الاسلام رسوخ كرده بود. روز به روز بر نفوذ استعمار در كشورهاى اسلامى افزوده مى شد.سيّد در چنين موقعيتى فرياد بر آورد:(يا للمصيبه!يا للرزيه! اين چه حالت است؟ اين چه فلاكت است. مصر وسودان وشبه جزيره برزگ هندوستان را كه قسمت بزرگى را ممالك اسلامى است انگلستان تصرف كرده. مراكش تونس والجزائر را فرانسه تصاحب نموده.جاوه وجزائر بحر محيط راهلند مالك الرقاب گشته. تركستان غربى وبلاد وسيعه ماوراء النهّر وقفقاز وداغستان راروس به حيطه تخير آورده. تركستان شرقى راچين متصرف شده واز ممالك اسلامى جز معدودى بر حالت استقلال نمانده اينها نيز در خوف وخطر عظيم اند.)11آن بيدار گر بزرگ هشدار مى دهد كه اگر در مقابل دست اندازيهاى استعمار نايستند آنان همه قلمرو وسرزمينهاى اسلامى رامتصرف خواهند شد12 چه درست شناخته بود دشمن را. انگليس ترفند باز را كه در هر جنايت واجحافى رد پاى او را به آسانىمى شد ديد به گفتارى گرسنه تشبيه مى كند ومى گويد:(فرو بردن دويست ميليون مسلمان وآشاميدن آب تايمز او را سيراب نكرده است وامروز اين جانور دهان آزمند خود رابيشتر باز كرده است تا سراسر قلمرو مسلمانان از نيل تاجيحون راببلعد.)13روزگار شومى بود. حضور استعمار موجب نا امنى تبعيد عالمان دينى متفكران اسلامى ومبارزان راه آزادى غارت منابع اقتصادى ضعف وعقب ماندگى مسلمانان وتفرقه وجدائى آنان از يكديگر وبالاخره تجزيه كشورهاى اسلامى شده بود.سيّد در نامه اى كه از پاريس به جوانان مصرى مى نويسد پرده از خيانت استعمار برمى دارد وعامل اصلى استعمار را در آن وادى معرفى كند.14او تنها به حرف واعلام درد بسنده نمى كند راه حل ارائه مى دهد وتنها راه حلّى راكه در آن بر هر كار ساز مى داند توسل به زور و نبرد مسلحانه است.15 نبرد مسلحانه با گفتار پيروبى شرم انگليس. آن كه بى شرمانه به تبعيد عالمان دينى هندوستان به جزاير فيليپين واندونزى واسترالياو… دست يازيده بود.به مردم مصر بانگ مى زند: بپا خيزيد واستعمار گر شوم آفرين رااز مصر عزيز بتا رانيد:(اعراب وفلاّحين مصرى بدانند كه انگليس هدفى جزبنده ساختن وبه استخدام در آوردن ايشان همان گونه كه بردگان را استخدام مى كنند ندارد. استعمار گران در مرحله نخست حكمرانان رابه بردگى مى كشند وپس از آن ديگران را.اگر در اخراج دشمنان خويش ازكشور خود كوشش نكنند( هر چند از ايشان انتظارمى رود كه در آن كوشش كنند.) حداقّل از يارى وهمكارى دشمن بر تصاحب سر زمين وكشور خود دست بردارند. آيا مصريان نمى دانند كه جنبش اندكى از آنان در مقابله با انگليسها مداخله ديگر دولتها رادر پى دارد وآن خود وسيله اى است براى نجات ورهايي…)16آن بزرگوار با انتشار اين مقالات بنيان بر افكن ضربات مهلكى رابر پيكر متعفن استعمار وارد آورد. اين مقالات تاثير زيادى در روحيات وافكار ملتهاى مسلمان بويژه مسلمانان هند ومصر گذارد.سيّد در تاثير استعمار در سقوط وتلاش دولتهاى مستقل ومقتدر در تاريخ مى نويسد:(دولتهاى مقتدر سقوط نكردند واز بين نرفتند مگر با دخول بيگانگان به آن كشورها وگماردن آنهابر كارهاى مهّم مملكتى زيرا در تاريخ همه دولتهاى منقرض شده آثارى از دخالت بيگانگان به چشم مى خورد.)17تجزيه ومتلاشى كردن دو قدرت عمده ومقتدر مسلمان: ايران وعثمانى وكنار گذاشتن توفيق پاشا از قدرت 68گواه درستى انديشه سيّد است.