شهيد عزيز ما يك تنه در ميان دو حركت تعصب آميز ايستاده و شجاعانه مقاومت مي كرد . از يك سو با قشريوني كه در دريافت جديد اسلامي را كه با اندوخته هاي ذهني آنان منطبق نبود ، تحت عنوان بدعت و انحراف به شدت مي كوبيدند و حتي تحمل نظر مخالف در يك مسأله فقهي (مثلا - حجاب) را هم نداشتند و اط سويي ديگر با مدعيان كه به نام اسلام انقلابي هر تأويل و تفسير نابجايي در مفاهيم اسلامي را روا شمرده با گستاخي و بي پروايي به نام اسلام و قرآن سخن مي گفتند . مطهري آماج حمله ي اين دو گروه بود كه هر يك با شيوه ي مخصوص به خود سيل مخرب تبليغات سوء و حملات موذيانه خود را به سمت اين صخره ي هميشه استوار سرازير مي كردند . به جز اين ها همه ي كساني كه سخن متقن و منطقي و قانع كننده ي اسلام را به زيان جهت گيري فكري و داعيه هاي گوناگون خود مي دانستند نيز با استاد شهيد مباززه مي كردند. استاد شهيد همه ي اين جريان هاي منحرف و مخالف را در يك رديف قرار نمي داد و هوشمندانه خطرناكترين آنها را مورد اهتمام مي ساخت و بدان مي پرداخت و به حق در دوره اي ، جريان التقاط از نظر استاد شهيد مضرترين و خطرناكترين جريان تشخيص داده شد و در حالي كه بسياري نادانسته و برخي دانسته به آن جريان به چشم عطوفت و حمايت مي نگريستند و يا با آن از سر سازش و ملاحظه كاري برخورد مي كردند ، آن شهيد عزيز بي هيچ ملاحظه و تساهل آنان را همان گونه كه مي دانست و مي شناخت معرفي مي كرد و اين را وظيفه ي اهمال ناپذير خود مي شمرد . فهم و شناخت اسلام ناب و مستند ، هوشمندي و بصيرت وافر در شناسايي جريان هاي منحرف و آلوده ، شجاعت و بي پروايي در برخورد با اين جريان ها ، سه خصوصيتي بودند كه به شخصيت چند بعدي و كم نظير استاد فرزانه ي شهيد ما جنبه اي استثنايي مي بخشيدند . اما بي شك آن روح لطيف و حساس و آن دل خاشع و با صفا و آن انديشه ي بزرگ و توانا و آن نستوهي و پي گيري در كار و تلاش علمي و فرهنگي و آن تحصيلات عميق و علم وافر و آن آگاهي از جريانات سياسي و اجتماعي و آن هوشمندي در شناخت مصالح اسلام و مسلمين و آن قدرت استدلال و چيره دستي در گفتن و نوشتن و آن گسترش ذهن و آن سونگري در مقولات فكري و بالاخره آن اخلاص و عرفان و معنويت ، ابعادي هستند كه شخصيت بزرگ و كم نظير او بدون شناخت آنها شناخته نخواهد بود . اينك اين شخصيت والا و ارجمند در ميان ما نيست ؛ اما گنجينه ي گران بهايي از عصاره ي افكار و انديشه هاي او و نيز خط روشني از جهاد بلند مدت و پر حوصله ي او پيش روي ماست . شرف مطهري در آن است كه اين مجموعه را به خون خويش امضأ كرده و بر آن پيرايه ي شهادت بسته است و سرافرازي امت اسلامي در آن است كه پرچمداران و پيروانش درستي و راستي اين راه را از بن دندان باور كرده و براي آن جان باخته اند . شهيد مطهري بايد پرچمدار و درست تر پرچم اين راه شناخته شود نسل پژوهنده و جوينده ي انقلابي امروز كه فرزند فكري و معنوي مطهري است ، پاس اين پدر و معلم خود را در شناختن و پيمودن راه او بداند . مصلح بيدار ، محمد حسين واثقي ، ص 12