بناي شاهزاده ابراهيم1 «محله دروازه كاشان قم» - بنای شاهزاده ابراهیم محله دروازه کاشان قم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بنای شاهزاده ابراهیم محله دروازه کاشان قم - نسخه متنی

کاظم عرب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بناي شاهزاده ابراهيم1 «محله دروازه كاشان قم»

كاظم عرب

موقعيت جايگزيني اثر

در قم و حومه آن سه تا چهار مقبره به نام شاهزاده ابراهيم وجود دارد كه گاه محققيني را كه در اين خصوص از منابع دست دوم استفاده كرده‏اند دچار اشتباهاتي ساخته است.2 اثر مورد نظر كه به عنوان بقعه شاهزاده ابراهيم مورد احترام اهالي محل است در محله دروازه كاشان در بخش شرقي شهر قم درون محوطه محصوري كه امروز نيز به عنوان گورستان مورد استفاده مي‏باشد واقع شده است. بقعه با بناي امامزاده علي بن جعفر فاصله بسيار اندكي داشته و با شاخص‏هاي شهري همچون بارگاه حضرت معصومه عليها‏السلام حدود 1500 متر فاصله را نشان مي‏دهد. اين مكان تا حدود سي سال پيش محوطه‏اي بيرون از دروازه شهر بود كه مزارع و باغات اطراف شهر آن را در برمي‏گرفت. با توجه به فضاي باز اطراف برج در گذشته مي‏توان گفت اين بنا همچون ديگر آرمگاه‏هاي عصر ايلخاني به پيروي از يك سنت عمومي جدا ساخته شده و از همه سو نمايان بود، كه به تدريج در اثر گسترش شهر در دهه‏هاي اخير، اطراف آن را ساختمان‏هايي دربرگرفته است. عكس‏هايي كه از اوايل قرن حاضر در دست است بناي برج را در محاصره ديوارهاي چينه‏اي نشان مي‏دهد كه از سطح زمين‏هاي اطراف ارتفاع بيشتري دارد.

نوع نقشه

آرامگاه شاهزاده ابراهيم كه «پوپ» آن را بهترين بنا از ميان سه بناي ساخته شده طي سال 721ه·· .ق مي‏داند3، از خارج داراي پلاني هشت ضلعي است، كه هر يك از اضلاع آن را طاقنماهايي به دهانه تقريبي 2 و ارتفاع 6 متر در برمي‏گيرد. اين پلان در داخل به چهارضلعي متساوي الاضلاعي تبديل مي‏شود كه طول هر ضلع آن حدود 5 متر است. اين بنا از حيث پلان كاملاً مشابه ساختمان قديمي‏تر امامزاده علي بن جعفر است كه خود در يك گروه كلي از جهت نقشه متأثر از مقابر چند ضلعي آذربايجان بزرگند.

نماي خارجي

سطح كف محوطه اطراف بقعه در طي قرون متمادي به خصوص در طي قرن اخير به دليل استفاده تدفيني به عنوان گورستان به تدريج بالا آمده است به نحوي كه محوطه اطراف بنا حدود دو متر اختلاف ارتفاع با جاده‏هاي اطراف را نشان مي‏دهد. در مقايسه عكس‏هاي قديمي بنا با وضعيت فعلي آن اختلاف چشمگيري در ارتفاع بنا مشاهده مي‏شود. هرچند كه امروزه اطراف بنا حدود 50 سانتي متر زهكشي شده است ليكن كف اصلي بنا در اطراف برج حداقل يك متر پايين‏تر از سطح فعلي است. هر يك از اضلاع را در خارج طاقنمايي با قوسي جناقي محاط در قابي مستطيلي به دهانه 2 و ارتفاع 6 متر در برمي‏گيرد كه در آغاز شامل آجرچيني ساده‏اي با بندكشي‏هاي گچي بود. و امروزه با ملات ماسه و سيمان و آجرهاي جديد ديگرسازي شده است. اسپر هشت طاقنماي مزبور را هشت نورگير با مشبكهاي گچي مي‏پوشاند4 كه امروزه همگي تبديل به پنجره‏هايي فلزي شده‏اند. گريو شانزده ضلعي بنا با كمي عقب‏نشيني از صفحه ديوار خارجي بر فراز اضلاع هشتگانه استوار شده است، كه هر يك از اضلاع شانزده‏گانه آن را طاقنماي كم عمق باطاقي جناقي در برمي‏گرفت. درون اين طاقنما در تعميرات دهه‏هاي اخير آجرچين شده و تنها قاب مستطيلي آن باقيمانده است. در جبهه شمالي بنا بر روي يكي از اين اضلاع در طي تعميرات دهه‏هاي اخير عبارت «يا شاهزاده ابراهيم» با كاشي‏هاي فيروزه‏اي در تلفيق با آجر كتيبه شده است.

