بايدها و نبايدهاى مسجد
نويسنده : محمد جواد فتاحى
مقدمه
خداوند متعال جهان را خلقت کرد و انسان را کاملترين مخلوق قرار داد و عبادت را کاملترين وضو براى انسان و نماز را کاملترين عبادات قرار داد و مسجد را کاملترين مکان براي نماز. نماز سرچشمه پاکيهاست. نماز سرچشمه فيض الهى به بندگان سراپا نياز، نماز کلام عاشق است با معشوق، نماز معبود عابد است به درگاه مبدأ، نماز امر به معروف است و نماز ناهى از منکر، نماز رمز انسانيت انسان است و نماز ضمانت نامه انسان بودن و انسان زيستن و انسان مردن است و نماز کاملترين پاسخ به عاليترين نياز انسان است و چه خوش است پاسخ به نياز در بيت بي نياز (مسجد) اقامه گردد. مسجد که پايگاه امن الهى است مسجد که محبوبتر از بهشت جاويد است مسجد که سنگر است در مقابل تهاجم شياطين و مسجد سنگر است در مبارزه با شياطين و هواها و هوسها، در سنگر است که مي توان به دشمنان حمله برد و غرور تکبر و ريا، اخلاقهاى ناپسند را قلع و قمع کرد. در سنگر مسجد است که مي توان دسته جمعى بر پيروزي هاى بزرگ ظفر يافت و قله لقاء الى الله را فتح کرد. و مسجد است که اگر مکانى بهتر از آن بر روى زمين بود خداوند آنجا را براى بيت خود بر مي گزيد و مسجد تنها معبدى است که معبود نيست و تنها معبدى است. سؤال: ولى سؤال اين است که مساجد ما با اين همه اهميت و ارزش آيا نقش خود را ايفاء مي کنند يا خير. اگر خير پس مسئول کيست، مقصر کيست و تقصير چيست؟ سنگر بدون رزمنده در آن جز سنگ و چوب و خاک چيز ديگرى نيست آيا مساجد ما چون سنگر بدون سنگر رزمنده مانده اند يا خير. اما حقيقت اين است که آنان که طبق آمار و ارقام برآورد شده است حضور مردم در مساجد و جماعات آنچنان که زيبنده و شايسته يک کشور اسلامى و يک حکومت اسلامى بايد باشد نيست.زيرا بيش از نيمى از مساجد کشور ما بدون استفاده است و تعدادى هم که مورد استفاده است با استقبال خوبى از طرف مردم برخوردار نيست. به نظر مي رسد چنانکه در پيشبرد يک جامعه مترقى تلاش مي شود فرهنگها بالا رود مثل فرهنگ کتابخواني، فرهنگ ورزش کردن فرهنگ استفاده از وسائل عمومي، فرهنگ احترام به قوانين رانندگي، فرهنگ استفاده از منابع طبيعى و صدها فرهنگ ديگر، بايد در يک کشور و حکومت اسلامى جديت شود در فرهنگسازى حضور مردم در مساجد. در اينجا چند نکته را بايد مورد توجه قرار داد که شايد بتوان کليه حل اين مشکل را در اين دو نکته جستجو کرد. اولاً اينکه اگر از کسانى که در مساجد حضور پيدا نمي کنند سؤال شود که چرا در مساجد حاضر نمي شوند اکثراً جواب قانع کننده اي نمي دهند و حتى جوابى پيدا نمي کنند که بدهند از اين پاسخها مي توان به اين نکته پى برد که آن عاملي و ويروسى که به جان مردم افتاده است آن بي توجهى يا کم توجهى مردم به اين مسأله است. و تنها اين مسأله نيست بلکه دهها مسأله شرعى ديگر و يا مسائل غير شرعي. خيلى از مردم به مسأله نماز بي توجهند، به مسائل روزه و خمس بي توجهند. خيلى از مردم به مسائل محيط زيست بي توجهند. وقتى از يک دبيرستان دخترانه در مورد مسأله تقليد سؤال مي شود درصد بالائى تازه چنين کلمه اي را شنيده اند و درصد بالائى رئيس جمهور را مرجع تقليد خود معرفى مي کنند و صدها مورد از اين موارد که شنيدن آن قصه اي خجالت آور است اما ( لکل داء دواء ) [1] بيماري بي توجهى مردم به مسائل دين است.دواء آن چيست؟ شايد بتوان گفت رفع درصد بالائى از اين مشکل در مطلع کردن مردم و توجه دادن مردم به مسائل و منجمله مسأله مساجد و حضور در جماعات است مردم ما نمي دانند که هر چه مساجد پر جمعيت شود دادگاهها خلوتر مي شود، زندانها خلوتتر مي شود و مراجعه به مراکز امنيتى و انتظامي. کمتر مردم نمي دانند که هر چه مساجد فعالتر باشد مفاسد اخلاقى و اجتماعتى کمتر مي شود. مردم نمي دانند که کسانى که به مسائل دين اهميت مي دهند 40 درصد کمتر از ديگران به بيماريهايى چون فشار خون مبتلا مي شوند که اگر مردم بدانند و مطلع شوند به منافع حضور در مساجد و مضرات ترک مساجد حتماً روى مي آورند مگر مي شود انسان بين نور و ظلمت، ظلمت را انتخاب کند مگر اينکه احمق باشد. مردم نمي دانند که رفع خيلى از اضطرابها و استرسها در مساجد است. مردم نمي دانند که حضور در مساجد خود به خود خيلى از کدورتها را از بين مي برد.مردم نمي دانند که بهترين جا و مکان براى پيدا کردن آرامش روحى و جسمى مساجد است و انجام اين امر مهم در مرحله اول بر دوش جامعه روحانيت و حوزه هاى علميه است و بعد وسائل ارتباط جمعي. (چند نکته): اکثر کسانى که الان در مساجد حضور مستمر دارند شروع رفتن آنها به مساجد دوران کودکى و در ايام ماه مبارک رمضان و به خاطر بعضى جاذبه هاى مسجد در ماه مبارک رمضان بوده است. مثل دادن بعضى افطاريها و غيره.... يعنى جاذبه هاي کودکانه در مسجد باعث جذب و جلب آنها شايد تا پايان عمر در مسجد شده است که اين مورد را بايد بسيار کار کرد و راههاى آن را شناخت که متأسفانه صد متأسفانه در اين نکته در مساجد ما به حد نزديک به صفر است و در مکانهايى چون کليسا اين نکته بسيار کار کرده شده و نتايج خوبى هم داشته است. نکته ديگر اينکه انتظارى که از مساجد کنونى بايد باشد غير از انتظار از مساجد صد سال پيش يا مساجد صدر اسلام است. مثلاً از لحاظ معماري مساجد امروز وجود سرويس هاى بهداشتى از نيازمندترين چيز براى مساجد است.وجود پارکينگ وسائل نقليه در مساجد از چيزهايى است که تأثير بسزائى در جلب و جذب مردم دارد. مسجدى که بخواهد با فيلم مبتذل مبارزه کند بايد در کنار آن نمايش فيلم سالم باشد مسجدى که بخواهد با مفاسد مبارزه کند بايد در کنار آن ورزش، مطبوعات، نوارخانه، کتابخانه و غيره... باشد. يعنى به کاراى امروز که بتواند اهداف عاليه داشته باشد مسجدى است که به اصطلاح کليکسيون وسائل تفريحى سالم فکرى و روحى و بدنى باشد. نکته ديگر اينکه نقش مسجد در زندگى مردم از چيزهايى است که قابل انکار نيست و بايد سعى و تلاش شود در راه بوجود آوردن جاذبه ها و از بين بردن دافعه ها در مسجد و بايد هدفمان در اين باشد که مساجد را آماده کنيم براى حضور قشر جوان و نوجوان و کودکان، بزرگسالان و پدر بزرگان ما. چه در مسجد بيايند يا نيايند نقش زيادي و تأثير زيادى در اجتماع بوجود نمي آيد و چه بسا جوانانى که حضور پيران مسجد مانع رفتنشان به مساجد شده است. خيلى از خطرات امروزه در جامعه، متوجه قشر جوان و نوجوان است. پس بايد مساجد را سنگر مناسبي، براى جوانان آماده کرد تا از اين خطرات عظيم محفوظ بمانند.نکته ديگر اينکه در حد بالائى از جمعيت کشور ما را جوانان تشکيل مي دهند و بالاترين اين جمعيت را دختران جوان قرار مي دهند دختران جوانى که در بطن جامعه و در ميان آحاد مردم به تحصيل و کار و امور ديگر فعاليت مي کنند و مساجد را نمي توان از اين حضور مستثنى کرد و نبايد اين کار را انجام داد الان زمانه اى نيست که بخواهيم به دختران جوان و به زنها بگوئيم که مسجد تو در خانه توست و بايد در خانه بماني. زنى که تمام عرصه ها در جامعه است نبايد او را براى نماز در منزل محصور کرد و اين نکته را بايد مورد توجه قرار داد که تربيت يک دختر چه بسا از تربيت چند پسر مشکلتر و حساستر است. زن داراي روحى لطيف و حساس و زود شکننده است و اگر يک زن اصلاح شد در قبال آن مردهائى خود به خود اصلاح مي شوند و اگر يک زن از راه بيرون و به فساد کشيده شد چه بسا يک جامعه را فاسد مي کند. پس بايد کوشيد در تربيت جميع دختران جوان تا با اصلاح آنها جامعه بزرگ ما اصلاح شود و پيشنهاد اين است که مساجد ما بايد به نحوى خصوصى شود براى زنها و دختران جوان ما. يعنى در يک زمان