زن از ديدگاهي ديگر - زن از دیدگاهی دیگر (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زن از دیدگاهی دیگر (2) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زن از ديدگاهي ديگر

اشاره

در شماره گذشته مطالبي پيرامون مهم‏ترين دستاورد زن ايراني در عصر نوين انقلاب اسلامي، برتري الگوي فاطمي بر الگوهاي ديگر، ترسيم الگوي زن مسلمان مورد بحث قرار گرفت و اشاره شد كه نظام استكباري و وابستگان داخلي او تلاش فراواني را براي ناكارآمد نشان دادن اين الگو آغاز كرده‏اند كه با توجه به پيروي زنان ايراني از الگوي فاطمي نتوانسته‏اند به مقصود نائل شوند. دفتر مطالعات و تحقيقات زنان وابسته به مركز مديريت حوزه‏هاي علميّه خواهران با ارائه گزارشي توجه كارگزاران نظام اسلامي و فرهيختگان را به نكاتي جلب نموده كه اميد است مفيد فائده باشد. قسمت اوّل اين گزارش در شماره قبل مجله تقديم خوانندگان عزيز شد و اينك آخرين قسمت آن تقديم مي‏گردد.

3. بحران‏هاي پيش‏رو

سير تحولات به وجود آمده در ساليان اخير به گونه‏اي است كه از هم اكنون پيش بيني وقوع كانون‏هاي بحران در آينده را ممكن مي‏سازد. هرگونه سهل انگاري و ناديده گرفتن اين بحران‏ها معضلاتي خطير را بر جامعه تحميل خواهد نمود.

1 - 3. بحران اشتغال:

حضور گسترده دختران در رشته‏هاي دانشگاهي با وجود آن‏كه نشان از افزايش سطح علمي دختران دارد از زاويه‏اي ديگر نگراني هايي را برانگيخته است. در ساليان آينده انبوه دختران فارغ‏التحصيل به بازار كار روانه مي‏شوند و كارفرماياني‏كه به جذب نيروهاي ارزانتر و انعطاف پذيرتر راغب‏اند، آنان را در اولويت جذب قرار مي‏دهند. با توجه به بحران شديد بيكاري كه در حال و آينده دامن‏گير جامعه ماست، ورود دختران به بازار كار به معناي بالا رفتن ميزان بيكاري مردان است. به بيان ديگر نظام فرهنگي و قانوني موجود، مرد را موظف به سرپرستي خانواده و تأمين اقتصاد آن مي‏داند در حالي كه زمينه‏هاي لازم براي تحقق آن را در اختيار او نگذاشته است. نتيجه آن‏كه تمايل پسران به ازدواج بيش از گذشته كاهش مي‏يابد و دختران شاغل نيز كمتر حاضر به ازدواج با همسران بيكار خواهند بود.

از نگاهي ديگر حضور دختران در رشته‏هاي مختلف دانشگاهي اگر مقدمه جذب آنان به بازار كار نباشد بسياري از آنان را با بحران روحي مواجه مي‏سازد. همه اين مسائل معادله‏اي پيچيده را رقم زده است كه حل آن جز با اصلاح نظام آموزشي و نظام اشتغال ميسور نيست.

با توجه به اين نكته مهم كه بسياري از زنان سرپرست خانواده براي گذران زندگي خود و فرزندان نيازمند جذب به بازار كار هستند، اولويت واگذاري فرصت‏هاي شغلي به سرپرست خانواده، چه مرد و چه زن، از ضرورت‏هاي حال و آينده جامعه ماست.

2 - 3. بحران جنسي:

