سخنرانی مطهری نور مجلس را می برد ! نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سخنرانی مطهری نور مجلس را می برد ! - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخنراني مطهري نور مجلس را مي برد !

برگرفته از مجله سوره شماره 14

اشاره

در مورد «كتاب مسئله حجاب» كه مجموعه سخنرانيهاي استاد شهيد مرتضي مطهري براي انجمن اسلامي پزشكان بوده است مطالب زيادي گفته و نوشته شده كه بيشتر شرح و بسط موضوع و محور كتاب يعني همان پوشش و حجاب بوده است. اما حدود ده سال پس از شهادت استاد انتشارات صدا كتاب ديگري را منتشر كرد كه حاوي حاشيه هايي بر كتاب مسئله حجاب بود و پاسخهايي كه به آنها داده شده بود نام كتاب اخير «پاسخهاي استاد به نقدهايي بر كتاب مسئله حجاب» انتخاب شد، اما اهميت كتاب دوم از آن جهت بود كه نشان دهنده حواشي و واكنشهاي قشر خاصي از مذهبيون جامعه و بيانگر فضايي كه كتاب او ّل يعني «مسئله حجاب» در آن شكل گرفته است. متن حاضر اشاراتي به اين دو كتاب دارد. پراكندگي و عدم تمركز اشارات متن نيز ناشي از پراكندگي نقدها يا به قول استاد «بهانه ها»يي است كه طرح شده است.

انتشار كتاب مسئله حجاب در ميان و قشر متجدد و سنتي بازتاب داشت. تأثير زيادي روي قشر متجدد گذاشت به طوري كه تعداد قابل توجهي از بانوان به اصطلاح متجدد كه خيال مي كردند پوشش اسلامي با تحصيل و پيشرفت قابل جمع نيست و از سوي ديگر در وجدان خود، به خاطر بي حجابي ناراحت بودند، به حجاب اسلامي رو آوردند و آثار اين كتاب در جامعه، خصوصاً دانشگاهها به سرعت ظاهر شد. اين كتاب در ميان برخي افراد سنتي هم بازتاب داشت. برخي از آنها معتقد بودند كه اين كتاب چون حجاب را منحصر به چادر ندانسته است؛ بنابراين موجب بي حجابي خواهد شد. مي گفتند حرفهاي استاد مطهري همه درست و مطابق با فقه اسلامي است ولي نبايد گفته شود كه وجه و كفي‍ّن مستثني است و حجاب به شكل غير چادر نيز ممكن است، زيرا موجب سوءاستفاده خواهد شد. ولي استاد مطهري معتقد بودند كه بايد اسلام را آن طور كه هست به مردم معرفي كنيم، نه چيزي به آن اضافه كنيم و نه چيزي از آن كم كنيم، به تعبير ديگر اسلام را بدون آرايش و پيرايش عرضه كنيم، آن گاه فطرت حقيقت جوي انسانها به سوي آن جذب خواهد شد.

گاهي شنيده مي شد كه بدگوييهايي مي كردند. آقاي ناطق نوري تعريف مي كردند كه وقتي استاد مطهري در يكي از مساجد منبر مي رفت، فردي اعتراض كرده بود كه چرا ايشان را به اين مسجد دعوت كرده ايد، زيرا نور اين مسجد مي رود، چون ايشان كتاب مسئله حجاب را نوشته است. همچنين يكي از افرادي كه حدود ده سال شاگرد استاد بود ولي بعد تغيير فكر پيدا كرد و فرد باسوادي هم بود، در حواشي نسخه اي از اين كتاب، نقدهاي خود را يادداشت كرده و براي استاد فرستاده بود، استاد نيز در همين كتاب همه نقدهاي او را جواب دادند كه بعد از شهادت ايشان آن نقد و پاسخها به صورت كتاب «پاسخهاي استاد به نقدهايي بر كتاب مسئله حجاب» منتشر شد. در پاسخهاي استاد، نكته هاي بسيار مهمي ذكر شده است كه برخي از آنها مبين روش فقهي استاد مطهري است.

در خانواده ما همه بانوان براي پوشش اسلامي از چادر استفاده مي كنند. حتي نوه هاي دختر استاد همه از چادر استفاده مي كنند.