بنا داراي الحاقاتي در جبهه شمالي است كه قدمت آنها به يك قرن نمي‏رسد. نخست تالار ستون‏داري است بر فراز درگاه ورودي كه سقفي مسطح آن را مي‏پوشاند اين تالار در سه دهه پيش احتمالاً جهت جلوگيري از نفوذ برف و باران به داخل بقعه تعبيه شده است. و ديگر مقابر خانوادگي متصل به بنا در جبهه شمالي است كه همگي آنان در طي سالهاي اخير به وسيله سازمان اوقاف قم تخريب شدند و بنا امروزه از همه سو آزاد است.

نكته اساسي در نماي خارجي بنا اين است كه اين اثر ديگر آن هويت تاريخي و هنري اصيل خود را ندارد و در تمامي وجوه در طي تعميرات غيراصولي ديگرسازي شده است، به شكلي كه از خارج بيشتر به يك بناي نوساز شبيه است تا يك اثر تاريخي.

ورودي

ورودي بنا در سمت شمال واقع شده است كه با پله‏اي كم ارتفاع با داخل بنا ارتباط برقرار مي‏كند. طاقنمايي كه ورودي بنا را در برمي‏گيرد فاقد هرگونه ويژگي مشخص است. بر فراز درگاه ورودي در طي ده‏هاي اخير، جهت جلوگيري از ورود آب برف و باران به داخل بقعه، تالاري با سقف مسطح كه بر دو ستون تكيه دارد احداث نموده‏اند. به همين جهت ارتفاع طاقنماي درگاه ورود از 6 متر به حدود 3 متر كاهش يافته است. به نظر مي‏رسد گرداگرد اين درگاه در آغاز با كتيبه‏ها و كاشي‏هايي مزين بود كه به دليل تخريب در عصر قاجار مجددا كاشي‏كاري شد. امروزه نماي ورود فاقد هرگونه تزئيني است كه ارزش تاريخي و هنري داشته باشد. اكنون در جهت غربي بنا دريچه‏اي همسطح با كف بنا قرار دارد، دريچه مزبور در اصل بايد پنجره‏اي جهت تهويه هواي داخل بقعه بوده باشد كه امروزه به دليل بالا آمدن بيش از حد كف، همسطح با كف بنا گرديده است. به همين اساس به اعتقاد نگارنده تصور اين كه دريچه مورد بحث ورودي ديگري بوده باشد به نظر صحيح نمي‏رسد.

