بايدها و نبايدهاى معمارى مسجد
نويسنده: جعفر دادخواه پيشگفتار
مسجد پايگاه پيوند انسان و الله، و مرکز ارتباط انسانهاى مؤمن است. مساجد، خانههاى خدا و خلق خداست که در کوير ظلم و ظلمت سر پناه بشريت مظلوم در برابر طوفان جهل و جور و آزمندى محسوب ميشود. انسانهاى دور مانده از وطن اصلى در غربت زندگي، سايبانى با صفاتر و خانهاى زيباتر از مساجد پيدا نميکنند. مساجدجايگاه عبادت است و عبادت حرکت قرب جويانه انسان به سوى آستان قدس ربوبي. چون در مسجد بايد عبادت يا چيزى که مقدمهاش يا نتيجهاش عبادت است، انجام گيرد، لذا بايد ساختن مسجد، تعمير و نگهدارى آن حضور در مسجد، مديريت و امامت مسجد و مسائل مالى و بهداشت و ...همه متناسب با اهداف الهى و بر اساس رهنمودهاى قرآن و اهل بيت عليهم السلام باشد تا اينکه شبکه گسترده و سراسرى ارتباط زمين و آسمان و نقطههاى پيوند مؤمنان جامعه را به سوي اهداف عالى الهى پيش ببرد و نقش مسجد با انتظار اسلام از آن هماهنگ شود. از آنجا که مساجد خانه دوم هر مسلمان و تعلق به معبود دارد و خانه خدا و محل پرستش، نيايش و ارتباط با خالق يکتا است، براي شناخت مقام و منزلت ساختمان مسجد، بايد احکام و ويژگيهاي بناء مسجد را بدانيم و با اينکه اين شناخت بر هر مسلمان لازم است، مطالعه در اين باره براى بانيان مساجد، متوليان آن و خلاصه همه کسانيکه به گونهاى در اداره امور مساجد دخالت دارند، ضرورتى دو چندان مييابد. زيرا براى آنان لازم است بدانند مسجد را که نماد دين است چگونه اداره کنند تا اين نهاد مقدس بتواند نقش خود را در زمينههاى گوناگون بخوبي ايفاء نمايد. براى شناخت مسجد، بايد احکام و بايدها و نبايدهاى مسجد را بدانيم و از آنجا که بايدها و نبايدهاى مسجد يک موضوع کلى و عام است که علاوه بر واجبات و محرمات، شامل مستحبات و مکروهات و شايستهها و ناشايستهها و تمام آداب و ويژگيهاى مسجد ميشود و نياز به تدوين يک کتاب قطورى دارد و از حد يک مقاله بيرون است، در اين نوشتار ما بر آنيم تا به فضل الهى و با استفاده از کتاب و سنت، فقط بايدها و نبايدهاى نماء و معمارى مسجد را تبيين کنيم. نوشتار موجود حاوى دو فصل خواهد بود که در فصل اول به تشريح بايدها و نبايدهاى بناء و تعمير مسجد و نيز شرايط و ويژگيهاى تعميرگران و متوليان مسجد ميپردازيم، و در فصل دوم در زمينه نظام معمارى و اصول و مقررات شرعى که هنگام بناى مسجد بايستى مورد توجه قرار گيرد مباحثى را مطرح نمودهايم. به اميد اينکه بتوانيم گامى کوتاه در راستاي تبيين جايگاه بزرگ مسجد در فرهنگ اسلامى برداريم. فصل اول: تعمير مسجد و آباد نگهداشتن و احکام مربوط به آن
الف: مسجد سازى و تعمير و آباد نگهداشتن آن:
يکي از مستحبات، ساختن و تعمير کردن مسجد است. مسجد واژه عربى از ماده «سجد» ميباشد، که اسم مکان به معناى محل سجده است. درباره لغت مسجد گفتهاند: کسى پيشانى خود را روى زمين بگذارد در يک محلى به آن محل مسجد گويند. زيرا که سجده فرد اعلى و اکمل عبادت به شمار ميرود و نهايت خضوع در برابر خالق هستى است. در مورد اينکه چگونه مکانى عنوان مقدس مسجد را پيدا ميکند و از چه زمانى احکام و آثار مسجد بر آن مترتب ميشود، حضرت امام خميني-قدس سره- ميفرمايند: هر چند قول مشهور ميان فقهاء آن است که صيغه وقف را هم در مسجد شدن شرط ميدانند که بانى بگويد «اين زمين را به قصد قربت به عنوان مسجد وقف کردم» ولى اقوى آنست همينقدر که بنايى را به قصد قربت و به عنوان مسجد بسازند و يک نفر با اذن بانى در آن نماز بخواند، آن مکان به مسجد تبديل ميشود و صيغه وقف لازم نيست. [1] عنوان «عمارت مسجد» که در قرآن شريف و روايات به کار برده شده است، از نظر لغوى هم ساختن اوليه مسجد و هم تعمير و نگهداري آن را شامل ميشود. يکى ديگر از معانى لغوي عمارت، زيارت کردن است، بنابراين عمارت مسجد به معناى رفت و آمد کردن و زيارت نمودن مسجد نيز ميباشد. لفظ «عمره» نيز از همين خانواده است. چون عمره در واقع زيارت کعبه است. در رواياتي که از معصومين عليهمالسلام وارد شده نيز بر هر سه عنوان تأکيد شده است هم ساختن مسجد، هم تجديد بنا و مرمت آن و هم رفت و آمد به مساجد مورد تشويق و ترغيب قرار گرفته است. [2] حالا که تعمير مسجد لازم است و نبايد مسجد را تخريب کرد، تعمير کردن و تعمير نکردن مسجد چيست؟ تعمير نکردن مسجد يکمرتبه اينست که به ساختمان مسجد نرسيم و مرتب نکنيم، و يکمرتبه تعمير نکردن مسجد به تخريب امام جماعت است بوسيله عيبگيري از امام جماعت و او را از چشم مردم انداختن و تهمت زدن است حتى اگر در محل برگزارى نماز جماعت نماز فرادى خوانده شود، تخريب مسجد است، يکنوع ديگر تخريب مسجد اينست که در مسجد کارى کند که خلاف عبادت باشد يا کارى کند که باعث روگردانى مردم از مسجد شود و حتى اگر امام جماعتى در نماز خواندن يا سخنرانى و کارهاى ديگر، در مسجد طورى عمل کند که باعث روگردانى مردم از مسجد شود، اينها حرام و تخريب مسجد است. [3] تعمير مسجد، مصاديقى دارد چون تعمير يک کلمه مشکک است يعنى مراتب و درجات مختلفى دارد مثل نور که شدت و ضعف دارد، تعمير هم مراتبى دارد. مثلاً جارو کردن مسجد درجه پائين تعمير و قرآن خواندن در مسجد درجه بالاتر تعمير و امام جماعت بودن بالاترين درجه تعمير مسجد است. [4] خلاصه عنوان «عمارت مسجد» از نظر لغوى و رأى مفسرين و نيز در روايات، داراى معنايى عام و گسترده است و لذا در روايات امور گوناگونى از مصاديق عمارت مسجد به شمار رفته است. در وصيت رسول اکرم (ص) به جناب ابوذر آمده است که: «يَا أَبَا ذَرٍّ الْكَلِمَةُ الطَّيِّبَةُ صَدَقَةٌ وَ كُلُّ خُطْوَةٍ تَخْطُوهَا إِلَى الصَّلَاةِ صَدَقَةٌ يَا أَبَا ذَرٍّ مَنْ أَجَابَ دَاعِيَ اللَّهِ وَ أَحْسَنَ عِمَارَةَ مَسَاجِدِ اللَّهِ كَانَ ثَوَابُهُ مِنَ اللَّهِ الْجَنَّةَ فَقُلْتُ كَيْفَ يُعْمَرُ مَسَاجِدُ اللَّهِ قَالَ لَا تُرْفَعُ فِيهَا الْأَصْوَاتُ وَ لَا يُخَاضُ فِيهَا بِالْبَاطِلِ وَ لَا يُشْتَرَى فِيهَا وَ لَا يُبَاعُ وَ اتْرُكِ اللَّغْوَ مَا دُمْتَ فِيهَا فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَا تَلُومَنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا نَفْسَكَ » [5] «اى ابوذر! کسيکه دعوت کننده به سوى خدا را اجابت کند و مساجد را نيکو آباد نمايد، پاداشى که خداوند به وى عطا ميکند، بهشت است. ابوذر ميگويد: عرض کردم: اى رسول خدا! آبادى مساجد ره چه چيزى حاصل ميشود؟ پيامبر (ص) فرمودند: آباد کردن مسجد به اين است که صداها در آن بلند نشود، گفت و گوهاى باطل و بيهوده در آن صورت نگيرد و از خريد و فروش در مسجد خوددارى شود و تا آنگاه که در مسجد ميمانى از سخنان بيهوده بپرهيز! و چنانچه اين امور را رعايت نکردى در روز قيامت کسي جز خودت را مورد نکوهش قرار مده!» ب: شرايط و ويژگيهاى آباد کنندگان مساجد
اهميت مسجد به عنوان يک کانون حساس و مقدس ايجاب ميکند تنها کسانى که از فضايل برجسته و شرايطى خاص برخوردارند، شايستگى و لياقت تعمير آن را داشته باشند. قرآن مجيد، عمارت مسجد الهى را تنها در صلاحيت اهل ايمان قرار داد. و چهار شرط اساسى را براى تعميرگران مساجد ذکر مينمايد، آنجا که فرموده است: «ِنَّما يَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ فَعَسى أُولئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدينَ [6] ». «تنها کساني مساجد خداوند را آباد ميکنند که به خداوند و روز قيامت ايمان داشته و نماز بپاى دارند و زکات بدهند و تنها خشيت خداوند را در دل داشته باشند. چنين کسانى اميد است که از هدايت يافتگان باشند». پس تعمير مساجد بايد از چنين مؤمنانى باشد، و چون علامت عالم «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ غَفُورٌ » است و بدليل ذيل آيه قبل که فرمود: « وَ لَمْ يَخْشَ إِلاَّ اللَّهَ » اين نکته استفاده ميشود که عالم دينى چون خشيت دارد، ميتواند عمران مسجد کند، زيرا قيد آخر آيه به عالم ميخورد نه کسى ديگر، و به استناد اين آيه و آيات ديگر، مديريت مسجد مختص به