اين كتاب در فضايي منتشر شد كه از طرفي سياست رژيم شاه مبتني بر ترويج فحشاء و بي بند و باري و اسلام زدايي از ايران بود، چنان كه بر ناسيوناليسم ايراني نيز تكيه مي كردند، و از طرف ديگر كمونيستها و مجاهدين خلق بر بي پايگي حجاب و بر اختلاط مرد و زن و دختر و پسر تأكيد داشتند. رژيم شاه تبليغ مي كرد كه تحصيل با تدي‍ّن قابل جمع نيست خصوصاً براي بانوان، ولي اين كتاب راهي را با برهان و استدلال پيش پاي بانوان قرار داد كه اين دو را قابل جمع معرفي مي كرد و از سوي ديگر مي گفت حتي اگر ملاك، ناسيوناليسم ايراني و ايران باستان باشد، در ايران باستان نسبت به اسلام حجاب سخت تري براي بانوان قرار داده بودند.

دكتر علي مطهري

كتاب كه درآمد يك نسخه اش را دست گرفته بودند و رفته بودند پيش آقا كه اين شاگردتان نصف تهران را با اين كتابش بي حجاب كرد آقا هم در جوابشان فقط يك جمله گفته بود، همان جمله خودشان با يك تفاوت كوچك، به جاي بي حجاب گفته بود باحجاب.

شما فريب خورده ايد

ذيل عنوان «چهره و دو دست (وجه و كفي‍ّن)» نوشته بود: «... [ما] طرفدار فلسفه ديگري هستيم و آن فلسفه اين است كه لزومي ندارد زن الزاماً به درون خانه رانده شود و پرده نشين باشد بلكه صرفاً بايد ... هر نوع لذت جنسي اختصاص داشته باشد به محيط خانواده و كانون اجتماع بايد پاك و منزّه باشد... بنابراين زن مي تواند هر نوع كار از كارهاي اجتماعي را عهده دار شود.»

برايش نوشته بودند، براي هر پاراگراف كه ممكن بود چيزي در موردش نوشت؛ تعليقه نوشته بودند. مثل تعليقه هايي كه طلبه ها براي كتاب استادشان مي نويسند. اتفاقاً اين يكي هم براي استادش نوشته بود: «رعايت اين فلسفه، وقتي امكان دارد كه زن محصور در خانه باشد و الّا هر چه پاي زن به اجتماع بيشتر باز شود؛ زمينه براي تمتّعات عمومي و زنا فراهم تر مي گردد... هيچ گاه طبقه عفيف و متدين مردم به حجاب ايراد نمي گيرند؛ هميشه ايرادگيريها از ناحيه مردم نانجيب يا فريب خورده هاي آنان است. دكتر.. در مطبش يك ميني ژوپ پوش درجه يك را به عنوان سكرتر استخدام مي كند و در جلسات آقاي مطهري شركت مي كند و منافقانه اظهار مي كند كه به اسلام پايبند است و آقاي مطهري هم فريب او و امثال او را مي خورد.»

استاد هم تعليقه شاگرد را بي جواب نگذاشته بود:

«در پايين صفحه نوشته ايد دكتر... (كه شما را معالجه كرده است) مافوق است. آري اين است پاداش كسي كه بيش از ده سال، صميمانه به فكر و روح شما خدمت كرده است و آن است پاداش كسي ديگر كه به تن شما (و ظاهراً بدون ويزيت) خدمت كرده است. شما چگونه به شخص به صرف اينكه يك گناه مرتكب شده و زني ميني ژوپ پوش استخدام كرده، تهمت نفاق مي زنيد و چه مجوزي داريد؟! اين نسبتها حرام است و موجب فسق. آنچه من در اين حواشي مي بينم؛ آن قدر خالي از موازين اخلاقي است كه گاهي ترديد مي كنم، جواب بگويم....»

اينها را شما به دين اضافه كرده ايد?

از «تاريخ تمد ‍ّن» ويل دورانت و «نگاهي به تاريح جهان» جواهر لعل نهرو نقل كرده بود كه گفته بودند اصلاً حجاب به خاطر تأثيرپذيري اعراب از ايرانيها و ديگر اقوام وارد اسلام شده است.

«سخن درستي نيست. فقط بعدها بر اثر معاشرت اعراب مسلمان با تازه مسلمانان غير عرب، حجاب از آنچه در زمان رسول اكرم وجود داشت؛ شديدتر شد؛ نه اينكه اسلام اساساً به پوشش زن هيچ عنايتي نداشته است.»