آسان شدن زمينه‏هاي ارتكاب محرّمات و سخت شدن تشكيل خانواده، افزايش آمار دختران تنها، همراه با رشد آمار بيكاري و فقر و همچنين بالا رفتن آستانه رضايت از زندگي كه زمينه‏هاي تشكيل روابط جنسي سالم در چار چوب خانواده را كاهش مي‏دهد، وضعيتي نامطلوب را ترسيم مي‏نمايد. در برخي از كشورها كه شرايطي مشابه جامعه ما داشتند، پذيرش الگوهاي توسعه غربي آنان را به راه‏هايي كشانيد كه به مراكز عمده تجارت سكس در جهان تبديل گرديدند و مسؤلان اين كشورها هم نه تنها با اين پديده كنار آمدند كه آن را ابزار مناسبي براي توسعه صنعت جهانگردي و راه مناسبي براي درآمدزايي يافتند. امروزه توسعه زمينه‏هاي تحريك شهوت، كم شدن نظارت عمومي و سهل‏انگاري برخي دستگاه‏هاي برنامه ريز، جامعه را به سويي سوق داده است كه بيم آن مي‏رود تا به خطاي تاريخي بزرگي گرفتار شود و به نحوي احساس كند كه راهي جز كنار آمدن با اين پديده شوم ندارد. در اين صورت جامعه نه تنها با نهادينه شدن روسپي‏گري در شكل حرفه‏اي آن، كه با رواج ارتباطات نامشروع حتي در سنين كودكي و نوجواني و با همزيستي‏هاي آزاد، خارج از چارچوب ازدواج، روبه‏رو خواهد شد.

3 ـ 3. مسأله حجاب:

در ساليان اخير با رواج فرهنگ ابتذال و سهل انگاري برخي دستگاه‏ها به ويژه نهادهاي فرهنگي با حركت واپس گرايي مواجه شده‏ايم كه زنان ما را با تحقير در مقابل فرهنگ بيگانه به تبرج و خودنمايي سوق مي‏دهد. آنچه بر اين نگراني مي‏افزايد رواج مقالاتي است كه در ساليان اخير به انتقاد از حجاب پرداخته و يا آن را مسأله‏اي شخصي دانسته‏اند كه از حوزه نظارت اجتماعي بيرون است.1

به نظر مي‏رسد تشكيل محافل و مجالس مختلط با هدف ايجاد فضاهايي كه تظاهر به خودنمايي و كشف حجاب در آن ميسّرتر باشد، در راستاي كم كردن حساسيت‏هاي عمومي تا مرحله كشف حجاب كامل است.

4 ـ 3. بحران نسل‏ها:

كاهش نقش مديريتي پدر در خانواده، كم شدن حضور مادران در خانه، كم شدن نقش نظارتي والدين به ويژه با توجه به كم شدن نظارت اخلاقي اولياي مدارس و كم شدن نظارت اجتماعي، ايجاد رقباي سرسخت براي خانواده و سپرده شدن نقش تربيتي به رسانه‏هاي تصويري، زمينه ساز كم‏شدن پيوند اعضاي خانواده و كاهش تأثيرگذاري والدين بر فرزندان است. امروزه در برخي كشورها از جمله كشور ما شعار «دموكراسي در خانواده» به جاي سيستم «مدير محور» كنوني مطرح شده است. اين بدان معنااست كه هر يك از اعضا به ويژه فرزندان مي‏توانند مستقل از ديگران و آن‏گونه كه مايل باشند زندگي كنند و والدين حق وادار كردن آنان به اتخاذ شيوه‏اي معيّن را ندارند. نتيجه آن‏كه، كودك در حساس‏ترين شرايط زندگي كه نيازمند شكل‏گيري شخصيت خود است از هدايت و نظارت والدين كه بيشترين دغدغه در حمايت از فرزندان خود را دارند تا حدود زيادي محروم مي‏شود، و رسانه‏هاي تهذيب ناشده، نقش والدين و معلم كودكان را ايفا مي‏كنند. كم شدن نظارت والدين بر فرزندان، سنين بزهكاري را به شدت كاهش خواهد داد به گونه‏اي كه در آينده شاهد ازدياد جرم و جنايت توسط كودكان و نوجوانان خواهيم بود. احياي خانواده و تقويت كارآمدي و پويايي آن ضرورت‏هاي حال و آينده جامعه ماست.

