سفیران نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سفیران - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سفيران

پرسش

سفير اول امام مهدى‏عليه‏السلام چه کسى بوده وچه موقعيتى داشته است؟

پاسخ

سفير اول امام مهدى (ع) ابوعمروعثمان بن سعيد عَمْرى است. او به جهت شناخته نشدن، به شغل روغن فروشى روى آورد. در مصادر تاريخى سخن از سال ولادت ووفات او به ميان نيامده است، وتنها اسم او براى اولين بار به عنوان وکيل خاص امام هادى (ع) برده شده است.

او بعد از شهادت امام هادى (ع) وکيل خاص از طرف امام عسکرى (ع) شد. آن حضرت نيز او را در مناسبت‏هاى مختلف مورد مدح وستايش خود قرار مى‏داد. از جمله آنکه در حق او فرمود: «هذا أبوعمروالثقة الأمين، ثقة الماضى وثقتى فى المحيى والممات، فما قاله لکم فعنّى يقوله، وما أدّى إليکم فعنّى يؤدّيه»؛ «اين ابوعمروثقه وامين است، مورد اطمينان گذشتگان ومورد اطمينان من در حيات وبعد از حيات من است، هر آنچه براى شما مى‏گويد از من است و آنچه به شما مى‏رساند از جانب من مى‏باشد.»( الغيبة، طوسى، ص 354 ؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 344)

در مجلسى که او با چهل نفر از شيعيان امام عسکرى (ع) بودند، حضرت فرزند خود مهدى را به او نشان داد وبر امامت وغيبت او تصريح نمود، ودرباره وکالت او فرمود: «هر آنچه عثمان (بن سعيد) مى‏گويد قبول کنيد...».( بحارالأنوار، ج 51، ص 346، ح 1)

هنگام شهادت امام عسکرى (ع) در سال 260 هجرى، در تغسيل حضرت حاضر بود وتمام امور ايشان را به عهده داشت.( الغيبة، طوسى، ص 356)

ممکن است که اين عمل را اين گونه توجيه نماييم که او در ظاهر، عمل تغسيل را انجام داده تا امر بر حاکمان ظلم مشتبه گردد وگرنه مطابق برخى روايات، امر تغسيل وتکفين امام بر عهده امام است. عثمان بن سعيد بعد از شهادت امام عسکرى (ع) به تصريح آن حضرت ونصّ امام مهدى (ع) هنگام ورود قمّى‏ها به سامرّا، سفير اوّل آن حضرت شد، واز آن موقع به انجام وظايف خود پرداخت، تا آنکه وقت وفاتش رسيد. فرزندش ابوجعفر محمّد بن عثمان متولّى تجهيز او شد ودر جانب غربى بغداد به خاک سپرده شد.( بحارالأنوار، ج 51، ص 350، ح 3)

بعد از وفات عثمان بن سعيد از ناحيه مقدسه نامه‏اى صادر شد وحضرت در آن نامه با تسليت به فرزندش محمّد، او را به سفارت خود منصوب گردانيد.( الغيبة، طوسى، ص 361 ؛ کمال الدين، ص 510 ؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 348)

پرسش

آيا روايتى که تصريح به سفارت عثمان بن سعيد دارد، ضعيف السند نيست؟

پاسخ

احمد کاتب مى‏گويد: روايتى که نصّ صريح در اعلام امام عسکرى (ع) بر سفارت عثمان بن سعيد از طرف امام مهدى (ع) است از حيث سند ضعيف مى‏باشد؛ زيرا در سند آن، جعفر بن محمّد بن مالک فرازى است که نجاشى وابن الغضائرى او را تکذيب نموده‏اند.

پاسخ:

1 - جعفر بن محمّد بن مالک را شيخ طوسى؛ توثيق نموده است. وتضعيف او از کتاب ابن الغضائرى منشأ شده که اين کتاب نزد مشهور علماى اماميه به اثبات نرسيده است.