به همين مقدار بسنده كرده چند جاي ديگر هم بين حكم و توصيه اخلاقي، تمايزاتي قايل شده بود. اما... «آنچه مؤلف به عنوان توصيه هاي اخلاقي ذكر كرده است، از همان اول در اسلام به وسيله اولياء دين بيان شده بود و همان موجب بوده است كه كساني با دقت بيشتر به دستورهاي اسلام عمل مي كرده اند و در امر حجاب بيشتر شد‍ ّت عمل به خرج بدهند، چنان كه امروز همين طور است.»

و مؤل‍ّف...

«آنچه بعدها حتي در ميان متشرعين ، تحت تأثير عادات و عرفها پيدا شد، مافوق توصيه هاي اخلاقي اسلامي مسل‍ّم است. در عرفهاي متأخر حتي ذكر نام همسر نوعي كشف عورت تلقي مي شود. پيغمبر اكرم و امير المؤمنين و ساير ائمه اطهار در محاورات خود نام همسرشان را مي بردند كه خديجه يا فاطمه يا ام ّ حميده چنين و چنان كرد ولي امروز اگر يك مرجع تقليد، نام همسر خود را بدون تعبيراتي از قبيل «اهل بيت» يا «والده فلاني» يا «خانواده» و امثال اينها ببرد؛ كاري زشت تلقي مي شود؛ در صورتي كه رسول اكرم از همسرش با كلمه «حميرا» تعبير مي كند كه نشان دهنده زيبايي و رنگ پوست اوست. امروز يك مل‍ّاي معروف و مورد توجه عوام اگر همسرش سر تا پا پوشيده نباشد و بخواهد از جلوي جمعي عبور كند؛ امري مستنكر تلقي مي شود.»

نقد اباطيل و آدمهاي مصلحت نشناس

«هنگامي كه قانون مدني ايران تدوين شد، هنوز از برده فروشي در بعضي از نقاط دنيا اثري به جا بود و در ايران نيز با اينكه اين كار علي الظاهر از ميان رفته بود، ولي باز در مغز قانون گزاران آثاري از برده فروشي و آزار به زيردستان وجود داشت. زن را در آن دوره چون «مستأجره» مي پنداشتند...

اگر صداي زن را نامحرم مي شنيد؛ آن زن بر شوي خود حرام مي شد. خلاصه مردان آن دوره زن را چون ابزاري مي دانستند كه كار او منحصرا ً رسيدگي به امور خانه و پروردن فرزند بود...»

قبل از اين پاراگراف نوشته بود: «در كتاب «انتقاد بر قوانين اساسي و مدني ايران صفحه 27» مسئله حجاب پر بود از اين ارجاعات، از راسل گرفته تا ويل دورانت همه آنهايي را كه فكر مي كرد حرفهايي زده اند كه ممكن است، تأثيرگذار باشد؛ پاسخ مي داد. ديگراني هم بودند كه اعتقاد داشتند، لزومي ندارد به اين حرفها پرداخت، برايش نوشته بودند «نقل اين اباطيل در كتابتان زائد است» به آنها هم اين طور پاسخ داده بود: «اين اباطيل همانهاست كه همه روزه در صدها هزار نسخه در جرايد و مجلات، نوشته مي شود و در مغزهاي جوانان مسلمان فرو مي رود و بالاخره يك بدبخت مصلحت نشناسي مثل من لازم است كه علي رغم منافعي كه در ميان عوام دارد، با اين اباطيل درگير و روبه رو شود تا لااقل يك عده بفهمند كه هستند اشخاصي كه مي توانند به اينها پاسخ گويند.»

مرده شوي فضولها را ببرد

وقتي قرار مي شد در يك مورد خاص تحقيق كند حرفي را كه مطمئن مي شد كه موثق و صحيح و مناسب است، از هر كسي كه بود نقل مي كرد. فرقي نمي كرد از يك روشنفكر اروپايي باشد و يا از يكي از كتب حديث اهل سنت. آن قدر به اين مسئله مقي‍ّد بود كه گاه باعث مي شد بعضيها از كوره در بروند.

«مرده شوي، صحيح مسلم را ببرد كه دست از سر ما برنمي دارد. گمان كنم استاد در اين ايام، كتب صحاح را مطالعه مي كرده اند و هر چه به نظرشان مناسب اين كتاب [مسئله حجاب] بوده است؛ آورده اند و الا‍ّ نمي خواهند بگويند كه در كتابهاي ديگر، مطلبي در اين باره يافت نمي شده است.»

