شرحی بر جلوه های رفتاری امام خمینی رحمه الله با کودکان و نوجوانان (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرحی بر جلوه های رفتاری امام خمینی رحمه الله با کودکان و نوجوانان (1) - نسخه متنی

محمدرضا مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شرحى بر جلوه هاى رفتارى امام خمينى رحمه الله با كودكان و نوجوانان (1)

محمدرضا مطهرى

بازيگوشى كودكان

حمايت از آزادى و آمريت كودك خردسال در حدى كه به خود كودك و ديگران زيان نرساند نه تنها نكوهيده نيست بلكه از ديدگاه تعليم و تربيت اسلامى مطلوب و پسنديده نيز مى باشد. لهذا نبايد از شيطنت و عدم رعايت نظم و طاعت از ناحيه كودك خردسال، نگران بود.

رسول گرامى اسلام حضرت محمد صلى الله عليه و آله، همين نكته را به پدران و مادران يادآور مى گردد كه اگر در فرزند خردسال خود حالاتى خارج از حدود نظم و نزاكت و بيرون از مرز طاعت و انقياد و بالاخره طغيان و سرگشى كودكانه مشاهده كردندبايد نسبت به آينده او شادمان گردند، زيرا وجود حالت فعال و جوشان در كودك خردسال، نمايانگر فزونى خرد وانديشه و كابرد بيش تر و فزاينده آن در بزرگ سالى اوست. (1)

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله مى فرمايد: «عرامة الصبى فى صغره زيادة فى عقله فى كبره (2) ; شيطنت و لجاجت كودك به هنگام خردسالى نشانه زيادى عقل و انديشه او در بزرگسالى است.»

و يا صالح بن عقبه روايت مى كند كه من از عبد صالح امام موسى بن جعفر عليه السلام شنيدم كه فرمود: «يستحب عرامة الغلام في صغره ليكون حليما فى كبره. ثم قال: لا ينبغى الا ان يكون هكذا; (3) شايسته است، كودك به هنگام خردسالى، بازيگوش و پرتلاطم و متمرد باشد تا در بزرگ سالى، صبور و شكيب گردد. سپس آن حضرت فرمود: سزاوار است كه كودك خردسال منحصرا اين چنين بوده و بازيگوش و پرجنب و جوش باشد.»

اگر بازيگوشى و بازى طلبى كودك، سركوب نشود و بتواند به وسيله بازى هاى متنوع، جسم و جان خود را شاداب و پرنشاط سازد، در بزرگ سالى از آدم هاى عصبى و تندخو و زود رنج و غير طبيعى، نخواهد بود، بلكه آدمى معتدل و متين و توانمند خواهد بود. (4)

امام خمينى رحمه الله نيز كه آشنا به روحيات، حالات و مراحل رشد كودكان بودند درباره شيطنت و بازيگوشى بچه ها مى فرمودند:«بچه شيطون است، او بايد شيطنت كند و بچه اى كه يك گوشه بيفتد و بخواهد، چهار زانو بنشيند، اين بچه يست بزرگ سال است، بچه نبايد بنشيند و اگر يك جا نشست شما بايد ببينيد چرا نشسته و اگر خوابيد ببينيد چرا خوابيده بچه بايد شيطنت كند» (5) رام و مطيع بودن و آرام و ساكت بودن كودك خردسال نبايد به خاطر اين كه والدين در سايه چنين حالتى در كودكانشان، از آرامش و آسايش بيش ترى برخوردار مى گردند اين تصور را در آنها به وجود آورد كه كودك خردسال آن ها واجد سلامت و شخصيت مطلوبى مى باشد، بلكه چنين كودكى يا بيمار است و يا اين كه سرانجام شخصى خواهد شد كه سكوت و سازش و طاعت و تسليم در برابر هر حق و ناحق، شيوه او خواهد گشت و چنين شخصى هرگز نمى تواند حقوق خود را از محيط خويش بگيريد. (6) و نيز روايت شده است كه زيرك ترين كودكان، كودكانى هستند كه از مدرسه ومحل درس گريزانند، يعنى بازيگوش هستند. (7) مجلسى دوم در ذيل اين روايت، «عرامة » را به بد اخلاقى و شيطنت و بالاخره شدت علاقه كودك به بازى و فرار از مدرسه تفسير كرده و اضافه مى كند كه اين حالت در كودكان نشانه عقل و استقامت آن ها در بزرگ سالى است و بايد كودك اين چنين باشد. اما اگر كودكى مطيع و بى جنب و جوش و به اصطلاح خوش اخلاق، آرام، سر به زير و مانند بزرگ سالان عمل نمايد، در بزرگ سالى كم هوش و كم استقامت است. چنان كه اين امر نيز به تجربه رسيده است. (8)

دكتر فريده مصطفوى درباره نوه هاى حضرت امام خمينى رحمه الله چنين مى گويد:

«نوه هاى آقا همه شلوغ بودند، امام رحمه الله به دختر من كه از شيطنت بچه خود گله مى كرد مى گفتند: من حاضرم ثوابى كه تو از تحمل شيطنت حسين مى برى، با ثواب تمام عبادات خود عوض كنم.» (9) و باز در همين رابطه خانم فرشته اعرابى نقل مى كند: «گاهى اوقات كه من نزد امام رحمه الله مى رفتم و پسرم را نمى بردم، مى گفتند حسين را نياوردى؟ مى گفتم چون پسر من خيلى شيطونى و بدى مى كند. مى گفتند حسين بدى مى كند؟ خوب بچه بايد بدى كند، تازه اين ها بدى نيست، بچه بايد اين كار را بكند، شما اشتباه مى كنيد، مگر بچه بدى مى كند؟ مى گفتم آخر فكر مى كنم شما اذيت مى شويد. مى گفتند من از اين كه شما بياييد و بچه هايتان را نياوريد، اذيت مى شوم.» (10)

بنابراين طبق تعليم و تربيت اسلام هيچ پدر و مادرى حق ندارد روح بازى گوشى(شيطنت) و سرپيچى از اطاعت در دوران خردسالى كودك را دراو سركوب كند و به خاطر تامين آرامش و آسايش خاطر خويش كودكان سرشار و لبريز از نشاط و جنب و جوش را به موجودى مطيع، آرام، خموده و افسرده دل مبدل سازند. والدين نبايد ظرفيت ها و استعدادهاى كودكان خويش را كه از طريق همين بازى هاى متنوع و بچه گانه به ظهور مى رسند، به خاطر آرامش و آسايش خويش سركوب نمايند. علماى تعليم و تربيت، خصوصا نظريه پردازان روان شناسى بازى به اين نتيجه رسيده اند كه بازى ها و تحركات بچه گانه، موجب رشد و پرورش قواى جسمانى، عقلانى، روانى، اجتماعى و اخلاقى كودكان مى باشد. بنابراين وظيفه والدين است كه با غنا بخشيدن به محيط تربيتى كودك زمينه اى را فراهم نمايند تا استعدادهاى بالقوه و خدادادى كودك شكوفا گردد. راجرز درباره نياز كودك به كنجكاوى و كشف اشيا معتقد است كه: كودك در درون خود اين استعداد و ادراك را دارد كه در مورد اشيا و چگونگى كاركرد آن ها كنجكاوى داشته باشد، به همين دليل اسباب بازى هايش را مى شكند و مى خواهد درون اسباب بازى هايش را كشف كند و داخل آن را ب بيند، اين گونه فعاليت ها براى كودك بسيار رضايت بخش است چون به نياز درونى پاسخ مى دهد.

متاسفانه گروهى از والدين پاسخ هايى به كودك مى دهند كه با نياز وى به كنجكاوى و ميل به كشف اشيا در تضاد است، اين پيام ها به صورت كلامى ( تو بد هستى، اگر اين گونه عمل كنى دوستت نداريم و...) يا غير كلامى (اخم كردن، رو ترش كردن، لب گاز گرفتن و ...) ابراز مى شوند.

كودك به خاطر تهديد و تحميق هايى كه از سوى والدين مى شود، از نياز به كنجكاوى و كشف اشيا به خاطر اين كه نياز اساسى ترى مثل محبت و توجه مثبت والدين را از دست ندهد، صرف نظر مى كند. اين جا مساله سرآغاز تحريف از مسير رشد فطرى و طبيعى كودك است، كه آثار مخرب و زيان بارى بر روى سلامت روان ورشدتشخصيى كودك خواهدگذاشت.

متاسفانه عده اى از والدين كودكانى را مى پسندند كه ساكت، آرام و مطيع باشند. اين گونه والدين دوست دارند كودك خردسال آن ها، بزرگ سالى كوچك شده باشد، غافل از اين كه، كودك است با تمام ويژگى هاى كودكى و هرگز بزرگ سالى كوچك شده نيست. كودك سالم از سلامت جسمى، ذهنى، عاطفى و روانى كافى برخوردار است، به طور طبيعى نيازهايى دارد كه او را از بزرگ سالان جدا مى كند; او به بازى و جست و خيز و ارتباط با هم سالان نياز دارد و همه چيز را از دريچه هاى بازى مى بيند. از احاديث و روايات اسلامى چنين استفاده مى شود كه وجود شيطنت و بازى گوشى و حالت فعال و پر جنب و جوش در كودك ناشى از سلامت جسمى، ذهنى، عاطفى و روانى اوست و چنين كارهايى - به ويژه براى پسران كه از تحرك و انرژى بيش ترى برخوردارند - امرى طبيعى است و نبايد موجب نگرانى والدين باشد بلكه بايد با صبر و حوصله و تدبير، اين گونه رفتارها را تحمل كنند، هرچند بايد آن ها را در مسير صحيح خود هدايت كنند، تا اين رفتارهاى طبيعى آن ها به لاقيدى منتهى نشود. مثلا درست است كه كودك بايد بازى كند اما بايد ياد بگيرد كه به ديگران صدمه نزند، حيوانات را نيازارد، براى همسايگان مزاحمت ايجاد نكند، در پارك ها گل ها را پرپر نكند و... . تجربه نيز نشان داده است كه اين گونه كودكان فعال و با نشاط و پرتحرك، اگرچه در دوران خردسالى براى والدين خود مشكلات و ناراحتى هايى ايجاد مى كنند، اما در بزرگ سالى از هوش و استقامت بيش ترى برخوردارند. (11)

