مبارزه با استعمار نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبارزه با استعمار - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خلاصه تعاليم او در اين باب بدين شرح است:

* تعصب دينى نبايد موجب دشمنى با علوم وسبب تنفّر از صنايع وبدايع گردد. بر آنان واجب است كه هر جا فضيلتى و كمالى

و معرفتى ببينند خود را احقّ واولى دانسته ودر به دست آوردن آن تلاش وكوشش نمايند ونگذارند كه مخالفان دين اسلام در فضايل وكمالات بر آنان سبقت گيرند.44

وى خطاب به متعصبانى كه اخذ علوم وتمدن راخلاف ديانت اسلام مى دانند مى نويسد:

(آنها كه از علوم ومعارف منع مى كنند به زعم خود صيانت ديانت اسلاميه رامى نمايند امّا آنها در حقيقت دشمن ديانت اسلاميه هستند. نزديكترين دينها به علوم ومعارف ديانت اسلاميه است وهيچ منافاتى درميانه علوم ومعارف واساس ديانت اسلاميه نيست. امام غزالى در كتاب:(المنقذ من الضّلال ) مى نويسد: آن كه مى گويد: ديانت اسلاميه منافى هندسه وبر اهين فلسفه وقواعد طبيعه است آن شخص دوست جاهل اسلام است ضرر اين دوست جاهل زياده است از ضررزند يقها و دشمنان اسلام…)45

* او تمدن موجود راادامه تمدن سده هاى دوّم تاششم اسلامى دانسته واز اين روى تقسيم علم را به اسلامى وغير اسلامى ناروامى شمرد:

(علماى مادر اين زمان علم رابر دوقسم كرده اند: يكى را مى گويند علم مسلمانان ويكى رامى گويند علم فرنگ. واز اين جهت منع مى كنند ديگران را از تعليم علوم نافعه واين رانفهميده اند كه علم آن چيز شريفى است كه به هيچ طائفه اى نسبت داده نمى شودوبه چيز ديگرى شناخته نمى شود بلكه هر چه شناخته مى شودبه علم شناخته مى شود هر طايفه اى كه معروف مى گردد وبه علم معروف مى گردد وانسانها رابه علم بايد نسبت داد نه علم رابه انسانها. چه بسيار تعجب است كه مسلمانان آن علومى كه به ارسطو منسوب است آن رابه غايت مى خوانند كه گويا ارسطو يكى از اراكين مسلمانان بوده است وامّا اگر سخنى به گاليه ونيوتون وكپلر نسبت داده شود آن را كفر مى انگارند. پدر ومادر علم برهان است ودليل نه ارسطو وگاليله حقّ در آن جاست كه برهان بوده باشد.)46

*سيّد در پاسخ به مخالفان كه مى گفتند: روشنفكران وغربگرايان علوم جديد را در كشورهاى اسلامى ترويج كردند ولى از آن نتيجه اى در خور نگرفتند مى گويد: آنان بدون آمادگى فكرى وذهنى وبدون پرهيز از فرهنگ وجهان بينى غربى وارد عمل شدند واين علوم وفنون راروى پايه صحيحى بنا نكردند وبراى فلسفه كه جامع علوم وقرار دهند علوم جزئى در جايگاه مناسبشان است اهميتى قائل نشدند.47

سيّد براى تحقق اين آرمان يعنى تقويت بنيه علمى وفنى مسلمانان بر امورى پاى فشرد از جمله:

1.اهميّت به فلسفه: وى فلسفه وانديشه فلسفى را مى ستايد و آن رامايه تقويت عقل گرايى وتفكّر برهانى واستدلالى وهمچنين زاينده علوم مفيده ودر نهايت پديد آورنده صنعت وتكنولوژى مى داند. از شيوه تدريس علوم جديد در مدارس مسلمانان انتقاد مى كند وعدم بهره دهى آن رادر عثمانى ومصر پس از شصت سال به اين سبب مى داند كه تعليم فلسفه در آن مدارس وجود ندارد. واگر بود در اين مدّت از فرستادن فرزندان خود به بلادفرنگ واستادى فرنگيان بى نياز مى شدند. مسلمانان صدر اوّل هيچ علمى نداشتند ولى به واسطه ديانت اسلاميه در آنها يك روح فلسفى پيدا شده بود كه به واسطه آن از امورى كه از عالم ولوازم انسانى بحث وگفتگو مى كردند وهمه دانشهايى كه موضوع آنها خاصّ بود از سريانى وپارسى به زبان عربى ترجمه واز آن استفاده كردند.48

2. ترجمه آثار ودر دسترس قرار دادن آنها سيّد ازجمله راههاى انتقال علوم جديد راترجمه آثار علمى به زبانهاى بومى مسلمانان هر منطقه مى دانست. او با تكيه بر تجربه مسلمانان نخستين وغربيان پس از جنگهاى صليبى به متفكران مسلمان توصيه مى كرد كه: آثار علمى گوناگون راترجمه كنند ودر دسترس مسلمانان قرار دهند. سيّد در دين راستا از مسلمانان هند مى خواست كه جمعيتى تشكيل دهند تا آثار علمى جديد را ترجمه ودر اختيار مشتاقان بگذارند تادر سطح دوُل پيشرفته

قرار گيرند.49

وى به مسلمانان هندى كه در دوران سلطه استعمار انگلستان بر آن سرزمين علوم ومعارف رابه بهانه غربى بودن تحريم كرده بودند مى گويد:

(آيا تعجب نمى شود از اين كه علوم جديده عالم رافراگرفته وفنون بديعه كره زمين رااحاطه نموده است وحال آن كه چيزى از آنها كه قابل باشد به زبان هندى ترجمه نشده است).50

سپس در ادامه گفتار فوق براى بهره مندى از علوم وعمومى شدن آن ترجمه آثار گوناگون علمى رابه زبانهاى بومى ومنطقه اى توصيه مى نمايد.51

3.علم در خدمت اسلام:سيّد بر اين نظر بود كه علوم وفنون را بايد مسلمانان درخدمت اسلام وانسانيت قرار دهند و در راه به دست آوردن آن استقلال داشته باشند واز تقليد ووابستگى بپرهيزند.52چرا كه اگر بناست اين صنايع در جهت مقابله با استعمار ودشمنان اسلام به كار گرفته شود نمى تواند با حمايت ونظارت آنها ساخته شود ويا به كار گرفته شود. مسلمانان در برابر تمدن غرب بايد همانند مسلمانان صدر اسلام در برابر فلسفه يونان رفتار كنند. سپس از تكميل ايمان خود به فراگيرى علوم براى رشد وتعالى خود وجامعه بپردازند.مسلمانان در گذشته هنگامى به فراگرفتن طب بقراط وجالينوس وهندسه اقليدس ونجوم بطلميوس وفلسفه افلاطون وارسطو همت گماشتند كه پايه هاى ايمان خود را استوار كرده بودند.مسلمانان امروزى نيز تنها زمانى بايد به فرهنگ وتمدن اروپايى روى آورند كه دين خود رادرست بشناسند توان نقاّدى آن تمدّن راداشته باشند 53 تا سعادت وامنيت همه مردم رادر پى داشته باشد.53.نه اين كه وسيله اى شود براى دستيابى به قدرت وارضاى شهوات و…55

/ 18