2 - شيخ طوسى؛ در کتاب «الغيبة» به سند اعلايى از بزرگان طايفه از احمد بن اسحاق قمّى مسأله توکيل نايب دوم وپدرش را روايت کرده است.( الغيبة، طوسى، ص 360ù359)

3 - شيعه در مسأله امامت وسفارت دقت زيادى به کار برده وبه مجرّد ادعاى شخصى بر سفارت، حرف او را تصديق نمى‏کرده است، ولذا با مدّعيان دروغين سفارت شديداً به مقابله پرداخته است.

پرسش

آيا موضوع غيبت امام زمان‏عليه‏السلام ساخته عثمان بن سعيد است؟

پاسخ

برخى مى‏گويند: موضوع غيبت امام زمان (ع) ساخته برخى از اصحاب خصوصاً عثمان بن سعيد (نايب اول امام زمان (ع)) است.

اوّل کسى که به موضوع غيبت امام زمان (ع) اشاره کرد رسول گرامى اسلام (ص) وسپس اميرالمؤمنين (ع) وساير امامان بوده است. آنان غيبت او را پيش‏بينى کرده ووقوع آن را به مردم گوشزد کرده‏اند.

پيامبر اکرم (ص) فرمود: «سوگند به خدايى که مرا براى بشارت برانگيخت، قائم فرزندان من بر طبق عهدى که به او مى‏رسد غايب مى‏شود، به طورى که بيشتر مردم خواهند گفت: خداوند به آل محمّد نيازى ندارد وديگران در اصل تولّد او شک مى‏کنند، پس هرکس زمان غيبت را درک کرد بايد دينش را نگهدارى کند...».( اثباة الهداة، ج 6، ص 386)

اصبغ بن نباته از اميرالمؤمنين (ع) نقل کرده که فرمود: «آگاه باشيد که آن جناب به طورى غايب مى‏شود که شخص نادان خواهد گفت: خدا به آل محمّد احتياجى ندارد».( همان، ص 393)

امام صادق (ع) فرمود: «اگر خبر غيبت امام خود را شنيديد انکار نکنيد».( همان، ص 350)

لذا موضوع غيبت امام زمان (ع) آن چنان بين شيعيان شايع ورايج بود که شعرا در شعرهايشان ومؤلّفان در کتاب‏ها به آن پرداخته‏اند. از جمله کسانى که قبل از ولادت امام زمان (ع) در مورد غيبت حضرت مهدى (ع) تأليف داشته‏اند عبارتند از:

1 - على بن حسن بن محمّد طائى طاطرى از اصحاب موسى بن جعفر (ع).( رجال نجاشى، ص 193)

2 - على بن عمر اعرج کوفى از اصحاب موسى بن جعفر (ع).( همان، ص 194)

3 - ابراهيم بن صالح از اصحاب حضرت موسى بن جعفر (ع).( همان، ص 28)

4 - حسن بن على بن ابى‏حمزه، معاصر امام رضا (ع).( همان)

5 - عباس بن هشام ناشرى اسدى، از اصحاب امام رضا (ع).( همان، ص 215)

6 - على بن حسن بن فضال از اصحاب امام هادى وعسکرى (عليهما السلام).( همان، ص 195)

7 - فضل بن شاذان نيشابورى از اصحاب آن دو امام (عليهما السلام).( همان، ص 235)

پرسش

سفير دوم امام زمان‏عليه‏السلام چه کسى بوده وچه موقعيتى داشته است؟

پاسخ

ابوجعفر محمّد بن عثمان بن سعيد عَمْرى بعد از وفات پدرش همان گونه که امام عسکرى (ع) تصريح نموده بود، به مقام سفارت نايل شد. آن حضرت به جماعت قمى‏ها فرمود: «اشهدوا علىّ أنّ عثمان بن سعيد وکيلى، وأنّ ابنه محمّد وکيل ابنى مهديّکم»؛( الغيبة، طوسى، ص 355)

«شهادت دهيد بر من که عثمان بن سعيد وکيل من است. ونيز فرزند او محمّد وکيل فرزندم مهدى شماست.»

