زندگي، آثار و احوال شيخ ابوالحسن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي
: محمدرضا مبلغي عالم كامل و محدث بزرگ، علي بن بابويه، پدر شيخ صدوق كه گاهي به ابوالحسن شناخته ميشود، از جمله علماي عصر غيبت صغري بلكه عصر امام حسن عسكري عليهالسلام بوده است.1 در كتب رجالي از او به عنوان شيخ القميين، فقيه وثقه مطلق نام برده ميشود2 و تمام فقهايي كه بعد از او بودهاند در مسايلي كه نصي در آن يافت نميشود بر او تكيه كردهاند و اين به خاطر ثقه بودن و امانت او و جايگاهش در دين و علم ميباشد.3علي بن بابويه از رؤساي مذهب اثني عشريه به شمار ميرود و در عصر خود بر جميع فقهاي قم كه در دوره حضرت امام علي النقي و امام حسن عسكري عليهماالسلام منحصر فقهاي شيعه اماميه بودند، برتري داشته و در تبليغ مذهب حقه شيعه اثني عشريه سعي جميل به كار برد.4 در فضيلت او همين بس كه امام حسن عسكري عليهالسلام در نامه شريفش به او نوشته است: «اوصيك يا شيخي و معتمدي و فقيهي يا اباالحسن، الخ»5 (يعني: اي شيخ و فقيه و معتمد من و اي اباالحسن، خدايت توفيق دهد ترا وصيت ميكنم...). و علما به فتاواي او از اخبار توجه ميكنند. شيخ عباس قمي قدسسره مينويسد: شيخ شهيد ما قدسسره در محكي از ذكري ميگويد: اصحاب اماميه هنگامي كه نصي در دست ندارند فتاوا را از رساله علي بن بابويه ميگيرند زيرا او را ثقه و مورد اعتماد ميدانند.6علي در اواخر عمر خود به بغداد عزيمت كرده و با حسين بن روح سومين نايب خاص امام عصر، عجلاللّه تعالي فرجه الشريف، ملاقات كرد مسايلي را از او پرسيد و پاسخ گرفت. لذا خود را تسليم حسين كرده و از او متابعت كرد و در آن شهر مدتي مقيم شد و با شيعه عراق آميزش داشت و سپس با تقديم عريضهاي مشعر بر استدعاي اولاد ذكور به حسين بن روح، براي تقديم به حضرت صاحب الامر والزمان عليهالسلام ، به قم مراجعت كرد.7علامه حلي قدسسره مينويسد: علي بن بابويه نامهاي را مبني بر درخواست فرزند نوشت و آن را به وسيله علي بن جعفر بن اسود براي حسين بن روح قدسسره فرستاد و از او درخواست كرد نامه را به حضرت صاحب عليهالسلام برساند. امام عليهالسلام در جواب نامهاش نوشتند: «قددعونا اللّه لك بذلك وسترزق ولدين ذكرين حرّين». يعني ما از خداوند خواستيم كه حاجت تو را برآورد و زود باشد كه داراي دو فرزند ذكور آزاد بشوي. سپس ابوجعفر محمد بن علي ملقب به صدوق و ابوعبداللّه حسين بن علي از جاريهاي متولد شد8. در ادامه علامه حلي مينويسد: ابواعبداللّه حسين بن عبيداللّه ميگويد از ابوجعفر (صدوق) شنيدم كه ميگفت: من به دعاي صاحب الامر عليهالسلام متولد شدهام و بر اين افتخار ميكرد.9علي بعد از وفات حضرت عسكري عليهالسلام در قيد حيات بود و غيبت صغري را دريافته و با حسين بن منصور معروف به حلاج كه ادعاي نيابت خاصه از ناحيه امام زمان(عج) ميكرد10 معارضه شديد نمود.در آن زمان شهر قم در بين بلاد اسلامي از نقطه نظر شيعه بودن منفرد بود لذا منصور براي پيشرفت ادعاي واهي خود به قم آمد و نامهاي به علي بن حسين بن موسي بن بابويه نوشت و ورود خود را اعلام و از او خواست كه به عنوان باب امام از او متابعت كند، و همين كه نامه به او رسيد فورا نامه را پاره كرد و قاصد را با خشونت از نزد خود راند و به طرف دكهاي كه در آن تجارت ميكرد رفت و گروهي از اصحابش نيز همراه او بودند و مردم شرايط احترام و تجليل او را در موقع حركت در معابر مراعات ميكردند. در اين موقع مردي را ديد كه غريب به نظر ميآيد و از جاي خود حركت نكرده و اعتنايي به علي ننمود و چون ابن بابويه در جاي خود قرار گرفت و به رسم بازرگانان مشغول رسيدگي به دفاتر و محاسبات خود شد از حاضرين پرسيد كه اين شخص كه با ما بيگانهوار رفتار كرد كيست؟ چون كسي او را نميشناخت خود آن شخص به گفتار آمده و گفت: من آنم كه نامه مرا پاره كردي و خود در آن حال تو را ميديدم. علي غضبناك شد و گفت ادعاي بيجا كردهاي و با ادعاي باطل مدتي است در اضلال مردم ميكوشي و امر كرد كه او را از دكه خارج كردند و حلاج ديگر نتوانست در شهر قم بماند و به عراق رفته و به واسطه شعبدهبازي بالاخره جان خود را از دست داد.11تأليفات
شيخ طوسي بعد از آن كه او را فقيهي بزرگ و ثقه ميداند كتبي را از او ذكر ميكند و او را در زمره كساني ميداند كه مستقيما از ائمه عليهمالسلام روايت نقل نكردهاند.12 علامه حلي قدسسره ميگويد براي او كتب فراواني است كه ما آن را در كتاب بزرگ خود ذكر كردهايم.13 نجاشي نيز او را داراي كتبي ميداند و بعضي از كتبش را چنين ذكر ميكند:كتاب توحيد، كتاب وضو، كتاب الصلوة، كتاب الجنائز، كتاب الامامة و التبصرة من الحيرة، كتاب الاملاء، نوادر، كتاب المنطق، كتاب الاخوان، كتاب النساء و الوالدان، كتاب الشرايع (رسالهاي است كه به فرزندش نوشته)، كتاب التفسير، كتاب النكاح، كتاب مناسك الحج، كتاب قرب الاسناد، كتاب التسليم، كتاب الطب، كتاب المواريث و كتاب المعراج.14اساتيد و مشايخ و كساني كه از او روايت نقل كردهاند:علي بن بابويه فن حديث و علوم احكام الهيه وابواب فقه را از سعد بن عبداللّه القمي الاشعري و حسين بن محمد بن عطار و عبداللّه بن جعفر حميري و قاسم بن محمد نهاوندي قدسسره اخذ نموده است.15آيةاللّه خويي قدسسره در معجم رجال الحديث به حديثي در تهذيب شيخ اشاره ميكند كه در آن علي بن حسين بن موسي از علي بن حكم روايت كرده16 در حالي كه در كامل الزيارات علي بن حسين از علي بن ابراهيم بن هاشم و او از پدرش و او از علي بن حكم روايت ميكند و قائل است كه اين طريقه صحيح است. چون ابن بابويه امكان روايت را از علي بن حكم نداشته است.17 آيةاللّه خويي قدسسره ميفرمايد: طريقه شيخ در تهذيب صحيح ميباشد.همچنين در معجم رجال الحديث ميگويد: روايات زيادي كه تعداد آنها به 269 مورد ميرسد با عنوان علي بن حسين بن بابويه رسيده كه در آنها او از احمد بن ادريس و حسن ابن احمد مالكي و حسين بن محمد بن عامر و سعدبن عبداللّه (كه رواياتش از سعد به 175 مورد ميرسد) و عبداللّه بن جعفر حميري و عبداللّه بن حسين مؤدب و علي بن ابراهيم وعلي بن حسن بن كوفي و علي بن حسين سعدآبادي و علي بن سليمان رازي كوفي و علي بن موسي بن جعفر بن ابي جعفر كمنداني و علي بن موسي كمنداني و محسن بن احمد و محمد بن احمد بن علي بن صلت و محمد بن يحيي عطار و حميري روايت ميكند و در تمام اينها ابوجعفر از او روايت كرده است. و با عنوان علي حسين ابن بابويه ابي الحسن از محمد بن يحيي، از محمد بن يحيي روايت كرده ومحمد بن احمد بن داود ابوالحسن نيز از او روايت كرده است. سپس آقاي خويي قدسسره ميگويد: اين عناوين (يعني علي بن حسين ابن بابويه و علي حسين ابن بابويه) همان علي بن حسين بن موسي بن بابويه ميباشد.18صاحب رياض العلماء ميگويد: بعضي از شاگردان شيخ علي كركي در رساله معمولي اش در ذكر اسامي مشايخ، از جمله شيخ علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي را ذكر مينمايد و ميگويد: او از جعفر بن عبداللّه حميري از محمد بن علي بن عتبه از عبدالرحمن بن هاشم از ابي يحيي از امام صادق عليهالسلام روايت ميكند. همچنين از عبداللّه بن جعفر از عباس بن معروف از عبدالسلام بن سالم از محمد بن سليمان از يونس بن ظبيان از جابربن يزيد الجعفي از امام باقر عليهالسلام روايت ميكند و براي او طرق جداگانهاي و سندهاي زياد و گوناگوني از ائمه سادات عليهمالسلام بوده است.19نجاشي ميگويد: ابوالحسن عباس بن عمر بن عباس بن محمد بن عبدالملك بن مروان كلوذاني ميگويد: هنگامي كه علي بن حسين بن بابويه در سال 328ه·· وارد بغداد شد، اجازه نقل همه كتبش را از او گرفتم.20 از كتاب نجاشي برميآيد كه كلوزاني از بزرگان علماي اماميه و از مشايخ اجازه آنان بوده است.21ابتكارات و فتاواي او
صاحب قاموس الرجال مينويسد: براي او فتاواي شاذي است در فقه كه از آن جمله است: در احكام سهو در نماز و شك در ركعات آن، همچنان كه بر كسي كه به مختلف مراجعه كند پوشيده نميماند.22 و از شاذترين فتاوايش قول او در دو نصاب طلا است به اين كه آن دو نصاب چهل چهل ميباشد.23 اگرچه براي اين فتاوا خبري ذكر كرده ولي علامه حلي گفته است اين خلاف اجماع مسلمانان ميباشد.24صاحب رياض العلماء مينويسد: اولين كسي كه طرح اسانيد را ابتكار كرد و بين نظاير جمع نمود و خبر را با قرينش آورد، علي بن بابويه بود.25نامه امام حسن عسكري عليهالسلام يكي از افتخارات علي بن بابويه كه در بين اقران و اماثل، منفرد بوده، نامه حضرت امام حسن عسكري عليهالسلام به اوست. اين نامه جايگاه علي بن بابويه را نزد امام عليهالسلام مشخص ميسازد. صاحب رياض العلماء ميگويد: قاضي نوراللّه در مجالس اميرالمؤمنين و همچنين شهيد و قطب كيدري در كتاب (الدرة الباهرة عن الاصداف الطاهره) اين نوشته حضرت امام حسن عسكري عليهالسلام را نقل كردهاند.26ترجمه نوشته امام عليهالسلام چنين است:پس از ستايش و توحيد پروردگار و درود بر پيغمبر عالي مقدار و عترت پاكش سلاماللّه عليهم اجمعين. اي شيخ و معتمد من و اي ابوالحسن علي بن بابويه قمي خدايت توفيق دهد و فرزندان صالح روزي كند ترا وصيت ميكنم كه از خدا بپرهيزي و نماز بگذاري و زكاة اداكني زيرا نماز از كسي كه زكوة ندهد قبول نيفتد و هم وصيت كنم كه هر كس فرمان ترا عصيان آورد از وي درگذري و از گناهش اغماض كني و خشم خويش فرو بري با ارحام پيوند نمايي و با برادران ديني در معاش مواسات كني و در حوائج ايشان بكوشي و در دشواري و آساني همراه شوي و آنچه را كه نداني ياد بگيري و در نواميس شريعت و احكام دين دانا و فقيه شوي و در هيچ امر بيدرنگ و ثبات دم نزني و همواره با قرآن مجيد پيمان خويش تازه كني و خلق خود پسنديده و خوي خويش نيكونمايي و با مردم طريق امر به معروف و نهي از منكر مسلوك داري. چه خداي عزوجل در كلام مجيد فرمايد: در بسياري از نجواي ايشان خيري نيست جز آن كه به صدقه يا معروف فرمان دهد يا ميان مردمان اصلاح كند و هم بر تو باد به نماز شب چه پيغمبر صلياللهعليهوآله علي عليهالسلام را وصيت كرد كه بر تو باد به نماز شب چه، كسي كه نماز شب سبك شمارد و خوار داند از ما نيست. پس اي شيخ وصيت مرا به جاي آوري و شيعيان من همگي را امر كن تا آن را معمول دارند. بر تو باد به شكيبايي و انتظار گشايش و فرج، پيوسته شيعيان ما در اندوه خواهند بود تا آن كه فرزند من ظهور نمايد كه پيغمبر درباره وي از در بشارت فرموده كه او زمين را به انسان كه از جور و ستم پر شده از داد و معدلت پر كند.پس اي شيخ من. شكيبايي پيشه كن و شيعيان مرا فرمان ده تا صبر را شعار خود نمايند زيرا كه زمين ملك خداست از بندگان خود به هر كس كه خواهد بازگزارد و عاقبت نيكو پرهيزكاران راست. بر تو و عموم شيعيان ما سلام و رحمت و بركات خداي باد و ذات پاك آفريدگار ما را نيكو وكيل و ياري دهنده است.غروب ستاره قم