فضاى معنوى مسجد کاملاً ويژه زنان باشد فضائى باشد که با روح لطيف زن سازگار داشته باشد و تربيت مبلغين مشخص که با روحيات زنان آشنا باشند که اگر چنين شد تأثيرات آن به مراتب بالاتر است از تأثير تبليغات امروز با روشهاى سنتي. (نکته مهم): نکته مهم ديگر اينکه قلب کودکان ما مثل زمينى است آماده براى زراعت که هر بذرى در آن بپاشيم همان مي رويد خوب يا بد. و چه بهتر است که بذر عشق به مساجد و شرکت در جماعت را در دل کودکان خود بپاشيم و بحثى که پيش مي آيد پرورش احساس مذهبى در کودکان است. يعنى طورى عمل کنيم که فرزندان ما از همان کودکي علاقمند به مسائل مذهبى منجمله شرکت در مسجد باشند. کودکان ما فطرتاً خداجو هستند ولى اين استعداد را نمي توان هميشه به زبان استدلال پرورش داد. احساسات و عواطف خمير مايه اوليه گرايشهاى مذهبى و تقويت نگرشهاى مذهبى در بين انسانها به ويژه کودکان و نوجوانان است. جامعه امروز محتاج بهترين روشهاى پرورش احساس مذهبى و رفتارهاي خداجويانه در ميان کودکان مي باشد و اين کار بسيار حساس و ظريف و در عين حال بسيار ساده و آسان است. اگر شناخت انسان نسبت به پديده اى توأم با احساسات ناخوشايند و نامطلوب باشد نتيجه آن بوجود آمدن نگرش روانى منفى و بازدارنده به همراه خواهد داشت و اگر شناخت و برداشت ذهنى همراه با احساس خوشايند و مطلوب باشد زمينه ايجاد نگرش روانى مثبت و مولد را فراهم مي آورد عواطف کودکان از همان ماههاى اول با لبخندهاى کودک متجلي مي شود.نگرش کودکان به پديده ها پايه نخستين رفتارها و شخصيت آنها را تشکيل مي دهد. پس در امر تربيت مذهبي در دوران کودکى توجه به نقش خوشايندى احساس نسبت به امور مذکور بسيار مهم و تعيين کننده است. کودکان در يادگيرى و کسب عادات پيش از زمان متعلق وجودشان مستعد و پذيرش از طريق زبان مهر و محبتند. قالب رفتارهاى انسان بر اساس يادگيرى استوار است و مهمترين پايگاه کانون خانواده است چون خميرمايه شخصيت انسان در خانواده تکميل مي يابد و در زمين دل او هر بذرى بپاشند مي رويد و کودک 5 يا 6 ساله نسخه کوچک جوان است که بعداً خواهد شد و اکثر رفتارهاى جوانان متأثر از تجارب قبل از ورود به مدرسه است و اگر از کسانى که به مسجد مي روند سؤال کنيم که از چه موقع به مسجد مي رفتيد مي گويند از کودکي. کودکان فطرتاً تشنه يادگيري اند و به هر حال ياد مي گيرند خوب يا بد و وجود کودکان مملو است از سؤالاتى که نمي تواند بر زبان جارى کنند لذا بايد رفتارمان طورى باشد که نگاه ما سخن ما و حرکت ما پاسخ به سؤالات نهفته او باشد و بايد تلاش کنيم که آموخته هاي آنان با تجارب خوشايند و دوست داشتنى همراه باشد.بايد زيباترين و خوشايندترين اوقات کودکان و نوجوانان در خانواده ها زمانى باشد که بزرگترها به خصوص پدر و مادر آماده اقامه نماز يا رفتن به مسجد هستند. پايدارترين يادگيريها يادگيرى غير مستقيم و مشاهده اى است که بدون جبر و فشار روانى است و تمام حواس خود را متوجه رفتار مورد نظر مي کند و با نوعى احساس خوشايند بر تجارب خود مي افزايد. نماز خواندن کودکان خردسال رفتارى است که ابتداء آن را از طريق مشاهده آموخته اند و احساس خاصى به آن پيدا کرده اند. کودکان از همان ماههاى اول با صداى والدين آشنا مي شوند و شايسته است اعضاى خانواده وقتى در خانه نماز مي خوانند تا آنجا که مقدور است نماز خود را در حوزه توجه سمعى و بصرى کودکان بخوانند. (الگو پذيرى کودکان): الگو پذيرى کودکان از بزرگتران باعث مي شود زمانى کودکان ما بدون اينکه از آنها درخواست شود در کنار والدين يا به تنهائى نماز خواندن را تقليد کنند و اگر اين رفتار مورد تشويق قرار گيرد تمايل کودک براى افزايش اين رفتار بيشتر خواهد شد. هرقدر الگو در نزد کودک محبوبتر باشد تأثير پذيرى در کودک نيز بيشتر خواهد