ونيز سفارت او با نصّ وتصريح پدرش به امضا رسيد.( همان، ص 359)

او نزد شيعيان عصر خود مورد وثوق ومعروف به امانت دارى بود. وهيچ يک از اماميه در اين مطلب شک نداشتند. چگونه شک کنند در حالى که امام عسکرى (ع) در حق او وپدرش فرمود: «العمرى وإبنه ثقتان»؛ «عَمْرى وفرزندش مورد وثوقند...».( همان، ص 360 ؛ کافى، ج 1، ص 329)

ونيز امام مهدى (ع) او را مورد تأييد خود قرار داد وفرمود: «لم يزل ثقتنا فى حياة الأب رضى اللَّه عنه»؛ «تو در زمان حيات پدر دائماً مورد وثوق ما بودى...».( بحارالأنوار، ج 51، ص 349. پاورقي}

وى در حدود پنجاه سال به نحو احسن وظايف خود را به خوبى انجام داد تا آنکه در جمادى الاولى سال 305 يا 304 هجرى به رحمت ايزدى پيوست.( الغيبة، طوسى، ص 366)

محمد بن عثمان بيشتر از ديگر سفيران در اين پست ومقام به خدمت پرداخت. کتاب‏هايى در فقه تأليف کرده که از امام عسکرى وحضرت مهدى (عليهما السلام) وپدرش عثمان بن سعيد واز امام هادى (ع) اخذ نموده است. او به ارشاد امام مهدى (ع) از زمان مرگش اطلاع داشته است، ولذا براى خود قبرى را آماده نموده بود.( همان، ص 363) بعد از وفات در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد.(همان، ص 365)

پرسش

سفير سوم امام زمان‏عليه‏السلام چه کسى بوده وچه موقعيتى داشته است؟

پاسخ

سفير سوم، شيخ جليل ابوالقاسم حسين بن روح نوبختى است. او در ابتداى امر وکيل ابى‏جعفر محمّد بن عثمان عَمْرى بود که بر املاک او نظارت داشت، تا آنکه وصيّت با نصّ به او منتهى شد وهيچ کس در اين امر شک نداشت.( همان، ص 372)

برخى از شيعيان، مالى را براى ابوجعفر عَمْرى به مقدار چهارصد دينار فرستادند تا به امام زمان (ع) برساند، ابوجعفر دستور داد تا آن را به حسين بن روح بدهند. او هنگامى که ترديد وشک آن شخص را به جهت ثابت نشدن سفارتش ديد، بار ديگر تأکيد کرد که اين مبلغ را به حسين بن روح برساند، زيرا اين دستور امام زمان (ع) است.

بعد از آنکه وضع مزاجى ابوجعفر عَمْرى بحرانى شد جماعتى از بزرگان شيعه از آن جمله ابوعلى بن همام، ابوعبداللَّه بن محمّد کاتب، ابوعبداللَّه باقطانى، ابوسهل اسماعيل بن على نوبختى، ابوعبداللَّه بن وجناء وديگر بزرگان، بر او وارد شدند وعرض کردند که اگر بر شما اتفاقى افتاد چه کسى جانشين شما خواهد بود؟ ابوجعفر عَمْرى فرمود: اين ابوالقاسم حسين بن روح، قائم مقام من وسفير بين شما وصاحب‏امر (ع) است. او وکيل وثقه و امين است، پس در امورتان به او مراجعه نموده ودر امور مهم بر او اعتماد نماييد، زيرا من به اين مطلب امر شده‏ام تا بر شما ابلاغ نمايم.( همان، ص 371)

