در جلسات قبل راجع به شناخت شيطان ، دامهاي شيطان و راههاي مبارزه با شيطان صحبت كرديم ، همون طور كه قبلاً هم قول داده بوديم در اين جلسه بحث استعاذه رو بيان خواهيم كرد . استعاذه ، يعني چي ؟ شما شيطان رو شناختيد ، تمام دامهاي شيطاني رو شناختيد ، راههايي كه شيطان شما رو فريب مي ده ، شناختيد اما آخر كار يه نكته باقي مي مونه و اون هم اينكه علي رغم اين شناخت و علي رغم اينكه شما تصميم گرفتيد ، با اون مبارزه كنيد ، زورتون به شيطون نمي رسه ! به اين مي گن : اعلام درماندگي درمقابل شيطان خب چه كار كنيم ؟ يعني دستامون رو بالا ببريم و بگيم تسليم ؟! نه ، مي گن اينجا بايد استعاذه كنيد . استعاذه يعني : طلب پناهندگي از خداوند تبارك وتعالي . بحث امشب ما تحت همين عنوان خواهد بود . آيات 97 و 98 سوره مباركه مؤمنون مي فرمايد : اعوذ بالله من الشيطان الرجيم و قل رب اعوذبك من همزات الشيطان و اعوذ بك رب ان يحزنون مي گه : اي پيغمبر بگو من از همزات و از فريب كاري ها ، از دامها و گرفتاريهايي كه شيطان براي من درست مي كنه به تو پناه مي برم و خدايا ! به تو پناه مي برم درآن حالتي كه شيطانها در دور برمن حاضر مي شن و . . . يه وقت هست انسان خطر رو مي بينه ، اما يه وقت هست خطر رو احساس نمي كنه ، احتمال خطر نمي ده ، در چنين جاهايي هم بايد به خدا پناه ببره ، مي خواد بره مشهد ، با خودش مي گه : از كجا معلوم كه من مي خوام برم مشهد لاستيك ماشينم نتركه و توي دره نيوفتم !؟ مي گه به خدا پناه ميبرم ! در مقابل شيطون هم بايد به خدا پناه ببريم ، ما كه تمام مكرها و فريبها و دامها و خطرات شيطون رو نمي شناسيم ، در جلسات قبل گفتم شيطون از جايي مي ياد كه ما نمي شناسيم و نمي بينيم . مي فرمايد : از اين خطرات هم به خداوند پناه ببريد . استعاذه كنيد . استعاذه يعني طلب پناهندگي به خدا كردن . بگيم خدايا ! من اومدم ، مي خوام خوب بشم ، شيطون رو هم شناختم و فهميدم چقدر خطرناكه ، اين رو هم فهميدم كه از خطر شيطون به تنهايي نمي تونم فرار كنم ، راهش اينه كه به تو پناه بيارم . خدايا ! من كارم رو مي كنم ، تو هم من رو پناه بده . پس راه چيه ؟ پناه بردن به خدا ! در بيابون داريم رد مي شيم ، به يه دهكده مي رسيم ، ناگهان مي بينيم كه يه سگي با تمام قوا به ما حمله كرد ! در اينجا انسان اولين كاري كه ميكنه ، اينه كه مي گرده ببينه صاحب اين سگ كجاست ؟ تا صاحب رو پيدا كرد مي گه : آقا ! اين سگت رو بگير ، مهارش كن ! صاحب يه نهيب مي زنه ، سگ مي شينه !! علما مي فرمايند : شيطان در بارگاه الهي ، سگي بيش نيست ! سگي كه بندگان را اذيت مي كند . بعد مي فرمايند : كافيست خدا يك نهيب بزنه ! به خدا پناه ببريم . بگيم : خدايا ! اين شيطون رو مهارش كن . خدا يه نهيب مي زنه ، اون سر جاش مي شينه ! به اين درخواست نهيب ، از خداوند تبارك و تعالي استعواذ مي گن . كه وقتي اعلال بشه ، مي شه استعاذه ، طلب عوذ و كمك به اين حالت استعاذه مي گن . يعني انسان از شر سگ شيطان و سگ نفس به درگاه الهي پناه ببره . خُب آيا همين كه بگه : اعوذ با الله من الشيطان الرجيم كافيه ؟ مي فرمايند : استعاذه خلائق در بارگاه الهي سه مدله و مردم به سه نوع در دادگاه الهي استعاذه مي كنند ، 1 ـ نوع اول كساني هستند كه فقط مي گن : اعوذ با الله من الشيطان الرجيم صبح تاشب هم مي گه اما حتي معنيش رو هم نمي دونه . خود لفظ اعوذ با الله من الشيطان الرجيم ، به تنهايي به درد نمي خوره ، نافع نيست ، مفيد نيست ، مگر اينكه اين لفظ ما رو رهنمون باشه و راهنمايي كنه به سمت استعاذه واقعي . يعني واقعاً پناه ببريم به خداوند وگرنه اگر قرار باشه كه فقط لفظ باشه فايده اي نداره . مثل بقيه لفظهاي ديگه است ، خُب اينطوري پناهنده نمي شه فايدهاي به حالشون داره ، هيچ فرقي نداره مثل بقيه لفظها انگار صبح تا شب توي خيابان راه مي ره و مي گه : بله بله بله بله . . . همين ! آدمي كه اعوذ باالله مي گه اما معنيش رو نمي دونه ، مي شه لفظ مهمل ! هيچ فرقي با قبلش نمي كنه ، در روحش هيچ تأثيري نداره . اين نوع اول . 2 ـ نوع دوم ، كساني هستند كه معنيش رو مي دونن ، مي دونن اعوذ بالله من الشيطان رجيم يعني پناه مي برم به خدا از شر شيطان رانده شده ، شرهاي شيطون رو هم تا حدودي مي دونن ، واقعاً هم مي خواد كه خودش رو به خدا وصل كنه ، مي گه : خدايا دارم به تو پناه مي برم ، كمكم كن ، دوست دارم خوب بشم و . . . اما مي فرمايند اين شخص در حالت استعاذه قرار نمي گيره براي اينكه در مسير استعاذه حركت نمي كنه . يعني خود اين لفظ به تنهايي آدم رو مستعيذ نمي كنه . مگر اينكه در راه استعاذه حركت كنه . انساني كه در اين مسير قرار مي گيره ، يه سري كارها رو بايد انجام بده كه من الان عرض ميكنم . ببينيد بحث دو دوتا چهار تاست ديگه ، شيطان رو جلسه اول شناختيم ، جلسه دوم دام هاشو شناختيم ، جلسه قبل راههاي مبارزه رو پيدا كرديم و اين جلسه اومديم گفتيم : خدايا ! به تنهايي نمي تونم مبارزه كنم خودت گفتي كه بايد به من پناه بياري . مي خوام به تو پناه بيارم : راه پناه آوردن چيه ؟ چند تا پله داره كه بايد اينها رو انجام بدي صرف لفظ اعوذ با الله من الشيطان الرجيم براي اينه كه اين خواسته تو باشه . مثلاً داري توي خيابون راه مي ري ، مي گي : الله اكبر خدا بزرگه . اين براي چيه ؟ براي اينه كه تو به ياد داشته باشي خداي بزرگي بالاي سرت هست ، نمي خواي با اين ذكر بزرگي خدا رو ثابت كني . اين ذكر اعوذ با الله من الشيطان الرجيم هم ، همينه . وقتي مي گي براي اينه كه يادت بياد و بعد بياي در مسيرش حركت كني . طرف هي مي گه : توكلت علي الله ، روزي پانصد هزار بار هم بگه توكلت علي الله ، اما وقتي كوچكترين توكلي به خرج نده ، متوكل نيست . كسي اهل استعاذه است كه در مسير حركت مي كنه . در مسير حركت كردن ، اركان داره . قبل از اينكه وارد بحث اركان بشيم ، يه مثال مي زنم ، شيخ بهايي ( رحمت الله عليه ) اين مثال رو بيان كردن ، خيلي زيباست . مي فرمايند : انساني كه شيريني يا عسلي خورده و از اين شيريني و عسل به ريش و سبيلش چسبيده ، دائم مگس مي ياد روي اين مي شينه و بلند مي شه ، اصلاً ذباب و پشه در عربي مخفف دو كلمه آمد و رفت هست يعني هي مي ياد و هي مي ره ، خصوصيت مگس همينه ، خُب اين آدم دادش به آسمونه كه بابا ! اين چه مملكتيه ؟! چرا اين مگس ها دست از سر كچل ما برنمي دارن ؟! بعد ايشون مي گن : آقا ! شما اين عسل به ريشت چسبيده ، پاكش كن ، مگس هم نمي ياد . تا اينها هستن ، اين مگس هم مي ياد و مي ره . اما اركان استعاذه : بعضي از ما در مقابل اخلاق و دين حالت همين مرد رو داريم ( بحث عقلي هم هست ) ماها تمام دور و ورمون رو پر كرديم از جاذبه هايي كه شيطون رو جذب مي كنه ، شيطون رو به سمت ما مي ياره . بعد هم مي گيم : چرا شيطون اينقدر وسوسه مي كنه ؟ عزيز من ! اين جاذبه ها رو از خودت دور كن ، خامه ها و مرباها رو از ريشت پاك كن ، اگه شيطون اومد ! اگه مگس اومد ! اين مقدمه رو داشته باشيد .