براي اين تعريف كه آن را ذيل يكي از نقل قولهايش از كتاب صحيح مسلم (از كتب حديث اهل تسن‍ّن) در كتاب مسئله حجاب نوشته شده بود؛ چند خطي هم پاسخ نوشت. پاسخي كه كمي هم آميخته با طنزي تلخ است: «اي‍ّاك اَ عني و اسمعي يا جاره بديهي است كه حضرت تعليقه نويس هرگز در مورد كتابي كه به هر حال به علم اجمالي، دهها و شايد صدها حديث نبوي قطعي دارد؛ چنين تعبيري نمي كند: مرده شوي، فضولها را ببرد كه از اين كتابها نقل ِ مي كنند.»

اسلام مهم تر است يا حيثيت حضرات؟

«ام‍ّا اينكه چطور شد در عصر اخير به جاي اصطلاح رايج فقها يعني ستر و پوشش، كلمه حجاب و پرده و پردگي شايع است؛ براي من مجهول است، و شايد از ناحيه اشتباه كردن حجاب اسلامي به حجابهائي كه در ساير ملل مرسوم بوده است باشد. ما دراين باره توضيح بيشتري خواهيم داد.»

صفحه 81 كتاب مسئله حجاب را بخوانيد حتماً اين پاراگراف را پيدا خواهيد كرد، اما اين جملات را نه. بدون شرح انتقاد منتقد و پاسخ مؤلف:

«شايد وجه آن، مبالغه در پوشيدگي زن است كه در حد ّ حجاب ممدوح است، و تعبير استاد در اينجا پسنديده نيست، تحريك مردم است عليه متدينين.»

«مثل اينكه عليه اسلام هر چه صورت بگيرد مانعي ندارد فقط كاري كه نبايد بشود اين است كه خاطر مبارك آنان كه دانسته و ندانسته، اسلام را مسخ كرده اند؛ رنجه نشود و غبار كمي هم بر اعتبار و حيثيت آنها ننشيند»

از روحانيهاي روشنفكر بگوييد

شانه به شانه با هم پيششان مي برد، مسئله حجاب در كنار تحجر و تجدد و اگر دو تا به تجدد مي زد و حرفي براي روشنفكرها يكي هم نصيب متحجرين مي شد.

«اول از تيپ خودم كه روحاني هستم، مثال مي زنم: اگر يك روحاني براي خودش، قيافه و هيكلي برخلاف آنچه عادت معمول است بسازد، عمامه را بزرگ و ريش را دراز كند، عصا و ردائي با هيمنه و شكوه خاص به دست و دوش بگيرد، اين ژست و قيافه خودش حرف مي زند، مي گويد براي من احترام قائل شويد، راه برايم باز كنيد، مؤدب باشيد، دست مرا ببوسيد.»

وقتي به او گفته بودند چرا به جاي اين مثال از روحانيهاي متظاهر به روشنفكري و تجدد مثال نمي زنيد:

«شما يك مثال پيدا كنيد تا اضافه كنيم. خيلي خدانشناسي است كه انسان از اين تظاهر و رياها كه بر احدي پوشيده نيست، به خاطر تعصب صنفي دفاع كند.»

آب را از پايين گل نكن

«اين جمله ايهام مي كند كه ديگران شما را از آشنا شدن با متون اسلام مانع مي شوند. اين گونه جملات بسيار زننده است و مردم را نسبت به فقهاء بدبين مي سازد.»

اين مطلب را در حاشيه صفحه 151 كتاب نوشته بودند، در آن صفحه نوشته بود: «غرض ما از اين بحث اين است كه شما با متون اسلام از نزديك آشنا شويد و به منطق متين و محكم اسلام مجهز گرديد.»