ابوجعفر بن احمد متيل مى‏گويد: هنگام وفات محمّد بن عثمان عَمْرى من بالاى سر او نشسته بودم واز او سؤال مى‏کردم وحسين بن روح نيز بر پايين پاى او قرار داشت. محمّد بن عثمان روى به من نموده وفرمود: من امر شدم تا بر ابى‏القاسم بن روح وصيّت کنم. من با شنيدن اين خبر از جاى خود بلند شده، حسين بن على روح را به جاى خود بر بالاى سر محمّد بن عثمان قرار دادم.( همان، ص 370)

جهت اين تأکيدات از ناحيه محمّد بن عثمان بر وصايت حسين بن روح اين بود که او چندان جايگاه ويژه‏اى در بين شيعيان به جهت ارتباط با امامان: نداشته است، اگر چه از نزديکان خاص محمّد بن عثمان بوده است. وسرّ سفارت دادن به او، به جهت اخلاص وفداکارى او بوده است. وى بعد از وفات ابوجعفر عَمْرى به مدت 21 سال سفارت را بر عهده داشت. اولين نامه‏اى را که از حضرت دريافت کرد مشتمل بر درود فراوان از جانب آن حضرت بر او بود.( همان، ص 372)

از آن زمان به وظيفه خود مشغول شد. وروش او التزام به تقيّه شديد ومضاعف بود، به حيثى که اظهار اعتقاد به مذهب اهل سنّت مى‏نمود تا از اين طريق بتواند به وظايف خود عمل کند. او درايام سفارتش شديداً با انحرافات وادعاهاى انحرافى سفارت مبارزه مى‏نمود، تا آنکه در سال 326 هجرى رحلت نمود.

پرسش

سفير چهارم امام زمان‏عليه‏السلام چه کسى بوده وچه موقعيتى داشته است؟

پاسخ

سفير چهارم، شيخ جليل ابوالحسن على بن محمّد سَمَرى است. تاريخ ولادت او مشخص نيست، ولى براى اولين بار به عنوان يکى از اصحاب امام عسکرى (ع) شناخته شده است، که در بغداد با اشاره حسين بن روح از طرف امام زمان (ع) متصدّى امر سفارت شد.( رجال شيخ طوسى، ص 400)

در مورد سفارت او خبر معيّنى نرسيده، وتنها اين مطلب را مى‏توان با تسالم واتفاقى که در بين شيعيان درباره سفارت او بوده کشف نمود، واين موضوع را مى‏توان در نتيجه، کاشف از ابلاغى دانست که از طرف امام زمان (ع) به حسين بن روح شده است. او وظايف خود را در امر سفارت از هنگام وفات حسين بن روح به مدّت سه سال ادامه داد. وى گرچه همانند ديگران مورد وثوق واطمينان بود، ولى همانند آن سه سفير فعّاليّت گسترده‏اى نداشته است. واين امر بعيد به نظر نمى‏رسد؛ زيرا در آن سال‏ها مملکت اسلامى پر از ظلم وجور وخونريزى‏ها ودرگيرى‏ها بوده است، امورى که با برنامه‏هاى فرهنگى واجتماعى منافات داشت. واين خود به تنهايى مى‏تواند تأثيرگذار در انقطاع سفارت بعد از وفات او وعزم امام (ع) بر انقطاع وشروع غيبت کبرا نيز باشد. ولذا چند روز قبل از وفاتش توقيعى را از امام (ع) دريافت مى‏کند که حضرت در آن، خبر از انتهاى غيبت صغرا وعهد سفارت با مرگ او مى‏دهد واو را از وصيّت کردن به سفارت براى بعد از خودش منع مى‏نمايد.( کمال الدين، ص 516 ؛ اعلام الورى، ص 445)

راوى مى‏گويد: بعد از شش روز از صدور اين توقيع به خدمت على بن محمّد رسيديم در حالى که در حال احتضار بود. به او عرض شد: وصىّ تو کيست؟ فرمود: «براى خدا امرى است که او رساننده آن است». اين را گفت واز دار دنيا رحلت نمود.