4. علل و عوامل

به راستي مشكلات كنوني و بحران‏هاي پيش رو به چه عواملي بسته است. پاسخ اجمالي به اين پرسش و بر شمردن پاره‏اي از اين عوامل نياز به مطالعات كارشناسانه‏تر و تحليل‏هاي عميق‏تر را منتفي نمي‏سازد. برخي از اين علل و عوامل به قرار زيرند:

1 ـ 4. ضعف كارشناسي:

كمبود پژوهش‏هاي توليدي در كشور،كثرت مقالات، كتب و گفته هايي كه در حكم ترجمه‏اي از آثار ديگران اند و فراواني كارهاي تكراري نشان مي‏دهد كه كارشناسي‏هاي انجام شده در كشور با مشكل سطحي‏نگري و انفعال مواجه است. نتيجه ضعف كارشناسي‏ها در حوزه زنان، در مسأله‏يابي، اولويت گذاري،توصيف و تحليل و ريشه يابي، الگو سازي و طراحي برنامه عمل ملي مشهود است و نهادهاي مختلف را به پرداختن به مسائل درجه دو و غير مهم مشغول و يا در برنامه‏ريزي‏هاي اصلاح‏گرانه در مسيري مي‏افكند كه مسائل زنان را پيچيده‏تر مي‏سازد. امروزه تحليل مسائل زنان جامعه ما از دريچه نگاه ديگران از مشكلاتي است كه دستگاه برنامه‏ريزي كشور با آن مواجه است.

2 ـ 4. ضعف پژوهش‏هاي بنيادين:

امروزه برنامه‏ها و طرح‏هاي حمايتي از زنان و تحليل‏هاي ارايه شده بر مباني شفاف ديني استوار نيست و گونه‏اي از التقاط را تداعي مي‏كند. ضعف پژوهش‏هاي بنيادين و عدم تبيين ديدگاه‏ها و آموزه‏هاي ديني در حوزه زن و خانواده كه مسؤوليّت آن از يك سو متوجه حوزه‏هاي علوم ديني و از سوي ديگر متوجه دستگاه برنامه‏ريزي كشور است، سبب شده است كه كارشناسان فن نگاه خود را به كانون‏هايي ديگر كه برنامه‏هاي روشن و طرح‏هاي مشخصي دارند، معطوف سازند. شيفتگي در برابر فرهنگ جهان غرب نيز در رويكرد به مفاهيم بنيادين اين فرهنگ در تنظيم برنامه‏هاي اجتماعي بي تأثير نيست. نتيجه آن‏كه شاخصه‏هاي توسعه غربي با مفهوم رايج آن ملاك ارزيابي رشد يا انحطاط جامعه زنان ما قرار گرفته و در نتيجه ما را در برنامه‏ريزي‏هاي كلان به مسيرهايي خواهد برد كه سعادت جامعه را در پي‏نخواهد داشت.

3 ـ 4. فقدان نگاه كلان به مسائل زنان

در دو موضع خود را نشان مي‏دهد. اول آن كه مسائل زنان جدا از مسائل اقشار ديگر تحليل مي‏شود، حال آن كه مشكلات اين قشر به ويژه در عصر جديد با مسائل تمامي اقشار جامعه گره خورده است؛ و دوم آن كه موضوعات و محورهاي مورد بررسي جدا از موضوعات ديگر تحليل و بررسي مي‏گردد.

4 ـ 4. ناهماهنگي در دستگاه‏هاي مختلف:

امروزه دستگاه‏هاي مختلف در قواي مقننه، مجريه و قضائيه مصمم به حل مشكلات زنان‏اند، اما فقدان هماهنگي لازم ميان اين نهادها آنان را به تصميمات كم و بيش متناقض سوق مي‏دهد و يا هم پوشي لازم در برنامه‏ريزي‏ها حاصل نمي‏شود. به عنوان مثال در حالي كه رهبران اصلي نظام، جهاني سازي را مورد انتقاد جدي خود قرار داده‏اند و بر ضرورت ايستادگي در برابر آن پاي مي‏فشارند، در بخش هايي از دستگاه برنامه‏ريزي كشور بر الحاق ايران به «معاهده محو كليّه اشكال تبعيض عليه زنان» در راستاي هماهنگي با جهاني سازي پافشاري مي‏شود.