عالم است و زمامدار مسجد بايد عالم باشد [7 ] . از طرفي ديگر قرآن کريم، مشرکين و کفار را از تعمير و اصلاح مساجد نهى فرمود. در آنجا که ميفرمايد « ما كانَ لِلْمُشْرِكينَ أَنْ يَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ شاهِدينَ عَلى أَنْفُسِهِمْ بِالْكُفْرِ أُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِى النَّارِ هُمْ خالِدُون [8] » «مشرکين در حالى که خود بر کفر خويش گواهى ميدهند، شايسته آن نيستند که مساجد خدا را آباد کنند. اعمال آنها تباه و خود در آتش جاويدند». پس نبايد مسجد تحت سلطه اجانب قرار گيرد و نبايد مشرکين مسجد را تعمير کنند. خواه تعمير حضورى باشد و خواه تعمير خشت و گلى يا مبنائى [9] .در آيهاى ديگر، قرآن کسانيکه مانع ذکر خدا در مساجد ميشوند و در جهت خرابى آن تلاش ميکنند، ظالم نامبرده است، ميفرمايد: « وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى في خَرابِها... [10] » «کيست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيرى کرد و سعى در ويرانى آنها نمود؟ ...» فصل دوم: نظام معمارى مسجد
مراد از نظام معمارى مسجد، پرداختن به اصول و مقررات شرعى الزامى و يا غير الزامى است که به هنگام بناى مسجد بايستى مورد توجه بانيان و سازندگان مسجد قرار گيرد. معمارى در مسجد، بايد فضاى خوبى ايجاد کند که روحيه عبادت به ما بدهد و بايد جهت قبله رعايت شود و سه اصل «ورودي، صحن، شبستان» رعايت شود که در مسجد النبى اين اصول رعايت شده است. معمارى فقط ساخت و ساز نيست و ساخت وساز، فن ساختمان سازي است، بلکه معمارى را بينشها به وجود ميآورند. بايد معمارى همراه علم و هنر باشد و معمار بايد فيزيک و جامعشناسي بداند و با فرهنگ آشنا باشد و بايد مثل نقاش که فلسفه ميداند و ابزار دارد و نقاشى ميکند، باشد. و معمارى هنر خلق فضا است، چون هر فضائى براى خودش يک روحيهاى ايجاد ميکند. مساجد بايد اصول معمارى حاکم بر مسجد النبى (ص) را داشته باشند که آن اصول تغيير ناپذير عبارتند از: 1- جهت قبله به عنوان اصليترين محور در ساختمان مسجد 2- درونگرايى (عدم اشراف به بيرون و يا برعکس) 3- پرهيز از بيهودگى 4- رعايت سلسله مراتب (ورودي، صحن، شبستان) 5- مردم وارى (اندازهها در مقياس انساني). [11] از رواياتى که درباره مسجد از نبى اکرم (ص) صادر شده، استفاده ميشود که بناى شارع مقدس بر آن است که اين مکان در عين شکوه معنوى و عظمت و قداست خاص خويش، از نظر ظاهري ساده و از پيرايشهاى مادى به دور باشد. زينت کردن مساجد با طلا:
ممکن است نهى از آراستن و زينت کردن مسجد با طلا، نهى از نقاشي کردن مسجد به اشياى با روح و بيروح، نهى از بلند ساختن ديوارهاي مسجد و گنگرهاى کردن آن و نيز نهى از بلند ساختن منارههاي مسجد را بتوان در همين رابطه توجيه کرد. پيامبر (ص) درباره زينتکردن مساجد فرمود: « لَا تُزَخْرِفُوا مَسَاجِدَكُمْ كَمَا زَخْرَفْتِ الْيَهُودُ وَ النَّصَارَى بِيَعَهُمْ » «مساجد خود را آن گونه که يهود و نصارى معابد خود را زينت ميکردند، نياراييد» [12] پيامبر در وصيت خويش به ابن مسعود ميفرمايند: « يَا ابْنَ مَسْعُودٍ مَا يُغْنِى مَنْ يَتَنَعَّمُ فِى الدُّنْيَا إِذَا أُخْلِدَ فِى النَّارِ يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ يَبْنُونَ الدُّورَ وَ يُشَيِّدُونَ الْقُصُورَ وَ يُزَخْرِفُونَ الْمَسَاجِد... [13] » «اى ابن مسعود! کسى که در آتش جاويدان خواهد بود از بهره بردن از دنيا چه سودى ميبرد؟ تنها ظاهرى از اين زندگي دنيوى را ميدانند و از آخرت غافلند. خانهها ميسازند و قصرها بر پاى ميکنند و مساجد را با طلا زينت ميکنند». و شايد اين نهى پيامبر (ص) از آراستن مساجد به زيور و زينتهاى دنيوي، که در کاخهاى پادشاهان و اهل دنيا متداول است، بخاطر منافى بودن آن با ارزشهاى اسلامي است. و بخاطر اينست که مساجد جايگاه دل کندن از محبت و دوستي دنيا و مرکز تحکيم رابطه انس و دوستى با مبدأ آفرينش يعنى حق تعالى است و تجملگرايى مساجد در واقع خدشهدار نمودن جلوه معنوى و قدسى مساجد است [14] . ساختن کنگره براى مسجد:
در کتابهاى فقهي، بلند ساختن ديوارهاى مسجد و نيز کنگرهاى ساختن آن مکروه شمرده شده است. مراد از کنگرهاى ساختن ديوارهاى مسجد آن است که در انتهاى ديوارها و يا بر پشت بام آن، اشکالى مانند مثلث و مربع با فاصلههاى معين از يکديگر ساخته شود. ابن عباس از رسول خدا (ص) نقل کرد: که آنحضرت فرمودهاند: «ما امرت بتشييد المساجد» من به بلند ساختن مساجد، مأمور نشدهام [15] . و پيامبر (ص) درباره ساختن مسجد بدون اشراف فرمود: «ابنوا مساجدکم جما» مساجد خود را بدون اشراف، بسازيد [16] . مناره
فقهاء يکى از مکروهات بناى مسجد را بلند ساختن مناره آن ذکر کردهاند [17] . و در روايات از بلند ساختن مناره نهى شده است، در روايتي از امام صادق (ع) به نقل از پدران بزرگوارش (ع) آمده است که: « أَنَّ عَلِيّاً ع مَرَّ عَلَى مَنَارَةٍ طَوِيلَةٍ فَأَمَرَ بِهَدْمِهَا ثُمَّ قَالَ لَا تُرْفَعُ الْمَنَارَةُ إِلَّا مَعَ سَطْحِ الْمَسْجِدِ [18] » على (ع) به منارهاي بلند برخورد کردند. فرمان داد تا آن را خراب کنند. آنگاه فرمودند: مناره را بايستى هم سطح با پشتبام مسجد ساخت». برخى از فقهاء همچون محقق ثانى قدس سره دليل حکم به کراهت را علاوه بر رواياتيکه دراين زمينه وجود دارد مشرف شدن مؤذن بر خانههاى همسايه مسجد به هنگام اذان گفتن در مناره، ذکر کردهاند [19] . همچنين برخى از فقهاء ساختن مناره در ديوار مسجد را از جمله مسحبات ذکر کرده، بلکه قرار دادن مناره در وسط مسجد را مکروه دانستهاند. چون ساختن مناره در وسط مسجد، علاوه بر آنکه مقدارى از فضاى مسجد را به خود اختصاص ميدهد، باعث ايجاد خلل در اتصاف صفوف نمازگزاران و ايجاد حائل ميان آنها خواهد بود. [20] محراب مسجد
ساختن محراب به شکل متداول در زمان ما که تنها ايجاد اثرى بر روي ديوار مسجد است و يا همراه با مقدار کمى فرورفتگى در ديوار ميباشد و از آن براى تعيين سمت قبله استفاده ميشود، کراهتى ندارد [21] . بلکه آنچه در کتب فقهى به عنوان يکى از مکروهاى بناي مسجد، شمرده شده، ساختن «محراب داخل» براى مسجد است [22] . و بعضى فقهاء برآنند که روايتى که طلحة بن زيد، از امام صادق (ع) از پدر بزرگوارش نقل ميکنند که: « عَنْ عَلِيٍّ ع أَنَّهُ كَانَ يَكْسِرُ الْمَحَارِيبَ إِذَا رَآهَا فِى الْمَسَاجِدِ وَ يَقُولُ كَأَنَّهَا مَذَابِحُ الْيَهُودِ [23] » هنگاميکه در مساجد، اميرالمؤمنين (ع) به محرابى برخورد مينمودند، آنرا شکسته و ميفرمودند: اينها شبيه به کشتارگاههاي يهود است. اين در مقام نهى از مقصورههايى است که توسط خلفاء در مسجد ساخته شده بود. و مقصوره در لغت به معناى اتاق کوچک است. مقصوره مسجد: مقصوره مسجد، اتاق کوچکى بوده که داراى يک دريچه نيز بوده و مردم تنها از آن دريچه امام جماعت را ميديدهاند. [24] در حديثى از امام باقر (ع) در اين زمينه آمده است که: « إِنْ صَلَّى قَوْمٌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ سُتْرَةٌ أَوْ جِدَارٌ فَلَيْسَ تِلْكَ لَهُمْ بِصَلَاةٍ إِلَّا مَنْ كَانَ حِيَالَ الْبَابِ قَالَ وَ قَالَ هَذِهِ الْمَقَاصِيرُ إِنَّمَا أَحْدَثَهَا الْجَبَّارُونَ وَ لَيْسَ لِمَنْ صَلَّى خَلْفَهَا مُقْتَدِياً بِصَلَاةِ مَنْ فِيهَا صَلَاةٌ [25] » «اگر در نماز جماعت ميان امام و مأمورين پوشش و يا ديوارى وجود داشته باشد، اين نماز براى مأمومين نماز نيست، مگر براي کسيکه مقابل در قرار گرفته باشد، همچنين راوى ميگويد امام (ع) فرمودند: «اين اتاقهاى کوچک را خلفاى ستمپيشه بنا نموده و نماز کسانيکه به امامت امامى که در آن قرار گرفته، اقتداء ميکنند، صحيح نيست». و نيز شايسته است در بناى مسجد، درکنار رعايت آنچه مقتضاى اصول و قواعد معماري است، تا آنجا که ممکن است از ساختن ستونهاى عريض در محل نماز مسجد، خوددارى شود. چون اين گونه ستونها علاوه بر آنکه بخشى از فضاى مسجد را به خود اختصاص ميدهد، در برخى حالات موجب اشکال براى صحت نماز نمازگزاران نيز خواهد بود. اگر عرض ستون مسجد به قدرى زياد باشد که اتصال مأمورين از جلو را بر هم بزند، موجب اشکال در جماعت آنان خواهد بود. [26] محل شبستان مسجد:
يکي از مکانهايى که نمازگزاردن در آن مکروه ميباشد، روبهروي در باز است. ظاهراً سر اين مطلب آن است که در باز معمولاًٌ محل رفت و آمد اشخاص است و اين امر موجب تشويش خاطر نمازگزار خواهد بود. بنابراين شايسته است به هنگام ساختن مسجد، چنانچه عذر ديگرى وجود نداشته باشد، در شبستان و محل نماز مسجد، در جهت مقابل قبله تعبيه شود تا به هنگام انعقاد نماز جماعت و غير آن، ورود افراد به جايگاه نماز مسجد، باعث تشويش خاطر نمازگزاران نشود [27] . محل دستشويى مسجد:
يکي از مستحبات مربوط به بناى مسجد آن است که دستشويى را در کنار آن بسازند. امام موسى کاظم (ع) از رسول خدا (ص) نقل ميکنند که آن حضرت در حديثى ميفرمايند: « و اجْعَلُوا مَطَاهِرَكُمْ عَلَى أَبْوَابِ مَسَاجِدِكُمْ [28] » «محل تطهير را در کنار مساجد قرار دهيد». توسعه بناى مسجد:
شايسته است در هنگام بناى مسجد، از ابتدا متناسب با جمعيت منطقهاى که مسجد در آن قرار دارد، حتي الامکان مسجد وسيع ساخته شود، تا در آينده لازم نباشد مسجد جهت توسعه، تخريب شود، در منابع اهل سنت حديث ذيل از ابو فتاده، نقل شده است: «و ان رسول الله (ص) مر بقوم قد اسسوا مسجداً ليبنوه فقال: او سعوه تملاوه قال: فاسعوه [29] » رسول خدا (ص) بر جمعى که تازه مشغول بناى مسجدى بودند، عبور کردند، فرمودند: مسجد را وسيع بسازيد تا شما را جاى دهد. آنان به فرمان پيامبر (ص) مسجد را وسيع ساختند. با اين حال، توسعه دادن در بناى مسجد پس از ساخته شدن نيز به خودى خود مانعى ندارد و معمولاً از مصاديق «عمارت مسجد» به حساب ميآيد که مطلوب بودن و استحباب آن از ضروريات دينى است و چنانچه در جريان توسعه مسجد لازم باشد مسجدى که خود در معرض انهدام و ويرانى است، بکلى خراب شود مانعى ندارد. همچنين در موردى که بخشتهاى خاصى از مسجد چنين حالتى را داشته و محتاج به تعمير اساسى باشد، ميتوان آن قسمت را بکلي ويران و مجدداً بازسازى نمود. در اين مسأله اختلافي بين فقهاء وجود ندارد [30] . يکى ديگر از امورى که به هنگام تخريب و يا توسعه مسجد، بايستى مورد توجه قرار گيرد، مسأله آلات و اسباب مربوط به بناى قديمى مسجد است که فروختن در و پنجره و چيزهاى ديگر مسجد، حرام است و اگر مسجد، خراب شود بايد اينها را صرف تعمير همان مسجد کنند. و چنانچه به درد آن مسجد نخورد، بايد در مسجد ديگر مصرف شود، ولى اگر به درد مسجدهاى ديگر هم نخورد، ميتوانند آن را بفروشند و پول آنرا اگر ممکن است، صرف تعمير همان مسجد و گرنه صرف تعمير مسجد ديگر نمايند. [31] عدم جواز تبديل مسجد به کوچه و خيابان و غير اين دو:
ايجاد برخى از تغييرات در مسجد جائز نيست. مثلاً نميتوان بخشى از مسجد را جزء کوچه و خيابان کرد. چون با تحقق عنوان «مسجد» براى مکاني، تمامي نقاط آن براى هميشه به جز در برخى موارد نادر حکم مسجد را خواهد داشت. و نيز تبديل مسجد و يا بخشهايى از آن به کتابخانه، حسينيه و يا هر عنوان ديگرى جايز نيست. زيرا اين کار در حقيقت تغيير و تبديل «جهت وقف» است که شرعاً جايز نيست. تغيير و تبديل شبستان مسجد نيز از ديگر امورى است که در جريان توسعه و بازسازى مسجد بايستى مورد توجه قرار گيرد. در اين زمينه برخى از فقهاء معتقدند بايستى از تغيير مکانى که قبلاً به عنوان محل نماز و شبستان مسجد بوده، به هر چيز ديگرى خوددارى شود حتى اگر صحن و حياط باشد [32] . سقف ساختن براى مسجد:
برخى از فقهاء بدون سقف بودن مسجد را مستحب دانستهاند. و پارهاى ديگر از فقهاء ساختن سقف براى مسجد را مکروه شمردهاند، صاحب جواهر- قدس سره- مؤيد استحباب بدون سقف بودن مساجد را اين امر قرار دادهاند که در روايات، يکى از اسباب قبولى نماز و اجابت دعا عدم وجود حائل و مانع ميان نمازگزار و آسمان ذکر شده است [33] . مستند کسانيکه حکم به کراهت ساختن سقف براى مساجد نمودهاند اخبارى است که در اين زمينه وارد شده، از جمله اين اخبار، حسنه يا صحيحه حلبى است که ميگويد: « َ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَسَاجِدِ الْمُظَلَّلَةِ أَ تُكْرَهُ الصَّلَاةُ فِيهَا فَقَالَ نَعَمْ وَ لَكِنْ لَا يَضُرُّكُمُ الْيَوْمَ وَ لَوْ قَدْ كَانَ الْعَدْلُ لَرَأَيْتُمْ كَيْفَ يُصْنَعُ فِى ذَلِك ؟ [34] » «از امام صادق (ع) درباره مساجدى که داراى سقف است، سؤال شد که آيا نماز در آن مکروه است؟ امام (ع) فرمودند: بلي، ولى اين امر امروزه ضررى براى شما ندارد. اگر عدل برپا بود (اشاره به قيام قائم (عج) و يا مبسوط اليد بودن خود امام (ع)) ميديديد که در اين زمينه چگونه عمل ميشد؟...» و در حديثي از امام باقر (ع) آمده است که: « أَوَّلُ مَا يَبْدَأُ بِهِ قَائِمُنَا سُقُوفُ الْمَسَاجِدِ فَيُكَسِّرُهَا وَ يَأْمُرُ بِهَا فَتُجْعَلُ عَرِيشاً كَعَرِيشِ مُوسَى [35] » «اول چيزي که قائم ما (عج) بدان اقدام ميکند، سقف مساجد است که امام (ع) آن را شکسته و فرمان ميدهند تا براى مساجد سايبانى همچون سايبان حضرت موسى (ع) بنا کنند». با اين حال در کلمات فقهاى متأخر، استحباب بيسقف بودن مسجد و يا کراهت سقف ساختن براى مسجد، ذکر نشده است. آنچه حکم به استحباب بدون سقف بودن مساجد را مشکل ميکند آن است که حتى مسجد پيامبر (ص) نيز کاملاً روباز نبوده بلکه داراى سايبان بوده است. به علاوه در اکثر مناطق، براى دفع سرما و گرما به سايبان نياز هست. و لذا شهيد ثانى در شرح عبادات شهيد اول که بيسقف بودن مساجد را مستحب دانستهاند فرموده است: مکشوف بودن قسمتى از مسجد نيز کافى است، چون در اکثر مناطق براى دفع سرما وگرما احتياج به سقف وجود دارد [36] . صاحب جواهر بين اخبار وارده در اين باب بدين گونه جمع نموده است که: در صورت عدم احتياج، درست کردن هر گونه سقف و سايبان براي مسجد مکروه است و در صورت احتياج، ايجاد سايبان براى مسجد کراهتى ندارد. اما ساختن سقف براى مسجد، حتى در صورت احتياج نيز مکروه است. [37] نقاشى کردن مسجد:
يکى ديگر از مسائلى که در ساخت ومعمارى مسجد بايستى مورد توجه قرار گيرد، آن است که از نقاشى کردن مسجد خوددارى شود. برخى از فقهاء به حسب فتوا و پارهاى نيز بنا بر احتياط، نقاشى نمودن مسجد را جايز ندانستهاند. امورى که در کلمات فقهاء به عنوان مستند اين حکم ذکر شده، مشهور بودن آن و بدعت بودن نقاشى مسجد است. علاوه بر اين، خبر عمروبن جميع است که ميگويد: « سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الصَّلَاةِ فِى الْمَسَاجِدِ الْمُصَوَّرَةِ فَقَالَ أَكْرَهُ ذَلِكَ وَ لَكِنْ لَا يَضُرُّكُمْ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ لَوْ قَدْ قَامَ الْعَدْلُ رَأَيْتُمْ كَيْفَ يُصْنَعُ فِى ذَلِكَ [38] ». «از امام صادق (ع) در مورد مساجدى که داراى نقاشى و تصوير است، سؤال نمودم. امام (ع) فرمود: من اين کار را خوش ندارم ولى اين امر امروزه به شما ضررى نميزند، اگر عدل برپا بود، ميديديد که در اين زمينه چگونه عمل ميشد. [39] البته هر چند از کشيدن صورت اشياء داراى روح، مانند انسان و حيوان در مسجد نهى شده است. ولى نصب عکسهاى مربوط به رجال فضيلت و شهداء در مسجد، به خودى خود مانعى ندارد. و به عبارت ديگر، نصب عکس در مسجد، حکم نقاشى نمودن مسجد را ندارد. بلى از آنجا که نماز خواندن روبهروى عکسها در هنگام نماز کراهت دارد و ميتوان براى رفع کراهت، در هنگام نماز خواندن روى عکسها را با وسيلهاى پوشاند. [40] نوشتن آيات قرآن بر در و ديوار مسجد:
نوشتن آيات قرآن و يا الفاظى که بيانگر ذکر خداوند متعال است بر در و ديوار مساجد مانعى ندارد. على بن جعفر ميگويد: « سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَسْجِدِ يُكْتَبُ فِى الْقِبْلَةِ الْقُرْآنُ أَوِ الشَّيْءُ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ قَالَ لَا بَأْسَ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَسْجِدِ يُنْقَشُ فِي قِبْلَتِهِ بِجِصٍّ أَوْ أَصْبَاغٍ قَالَ لَا بَأْسَ بِهِ... [41] » « از برادرم (امام موسى کاظم (ع)) سؤال کردم: آيا جايز است در سمت قبله مسجد قرآن يا چيزى از ذکر خداوند نوشته شود؟ امام فرمودند: اشکال ندارد... البته سزاوار است در نوشتن آيات و احاديث بر در و ديوار در کنار رعايت زيبايى و موازين هنري، کيفيت نوشتن به گونهاى باشد که چنانچه مؤمنين در غير نماز بخواهند آن را بخوانند قادر باشند، چرا که شايسته نيست هدف از نوشتن قرآن و ذکر و دعا در مساجد، تنها آراستن آن باشد، بلکه هدف اصلى همانا خواندن آيات الهى و متذکر شدن است. [42] وقف مسجد ولزوم قصد قربت درآن:
در باب وقف، واقف ميتواند براى موقوفه، متولى و سرپرست تعيين کند. ولى در مورد مسجد، واقف، شرعاً چنين حقي را ندارد که خود يا ديگرى را به عنوان متولى مسجد تعيين کند و مسجد پس از مسجد شدن يک مکان مشترک و عمومي است که در اختيار همه مسلمين قرار ميگيرد و همگان ميتوانند در چهارچوب موازين شرعى از آن استفاده کنند. بنابراين آنچه گاهى مشاهده ميشود که بانيان و سازندگان مساجد براى خود يک نوع ولايت مطلقه بر امور مساجد قائلند فاقد مستند شرعى است، چرا که بانى مسجد الزاماً متولى مسجد نيست. [43] در مسجد سازى و وقف، قصد قربت شرط است، بانى و واقف درهنگام ساختن مسجد بايد قصد دوام و هميشگى داشته باشد و نميتوان ملکى را مثلاً براى مدت 10 سال به عنوان مسجد قرار داد که پس از تمام شدن اين مدت به ملک واقف و يا ورثه او برگردد و چنانچه واقف قصد مدت زمان معينى را بنمايد، آن مکان شرعاً مسجد نخواهد شد. [44] پس مسجد سازى عملى عبادى است و صرف ساختن ساختمان و بناي مسجد، بدون قصد قربت، مطلوب و مقبول درگاه الهى نيست. عدم جواز بناء مسجد در زمين غصبى و يا از مال غصبي:
بايد بانيان و تعميرگران مساجد از ساختن مسجد در مکانهايى که به گونهاى متعلق حق ديگران است، اجتناب کنند. هر چند زمينى که براى ساختن مسجد اختصاص داده ميشود، خود بايستى به عنوان مسجد، وقف شود ولى چنانچه زمين قبلاً براى جهت ديگرى وقف شده باشد، نميتوان آن زمين را به مسجد تبديل نمود و ساختن مسجد در زمينى که ديگران در آن داراى حق باشند، در صورتى که صاحبان حق راضى نباشند جايز نيست و نماز خواندن در مکان غصبى به شمار ميرود و شايسته است حتى از اختصاص مکانهاى مشکوک و مسألهدار به عنوان مسجد، خوددارى شود تا مؤمنين با آرامش خاطر و اطمينان کامل در خانه خدا به عبادت بپردازند. [45] مسجد سازى يکى از مصاديق «صدقه دادن» در راه خداست و در تمامى صدقات و کارهاى خير و احسان، شايسته است که انسان اموال حلال و طيب خويش را به اين امر الهى اختصاص دهد. قرآن کريم در اين زمينه ميفرمايد: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ ... [46] » «اى اهل ايمان! از اموال حلال و پاکى که به دست آوردهايد و نيز از آنچه که براى شما از زمين بيرون آوردهايم، انفاق کنيد و اموال آلوده و ناپاک را به انفاق و بخشش اختصاص ندهيد...» خلاصه سخن اينکه: نبايد بناء مسجد در زمين غصبى يا از مال غصبى باشد و نبايد به چنين مسجدى رفت [47] . مسجد ساختن در قبرستان:
در باب مسجد سازى تبديل قبرستان به مسجد، مگر در مورد مقبره انبياء و ائمه عليهمالسلام و علماء، مکروه است. سماعة بن مهران ميگويد: «سأل أبا عبدالله (ع) عن زيارة القبور و بناء المساجد فيها. فقال: اما زيارة القبور فلا بأس بها و لا يبنى عندها مساجد... [48] » «از امام صادق (ع) در مورد زيارت قبور و ساختن مسجد در قبرستان سؤال کردم. امام (ع) فرمودند: زيارت قبور مانعى ندارد ولى نبايد در قبرستان، مسجد ساخته شود». نهي از بناء مساجد ضرار:
مساجد بايد جايگاه اتحاد نمازگزاران و کارگشاى زندگى اجتماعى مردم باشد، نه اينکه بناء آنها با هدف تضعيف دين و از روى انگيزههاى ناسالم باشد. چون ائمه عليهمالسلام از نمازگزاردن در آنها نهى نمودهاند و آنها را به «مساجد ملعونه» تعبير کردهاند [49] . در همين زمينه آيه 107 سوره توبه است که ميفرمايد: «والذين اتخذوا مسجداً فيراراً و کفراً و تفريقاً بين المؤمنين...» ساختمان مسجد و بناء آن بايد توسط مردم باشد. چون آدمى ساخته دست خويش را دوست ميدارد و بدان عشق ميورزد و در حفظ و حراست آن ميکوشد و طبق قاعده عام و کلى علت، معلول خويش را دوست ميدارد و نوعى احساس پيوستگى با او دارد و اگر مردم با زحمت و مرارت مسجدى را با دست خود بسازند به طور طبيعى آن را نگه ميدارند. در حاليکه اگر مسجدى توسط يک نيروى ديگر براى آنان بناء شود، معلوم نيست که در حفظ و صيانت آن به طور جدى اهتمام بورزند [50] . مسجد بايد از ساختمانهاى اطراف يک مقدارى گرانتر باشد نه اينکه خيلى گران يا خيلى ارزانتر باشد که با هم نسازد، چون مسجد سنبل اقتصاد مردم است، لذا در قديم خانهها خشت و گل بود و مسجد کاشيکارى ميشد و بايد نقشه مسجد عوض نشود [51] . نتيجه:
چون مسجد محل عمومى است و از نظر ساختمان ارزانترين، ارزشمندترين، پر استفادهترين، همگانيترين و پرکارترين و پر شعبهترين ساختمانهاى عمومى است، بايد توجه بيشترى به مسجد شود و دستورات و کلمات قرآن و اهل بيت (ع) درباره بناء و ساختمان سازى آن به کار گرفته شود و اصول معمارى در آن رعايت شود و از مساجد نمونه و خصوصاً مساجد در زمان پيامبر (ص) الگو گرفته شود تا جذابيت بيشترى داشته باشند و توجه همه مردم به مساجد، جلب شود و ما بهره بيشترى از مساجد بگيريم. [1] سيماى مسجد، ج 1، ص 181 [2] سيماى مسجد، ج 1، ص 129 [3] جزوات آموزش مديريت مسجد، استاد عابدي، به نقل از اجماعات الفقه الشيعه، 17/1/82 [4] جزوات آموزش مديريت مسجد، استاد عابدي، به نقل از اجماعات الفقه الشيعه، 17/1/82 [5] وسائل الشيعه، ج 3، ص 507، باب 27، ح 3. [6] سوره توبه، آيه 18 [7] جزوات درس آموزش مديريت مسجد، دوره چهارم، استاد قرائتي، 5/8/81 [8] سوره توبه، آيه 17 [9] جزوات درسى آموزشي مديريت مسجد، دوره چهارم، استاد قرائتي، 30/9/81 [10] سوره بقره، آيه 114 [11] جزوات درسى آموزشي مديريت مسجد، دوره چهارم، استاد مصطفوي، 29/11/81 [12] مستدرک الوسائل، ج 3 ص 372، باب 12، ح 1 [13] مکارم الاخلاق، ابو نصر طبرسي، باب 13، فصل 4، ص 449 [14] سيماى مسجد، ج 1، ص 231 الي 236 [15] ستن بيهقي، ج 2، ص 439، کتاب الصلاة [16] کنزالعمال، ج 7، ص 656 [17] عروة الوثفي، ص 213، فى المساجد و احکامها [18] وسائل الشيعه، ج 3، ص 505، ب 25، ح 2 [19] جامع المقاصد، محقق کرکي، ج 2، ص 145 [20] جواهر الکلام، ج 14، ص 79 [21] جواهر الکلام، ج 14، ص 110 [22] عروة الوثفي، ص 213 [23] وسائل الشيعه، ج 3، ص 510، باب 31 از احکام المساجد [24] سيماى مسجد، ج 1، ص 244 الي 250 [25] وسائل الشيعه، ج 5، ص 460، باب 59 از ابواب صلاة الجماعة [26] سيماى مسجد، ج 1، ص 254 [27] سيماى مسجد، ج 1، ص 254 [28] وسائل الشيعه، ج 3، ص 254 [29] سنن بيهقي، ج 2، ص 439، باب فى بناء کيفية بناء المسجد [30] سيماى مسجد، ج 1، ص 264 [31] سيماى مسجد، ج 1، ص 264 [32] سيماى مسجد، ج 1، ص 273 [33] جواهر الکلام، ج 14، ص 75 [34] وسائل الشيعه، ج 3، ص 488، باب 9، ح 2 [35] مأخذ قبل، روايت 4 [36] الروضة البهية فى شرح اللمعة الدمشقيه، ج 1، ص215 [37] جواهر الکلام، ج 14، ص 76 [38] وسائل الشيعه، ج3، ص 493، باب 15، ح 1 [39] سيماى مسجد، ج 1، ص 239 [40] سيماى مسجد، ج 1، ص 240 [41] وسائل الشيعه، ج 3، ص494، باب 15، ح 3 [42] سيماى مسجد، ج 1، ص 241 [43] سيماى مسجد، ج1، ص 166 و 167 [44] رساله توضيح المسائل امام خميني- قدس سره- بخش اسفتائات مربوط به وقف [45] سيماى مسجد، ج 1، ص 190الي 195 [46] سوره بقره، آىه 276 [47] اصلاح المساجد من البدع و العوائد، ص 41 [48] وسائل الشيعه، ج2، ص 887، باب 65 از ابواب دفن، حديث 1- سيماى مسجد، ج 1، ص 205 [49] وسائل الشيعه، ج 3، ص 519، باب 43، ح 1 [50] فصلنامه ميراث جاويدان، سال 7، پائيز 78، شماره 3، ص 178، از رحيم نوبهار [51] جزوات درسى آموزش مديريت مسجد، دوره چهارم، استاد قرائتي، 18/11/81 و 8/11/81