طبق تحقيقى كه توسط موسن و ساسمن (1980) و مرات بارت و درى برى (1981) انجام شده كودكانى كه پرجنب و جوش و بى قرار هستند وقتى كه بزرگ شدند و به مدرسه رفتند لزوما بچه هاى شيطان و جنجال برانگيز نخواهند بود. (12)

پيام ها و نتايج

1- در تعليم و تربيت اسلامى حمايت از آزادى و بازى گوشى كودك امرى پسنديده مى باشد و از احاديث و روايات چنين استفاده مى شود كه وجود شيطنت و بازگوشى و حالت فعال و پر جنب و جوشى در كودك نشانه سلامت جسمى، ذهنى، عاطفى و روانى اوست و چنين كارهايى در هوش و استقامت او در بزرگ سالى تاثير دارد.

2- متاسفانه بعضى از والدين كودكانى را مى پسندند كه آرام، ساكت و مطيع باشند تا موجبات زحمت و ناراحتى آنان را فراهم نكنند، اين گونه والدين توقع و انتظار دارند كه كودكشان همانند بزرگ سالان رفتار نمايد در صورتى كه كودك آنان ميل و نياز شديدى به بازى و جست و خيز دارد و همه را از دريچه بازى مى بيند.

3- كودكانى كه آرام و ساكت در گوشه اى بنشينند و مطيع و گوش به فرمان والدين باشند به احتمال قوى مشكل دارند.

4- وظيفه والدين است كه بستر و فضاى مناسبى براى جست و خيز و آزادسازى انرژى عصبى و روانى كودكان فراهم نمايند و گرنه اين انرژى متراكم شده به صورت مخربى خودش را نشان خواهد داد.

5- از سيره عملى و ديدگاه هاى امام خمينى رحمه الله نيز چنين استنباط مى كنيم كه:

الف) طبيعت و ماهيت كودك را پاك و مثبت مى دانستند.

ب) چون داراى سلامت روح و روان بودند، ادراكشان از جلوه هاى خداوندى بر مبناى سلامت روان بوده و بر همين اساس همه كودكان را كه جلوه هاى خداوندى اند دوست داشته و كارهاى آنان را منطبق با فطرت و طبيعت مى دانستند.

ج) با توجه به آگاهى كه از خصوصيات و ويژگى هاى روحى و روانى كودكان داشتند، شيطنت و بازى گوشى آنان را امرى طبيعى و فطرى مى دانستند.

د) ايشان حاضرند ثواب عبادات خود را (كه بيش از پنجاه سال نماز شبشان ترك نشده و آن مناجات هاى عارفانه و عاشقانه اى كه داشتند) با تحمل بازى گوشى كودك عوض نمايند.

و) ديدگاه و عملكرد ايشان واقعا پيشرفته و در سطح بالايى است كه با ديدگاه هاى روانشناسان معاصر هم جهت و هم سو است.

ه) ايشان بهترين و مطمئن ترين الگوى رفتارى براى خانواده ها در عصر حاضرند.

1- حجتى كرمانى، سيد محمدباقر، سه گفتار پيرامون برخى از مسائل تربيتى اسلام، ص 65

2- بحارالانوار، ج 4، ص 378

3- منبع 2، ص 379

4- بهشتى، احمد، اسلام و بازى كودكان، ص 85

5- مجله آشنا، ص 30 به نقل از روزنامه اطلاعات، شماره 19631

6- حجتى كرمانى، پيشين، ص 66

7- بحارالانوار، ج 4، ص 379

8- حجتى كرمانى، سيد محمدباقر، اسلام و تعليم و تربيت، ج 1، ص 252

9- ستوده، اميررضا، پا به پاى آفتاب گفته ها و ناگفته ها از زندگى امام خمينى رحمه الله، ج 1، ص 107

10- اعرابى، فرشته، مجله سروش، ص 20

11- سادات، محمدعلى، راهنماى پدران و مادران، ج 2، ص 61 تا 63

12- ماسن، هنرى و همكاران، رشد شخصيت كودك، ص 165 (ترجه مهشيد ياسايى)

/ 1