5 ـ 4. مديريت‏هاي ناكارآمد:

ضعف كارشناسي مديريت‏ها، فقدان گروه‏هاي كارشناسي و مشاوران علمي در كنار نهادهاي برنامه‏ريز وعدم ارتباط لازم ميان نهادهاي مختلف كارشناسي همراه با ضعف شخصي برخي مديران در تحليل و پيگيري مسائل زنان، برخي نهادها را به سمت اجراي برنامه‏ها و پروژه‏هاي پر سر و صدا و كم اثر متمايل كرده است. سياسي شدن فضاي برنامه‏ريزي نيز به فرسوده شدن توان‏ها كمك كرده است.

6 ـ 4. ضعف اطلاعات و آمار:

فقدان مركزي كه اطلاعات و آمار را به طور دقيق گردآوري و ميان گروه‏هاي كارشناسي و دستگاه‏هاي مختلف توزيع نمايد برنامه‏ريزي صحيح را با مشكلاتي مواجه كرده است. كثرت آمارهاي مختلف و ناهمسان، نشانگر عدم وجود پشتوانه علمي لازم در تنظيم آمارها است. برخي آمارها نيز به گونه‏اي است كه اين شبهه را بر مي‏انگيزد كه گروه‏هاي مختلف ابتدا به تصميم رسيده‏اند و سپس اقدام به آمار سنجي كرده‏اند.

7 ـ 4. نفوذ سازمان‏هاي بين المللي:

در ساليان اخير نفوذ سازمان‏هاي بين المللي به ويژه نهادهاي وابسته به سازمان ملل در نهادهاي مختلف رشد چشمگيري داشته است. نتيجه اين نفوذ آن است كه در حوزه آموزش، قانون گذاري و برنامه‏ريزي ميل به پذيرش الگوهاي جهاني افزايش و بالطبع ميل به برنامه‏ريزي بر اساس الگوي اسلامي كاهش يافته است.

5. نقاط اميد

بيان پاره‏اي از مشكلات و بحران‏ها اگر پيش درآمدي بر اصلاحات اجتماعي باشد نه تنها مأيوس كننده نيست كه تحرك زا است خوشبختانه جامعه جوان ما براي انجام اصلاحات در شكل صحيح آن از توانمندي هايي برخوردار است كه نويد بخش افق هايي روشن مي‏باشد. وجود زنان و مردان فرهيخته‏اي كه خوب مي‏شناسند، خوب تحليل مي‏كنند و انگيزه خوبي براي اقدام دارند سرمايه‏اي گرانبهاست. زنان و مردان دين باوري كه نه تنها در تلاطم بحران‏ها و مشكلات خود را نباخته‏اند بلكه عزم خويش را براي اصلاحاتي مستمر و دراز مدت بر اساس مباني ارزشمند اسلامي جزم كرده‏اند. اين نسل جديد از فرهيختگان با به چالش طلبيدن فرهنگ مادي غرب به دنبال دستيابي به الگوي فاطمي با توجه به نيازمندي‏هاي زن امروز و فردايند. به علاوه وجود نسلي از زنان كه انقلاب و جنگ را درك كرده‏اند و قابليت‏هاي خود را در اين دو كارزار مهم به آزمون گذارده و چهره تاريخ را با فرزندان مصمم خود برافروخته و آمادگي خود را در مقاطع مختلف نشان داده‏اند سرمايه‏اي ارزشمند است.

وجود رهبراني كه دغدغه اصلاح‏گري دارند و مسائل زنان را به دقت و حساسيت دنبال مي‏كنند و مسؤولاني كه همت والاي خود را در طبق اخلاص نهاده‏اند همگي سرمايه‏هاي بالفعل ماست. گرچه دستيابي به اهداف متعالي كاري بس سخت و توان گير است، اما چنين اهدافي آن‏قدر ارزشمند است كه حتي نيل به بخشي از آن از ارزش تلاش مستمر و صبر بر مشكلات نمي‏كاهد.