نماي داخلي

نماي داخلي بنا مربعي است به ابعاد 5 متر كه هر يك از اظلاع آن را طاقنمايي به ارتفاع تقريبي 4 متر در برمي‏گيرد. به نظر مي‏رسد ارتفاع واقعي اين طاقنماها با توجه به عرض آنها بيش از اين مقدار بوده است و به دليل كف‏سازي‏هاي متعدد در طي دوران‏هاي مختلف به حدود 4 متر كاهش يافته است. راه حل ايراني گذر از طرح مربع پلان به شكل مدور گنبد كه ريشه در معماري عصر ساساني دارد،5 در اين بنا نيز به كار آمده است. بدين مفهوم كه تغيير شكل طرح چهارگوش به هشت گوش اساس كار است. براي انجام اين مهم نخست با ايجاد سكنج‏هايي در هر يك از زوايا بنا را از چهار ضلعي به هشت وجهي تغيير شكل داده‏اند. آنگاه با احداث طاقبندي‏هاي شانزدگانه بر فراز آن، آن را به شانزده ضلعي تبديل كرده‏اند. سرطاقهاي شانزده‏گانه بنا در واقع پاكار گنبد محسوب مي‏شوند و از اينجا به بعد آهيانه گنبد آغاز مي‏شود. از آنجا كه پا طاقهاي هشتگانه بنا در زوايا جاي مناسبي جهت تزئين تلقي مي‏شوند هنرمند سازنده اين بنا نيز با ايجاد مقرنس‏هايي اين ناحيه را مزين كرده است. ويلبر در اين خصوص معتقد است در واقع ايجاد چنين پاطاق‏هايي بود كه كاربرد روز افزون مقرنس را در عصر سلجوقي و ايلخاني موجب شد.6 اين طاقبندي‏ها يك در ميان نورگيري‏ها بنا محسوب مي‏شوند كه در آغاز با مشبك‏هاي گچي پوشيده بوده‏اند7 و امروزه به دليل تخريب اين مشبك‏ها از خارج داراي پنجره‏هايي فلزي‏اند.

درخصوص نماي داخلي مي‏توان گفت برخلاف نماي خارجي كمتر مورد دستكاري واقع شده و تقريبا به طور كامل و به صورتي سالم تزئينات اوايل قرن نهم خود را حفظ كرده است.

گنبد

گنبد بنا از نوع دو پوسته گسسته رك با خود منشوري است كه خود شانزده ترك آن نسبت به امامزاده علي بن جعفر قم بلندتر و داراي شيب بيشتري در هر يك از وجوه است.

سطح خارجي گنبد در اوايل قرن اخير مجددا كاشيكاري شده8 كه بر هر يك از وجوه آن در آغاز نام جلاله «اللّه‏» سپس نام «محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله » و پايين‏تر نام «علي عليه‏السلام » كتيبه شده، اين كتابت به خط مقلعي با كاشي‏هاي الوان در زمينه‏اي فيروزه‏اي رنگ است.

پوسته داخلي يا آهيانه گنبد نيم كروي است كه بر گريو شانزده ضلعي بنا استوار است. ويلبر معتقد است اسكلت و گنبد بنا نسبت به امامزاده علي بن جعفر قم با دقت بيشتري ساخته شده است.9

تزئينات

شيوه‏هاي تزئيني در اين بنا با توجه به نوع مصالح و چگونگي اجرا به چهار گروه عمده قابل تقسيم است:

الف) مقرنس كاري

ب) گچكاري

ج) نقاشي روي گچ

د) كاشيكاري

الف) مقرنس كاري

بعد از ازاره 2 متري بنا كه امروزه سنگ كاري ساده است، تزئينات مقرنس كاري گوشواره‏ها و طاقنماهاي بنا آغاز مي‏شود. به عبارت ديگر سكنج‏هاي چهارگانه و طاقنماهاي هر يك از اضلاع بنا مزين به مقرنس‏هاي خوش قطار سفيد و ساده‏اي هستند كه ويژگي‏هاي مقرنس كاري عصر ايلخاني را به ياد مي‏آورند.10 فراز ازاره سنگي بنا را نيز در گرداگرد تزئينات شبه مقرنسي در سه رديف در برمي‏گيرد كه از الحاقات دوره اخير است.

ب.) گچكاري

تزئينات گچبري اين بنا به جهت اصيل بودن بسيار پر ارزش است. اين تزئينات شامل قابندهاي اطراف طاقنماها و طاقبندي‏ها، موتيف‏هاي تزئيني لچكي‏هاي پشت بغل گوشواره‏ها و طاقنماها و نيم ستون‏هاي تزئيني در هر يك از زوايا است. زواياي حد فاصل هر گوشواره با طاقنما آراسته به نيم ستون‏هاي گچبري شده زيبايي است كه طرح شماتيك يك درخت نخل را به ياد مي‏آورد و با توجه به سرستون‏هاي شبه پالمتي آن قابل مقايسه با گچبري‏هاي عصر ساساني است.