پرسش

نيابت چهار سفير حضرت‏عليه‏السلام چگونه اثبات مى‏گردد؟

پاسخ

1 - در مورد عثمان بن سعيد مى‏گوييم: او مورد وثوق امام عسکرى (ع) بوده وامام مهدى (ع) نيز بر منصبش تصريح نموده است.

در مورد فرزندش محمّد بن عثمان نيز مى‏گوييم: او منصوب از طريق پدرش بوده وغير از آنکه مورد وثوق امام عسکرى بوده، از طرف امام زمان (ع) نيز بر اين امر نيابت خاصّه داشته است.

حسين بن روح نيز از طرف محمّد بن عثمان به اين سمت منصوب شد، واو نيز على بن محمّد سَمَرى را بر اين مقام منصوب کرد.

2 - راه دوّم براى اثبات نيابت اين چهار بزرگوار اين است که آنها خطّ امام را که معروف بود، به ديگران نشان داده، بازگو مى‏کردند. خطّ حضرت در زمان پدرش امام عسکرى (ع) نزد شيعيان معروف بود.

3 - کرامات فراوانى که به دست مبارک اين بزرگواران انجام مى‏گرفت، مى‏توانست اثبات کننده سفارت آنها باشد. اين کرامات در برخى موارد به دست آنها انجام مى‏گرفت وبرخى ديگر نيز منسوب به امام زمان (ع) بود که آنها به اطلاع شيعيان مى‏رساندند، همان گونه که در قضيه معروف از ابوعلى بغدادى رسيده است.( کمال الدين، ص 518و502)

سيد عبداللَّه شبّر مى‏گويد: «شيعه هرگز گفتار نوّاب را نمى‏پذيرفت مگر در صورتى که معجزه‏اى از طرف امام عصر (ع) بر دست آنها ظاهر مى‏گشت که دلالت بر صدق گفتار وصحت نيابت آنها داشت».( حقّ اليقين، ص 242)

پرسش

ارتباط نوّاب اربعه با شيعيان چگونه بوده است؟

پاسخ

شيعيان با نوّاب اربعه دو نوع ارتباط داشتند:

1 - ارتباط با واسطه وغير مستقيم

ارتباط با واسطه يک اصل در سازمان سفارت بود، چرا که اين سازمان به جهت ظلم عباسيان نمى‏توانست آشکارا وآزادانه فعاليت کند. بنابراين بايد در ارتباط با مردم از راه‏هاى استتارى بهره مى‏گرفت.

2 - ارتباط مستقيم وبى‏واسطه

اين ارتباط در آغاز فعّاليت نواب اربعه، در دوره غيبت صغرا وجود نداشت، زيرا بنا بود که مسأله نيابت خاصه مخفى بماند، تا حاکمان جور بازتاب وواکنشى از خود نشان ندهند. ولى کم کم شيعيان به صورت پنهانى نام ونشانى سفير را از وکلا وخواص گرفتند وتوانستند با آنان مستقيماً تماس بگيرند. اين کار عمدتاً از زمان سفارت دومين سفير شروع شد وادامه يافت. شيخ طوسى درباره اين نوع ارتباط مى‏نويسد: «عده‏اى از افراد مورد اعتماد نزد سفراى امام مهدى (ع) مى‏رفتند وبا دادن نامه ويا بيان داشتن خواسته‏هاى خود، پاسخ آن را از ناحيه مقدسه وتوسط سفرا دريافت مى‏کردند».( الغيبة، طوسى، ص 257)

پرسش

وظايف ومسئوليت‏هاى نوّاب اربعه چه بوده است؟

پاسخ

وظايف ومحور کلّى فعاليت‏هاى نواب اربعه بدين قرار است:

1 - زدودن شک وحيرت مردم درباره وجود امام مهدى (ع)

مهم‏ترين وظيفه‏اى که نواب اربعه به ويژه سفير اول يعنى عثمان بن سعيد عَمْرى بر عهده داشت اين بود که براى شيعيان ثابت کند، امام عسکرى (ع) فرزندى دارد که اکنون امام است واو نايب خاص آن حضرت مى‏باشد.