6. بايسته‏ها

دستيابي به الگوي فرهنگ فاطمي و تحقق آرمان‏هاي ديني در جامعه اسلامي با سرمايه‏هاي ارزشمند و افق‏هاي روشني كه در جامعه ما وجود دارد دور از دسترس نيست. اين مهم با پيگيري برخي اصلاحات بنيادين در حوزه‏هاي پژوهشي، آموزشي و اجرايي ميسر است كه به اجمال به آنان اشاره مي‏شود:

1 ـ 6. تقويت تحقيقات بنيادين در حوزه‏ها و دستگاه‏هاي كارشناسي:

به استناد اين پژوهش‏ها مي‏توان آموزه‏هاي دين را در محورهاي مختلف از حوزه فرهنگ، سياست و اقتصاد با توجه به شأن فردي، خانوادگي و اجتماعي زن، با نگاهي نظام‏مند و هماهنگ ترسيم نمود. دستگاه‏هاي كارشناسي هم با طرح موضوعات نو و مسائل جديد، پرسش‏هاي مي‏آفرينند كه حوزه‏هاي ديني موظّف به كشف پاسخ‏هاي آنند. دستگاه كارشناسي نيز به نوبه خود اصول كارشناسي مورد نظر خود را در شناخت مباحث زنان و در تحليل و برنامه‏ريزي تدوين و به تأييد حوزه ديني مي‏رساند و بنابراين تا حد امكان هماهنگي ميان دو حوزه در مباحث بنيادين حاصل مي‏گردد.

2 ـ 6. توجه به پژوهش‏هاي توليدي:

پژوهش‏هايي كه بر اجتهاد، ابتكار و نوآوري مبتني باشد از اين ويژگي برخوردار است كه مي‏توان آن را بر اساس انگاره‏هاي فرهنگ خودي و ناظر به حل مشكلات بومي تدوين نمود. به علاوه سرمايه گذاري ويژه بر اين نوع پژوهش‏ها روح توانستن را در كالبد كارشناسي كشور مي‏دمد و به آنان حياتي دوباره مي‏بخشد.

3 ـ 6. آموزش‏هاي تئوريك و كارشناسانه:

تمامي تأثيرگذاران در حوزه مباحث زنان بايد از آموزش‏هاي تئوريك و كارشناسانه در حد نياز بهره‏مند شوند، اين آموزش‏ها هم به آنان مباني استوار، در تحليل و برنامه‏ريزي مي‏دهد و هم در شناسايي پديده‏هاي جديد آنان را توانمند مي‏سازد. بدون برخورداري از اين آموزش‏ها، فعاليت در حوزه زنان نتيجه‏اي معكوس در بر خواهد داشت.

4 ـ 6. تكميل چرخه كارشناسي:

امروزه اغلب دستگاه‏هاي كارشناسي پس از تصويب يك طرح يا لايحه و يا اجرايي شدن بخش نامه‏ها و آيين نامه‏ها از آن مطلع مي‏شوند و با وجود انتقادات كارشناسانه نسبت به اين طرح‏ها زمينه‏اي براي پيگيري نمي‏يابند. سزاوار است كه نهادهاي مختلف در تعامل با جامعه كارشناسي به ويژه كارشناسي ديني، طرح‏هاي پيشنهادي را ابتدا در اين نهادها به بحث بگذارند تا بتوانند با توجه به ابعاد مختلف مسأله، موضوع را تحليل كنند. ايجاد يك رابطه سازماني و تعريف شده با دستگاه‏هاي كارشناسي كشور به معناي حضور آنان در متن برنامه‏ريزي و ايجاد شور و نشاط و خودباوري در آنان است.

5 ـ 6. پيوند حوزه دين و حوزه كارشناسي:

وقتي سخن از پيوند اين دو حوزه به ميان مي‏آوريم به چيزي بالاتر از همدلي و همراهي كارشناسان و علماي ديني نظر داريم. مشكل اصلي ما در ناهماهنگي دين و كارشناسي رايج است و ناهماهنگي جامعه علمي و كارشناسي كشور نيز از همين نكته مهم ناشي شده است. مطلب آن است كه علوم انساني موجود علي الاصول بر مباني فلسفي خاصي بنيان يافته‏اند كه نمي‏توانند خود را با اهداف دين هماهنگ كنند. هر اصلاح اساسي در كل جامعه، از جمله جامعه زنان، بدون شناخت محورهاي آسيب در علوم انساني و ايجاد تحولات اساسي در اين علوم با توجه به پيش انگاره‏هاي اسلامي، ناممكن است. بنابراين پيوند ميان حوزه دين و كارشناسي، تنها راه دستيابي به اصول كارشناسي ديني و تدوين مجدد علوم انساني است. اصلاح علوم انساني، شاخصه‏هاي جديدي به دست ميدهد كه بر اساس آن مي‏توان موقعيت زن مسلمان را ارزيابي و تحولات اجتماعي را متناسب با اهداف مورد نظر جهت‏مند كرد.