لچكي‏هاي پشت بغل طاقنماها و گوشواره‏ها نيز از تلفيق نقوش گياهي و حيواني به تركيبي بديع رسيده‏اند كه با دقت مي‏توان صور حيوانات و پرندگاني چون اژدها و سيمرغ را در آنها مشاهده كرد. هنرمند گچبر طرحها براي پياده كردن نقوش از تكنيك وصله‏كاري استفاده كرده است. بدين شكل كه ابتدا كليات طرح مورد نظر را در سطوح مورد نياز منعكس كرده، آنگاه گچ مرده را بر روي طرحها خوابانده و به لحاظ جلوگيري از فرو ريختن، آنها را با استفاده از ميخ‏هاي چوبي و مواد چسبنده تقويت كرده است.11

علاوه بر موارد فوق حد فاصل قسمت هشت و شانزده ضلعي بنا را كتيبه‏اي گچبري شده به عرض 60 سانتي متر محاط در دو حاشيه گچبري شده يكي زنجيرباف و ديگري زنجيره گياهي مواج در برمي‏گيرد كه با زمينه‏اي پر نقش و نگار نمونه برجسته‏اي از هنر گچبري ايران در اوايل قرن نهم است.

ج) نقاشي روي گچ

هنرمند خلاق اين بنا در تزئين شمسه زير گنبد از تكنيك نقاشي روي گچ سود برده است. بدين مفهوم كه براي ايجاد گره‏بندي‏هاي رنگي در آغاز، ستاره‏اي ده‏پر مزين به رنگ اخرايي در مركز شمسه ايجاد نموده، آنگاه با خلق ده ستاره پنج پر كه يك در ميان به رنگ اخرايي و آبي‏اند، به تركيب هندسي بديعي دست يافته است. در ادامه با ايجاد ده ستاره چهارپر اخرايي رنگ گره‏بندي‏ها را به انتها رسانده كه حد فاصل هر يك را شش ضلعي‏هايي به رنگ سفيد در بر گرفته است. برزخ ميان قسمت شانزده ضلعي بنا و آغاز آهيانه گنبد ـ كه در اكثر بناها معمولاً مزين‏به كتيبه‏اي‏است ـ در اين بنا به وسيله پيكان‏هايي كه با تكنيك نقاشي روي گچ ايجاد شده‏اند مزين است. نكته گفتني در خصوص نقاشي روي گچ در اين بقعه همانا دست‏نخوردگي و اصيل بودن رنگها است كه تا به امروز به شكل اوليه خود باقي مانده‏اند.

د) كاشيكاري

امروزه بنا فاقد هرگونه كاشيكاري است كه اهميت تاريخي و هنري داشته باشد. ليكن پيشتر درگاه ورود بنا مزين به كاشيكاري خشتي (لخت) عصر قاجار بود.اين كاشيها شامل قطعاتي بود متنوع الشكل به رنگ لاجوردي كه گرداگرد درگاه ورود و سردر بنا را مي‏پوشاند. كاشي‏هاي مزبور شامل كتيبه‏هايي بود به خط ثلث و نستعليق با رنگي سفيد بر زمينه‏اي لاجوردي كه متضمن آياتي از قرآن، باني كاشيكاري و تاريخ نصب آنها بود.12

بررسي كتيبه‏ها

تنها كتيبه باقي مانده از زمان احداث بنا، كتيبه گچبري شده فراز قسمت هشت ضلعي بنا است. به خط ثلث برجسته در زمينه‏اي از نقوش گياهي متنوع و درهم تنيده كه كار قرائت كتيبه را بسيار دشوار مي‏كند. اين كتيبه از نظر مضمون شامل فردمدفون، باني، تاريخ احداث و هنرمند گچبر بنا است. كتيبه مزبور از فراز طاقنماي جنوبي كه محراب بنا است آغاز و در همان‏جا خاتمه مي‏يابد بدين‏گونه:

«امرت بعمارة هذه الروضة الرفيعه و المرقد المنيفة المشهد المنور المعطر المقدس الامام المعصوم الطاهر المطهرابي القاسم ابراهيم بن احمد بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن الامام المفترض الطاعة اسداللّه‏ الغالب ابي الحسن اميرالمؤمنين علي بن ابي‏طالب صلوات اللّه‏ و سلامه عليه و عليهم اجمعين.