بود لذا مادران در تربيت مذهبى کودک نقش مؤثرترى از ديگران دارند. تعظيم و تکريم فوق العاده اولياء در مورد نماز جماعت و مسجد باعث مي شود کودکان و نوجوانان نسبت به اين مسائل احساس خاصي پيدا کنند. استفاده بهينه از هنر (قصه، داستان، فيلم، نمايش، خاطره و غيره...) در رابطه با نماز و مسجد نقش بسيار مؤثرى را در پى خواهد داشت. بايد سعى شود نماز و مسجد با تجارب خوشايند براى کودکان ما همراه داشته باشد کودکان دوست دارند در حالت سجده و درازکش باشند يا در مسجد به اين طرف و آن طرف بروند و بزرگان به جاى اينکه کودکان را به حالت صحيح درآورند آنها را تشويق کنند. در همين زمينه ها، تا با تکرار اين اعمال و به موازات رشد اين اعمال را صحيح انجام دهند. نکات مثبتى که در اعمال مذهبى کودکان مي بينيم مورد تشويق قرار دهيم نه نکات منفى را. نماز خواندن و مسجد رفتن را براى کودکان سخت نگيريم و نماز و مسجد رفتن کودکان ديگر را به رخ او نکشيم.تميزي، سادگي، زيبايى از ويژگيهاى مساجد است. استفاده از رنگهاى آرامش بخش (آبى و فيلى و فيروزه اي). بهره گيري از معمارى مبتنى بر طبيعت، صداى دلنواز اذان، معطر بودن مسجد. وقتى که مکان مقدس مثل مسجد حواس مختلف کودکان را به نيکوترين وجه متأثر نمايد به يقين همه وجودشان مملو از احساسات زيبا نسبت به مسجد خواهد شد.بوى بد عرق پا يا سيگار براى مردم به خصوص کودکان در مسجد تصوير ناخوشايندى از مسجد را در ذهن آنها متصور خواهد کرد. ائمه جماعت و خادمين نقش بسيار موثرى در شکوفائى احساس مذهبى در کودکان دارند.و خلق و خوى امام جماعت و مهارتهاى اجتماعى او در ارتباط بر قرار کردن با ديگران علي الخصوص کودکان و نوجوانان فوق العاده حساس است. مبادا در تحت هيچ شرايطى احساسات کودکان و نوجوانان در مسجد خدشه دار شود. بعد از ذکر اين چند نکته وارد بحث مي شويم و آن اينکه علل حضور يا عدم حضور مردم در مساجد و جماعات چيست؟ علت حضور و عدم حضور مردم در مساجد
دو گروه را مي توان ذکر کرد که بالاترين اثر در حضور و عدم حضور مردم را در مساجد دارند اول ائمه جماعت دوم خادمين مساجد. البته عوامل ديگر نيز مؤثر هستند اما اين دو قشر به منزله رکن اند و ديگر عوامل غير رکن. ائمه جماعات افرادى هستند که بايد عادل باشند يعنى در معاشرتهايي که با آنها مي شود خلاف شرعى از آنان سر نزند و بايد عاقل و بالغ باشند و چند شرط ديگر که در کتب رسائل علميه ذکر شده است اما اين شروط، شروط لازم است نه کافي. يعني انتظارات معقولى که از ائمه جماعات مورد انتظار است دراين موارد خلاصه نمي شود. انتظاراتى که از مساجد مي رود در رشد و ارتقاء اخلاقى مردم بسيار خطير است و زياد و انتظارى که از مساجد حال مي رود زيادتر و خطيرتر از مساجد چند قرن پيش. لذا وظايف و انتظاراتى که از ائمه جماعت نيز مي رود خطيرتر مي شود و حساستر. از اکثر کسانى که در مساجد حضور دارند يا حاضر نمي شوند علل آن سؤال مي شود در اولين مرحله علت را در امام جماعت مسجد ذکر مي کند يا ذکر نکته مثبت و حضور افراد در مسجد يا ذکر نکته منفى از امام جماعت و علت عدم حضورش در مسجد يا حضورى کم و سرد. [2] مجيد جوان متأهل 24 ساله که به شغل طلا فروشى مشغول است و حضور مستمر در مساجد را دارد توقعاتش را از امام جماعت مساجد چنين ذکر مي کند: برخورد خوبى داشته باشند نماز را عادى بخوانند. بين دو نماز به جاى تعقيبات دو يا سه دقيقه برنامه اى داشته باشند مثل بيان احکام. زودتر از مردم خارج نشوند در حالى که مردم هنوز مشغول خواندن تعقيباتند. جوان امروز محتاج عاطفه است و دوست دارد که به ديگران نيز محبت داشته باشد از ضروريات وجودى جوان داشتن دوست است و چه خوب است دوستان او در مسجد باشند و يکى از دوستان صميمي او ائمه جماعات. جوانان ما عشق مي ورزند از اينکه امام