6 ـ 6. تدوين طرح جامع:

مهم‏ترين ضرورت جامعه ما در حال و آينده تدوين الگوي جامع زن مسلمان بر اساس پيش انگاره‏هاي روشن، مستند به اصول ثابت ديني و با تكيه بر نظام تكويني، نظام اخلاقي و نظام حقوقي زن در اسلام با توجه به ظرفيت‏هاي اجتماعي و تاريخي است. الگوي جامع در حقيقت ترسيم چهره زن آرماني اسلام در عصر كنوني است كه ناظر به ابعاد فردي، خانوادگي و اجتماعي زن در حوزه فرهنگ، سياست و اقتصاد به گونه‏اي هماهنگ و جهت‏مند است. تنها پس از ترسيم اين نقطه آرماني است كه با مقايسه وضعيت موجود و مطلوب مي‏توان نارسايي و مشكلات را شناسايي نمود و پس از آن به تدوين برنامه عمل ملي كه برنامه گذار از شرايط موجود به وضعيت مطلوب است، همت نمود. اين اقدام اساسي نقشه‏اي جامع به دست مي‏دهد كه مي‏توان بر آن اساس جايگاه و و ارزشمندي تمامي فعاليت‏هاي انجام شده به دفاع از زنان را مشخص نمود. به علاوه اقدام به تدوين اين برنامه جامع با ارايه پيش فرض‏ها و مستندات، راه قضاوت دستگاه كارشناسي و نهاد ديني را هموار و پس از مباحثات علمي، اين دو نهاد را با سياست گزاران همراه خواهد نمود.

7 ـ 6. اصلاح نظام آموزشي:

اصلاح نظام آموزشي بر اساس نيازهاي هر يك از دو جنس به توانمندي هر چه بيشتر و پيشرفت روزافزون آنان منجر خواهد شد. متأسفانه برنامه‏اي كه با عنوان «اصلاح كتب درسي بر اساس نگرش‏هاي جنسيتي» در برخي كشورهاي غربي اجرا شده و در كشور ما نيز پيگيري مي‏شود از آنجا كه بر اساس مباني نظام مادي و نظريه‏هاي فمينيستي استوار شده‏است پيامدهاي نامطلوبي خواهد داشت. جهت‏گيري اين اصلاحات به سمت حذف مرزهاي زنانه و مردانه و حذف نگرش كليشه‏اي، يعني نقش مادري و همسري، است كه به ناديده گرفتن تفاوت‏هاي دو جنس، بي‏توجهي به انتظارات ويژه از زن و مرد و بالاخره تضعيف هر دو جنس در استفاده از توانمندي‏هاي ويژه و نقش آفريني‏هاي خاص است.

اصلاحات مورد نظر ما در شكل، محتوا، حجم و رشته بندي تحصيلي خود را نشان مي‏دهد. با توجه به ويژگي‏هاي هر يك از دو جنس و انتظارات و نقش آفريني‏هاي ويژه مي‏توان به تفاوت هايي دست يافت. به عنوان مثال اگر استعداد خاصي در زنان، در امور كلامي و هنري احراز شود، شكل ارايه، حجم و محتواي كتب درسي متناسب با اين استعداد ويژه تنظيم مي‏شود. به علاوه نظام تحصيلي دختران به گونه‏اي تنظيم مي‏شود كه ازدواج لطمه‏اي به ادامه تحصيل و يا به زندگي زناشويي آنان وارد نسازد. امروزه برخي كشورهاي غربي به نحوه تشكيل كلاس‏ها و آموزش مختلط كه از سوي سازمان ملل ارايه شده اعتراض نموده و افزوده‏اند كه مطالعات كارشناسانه نشان مي‏دهد كه تفكيك فضاي آموزشي و ارايه مطالب مناسب با ويژگي هر يك از دو جنس در سرعت يادگيري آنان مؤثر است؛ چنان‏چه توسعه و تقويت رشته‏اي دبيرستاني و دانشگاهي متناسب با زنان نيز به توانمندي بيشتر آنان در حوزه‏هاي تربيتي و فرهنگي مي‏انجامد و تأثيرگذاري آنان را در تحولات اجتماعي افزون مي‏سازد.