2 - حفظ امام مهدى (ع) از راه پنهان داشتن نام ومکان آن حضرت

امام مهدى (ع) در توقيعى به محمّد بن عثمان بن سعيد عَمْرى بيان داشت که از ذکر نام ونشان آن حضرت خوددارى کند ودر جهت پنهان داشتن نام ومکان آن حضرت بکوشد.( همان، ص 222)

ابوسهل نوبختى در جواب اين سؤال که چرا تو سفير ناحيه مقدسه نشدى؟ فرمود: «من نمى‏توانم مانند حسين بن روح سرّ نگهدار باشم».( همان، ص 240)

3 - سازماندهى وسرپرستى سازمان وکالت

از طريق اين سازمان، شيعيان پرسش‏ها وشبهات دينى خود را با وکلا در ميان مى‏گذاشتند وآنان به واسطه سفير از ناحيه مقدسه پاسخ را به شيعيان مى‏رساندند، ونيز وجوه شرعى خود را به وکلا مى‏دادند ووکلا آن را به مسئول سازمان تحويل مى‏دادند.

4 - پاسخ‏گويى به پرسش‏هاى فقهى ومشکلات عقيدتى

آنان گاهى پرسش‏هاى فقهى ومسائل مستحدثه شيعيان را به عرض امام مهدى (ع) مى‏رساندند وپاسخ آن را دريافت وبه شيعيان ابلاغ مى‏کردند.( اعلام الورى، ص 452)

5 - اخذ وتوزيع اموال متعلق به امام مهدى (ع)

امام مهدى (ع) در روز بعد از رحلت امام حسن عسکرى (ع) ويا در همان روز، بعد از مراسم خاک‏سپارى امام عسکرى (ع) به هيئت قمى‏ها دستور داد که از اين به بعد، اموال متعلق به آن حضرت را به وکيلش در بغداد (ابوعمرو، عثمان بن سعيد عَمْرى) تحويل دهند.( کمال الدين، ص 478)

6 - مبارزه با غلات ومدعيان دروغين نيابت وبابيّت

در راستاى همين وظيفه، در اين دوره هفتاد ساله هر کسى که به دروغ ادعاى بابيّت ووکالت نمود، مثل حلاج، شلمغانى وديگران، با آنان به مبارزه برخاستند واز ناحيه مقدسه توقيعاتى به واسطه آنان صادر شد، وبا روشن شدن ماهيّت آنان، شيعيان اماميه از اين نوع انحرافات مصون ماندند وبه سفارت نواب اربعه ووکالت بيشتر اعتماد نمودند.

7 - مبارزه با وکلاى خائن

گاهى برخى از وکلا منحرف مى‏شدند واز وظايف اصلى خود عدول مى‏کردند. در اين صورت مشکلاتى را براى سازمان مخفى وکالت به وجود مى‏آوردند، وگاهى وجوه شرعى را نزد خود نگه مى‏داشتند، در اين صورت نواب اربعه هر کدام به نوبه خود مسئوليت داشتند تا با آن وکيل خائن مبارزه کنند.

8 - آماده سازى مردم براى پذيرش غيبت کبرا

اين وظيفه بيش از همه بر دوش ابوالحسن على بن محمّد سَمَرى آخرين سفير امام مهدى (ع) سنگينى داشت. از اين رو امام مهدى (ع) از راه اعجاز به او کمک کرد وشش روز قبل از مرگش توقيعى صادر نمود وزمان دقيق وفات وى را بيان داشت تا اينکه حجت بر همگان تمام شود واذهان، آماده پذيرش دوره ديگرى از غيبت آن حضرت باشد.