جماعت يک مسجد با آنها دوست صميمى و بي ريا باشند چون واقعاً با او راحتى را احساس مي کنند و درستى امام جماعت دوستى دوست خيابان نيست که يا به خاطر قيافه و هيکل باشد يا به خاطر پول و مال باشد. ديگر دوستى امام جماعت با مردم بخصوص جوانان از اين لحاظ است و بايد باشد که از لحاظ روحى با هم سنخيت داشته باشند. چنانکه قبلاً هم ذکر شد خلق و خوى امام جماعت و مهارتهاى اجتماعى او در ارتباط برقرار کردن با ديگران فوق العاده حساس و نقش آفرين است. حال سن امام جماعت کم باشد يا زياد فرقي نمي کند. در مسجدى وارد شديم (آيت الله روحانى قم) که امام جماعت آن يکى از حضرات آيات بود و شايد سن نزديک به 70 داشت به همه سلام مي کرد و حتى با کودکان 3 يا 4 ساله که بعضى پيرمردها آن را نجس مي دانسته.دست مي داد و احوال پرسى مي کرد و مزاح مي نمود با جوانان نيز همينطور با پيرمردها نيز همينطور. آنقدر خوش برخورد بود که خود بنده به شوق ديدن ايشان به مسجد ايشان و جماعت ايشان حاضر مي شوم. آن روحانى موفق است و آن مسجدي جماعتش کثير است که امام جماعت و خدمتگزاران آن بتوانند برخوردي صميمى با مستمعين داشته باشند. محسن جوان 22 ساله محصل که گاهى به مسجد نمي رود در گلايه از بعضى ائمه جماعات مي گويد بعضى از ائمه جماعت احترامى و توجهى به مردم نمي کنند و بايد آنها را آموزش داد. حسين که جواني 21 ساله و خود هم از ائمه جماعات موفق در يکى از شهرستانها مي باشد از علل حضور مردم در مساجد را برخورد صحيح امام جماعت مي داند. مردم امام جماعتى را مي پسندند که اولاً خوش برخورد باشد. برخوردي خالى از ريا و غرور و تکبر، برخوردى که سر منشأ آن خود بزرگ بيني نباشد. برخوردى همراه با تواضع، خود کوچک بيني، خود را چون يکى از مردم ديگر دانستن. برخوردى که براى مال و ثروت ديگرى نباشد.برخوردى که هدف آن الهى باشد. برخوردى همراه با خوشروئى و لبخند که ( البشاشة حبالة ) [3] . خانمى با 4 فرزند در تحسين و تعريف از امام جماعت مسجد محله شان مي گويد وقتى چهارمين فرزندم به دنيا آمد امام جماعت مسجد محله مان به همراه خانواده اش به ديدن من و فرزند کوچکم آمدند و اين بسيار برايم خوشحال کننده بود. ما وقتى به آيات و روايات و سيره ائمه معصومين عليهم صلوات الله و سلامه اجمعين رجوع مي کنيم غير از اين نمي بينيم. اين قسمت را با داستانى ختم مي کنيم. فردى يا جوانى يهودى در مدينه نسبت به ساحت مقدس پيامبر بي ادبى و جسارت مي کرد. پيامبر با اخلاق و صبر کريمانه شان ايشان را تحمل مي کردند تا اينکه چند روزى از او خبرى نبود. پيامبر احوال او را پرسيدند گفتند: بيمار است و در خانه افتاده. پيامبر با اينهمه بدى که از او ديده بود به عيادت و احوال پرسى اين فرد بي ادب رفتند و با اين رفتار بسيار کريمانه موجبات مسلمان شدن يک فرد گمراه را فراهم کردند و به ديگران و به خصوص پبيشوايان دين و امامان جماعات چنين درسى داده شد که يهودي بي ادب با رفتار صحيح مسلمان مي شود تا چه رسد به برخورد صحيح با خود مسلمان. ازمواردى که رعايت آن از طرف ائمه جماعات ضرورى و لازم است و مردم هم در اين مورد بسيار حساس هستند نظم امام جماعت است.امام العارفين اميرالمؤمنين در وصيت خود به فرزندانش و به همه کسانى که پيام او را مي شنوند سفارش مي کند به تقوى و نظم در امورشان. نظم روحانى حساستر است از نظم افراد عادى زيرا که نظم روحانى باعث نظم ديگران و يک نوع درس است براى آنها در داشتن نظم. مردمى که از امام جماعت خود نظم در کارها و به خصوص حضور در نماز را مشاهده کنند هم خود منظم مي شوند در شرکت در نماز و هم متخلق مي شوند در نظم. زيرا دين مردم از عمل روحانى است نه گويش او. تجربه اين را نشان مي دهد که مساجدى که امام جماعت آن نظم درحضور در نماز و مسجد را داشته باشد بسيار پر رونق تر از مساجد ديگر است و مردم اگر خود هم نظم نداشته باشند از افرادى که منظم هستند خوششان مي آيد و به آنها عشق مي ورزند. امام جماعت بايد در حضور خود در مسجد نظم داشته باشد مثلاً ساعت مشخص از منزل خارج شود وقت مشخص وارد مسجد و وقت مشخص از مسجد خارج شود و اين امر مستمر باشد حتى موقعى که به نماز مي ايستد معلوم باشد وقت تعقيب خواندن و تمام اعمالش وقت و ساعت معيني داشته باشد. بعضى از مردم گاهى از رفتن يک روحانى از يکجا متوجه مي شوند که مثلاٌ 10 دقيقه به وقت نماز است.