8 ـ 6. هماهنگي قانون گذاري و فرهنگ‏سازي:

اصرار بر اصلاحات قانوني بدون توجه به اصلاحات در حوزه اخلاق و معرفت نه تنها انتظارات را بر نمي‏آورد كه به تنش‏هاي اجتماعي، عمل زدگي، قشري گري و ايجاد فاصله ميان مردم و قانون‏گذار مي‏انجامد. مهم‏ترين شأن حكومت اسلامي اصلاح ذهنيت‏ها و عقايد، ارتقاي اخلاق عمومي و اصلاح عملكردهاست. بنابراين برنامه ريزي براي رشد فضايل اخلاقي در جامعه و تقويت زير ساخت‏هاي معرفتي هماهنگ و مقدم بر اصلاحات قانوني، ضرورتي است كه نياز به ابداع معادلات خاص دارد. در اين رابطه سرمايه‏گذاري ويژه براي تقويت حساسيت‏هاي اجتماعي از جايگاه ويژه‏اي برخوردار است. آحاد جامعه بايد نسبت به آينده خود و جامعه، نسبت به سرنوشت هم‏نوعان خود و حتي نسل‏هاي آينده نگران و پي‏گير باشند. مفهوم امر به معروف و نهي از منكر به معناي نگراني عمومي نسبت به سرنوشت يكديگر است. هر چند ايفاي اين وظيفه مهم، تكليف واجب تمامي مردم است، اما خوش باوري است اگر گمان كنيم كه در شرايط كنوني بدون سازمان دهي حكومتي تحقق اين مهم ميسور است. به عبارتي ديگر نظارت عمومي بايد شكل سازماني و نهادينه يابد و نظام اسلامي، پشتوانه روحي و پشتيبان عملي مردم در ايفاي اين نقش باشد. اصلاح مفاسد اجتماعي و برخورد با جرم و بزهكاري بدون برخورداري از پشتوانه مردمي از عهده نظام خارج است و ورود مردم به اين عرصه نيز برنامه ريزي حكومتي را طلب مي‏كند.

9 ـ 6. برخورد جدي‏تر با جرم و مجرم:

مردم بايد آثار عزم مسؤولان در برخورد با جرم و فساد را مشاهده كنند. متأسفانه گفتار و كردار برخي مسؤولان نمايانگر نوعي ترديد و اختلاف نظر در برخورد با پديده‏هايي است كه عقل سليم در مقابله با آن لحظه‏اي ترديد نخواهد نمود. فشارهاي تبليغاتي بيگانگان نيز در عملكردهاي متزلزل داخلي بي‏تأثير نبوده است. شهروندان از هر طبقه و صنف بايد در عملكرد مسؤولان، آثار رأفت، رحمت و همياري را مشاهده كنند، و مجرمان نيز از قاطعيت و خشم آنان در هراس باشند. به ويژه زنان ما در خانواده بايد از اين كه دستگاه قضايي بدون اتلاف وقت و مجامله با سلب كنندگان حقوق و آزادي‏هاي مشروع آنان برخورد مي‏كند، احساس آرامش نمايند.

بيان اين نكات هر چند موجز و ناتمام به معناي تأكيد اين نكته اساسي است كه راه برون رفت از معضلات كنوني و دستيابي به افق‏هاي روشن جز با تمسّك به فرهنگ فاطمي و جريان يافتن آن در برنامه ريزي كلان كشور ميسور نيست. استمداد از پرتو آن زهره فروزنده طي اين راه دشوار را آسان و سعادت ره‏پويان وصال را تضمين خواهد نمود.


1. كساني كه حجاب را مسأله‏اي شخصي و خارج از محدوده دخالت ديگران مي‏دانند به مطالعه تاريخ ايران پس از 17دي‏ماه 1314 فرا مي‏خوانيم.

/ 1