پرسش

ملاک ومعيار انتصاب نوّاب اربعه چه بوده است؟

پاسخ

امامان معصوم: بر اساس حکمت رفتار مى‏کردند وقطعاً در نصب‏ها يک سرى معيارها وملاک‏هايى را مد نظر داشتند از قبيل:

1 - تقيّه ورازدارى در حدّ بالا

سفير اوّل حضرت، عثمان بن سعيد براى رعايت تقيه مى‏کوشيد تا خود را از بازرسى‏هاى رژيم عباسى دور نگه دارد. او بدين منظور در هيچ بحث ومجادله مذهبى يا سياسى به صورت آشکار درگير نمى‏شد.( تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم، دکتر جاسم حسين، ص 149)

حسين بن روح نيز در راستاى رعايت وحفظ تقيه، يکى از خدمتگزاران خود را تنها به اين دليل که معاويه را لعن نمود عزل واخراج کرد.( الغيبة، طوسى، ص 237)

2 - صبر واستقامت بسيار عالى وممتاز

عده‏اى از ابوسهل نوبختى پرسيدند: چرا تو نايب خاص حضرت نشدى؟ او در جواب گفت : «آنان (امامان:) بهتر از همه مى‏دانند که چه کسى لايق اين مقام است. من آدمى هستم که با دشمنان رفت وآمد دارم وبا آنان مناظره مى‏کنم. اگر آنچه را که ابوالقاسم حسين بن روح درباره امام مهدى (ع) مى‏داند من مى‏دانستم، شايد در بحث‏هايم با دشمنان، آن گاه که جدال ولجاجت آنان را مى‏ديدم، مى‏کوشيدم تا دلايل بنيادى را بر وجود امام ارائه دهم ودر نتيجه محل اقامت او را برملا مى‏ساختم. اما اگر ابوالقاسم حسين بن روح، امام را زير عباى خود پنهان داشته باشد، وبدنش را با قيچى قطعه قطعه کنند تا امام مهدى (ع) را نشان دهد، هرگز عباى خود را کنار نمى‏زند وامام را نشان نمى‏دهد».( الغيبة، طوسى، ص 240 ؛ بحارالأنوار، ج 51، ص 359)

3 - نسبت به ديگران فهميده‏تر بودن

شيخ طوسى در کتاب «الغيبة» به فهم ودرايت آنان اشاره کرده است.( همان، ص 236)

4 - حسّاس نبودن حکومت نسبت به آنان

امام مهدى (ع) در انتخاب نايبان خاص خود از افرادى استفاده مى‏کرد که در دستگاه ظالمان عباسى نسبت به آنها حساسيتى نباشد، چون نيابت خاص، کارى بود بسيار مخفى ومبهم ومهم؛ ولذا هر يک از آنان داراى شغل بوده، کاسبى مى‏کرده‏اند تا شناخته نشوند.

پرسش

چه عواملى باعث شد برخى ادعاى سفارت دروغين از طرف حضرت نمايند؟

پاسخ

هنوز مدّتى از عهد سفارت ناحيه مقدسه نگذشته بود که اين دستگاه مقدس مبتلا به مصيبت مدعيان دروغين سفارت گشت. آنان از اين ادعاى دروغين خود اهدافى را دنبال مى‏نمودند که عبارت بود از:

1 - از آنجا که ايمان ضعيفى داشتند با اين ادعا درصدد انحراف مردم وجامعه شيعى بودند.

2 - طمع به دست آوردن اموال مردم وحقوق شرعيه، زيرا از آنجا که امام زمان (ع) در غيبت به سر مى‏بردند اينها مى‏توانستند در اموال تصرّف نمايند.

3 - گسترش موقعيت خود در جامعه، زيرا با اين ادعا وانتساب خود به امام مهدى (ع) درصدد گسترش شهرت خود برمى‏آمدند.

پرسش

مدعيان دروغين سفارت چه کسانى بوده‏اند؟

پاسخ

شروع تزوير در امر سفارت به عصر سفير دوّم محمّد بن عثمان عَمْرى باز مى‏گردد؛ زيرا پدر او عثمان بن سعيد به قدرى معروف بود که هيچ کس جرأت معارضه با او را نداشت.