مسجدى در نقاط مهم يکى از شهرستانها (حاج محمد حسين اردکان) تا 5 يا 6 سال پيش کاملاٌ بي رونق بود و شايد جمعيتى نزديک به 20 تا 30 نفر در نماز شرکت مي کردند تا اينکه يکى از برادران طلاب جوان امامت آن مسجد را به عهده گرفت و بسيار در بعضى مسائل و منجمله نظم خود حساس بود و نه تنها خود بلکه مردم را هم حساس کرده بود که گاهى موقع اذان گفتن که کمى دير مي کرد و هنوز وقت نماز خواندنش فرا نرسيده بود بعضى از نماز گزاران نگران و به دنبال او مي رفتند. هميشه نماز را بعد از اذانى که از مسجد پخش مي شد آغاز مي کرد و اين براي نماز گزاران هم کاملاً معلوم بود و مي دانستند که اگر يک دقيقه بعد از اذان وارد شوند يک رکعت از نماز را از دست داده اند. خود اين روحانى تعريف مي کرد که بعضى اقوامم در شهرهاي اطرافند و اگر به ديدن آنها بروم يک وعده نماز را بايد تعطيل کنم ولى اين کار را نمي کنم و چندين سال اين کار ادامه داشت به نحوى که در قسمت تابستانخانه اين مسجد جا براى نماز نمي ماند. از هادى جوانى که پدر و برادرش خادم يکى از مساجد اطراف همين مسجد هستند سؤال مي کنم چرا در اين مسجد شرکت مي کند بالفور مي گويد: چون مسجدي است منظم.از اکثر کسانى که در مورد موضوع مقاله وى سؤال مي کنم مسأله نظم امام جماعت را همه ذکر مي کنند و بعضى بسيار در اين مورد پافشارى مي کنند. مجتبى 26 ساله نام مسجدي را مي برد که اکثراً در آن مسجد شرکت مي کند و از تمام جهات راضى است و در پايان مي گويد اگر امام جماعت آن خوش قول و منظم نبود به مسجد ديگرى مي رفتم. محسن 22 ساله که در مورد نظم امام جماعت بسيار حساس است و خود مي گويد به مسجد محله مان نمي روم چون امام جماعت دائم و منظم ندارد. يکى از شاهکارهاى حضرت امام در زندگيشان همچنانکه از تمام جهات نمونه بودند نظم ايشان در زندگى و امورشان بود که حتى رفتنشان به حمام هم وقت و روز مشخص داشت. از امورى که جامعه امروز به خصوص جوانان در مورد امام جماعت بر روى آن عکس العمل نشان مي دهد ظاهر امام جماعت است از لحاظ کيفيت و کميت پوشش از لحاظ سر و وضع ظاهري. ائمه جماعات بايد سعى کنند اولاً نظافت را کاملاً رعايت کنند از لحاظ وضع مو، محاسن، ناخنها، نظافت البسه، به خصوص جوراب و عمامه، و از لحاظ انتخاب رنگ لباس که از رنگهاى روشن و غير زننده استفاده کنند.متأسفانه گاهى مشاهده مي شود بعضى از ائمه جماعات با جوراب سوراخ و يا کثيف و لباسهاى چروک دار و يا با محاسن بزرگ و درهم ريخته و ژوليده که واقعاً زننده است مخصوصاً براى نسل جوان. پيامبر ما در 1400 سال پيش نسبت به تميزى لباس و بدن، نسبت به شانه زدن مو، ونسبت به زدن عطر خيلى حساس بودند. ائمه جماعات ما مي توانند رهبر معظم را نمونه و الگوى کامل در اين زمينه قرار دهند. از امورى که نقش به سزائى در حضور مردم در مساجد و جماعات را دارد مسأله ميزان آگاهى و سواد امام جماعت و مجهز بودن او به پاسخ دادن به شبهات و سؤالات مردم به خصوص جوانان است و طريق بيان مطالب و تزريق آن به بدنه اجتماع. ائمه جماعات بايد خود را پيشاپيش از اينکه مردم سؤالى کنند جواب آن را پيدا کنند بخصوص در مورد سؤالها و شبهات نسل جوان. به قول يکى از علماء بايد چون دريا باشند تا تشنگان خود را به دريا برسانند و هر چه بخواهند از آن برداشت کنند.