اما تعريض را كه ديده بود، چنان تعصب كرده بود كه جمله اش را با سبحان الله آغاز كرد: «سبحان الله، سكوت ديگران و توضيح و تفسير مقنع نكردن آنها، سبب بدبيني نمي شود؛ اما اينكه بيچاره اي جان بكند و بعد بگويد مي خواهم شما از نزديك با اسلام آشنا شويد، موجب بدبيني مي شود؟... فرضا ً بدبين كند به پيشنمازها بدبين مي كند نه به فقهاء. حتماً شنيده ايد كه گرگ و بر ّه از يك نهر آب مي خوردند و گرگ در بالا و بره در پايين قرار گرفته بود. گرگ مي خواست، بهانه اي براي پاره كردن بره پيدا كند، گفت آب نخور كه آبها را گل مي كني. بر ّه بيچاره گفت: آخر من كه پايين ترم؟ فرضاً آب گ‍ِل بشود كه به طرف بالا بر نمي گردد گرگ گفت: عجب! فضولي و زبان درازي هم مي كني. فورا ً پريد و بر ّه را دريد. دريدن يك فرد تنها در يك شهر از طرف افراد به هم بسته فاميلي و طبقه آن، بهانه زيادي نمي خواهد. كافي است كه گفته شود عرض وجود كرده اي و عرض وجود ذنب ٌ لايغفر است؟ وجود‍ُ ك ذنب ٌ لايقاش ب‍ِه ِ ذنب ٌ.» و اين رشته سر دراز دارد؛ صفحه 159 كتاب فلسفه حجاب اين طور حاشيه نويسي شده:

در اين سخن، حمله به فقهاء شده است. و پاسخ: «همه كتب فقه مشتمل بر حمله علمي به فقهاست و تازه آنچه در اينجا هست، حتي حمله هم نيست. اين چيزهاست كه نشان مي دهد غرض از انتقادها بهانه گيري است و حسن نيتي در كار نيست.»

و بالاخره براي حاشيه نويس اين طور مي نويسد.

«برعكس، بزرگ ترين خدمت اين كتاب است. من خودم قبل از نشر اين كتاب با برخي مراجع صحبت كردم و ديدم، باطناً همه موافقند ولي از امثال شما بيم دارند. فايده امثال اين كتاب اين است كه امثال من، چوب امثال شما را مي خورند اما بعد راه فقها باز مي شود و آزادانه فتواي خود را ذكر مي كنند.»

يادي از هيچكاك و مسئله حجاب

نقد فيلم مي نويسد، مجله مي خواند، كتابهاي فلسفي غربي هم تحليل مي كند حتي وقتي قرار است در مورد حجاب نقل قول كند سراغ فيلم سازاني چون هيچكاك هم مي رود.

«از همه عجيب تر سخني است كه يكي از مجلات زنانه از آلفرد هيچكاك نقل مي كند. او مي گويد: من معتقدم كه زن هم بايد مثل فيلمي پرهيجان و پرآنتريك باشد، بدين معني كه ماهيت خود را كمتر نشان دهد و براي كشف خود، مرد را به نيروي تخيل و تصور زيادتري وادارد. بايد زنان پيوسته بر همين شيوه رفتار كنند و بگذارند مرد براي كشف آنها بيشتر به خود زحمت دهد».

و سرانجام باز هم جدال سنت و مدرنيته!

«صفحه 257 كتاب مسئله حجاب:

آنچه مصلحت ايجاب مي كند، جز اين نيست كه بايد اين خيال را از سر زنان امروز خارج كنيم كه مي گويند حجاب در عصر حاضرغير عملي است؟ ثابت كنيم كه حجاب اسلامي، كاملاً منطقي و عملي است.» منظور كساني كه مي گويند حجاب در عصر حاضر، غيرعملي است اين است كه با تقليد از نظام اجتماعي اروپا نمي سازد. و منظور مؤل‍ّف اين است كه چرا مي سازد؟ يعني مي توان نظام اجتماعي اروپا را پيروي كرد و درعين حال حجاب اسلامي را حفظ كرد. خلاصه آنكه مخالفان حجاب پيروي از نظام جديد را لازم مي دانند و مؤلف هم تجوير مي كند؟ و اين خيال خام است، حق اين است كه اين دو نظام با يكديگر سازگار نيست و كوشش مؤلف، اثرش اين است كه مردمي را كه در پرتگاه سقوطند يك باره ساقط مي سازد.»

و پاسخ

خدا لعنت كند كسي را كه بخواهد نظام اروپا در ايران عملي شود و خدا لعنت كند مفتري را. از چيزهايي كه من هرگز، نزد خداوند متعال از آنها نخواهم گذشت؛ اين افتراهاست. والله خير الحاكمين. آيا با اين همه نقدها و تصريحات از نظامهاي فرنگي باز هم اين طور تهمت مي زنيد؟! اي كاش يك نفر از كساني كه كارشان استهلاك سهم امام است و بس، يك دهم اين انتقادها را مي كردند و به فحش قناعت نمي كردند و وظيفه مرا سبك مي كردند. به هر حال اين است پاداش كسي كه فردي و اجتماعي به مردم ما خدمت كند.

/ 1