شيخ عباس قمي در الكني و الالقاب ميگويد: علي بن بابويه در سال 329 هجري وفات يافت و اين عدد موافق با كلمه «يرحمهاللّه» ميباشد و در شهر قم در جوار حضرت فاطمه معصومه عليهاالسلام كه همواره محل نزول فيوضات سبحاني است در مقبرهاي بزرگ با قبهاي عالي مدفون شده است و محل زيارت افراد ميباشد و به آن تبرك ميجويند.27در اين سال شيخ كليني وجمع ديگري از علماء نيز به رحمت ايزدي پيوستند و مقارن وفات علي بن محمد سمري است كه با وفات او غيبت صغري خاتمه يافت. بدين جهت اين سال را سال تناثر النجوم يعني ريزش ستارگان ناميدند.28جماعتي ذكر كردهاند كه اصحاب ما رضواناللّه عليهم ميگفتند: «هنگامي كه به خدمت علي بن محمد سمري قدسسره كه آخرين نواب اربعه است مشرف بوديم آن بزرگوار كلمه «رحم اللّه علي بن الحسين بن بابويه» بر زبان جاري ساخت. برخي از محاضران اظهار داشتند كه او زنده است. شيخ فرمود: در همين روز دار فاني را وداع كرد. پس از ضبط تاريخ خبر رسيد كه در همان روز وفات كرده است.291. رياض العلماء، ج4، ص5.
2. رجال نجاشي، ص184، رجال علامه حلي، ص94.
3. رياض العلماء، ج4، ص6، روضات الجنات، ج4، ص274 و 275.
4. قهرمانان اسلام، ج2، ص187 و 188.
5. كتاب الكني و الالقاب، ج اول، چاپ قديم، ص213، روضات الجنات، ج4، ص274، اصل نامه شريف امام حسن عسكري عليهالسلام ، لولؤة البحرين: 384.
6. كتاب الكني و الالقاب، ج1، ص213، رياض العلماء، ج4، ص6 و 7.
7. قهرمانان اسلام، ج2، ص189 تا 191.
8. رجال علامه حلي، ص94، رجال نجاشي ص184 و 185.
9. رجال علامه حلي ص94، رجال نجاشي ص185، در رجال نجاشي به جاي حسين بن عبيداللّه، حسين بن علي ذكر شده است.
10. رياض العلماء، ص7، ج4.
11. قهرمانان اسلام، ج2، ص189 تا 191.
12. معجم رجال الحديث، ص360.
13. رجال علامه حلي، ص94.
14. رجال نجاشي، ص185
15. قهرمانان اسلام، ج2، ص187.
16. تهذيب الاحكام، جزء 6، حديث 79، باب فضيلت كوفه، ص38.
17. كامل الزيارات، باب سيزدهم، حديث 103، در فضيلت فرات و آشاميدن از آن، ص107، بحار 100/228، الوسائل 14/406.
18. معجم رجال الحديث مورد 8040، ص360.
19. رياض العلماء، ج4، ص7.
20. رجال نجاشي، ص185، قاموس الرجال، ج7، ص436، فوائد الرجاليه، ج2، ص76.
21. الكني و الالقاب، ص21.
22. مختلف الشيعه: 138.
23. مختلف الشيعه: 178.
24. السرائر: 1/447، قاموس الرجال، ج1، ص439 تا 441.
25. رياض العلماء، ج4، ص6، روضات الجنات، ج4، ص274 و 275.
26. رياض العلماء، ج4، ص7و8، لؤلؤة البحرين: 384، مناقب ابن شهر آشوب: 4/425، قاموس الرجال، ج7، ص439.
27. الكني و الالقاب ص213، قاموس الرجال، ج7، ص436. رياض العلماء ج4، ص5.
28. رجال سيد بحرالعلوم معروف به فوائد الرجاليه، ج2، ص107، قهرمانان اسلام، ج2، ص189 تا 191.
29. رجال نجاشي ص185، چاپ مكتبه داوري، رجال علامه حلي، ص94، الالقاب و الكني شيخ عباس قمي، ص213. قهرمانان اسلام، ج2، ص191-189.