نسل جوان امروز تشنه اند ، تشنه مسائل اعتقادي، تشنه نسبت به مسائل و معارف نماز، تشنه نسبت به حقائق عالم و اخلاق و مخلوق. از چند جوانى که سؤال مي کرديم در ضمن حرفهاى خود اين را مي گفتند که ما از امام جماعت اين انتظار را داريم که در شب بين دو نماز به جاى تعقيبات براى ما صحبت کنند. مسائل شرعى و غير آن را بازگو کنند. تعقيباتى که خوانده مي شود همه عربى است و هرشب مي خوانند و ما هيچ نمي فهميم در حالى که نسبت به مسائل اوليه دين هنوز بي خبريم.پس يک بحث مربوط است به اصل گفتن و بحث ديگر مربوط به طريقه گفتن. مبحث طريق بيان مطالب يا به اصطلاح روش سخنورى خود نياز به يک کتاب مستقل دارد اما به خلاصه بيان مي کنيم که سخنورى بايد از حالت سنتى خارج شود و به اصطلاح تخصصي و علمى شود که رسيدن به اين مرحله نياز به دروسي تخصصى اين رشته را دارد و تمرينهاى زياد. بيان مطالب بايد کم باشد ولى خوب با يک بيان ساده با حالتى خارج از هرگونه غرور و تکبر. با يک سادگى خاصي. يکى از رانندگان تاکسى مي گويد من از شهر خود مسافر براى شهر ديگر براى شرکت در نماز و سخنراني يکى از روحانيون مي برم. آن هم در ماه رمضان بنده خود در آن مسجد حضور يافتم و از اين لحاظ و جمعيت پر شور و استماع سخنرانى آن هم در بين دو نماز ظهر و عصر واقعاً وصف ناشدنى بود و در مقابل عده اى از روحانيون هستند که نه تنها مسائل و معارف دينى را براى مردم بازگو نمي کنند حتى مجهز به اين علوم هم نيستند. برادرى نقل مي کند که از يکى از ائمه جماعات که جوان هم هست هر چه سؤال مي پرسند مي گويد نمي دانم و بعد مي گويم. ولى ديگر از جواب سؤال خبرى نمي آورد. اين واقعاً زشت و زننده است.اين که در احاديث داريم( لا أدرى نصف العلم ) [4] از آن جهت است اگر نمي دانى بروى بپرسى و به جواب دست يابى نه اينکه سؤال را بي جواب رها کنى و به سراغ آن نروي. از روشهاى مؤثر ائمه جماعات در حضور مردم در مساجد نحوه نماز خواندن امام است آنچه را که اکثر مردم علي الخصوص جوانان مي پسندند و بر روى آن حساسيت نشان مي دهند اين است که امام نماز را کند نخواند و متأسفانه رعايت نکردن بعضى از ائمه جماعات اين مسأله را باعث خلوت شدن مساجد واز رونق افتادن آن شده است. و متأسفانه تعداد اين مساجد کم نيست و در بعضى از مساجد بالاترين عامل در عدم حضور مردم در مساجد همين است. در يکى از مساجد در يکى از مناطق پرجمعيت که بسيار مسجد عالى از لحاظ ساختمان، نور، نظافت، فرش و غيره.. ولى جمعيت بسيار کمى بود به قدرى که بعضى از کسبه نزديک که بعضى از آنها با مسجد کمتر از 6 قدم فاصله داشتند ولى به جماعت حاضر نمي شدند و علت آن هم اين بود که يک امام جماعت پيرمرد و نمازهاى سنگين و تعقيبات زياد که حتى برادران طلاب هم کم در آن نزديکى بودند در آن مسجد شرکت نمي کردند.شهرستان اردکان در استان يزد يکى از بهترين شهرهاى کشور است که اهل بازار آن در جماعات شرکت مي کنند و علت آن اين است که مسجدى که در نزديکى بازار قرار دارد بسيار منظم از همه لحاظ و روحانى مسجد نماز را تند مي خواند. و بازارى و کسبه مي داند از وقتى که وارد مسجد مي شود تا وقتى که بيرون مي آيد 10 دقيقه بيشتر نمي شود. همين برنامه در يکى ديگر از شهرها به اجراء در آمده که با استقبال بسيار خوب مردم و به خصوص اهل بازار مواجه شده است.