رجا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

رجا - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رجاء[1]

نويسنده: آيت الله جوادى آملى

در مقابل خوف، «رجاء» يكى از مراحل سير و سلوك است. سالك بايد به رحمت خدا اميدوار باشد . امام سجاد (صلوات الله وسلامه عليه) به خداى سبحان عرض مى كند: خدايا! من سه چيز را حجاب و مانع مى بينم و از اين سه راه ممكن نيست به تو برسم؛ ولى از يك طرف، راه باز است:

راه اول:

اين است كه تو دستورهاى فراوانى دارى ولى چون من به آنها عمل نكرده ام، از اين جهت راه وصول يا صعود به سمت تو بسته است.

راه دوم:

اين كه از گناهان نهى كرده اى ولى من مرتكب آنها شده ام؛ پس از اين طرف نيز راه بسته است و اگر همه واجبها را انجام داده و از همه معاصى نيز پرهيز كرده باشم و بخواهم از

راه سوم:

بيايم باز هم مى بينم راه بسته است و آن اين است كه من قادر بر شكر نعمت تو نيستم.

پس تنها يك راه باز است و آن اين كه شما افراد نالايق را هم مى پذيرى و تنها بر اساس استحقاق، رفتار نمى كنى. چنانكه در آغاز كه نعمت هستى را به ما دادى بر اساس لياقت ما نبود و جان الهى را كه در كالبد بدن ما دميدى و چشم و گوش و دل كه به ما دادى بر اساس استحقاق ما نبود چون ما كارى نكرديم تا شايسته دريافت اين همه نعمت باشيم. پس نعمتهاى تو ابتدايى و تفضل است:

«اللهم إنه يحجبني عن مسألتك خلال ثلاث و تحدوني عليها خلة واحدة: يحجبني أمر أمرت به فأبطأت عنه و نهي نهيتني عنه فأسرعت إليه و نعمة أنعمت بها علي فقصرت في شكرها و يحدوني على مسألتك تفضلك على من أقبل بوجهه إليك و وفد بحسن ظنه إليك إذ جميع إحسانك تفضل و إذ كل نعمك ابتداء». [2]

پس براى ما فقط راه چهارم باز است و با اين كه ما لايق نيستيم، كرم و لطف تو شامل همگان (انبيا، اوليا، فرشتگان و بندگان ديگر) است و ما به اميد راه جهان شمول چهارم، به سوى تو حركت مى كنيم.

با اين بيان، سالك قهرا با خوف و رجاء و حزن حركت مى كند. و از راه رجاء كه بر روى انسانها گشوده است اين سير را ادامه مى دهد و در هر حالتى و با هر وضعى كه دارد خود را كشان كشان به در خانه حق مى رساند. چون هيچ كس در اين درگاه بر اساس استحقاق، راه نيافته است، بلكه اساس كار بر تفضل بود. بنابراين، انسان بايد اميدوار باشد كه شايد در مسير لطف خدا، قرار گيرد و نسيمى بوزد و بوى بد گناه را از او بزدايد و او را تطهير كند، چون: «لطف خدا بيشتر از جرم ماست».

رجاى سالك

رجاى سالك در آغاز، ضعيف و در اواسط، متوسط است ولى در پايان قوى مى شود تا جايى كه از رجاء مى گذرد و به طمأنينه مى رسد. اگر سالك، مقدمات رسيدن به رحمت خاص را فراهم نكرده باشد، در حقيقت سالك نيست و فقط «تمنى» دارد؛ يعنى آرزوى رحمت را در دل مى پرورداند، نه اميد رحمت را در سر؛ زيرا مقدمات كار را فراهم نكرده است و در اين صورت او مانند كشاورزى است كه بدون شيار كردن زمين و بذر افشانى در آن منتظر محصول تازه است. بنابراين، چنين كسى اهل طريق نيست و سير و سلوكى ندارد، ولى اگر مقدمات كار را فراهم كرده باشد، مانند كشاورزى است كه زمين را شيار و در آن بذر افشانى كرده و به انتظار محصول، نشسته است كه به اين حالت، «رجاء» مى گويند.

كسى كه اهل سير و سلوك است با تمنى و آرزو به سر نمى برد. از اين رو در قرآن كريم، تمنى محكوم شده است:

«ليس بأمانيكم و لا أمانى أهل الكتاب». [3]

كار نه با آرزو و تمنيات شما حاصل مى شود و نه با تمنيات يهوديان و مسيحيان برآورده مى شود. كار با ايمان و با عمل صالح است.

