مهندس سالار هديه توسط: مهندس سالار هديه مربي صنايع چوب مرکز تالش بيان احساس هاي دروني و باورهاي اجتماعي در طول حيات بشري به صورتي متفاوت از شيوه هاي مرسوم و عادي تجلي يافته که به هنر شهرت دارد. هنر، بيان واقعيتي غير ملموس مي باشد که به زبان نمي آيد و انسان سعي نمود که با ترفندهايي گوشه هايي از اين واقعيت هاي پنهان را براي ديگران به نمايش بگذارد و چون بر پايه ي واقعيت بود در طول تاريخ پاينده و مورد احترام بوده است. هيچ اثر ماندگار و مورد تحسيني وجود ندارد مگر آنکه درعمق خلقت آن ايماني به خروش در آمده باشد و اشتباه بزرگي است اگر بپنداريم بناها و مجسمه هاي باستاني به زور تازيانه خلق شده باشند . هيچ زيبايي در آثار انسانها ديده نمي شود مگر آنکه رد پاي عشقي بر آن باشد. از اين احساسات واقعي که مبناي اصلي هنر مي باشد ميتوان مذهب را نام برد که فرا گيرترين آنها مي باشد هر چند در ديد ديگران مذهبي باطل باشد.
مقدمه:
منبت کاري، همان طوريکه تأثير اسلام از نامش مشهود ميباشد به مفهوم روياندن ميباشد و علت آن طرح هاي گياهي بوده که به جاي پيکره مرسوم شدند و نام (Carving on Wood) کنده کاري روي چوب را تغيير داده و مسير اين هنر، متأثر از باور هاي ديني تغيير نمود . تاريخ منبت کاري به تاريخ بشر بر مي گردد زيرا که مقارن با استفاده ي چوب مي باشد و حيات بشري جداي از آن نبوده است. متأسفانه آثار چوبي در طول تاريخ به دو دليل عمده يعني قابليت اشتعال و قابليت فساد به وسيله ارگانيزمهاي طبيعي (حشرات و قارچها ...) از بين رفته اند . منطقي ميباشد بپذيريم به علت سهولت دست يابي و کار کردن ، آثار چو بي بايد هزاران برابر آثار سنگي و فلزي بوده باشند ولي امروزه تعداد اندکي از آنها باقي مانده است. آثار بدست آمده از مصر باستان و بوميها ي ايران قبل از مهاجرت آريايي ها حکايت از فعاليت 5000 ساله اين هنر دارد.
تنوع و تغييرات برتاريخ منبت کاري
غير از باور هاي اجتماعي و فردي که اساس هنر بکار رفته در منبت کاري مي باشد ، نياز هاي اجتماعي و نوع زندگي افراد در شکل کاربرد اين هنر تأثير گذاربوده اند. اگر خلق پيکره هايي که به عنوان سنبل خدايان ، مورد تقديس قرار گرفته اند و اصطلاحاً به بت معروف مي باشد متأثر از ايمان سازندگان آن بوده ، نصب پيکره هاي ترسناک بر قايق هاي وايکينگها که با سرقت هاي دريايي امرار معاش مي نمودند را مي توان ناشي از نوع زندگي آنها دانست. بايد به اين نکته توجه نمود که کاربرد هنر کنده کاري در لوازم زندگي و مکان هاي عمومي بوده است که مسلماً اين لوازم و اين اماکن با توجه به سطح زندگي فردي و اجتماعي جوامع تغيير کرده و کار برد اين هنر را دستخوش تغييير نموده است. اين عوامل ثانويه در روح اصلي هنر منبت کاري تأثير نداشته و شکل کاربرد آن را تغيير داده اند و اساس اين هنر همانند بقيه ي هنر ها مي باشد. در دوران باستان نيز همانند امروز کمتر اتفاق مي افتد که آثار مذهبي نابود گردند . شايد علت آن وجود خدايان بيشمار بود که در هر قبيله و خانواده مورد پرستش قرار ميگرفت و ترس از خدايان مانع از نابودي آنها توسط اقوام فاتح ميشد و چه بسا با تسخير يک مملکت بر شمار خدايان قوم فاتح افزوده مي شد! و اين از عوامل قدرت و عظمت محسوب مي شده است. اما مکانهايي که فاقد ارزش مذهبي بوده اند از اين امر مستثني بوده است و اغلب با آتش سوزي از بين مي رفته اند و کمتر بر فرهنگ و نوع زندگي قوم فاتح تأثيرگزار بوده اند . اما به مرور زمان اين شيوه تغيير نمود و لوازم و اماکن زندگي مورد تقليد قرار مي گرفته بخصوص آنکه روابط بين اقوام با زياد شدن بينش ها و نياز هاي اجتماعي کثرت مي يافت و تنوع در شکل زندگي و اصلاح آنها کاربرد وسيعتر هنرهاي اقوام مختلف را در سطح جهاني امکان پذير مي ساخت.