يکي از مساجد يکى از شهرها، معروف است که اگر وارد شدى و امام جماعت در سجده بود به بازار برو و مايحتاج خود را تأمين کن و برگرد هنوز امام جماعت همان سجده است. از بررسى روايات چنين به دست مي آيد که هيچ جا دستور به کند خواندن نماز داده نشده و حتى نهى شده است البته نبايد چنان تند خوانده شود که نماز ضايع شود و مردم هم خيلى اين را نمي پسندند. امام على (ع) مي فرمايد : « وَ صَلُّوا بِهِمْ صَلَاةَ أَضْعَفِهِمْ وَ لَا تَكُونُوا فَتَّانِينَ [5] » و در روايت ديگر نقل شده که معاذ که امام جماعت بود و سوره هاى بزرگ را در نماز مي خواند. مردى اين را به پيامبر خبر داد. پيامبر به معاذ فرمود: « يَا مُعَاذُ إِيَّاكَ أَنْ تَكُونَ فَتَّانا [6] » و در روايتي از امام صادق (ع) وارد شده است که: « صَلِّ بِهِمْ وَ أَحْسِنِ الصَّلَاةَ وَ لَا تُثَقِّلْ [7] » از رفتارهاى مورد انتظار از ائمه جماعات عدم دخالت در امور سياسى است يعني وارد مسائل و موارد سياسى نشدن و خود را به جناح و گروهى نزدن. چه بسا حمايت امام جماعت از گروهى يا جناحى يا عکس العمل منفى در مقابل جناح و گروهى باعث شده که مردم نه تنها از امام جماعت زده شوند بلکه از مسجد و جماعات نيز خود را کنار کشند.ائمه جماعات بايد تلاش کنند که در مواقع حساس سياسى به خصوص در ايام انتخابات بي طرفى کامل خود را از هر گروه و جناحى را به مردم بفهمانند. نه تنها در محيط مسجد بلکه محيط کوچه و خيابان حتى در منزل خودشان اعلام بي طرفى کنند تا ايجاد حساسيت در بين مردم نشوند. به هر حال هر گروه و جناحى که در امور سياسى پيروز شوند يا مغلوب شوند بعد از مدتى دوره شان تمام مي شود و به وادى فراموشى سپرده مي شوند و آنچه مي ماند نيش و کنايه هائى را که نسبت به ائمه جماعات مي دادند. ائمه جماعت بايد سياستمدار و سياستدار باشند و نه سياست باز. سياست روحانيون ما در بي طرفى خود در مسائل سياسى است.به هر حال هر حزب و گروهى که وارد سياست مي شوند در کشور ما قانونى و شرعى است چرا ما بايد با کارهاى غير معقولانه خود به اين اميد که فلان جناح يا فلان شخص به پيروزى برسد خود را خراب کنيم، مسجد را از رونق و اجتماع مردم که مورد رضاى خدا و ائمه معصومين است بيندازيم که تخريب يک روحانى تخريب شخص خاصى نيست بلکه در نظر خيلى از مردم روحانيت تخريب مي شود. ائمه جماعات بايد در عين اينکه از موضعگيرى سياسى خوددارى کنند در امور سياسى پا جاى پاى رهبر و مقام ولايت بگذارند که در عين سياسى بودن بي سياست باشند. متأسفانه در مواردى ديده مي شود که بعضى از برادران روحانى کان مزدور فلان شخص يا حزب و گروهند که از آن حمايت کنند يا اينکه دشمن قسم خورده فلان حزب و گروهند و بايد به هر نحو که شده آن را به زمين بزند که واقعاً به ضرر جامعه روحانيت است و باعث مي شود تقدس و قداست روحانيون و حوزه هاى علميه شکسته شود و نوعي احساس نفرت از روحانى و مسجد و جماعت بوجود بيايد. قشر دومى که در حضور مردم در مساجد تأثير به سزائى دارند خادمين مي باشند که خود نياز به مقاله جداگانه اي دارد. صرفاً بعضى از ويژگيهاى يک خادم خوب که براى حضور بيشتر مردم در مساجد مؤثر است را بيان مي کنيم. 1- اولين ويژگى برخورداري از اخلاقى اسلامي- خوش برخورد با مردم 2- داراى سعه صدر 3- رعايت ظواهر4- رعايت نظم و اينکه در ساعات مشخصى در مسجد حضور داشته و جهت وظائف خويش اقدام نمايد. 5- خوش صدا6- هماهنگى کامل با امام و روحانى مسجد7- سعى در جوان بودن خادم8- عدم استعمال دخانيات در مسجد9- پرهيز از مشاجره و دعوا با نمازگزاران10- بلافاصله بعد از برگزارى نماز جماعت درب مسجد را نبندد. 11- علاقمند بودن شخص به اين کار12- پخش کردن تلاوت قرآن از بلندگوى مسجد جهت اطلاع مردم و اذان 13- عدم پخش صداى زياد بلندگو که باعث اذيت و آزار همسايگان مسجد شود.[1] وسائل الشيعه، ج 16، ص 68 [2] گزارش از دوستان [3] بحارالانوار، ج 64، ص 408 [4] شرح نهج البلاغه، ج 19، ص 346،( ابن ابي الحديد معتزلي ) [5] نهج البلاغه، نامه 52 [6] من لا يحضره الفقيه، ج 1، باب 54، حديث 64 [7] من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 381، يا وسائل الشيعه ج 8، ص 430