بمنه، الخاتون العظمي البانوي الكبري و بلقيس العهد و الاوان خديجة العصر رابعة الدهر عصمة الدنيا والدين صفوة الاسلام و المسلمين زيدت عصمتها و خلدت عظمتها في شهر شوال سنة خمس و ثمانمائة. نمقه العبد علي بن حسن الطوسي».

با توجه به عبارت «صفوة الاسلام والمسلمين» در كتيبه مزبور كه مترادف «صفي الاسلام والمسلمين» در القاب و عناوين امراء خاندان علي صفي است، به نظر مي‏رسد باني بنا يكي از بانوان دودمان صفي و گويا همسر خواجه ابراهيم است كه در اين سال فرمانرواي قم و پيرامون آن بوده است.13 در پايان همين كتيبه است كه تاريخ احداث بنا (ماه شوال سال 805 ه·· .ق) نام كاتب و گچبر بقعه (علي بن حسن الطوسي) نيز ذكر گرديده است.

كتيبه‏هاي ديگر بنا شامل كتابه‏هايي بود در گرداگرد درگاه ورود و سردر ورودي بنا كه از الحاقات عصر قاجار محسوب مي‏شدند و امروزه در بنا ديده نمي‏شوند؛ به شرح ذيل:

بر كاشي‏هاي فيروزه‏اي رنگ گرداگرد درب ورود به خط ثلث زيبايي به رنگ سفيد سوره جمعه تحرير شده بود و در پايان سوره عبارت زير به نستعليق ريز:

«عمل طاهر،

طاهر ضعيف‏تر بود از مور روزگار دستش به روز حشر به دامان هشت و چار

و بر كاشي‏هاي لخت بالاي درگاه ورود سوره احزاب به اين شكل:

«بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، يا ايها الذين آمنوا لاتدخلوا بيوت النبي الا ان يؤذن لكم. سنه 721»14

و در زير كتيبه فوق چهار قطعه كاشي مثلت شكل طوري نصب شده بودند كه قاعده آنها در قسمت بالا خط مستقيمي را تشكيل مي‏داد و رأس مثلث‏ها رو به پايين بود، كه برروي آنها در مجموع عبارات ذيل ديده مي‏شد:

«لا اله الا اللّه‏ الملك الحق المبين/ اشهد انه محمد رسول اللّه‏ عليا ولي اللّه‏»

از باني و بنا و كاشي ساز قمي جز ذات خداوند، سراسر فاني

در روز شنبه غره ذي حجة‏الحرام 127 الحمدللّه‏ كما هو اهله15

تاريخ و انتساب بنا

تنها كتيبه باقي مانده از اصل بنا تاريخ احداث آن را به صراحت 805 هجري اعلام مي‏دارد. ليكن، بقعه از نظر نيارش و تزئينات ويژگي‏هاي معماري عصر ايلخاني را به نمايش مي‏گذارد.16 برخي از محققين با استناد به تاريخ 721 بر كاشي‏هاي الحاقي عصر قاجار سر در بنا آن را متعلق به اوايل قرن هشتم دانسته‏اند17 در حالي كه چنين نيست و رقم 721 مقلوب بوده و صحيح آن 1270 است.