اول کسى که ادعاى سفارت دروغين نمود ابومحمّد شريعى بود. وبعد از او محمدبن نصير نميرى واحمد بن هلال کرخى وابوطاهر محمد بن على بن بلال و بلالى وابوبکر محمّد بن احمد بن عثمان بغدادى واسحاق احمر ( بحارالأنوار، ج 51، ص و368و369367)ومردى معروف وبه باقطانى.( همان، ص 301)

برخى از آنان در ابتدا از مردان صالح بودند ولى به جهات مختلف راه انحراف را پيشه نمودند. سفير دوم با تمام قدرت به مقابله با آنها پرداخت، ونيز از ناحيه مقدسه توقيعات وبيانات شديد در لعن وتبرى از آنان صادر شد که دلالت بر دروغگويى وسوء باطن آنان داشت.

در زمان سفارت حسين بن روح -سفير سوم- مصيبت در اين زمينه بيشتر شد، زيرا شخصى به نام محمّد بن على شلمغانى غزافرى ادعاى سفارت نمود وبيشترين تأثير را در انحراف جامعه به جاى گذاشت. او گر چه در ابتداى امر، مردى مؤمن به نظر مى‏رسيد ووکيل حسين بن روح بود، ولى عاقبت به انحراف کشيده شد. آخرين کسى که ادعاى دروغين سفارت داشت ابودلف کاتب بود که بر اين ادعاى خود تا بعد از وفات سمرى -سفير چهارم- باقى بود.( الغيبة، طوسى، ص 303)

پرسش

آيا امام زمان‏عليه‏السلام غير از سفرا، وکيل نيز داشته است؟

پاسخ

از تاريخ به دست مى‏آيد که امام زمان (ع) به جز چهار سفير معروف، وکلايى نيز داشته است که در اطراف ممالک وشهرهاى اسلامى مشغول به انجام وظيفه بوده‏اند. ولى بين سفيران ووکيلان دو فرق اساسى وجود داشته است:

1 - سفير با امام زمان (ع) به طور مستقيم مواجهه داشته واو را به طور شخصى مى‏شناخته است، در حالى که وکلا اين چنين نبوده‏اند، وارتباطشان با حضرت از طريق سفيران انجام مى‏گرفت.

2 - مسئوليّت سفير، عمومى بود وشامل تمام شيعيان مى‏شد، ولى مسئوليّت وکيل در محدوده منطقه خودش بود.

پرسش

چه مصلحتى در وجود وکلاى ناحيه مقدسه بوده است؟

پاسخ

در مورد سؤال فوق به دو مصلحت اساسى مى‏توان اشاره کرد:

1 - کار وکيل، سهيم شدن در تسهيل کارهاى گسترده‏اى بوده که بر عهده سفير قرار گرفته بود. خصوصاً با در نظر گرفتن اين مطلب که قرار بر سرّى بودن وکتمان کردن امور شيعيان در ارتباط با حضرت بود.

2 - عملکرد آنها در مخفى نمودن سفير وکتمان اسم وشخص او تأثير بسزايى داشته است.

پرسش

سازمان وکالت چه وظايف ومسئوليت‏هايى را برعهده داشته است؟

پاسخ

با بررسى شواهد تاريخى چنين به دست مى‏آيد که سازمان وکالت از آغاز تا پايان فعاليت آن، کارکردهاى گوناگونى را دارا بوده است که از آن جمله عبارت است از:

1 - دريافت، تحويل وتوزيع وجوه شرعى.

2 - رسيدگى به اوقاف.

3 - راهنمايى وارشاد شيعيان ومناظره با مخالفان.

4 - ايفاى نقش سياسى سازمان وکالت.

5 - ايفاى نقش ارتباطى سازمان وکالت.

6 - کمک به نيازمندان وحلّ مشکلات شيعيان.

/ 1