نا اميدى، زمينه كفر

در مقابل رجاء «يأس» قرار دارد. نا اميدى بسيار بد است، بلكه يأس از رحمت خدا كفر آور است. كافر به قيامت و بهشت و جهنم معتقد نيست تا از جهنم هراسناك و به بهشت اميدوار باشد، ولى مؤمنى كه از رحمت خدا ناميد شود، به اين معناست كه يا در قدرت خدا و يا در بيكران بودن رحمت او ترديد دارد و مى پندارد رحمت يا قدرت او محدود است و اين خيال و باور، زمينه كفر را فراهم مى كند. از اين رو يأس از رحمت خدا در قرآن به عنوان كفر مطرح شده است:

«إنه لا يايئس من روح الله إلا القوم الكافرون». [4]

بنابراين، نمى شود كسى به خداوند ايمان داشته باشد و به حضيض يأس سقوط كند؛ يعنى بگويد : ديگر خدا نمى تواند بيامرزد يا ديگر رحمت خدا تمام شده است.

در قرآن كريم هم به مؤمنان دستور رجاء داده و هم از يأس، نهى شده است. در باره رجاء و اميد مى فرمايد:

«يدعون ربهم خوفا و طمعا». [5]

اين گونه تعبيرات گرچه «جمله خبريه» و معناى وصفى را به همراه دارد، ولى ضمنا دستور است؛ يعنى مؤمن كسى است كه هم از آينده ترس دارد و هم به آن اميدوار است. زيرا وى از آن جا كه ممكن است اعمال او مقبول نباشد هراسناك، و از آن جا كه رحمت خدا بيكران است اميدوار است؛ از سوى ديگر، قرآن يأس از رحمت را نهى كرده، مى فرمايد:

«يا عبادى الذين أسرفوا على أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله إن الله يغفر الذنوب جميعا». [6]

شما كه بر جان خود ستم و اسراف كرده ايد از رحمت خدا نااميد نباشيد. هر گناه و ستمى كه انسان مى كند در حقيقت به خود ستم مى كند. از اين رو تعبير قرآن اين است كه مى فرمايد :

«أسرفوا على أنفسهم»

زيرا نعمت جان، هوش، اعضا و جوارح را بيجا مصرف كردن «اسراف» است.

به هر تقدير، قرآن به كسانى كه اسراف كرده اند دستور مى دهد كه نااميد نباشند؛ چون راه براى برگشت باز است. آنگاه مى فرمايد:

«و أنيبوا إلى ربكم و أسلموا له». [7]

توبه كنيد و برگرديد و منقاد باشيد و در بقيه عمر گذشته را جبران كنيد. اگر بتوانيد شب هنگام، زودتر بخوابيد تا بهانه خستگى و كم خوابى در بين نباشد و سحرگاه برخيزيد، از عمر، استفاده صحيح كرده ايد و اگر آن را به خوش گذرانى و هوس مدارى سپرى كنيد، در آن اسراف كرده ايد.

تعبير قرآن كريم در باره مردان با ايمان اين است:

«يرجون تجارة لن تبور». [8]

اينها به تجارتى بى زيان و غير بائر اميدوارند. تجارت عده اى، سود آور نيست:

«فما ربحت تجارتهم». [9]

اما تجارت گروهى ديگر سودآور است و آنها كسانى هستند كه براى تقرب به خدا تلاش مى كنند و خداوند هم به آنان ده برابر يا بيش از آن پاداش مى دهد. پس رجاء در مقابل يأس است و مراحلى هم دارد. البته قدر مشترك حالت يقين و رجاء و آرزو «انتظار» است؛ يعنى، هر سه گروه منتظرند؛ اما انتظار آرزومندانه خام، انتظار اميدوارانه پخته و انتظار مطمئنانه، عصاره پخته هاست.

[1]. كتاب: مراحل اخلاق در قرآن ص 301

[2]. صحيفه سجاديه، دعاى .12

[3]. سوره نساء، آيه .123

[4]. سوره يوسف، آيه .87

[5]. سوره سجده، آيه .16

[6]. سوره زمر، آيه .53

[7]. سوره زمر، آيه .54

[8]. سوره فاطر، آيه .29

[9]. سوره بقره، آيه .16

/ 1