در توضيح اين مهم بايد گفت نخست آن كه كاشيكاري و كتيبه‏هاي سردر ورودي با توجه به اندازه، جنس، رنگ و خط همگي از الحاقات عصر قاجار محسوب مي‏شوند و بالطبع تاريخهاي مذكور نيز متعلق به همين دوره‏اند، ديگر آن كه بر روي اين كاشي‏ها در مجموع سه تاريخ ديده مي‏شود. يكي به صورت 721 و دو تا به صورت 127، براي رفع اين اختلاف بايد گفت: 127 به نظر درست مي‏آيد و برطبق روال معمول در عصر قاجار صفوي از طرف راست آن ساقط شده است. اين ويژگي در برخي از كتيبه‏هاي قاجاري حرم‏مطهر حضرت معصومه عليها‏السلام نيز ديده مي‏شود.18 ديگر اين كه عدد 721 مقلوب و معكوس 127 است چنان كه اين امر در عصر قاجار رويه معمولي بوده و در چند كتيبه ديگر متعلق به همين عصر نيز ديده مي‏شود.19

در مجموع مي‏توان گفت از آنجا كه كاشيكاري درگاه ورودي اين بنا براساس كتيبه موجود به وسيله «طاهر قصاع» صورت گرفته و ما دو اثر ديگر از وي با تاريخ‏هاي 1286 (ايوان شمالي امامزاده علي بن جعفر قم) و 1269 (اسپر رواق شاهزاده اسماعيل در بيدقان كهك) در دست داريم،20 ديگر جاي ترديد باقي نمي‏ماند كه تاريخ صحيح در اين بخش از بنا 1270 است كه زمان انجام كاشي‏ها است.

در خصوص مدفون و يا مدفونين در بنا نيز اختلاف نظرهايي وجود دارد. براساس كتيبه موجود اين بقعه شاهزاده «ابراهيم بن احمد بن موسي بن جعفر» است كه به گفته فيض فرزند امامزاده احمدي است كه مزارش به نام شاه‏چراغ در شيراز واقع است.21 ولي مؤلف كتاب «انوار المشعشعين» كتيبه بنا را ناديده گرفته، مي‏گويد:

«آنچه كه در كتيبه بقعه راجع به نسبت وي قيد شده از اغلاط مشهور و مشمول (رب مشهورلااصل له) مي‏باشد و مدفون در اين بقعه ابراهيم بن احمد بن محمدبن حسين بن حسن بن علي الاصغر ابن امام زين‏العابدين مي‏باشد كه در تاريخ قم مدفنش را نزديك مشهد علي بن حسن العلوي العريضي به نزديكي تعيين كرده است.22

فيض در رد اين موضوع معتقد است، دفن ابراهيم سجادي نزديك بقعه علي بن جعفر دليل بر دفن او در اين بقعه نيست. چرا كه در 50 متري شمال بقعه علي بن جعفر بناي بدون كتيبه در حال تخريبي وجود دارد كه متعلق به ابراهيم سجادي و پدرش ابوالعباس احمد است.23 زيرا اين بنا با نهر سعد 30 متر و با بقعه علي بن جعفر 50 متر فاصله دارد كه با نشاني‏هاي تاريخ قم همخواني دارد. در حالي كه گنبد شاهزاده ابراهيم با علي بن جعفر 150 و با نهر سعد 180 متر فاصله دارد. به علاوه اين كه در تاريخ قم علي اكبر فيض ـ نگارش يافته به سال 1337 قمري ـ از اين بنا و كتيبه‏هاي آن ذكري مي‏شود. همو ـ عباس فيض ـ در پايان مي‏نويسد:

«عليهذا بايد گفت مؤلف مزبور اساسا از وجود اين بقعه خبر نداشته وگرنه بقعه دوم (شاهزاده ابراهيم) را به جاي اين بقعه نگرفته بود.»24

مؤلفين «راهنماي قم» نيز با توجه به كاشي‏هاي الواح قبور اين بنا را مرقد دو تن مي‏دانند يكي «ابراهيم بن موسي بن جعفر» و ديگري «محمد بن موسي بن جعفر».25

هرچند نگارنده موفق به ديدار الواح قبور نشد، ليكن با توجه به اين كه اين الواح از تعميرات دوره‏هاي اخير است به آنها چندان اعتمادي نمي‏توان كرد، و با مبنا قرار دادن كتيبه گچبري كه متعلق به اوايل قرن نهم است و نيز با توجه به منابع مكتوب عصر قاجار، به نظر مي‏رسد نظر فيض در «گنجينه آثار قم» و مدرسي در «تربت پاكان» كه مدفون در بنا را «ابراهيم بن احمد بن موسي بن جعفر» مي‏دانند، به حقيقت نزديك‏تر باشد.