تأثير اسلام در منبت کاري
اسلام نيز همانند مسيحيت به علت رواج بت پرستي در دنيا ، نظر مثبتي نسبت به پيکره تراشي نداشته است. گر چه مسيحيت در اجراي اين نظر مذهبي چندان اصراري به خرج نداده است ولي اسلام عملاً در ادامه اين هنر هزاران ساله تغييرات اساسي اعمال نموده و روند اين هنر را از طرح هاي شبيه انسان و حيوان به طرف طرح هاي گياهي کشاند. محدوديت در انتخاب طرح از يک طرف و توسعه ي هنر در اروپا و چين موجب شد که هنرمندان مسلمان در طرح هاي گياهي سبکهاي جديد خلق نمايند. هنر منبت کاري که قبلاً بيشتر در کاخهاي اشراف و بتخانه ها و ميادين به چشم مي خورد، کم کم به سراغ مساجد رفته و آثار منبت کاري بر منبر ها؛ دربهاي مساجد و رحلهاي قران از اين قبيل مي باشند که با طرح هاي گل و بوته تزيين شده اند. غير از طرح هايي که اساس گياهي دارند مثل گل و بوته و طرح هاي اسليمي که عموماً در حاشيه ي صفحات قرآن بکار مي رفته است ، طرح گل و مرغ نيز رنگ و بوي مذهبي داشته است نهايتاً اينکه نقشهايي از جانوران نيز وارد اين طرح ها شده است که به صورت اصلاح شده کاربرد يافت. همانطوريکه در غرب تاريخ هنر فقط متأثر از مسيحيت نبوده در کشورهايي مثل ايران نيز طرح هاي اصيل متأثر از دوران قبل و بعد از اسلام مي باشد که با گذشت زمان به طرح هاي ايراني معروف شدند که گذشته از آن آثار ايراني و اروپايي نيز بر هم تأثير گذار بوده و اثار آن در ايران و اروپا کاملاً به چشم مي خورد . اگر بتوان بناهاي ايران را در قبل و بعد از اسلام با هم مقايسه کنيم ، بناهاي ايران عمدتاً شبيه بناهاي رومي و چيني داراي طرح هاي بزرگ کنده کاري شده و پيکره هاي فراوان بوده اند که عموماً يا طرح هاي مقدس مثل فرور وآناهيتا و گل مقدس بوده و يا پيکر ه هاي سر بازان و سرداران و پادشاهان و يا تر کيبي از انها با قسمتي از بدن حيوانات مثل شير بوده اند که جنبه ي اقتدار و قدرت که لازمه ي هر تمدني بوده را نشان ميدهد. جالب اين جاست که در آثار قبل از اسلام در ايران غير از صلابت و عظمت همواره نگرشهاي مذهبي مشهود بوده است و در سنگ نوشته هاي ايران سخنان پادشاهان با نام آناهيتا و هورمزد شروع مي شده است. ولي در اثار و بناهاي بعد از اسلام طرح هاي کنده کاري شده ريز نقش شده و در بناهاي مذهبي به چشم مي خورند. با گذشت زمان زياد از ورود اسلام به کشورهاي مسلمان کنوني احساس نياز در جهت شناساندن تمدن هاي پيشين هر جامعه و جلوگيري از گسست تاريخي موجب گشت که نوعي باز گشت به هنر هاي قبل از اسلام بوجود آيد که اين امر در ايران نيز کاملاً به چشم مي خورد. محدوديت در انتخاب طرح ها و عدم ارضاء هنرمندان با خلق انواع طرح هاي گياهي رئال موجب گشت خلاقيت ذهن هنر مندان مسلمانان در جهت خلق سبک هاي جديد پيش رود. کم کم گلها و گلبرگ ها به شيوه هاي سمبليک طراحي شده و روز به روز طرح هاي پيچيده تري به وجود آمده و اين چنين بود که منبت کاري در مسيري جديد توسعه يافت، بخصوص آنکه طرح هايي از آيات قرآن و اسامي خدا و بزرگان مذهبي با انواع خط هاي اسلامي کنده کاري مي شده که حاشيه ي آنرا مي توانستند به صورتي متقارن از طرح هاي ابداع شده زينت دهند و اوج زيبايي در اين آثار متأثر از طرح هاي حيوانات که بر گرفته از روايات قران يا زندگي بزرگان مذهبي داشت تنوع ديگري در اين هنر مي باشد، اثر معروف يونس در دهان ماهي و يا ضامن آهو (امام رضا) شامل اين سري آثار ميباشند . بخصوص آنکه مي توانستند همراه با کنده کاري کلمه هايي از قرآن و طرح هاي جديد ، زيبايي آنرا افزون کند. با گذشت زمان و رواج عرفان و صوفي گري و متأثر از شعرايي مثل حافظ کم کم طرح هاي انسان مجدداً ولي به روشهاي دگر گونه وارد اين سبک هنري شدند ، حلقه ي درويشان و طرح هاي جام هايي که سمبل عشق الهي بوده است و همراه با سماء درويشها بود زيبايي محسور کننده ايي ايجاد مينمود که مي توان آنها را غني ترين آثار منبت کاري دانست بخصوص آنکه غير از چوب از فلزهايي مثل طلا، نقره ، عاج فيل و نيز صدف هاي دريايي استفاده مي شد. و براي نشان دادن شرابي متفاوت و مستي عارفانه ، هنرمندان مسلمان از هيچ دقتي فرو گذار نبودند و اين چنين بود که اسلام هنري جديد در عرصه ي فعاليت هاي بشر تزريق نمود. موزه ي هنر هاي صنايع دستي کشور هاي مسلمان از جمله ايران مملو از آثار شگفت انگيزي است که جز بر پايه باور هاي اجتماعي نمي توانستند خلق گردند. نتيجه آنکه شايد در ابتدا اسلام مانعي در برابر هنر کنده کاري تصور ميشد ولي علي رغم محدوديت ايجاد شده ، هنر کنده کاري با شيوه هاي نو در مسيري جديد توسعه يافت و آثار آن از زيباترين و ماندگارترين کارهاي هنري شد و اين زيبنده هنر خلق آثار سه بعدي مي باشد که سر آمد هنر هاست.