1. فيض معتقد است در خصوص تسميه امامزاده به شاهزاده دو وجه قابل تقرير است يكي اين كه اكثريت قريب به اتفاق امامزادگان مدفون در ايران از سادات حسيني‏اند كه از جانب مادر به يزدگرد ساساني مي‏رسند چرا كه شاهزاده‏اي ايراني مادر امام سجاد عليه‏السلام بوده است؛ ديگر آن كه در ايران دوران باستان پادشاهان به نوعي داراي مقام مذهبي بودند و مردم ايران چون اسلام آوردند درصدد برآمدند كه اين سنت باستاني را حفظ كرده

2. در چاپ نخست كتاب «فهرست بناهاي تاريخي و اماكن باستاني ايران» به اشتباه خصوصيات بقعه ديگري را كه در قم به همين نام معروف است براي اين بقعه ذكر كرده‏اند. (ر.ك، ص183 همين كتاب)

3. Pope, arturupham:A surrey of persian art, vol.III& IV, oxford university, Pres meiji _ shobe, Tokyo 1930, Page 1346.

4. مدرسي طباطبايي، حسين: تربت پاكان، ج2، مهر قم، 2535 شاهنشاهي، ص74.

5. گدار، آندره (و ديگران): آثار ايران، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، ج3، بنياد پژوهش‏هاي آستان قدس رضوي، مشهد، 1367، ص85.

6. ويلبر، دونالدن: معماري اسلامي در عصر ايلخانان، ترجمه عبداللّه‏ فريا، ج دوم، شركت انتشارات علمي فرهنگي، تهران، 1365، ص78.

7. حسين مدرسي طباطبايي، همان كتاب، ص74.

8. چون بنياد آن رو به خرابي مي‏رفت گرجي تهراني كه از مردان بلند همت و آبادي دوست است آن را تعمير و سطح بيروني گنبد را كاشي فيروزه‏اي نمود. (ر.ك. راهنماي آثار قم، ص131).

9. دونالدن ويلبر، همان كتاب، ص170.

10. دونالدن ويلبر، همان كتاب، ص80.

11. ثبوتي، هوشنگ: بررسي آثار تاريخي سلطانيه، ج اول، كتابفروشي ستاره زنجان، 1370، ص194.

12. حسين مدرسي طباطبايي، همان كتاب، ص75.

13. مدرسي طباطبايي، حسين: قم نامه، كتابخانه آية‏اللّه‏ مرعشي نجفي، قم، 1364، ص36.

14. حسين مدرسي طباطبايي، تربت پاكان، ص75.

15. فيض، عباس: گنجينه آثار قم، ج2، مهر استوار، قم، 1350، ص366.

16. واين چندان عجيب نيست چرا كه شيوه‏هاي معماري با مرگ حكومتها به يك باره منقطع نمي‏گردد و در دوره‏هاي بعدي به شكل‏هاي گوناگون استمرار مي‏يابند.

17. مشكوتي در «فهرست بناهاي تاريخي و اماكن باستاني ايران» (ص233)، ويلبر در «معماري اسلامي ايران در عصر ايلخانان» (ص170) و پوپ در:
"A survey of persian art, vol.III. page 1098"

18. عباس فيض، همان كتاب، ص362.

19. عباس فيض، همان كتاب، همان صفحه.

20. حسين مدرسي طباطبايي، همان كتاب، ص51.

21. عباس فيض، همان كتاب، ص362.

22. به نقل از عباس فيض، همان كتاب، ص363.

23. اين بنا در سفر نخست پژوهشي نگارنده به قم (اسفند 71) هنوز پابرجا بود ليكن در اوايل سال 72 از ناحيه اداره اوقاف قم تخريب و جاي آن را ساختمان‏هاي نوسازي گرفتند كه جنبه تجاري دارند.

24. عباس فيض، همان كتاب، ص490.

25. برقعي، علي اكبر (و ديگران): راهنماي قم، دفتر آستانه قم، 1317، ص131.

/ 1