( مثل پرواز خيال در نماز كه باعث عدم حضور قلب مي شه ، مي گن وقتي مي خواي نماز بخوني دور و ورت رو خالي كن . روبروي تلويزيون ايستادي ، اون طرف هم راديو كارمي كنه ، اين طرف هم بچه ها دارن مي زنن تو سركله هم ، تلفن هم داره زنگ مي زنه و . . . بعد مي گي : آقا ! چرا حضور قلب ندارم ؟! خب معلومه ديگه . يه بار جايي بوديم ، يه بنده خدايي ايستاده بود به نماز ، تلويزيون هم روشن بود ، مسابقه فوتبال ايران هم بود . ما هم چيزي نگفتيم ، درسته گفتن امر به معروف كنيد ، اما نمي شد همون اول كار بزنيم توي ذوقش ! يه دفعه موقعيت گل براي ايران پيش اومد ، اين هم داشت خيلي با قرائت مي خوند ! حالا ما هم كه نشسته بوديم ، اين بنده خدا هم مي خواست بگه ما اصلاً حواسمون تو اين مايه ها نيست ، يه دفعه تن صداش عوض شد !! گفت : صراط الذيـــن ! انعمت عليهم غير المغضوب عليهم والظالين . من خنده ام گرفت ، گفتم : تو رو خدا ! ببين نماز فوتبالي يعني اين . پس مطلب اول اينكه زوائد و چيزهايي كه باعث ميشه شيطون اطراف ما بچرخه رو حذف كنيم . اينها رو كلاً حذف كنيم نه مثلاً موقع نماز و . . . قبلاً گفتم كه بعضي ها مي گن : آقا ! ما وقت نماز حضور قلب نداريم . مي گم : چرا ؟ مي گن : چون اول دو بطري عرقي كه قبلش مي خوريم كار دستمون مي ده . خُب معلومه حضور قلب نداري . مي گه : آقا ! ما شيطون فريبمون مي ده . چرا ؟ چون وقتي توي خيابان مشير فاطمي و اين ور و واون ور 4 ، 5 ساعت علافيم ، شيطون اذيت مون مي كنه . خُب چه جوري مي خواي استعاذه كني و به خدا پناه ببري ؟ معلومه ، هيچوقت كمكت نمي كنه ، يعني شرط اول استعاذه اينه كه اين جاذبه هايي كه باعث مي شه شيطون به ما نزديك بشه رو از خودمون دور كنيم . اين ديگه ركن نيست . شرطه . عمل شما خراب مي شه . باطل مي شه . ( اين مسئله جز اصول عقلي هست ) به دليل اينكه در عبادت ها هم ، وقتي كه شرط رعايت نشه ، عبادت از بين مي ره ، چون يكي از اركان تخريب شده . ديگه عبادت محقق نمي شه . مثلاً هنوز موقع اذان نشده ، شما نميتونيد نماز بخونيد . پس اين مسئله هم شرط وجودي استعاذه است ، يعني اگر نباشه ، استعاذه وجود نخواهد داشت . انسان بايد مسائلي كه باعث جذب شيطان مي شه رو از دور و ورش خط بزنه . نمي شه فقط دلش به اين خوش باشه كه مثلاً من منبري هستم . منبر هم مي تونه از دقيقه اول تا دقيقه نود براي بنده گناه كبيره باشه ، اگر ريا درش باشه ! اگر مي بينم واقعاً نمي تونم بايد منبر رو خط بزنم . همين الان فكر كنيد اگه واقعاً اينطوره ، بگو خدايا ! به تو توكل كردم ، هر چقدر مي تونم رعايت مي كنم ولي بقيه اش با تو . امام جماعت ايستادن ، ثواب خيلي بالايي داره ، 30 سال امام جماعت يكي از بزرگترين مساجد كشور بود ، وارد شد ديد جمعيت خيلي زياده ، در دلش خوشحال شد . برگشت خونه ! نماز جماعت رو تعطيل كرد . گفت : خدايا ! فقط براي اينكه از اين جمعيت زياد خوشم اومد !! 30سال نمازش رو قضا كرد . اگه واقعاً مي خوايم شيطون از ما دور بشه و به خدا پناه ببريم ، اولين راهش اينه كه چيزهايي كه باعث جذب شيطون مي شه ، خط بزنيم . مي گه : آقا ! ما وقتي فيلم شو مي ذاريم حال معنوي درستي نداريم ! خب معلومه ، نبايد داشته باشي . اگه اين رو داشته باشي كه نمي شه . اين بحث تذكره ، من بهتون بگم : اولين راهش اينه كه انسان دور و ورش رو خالي كنه ، تلفن هاش رو كنترل كنه ، صحبتهاش ، نگاه هاش ، رفت و آمدهاش ، محل كارش و . . . همه اينها رو بايد چك كنه . اگر واقعاً مي خوايد خدايي باشيد بايد اينها رو رعايت كنيد . اگر هم نمي خوايد باشيد ، همين جور كج دار و مريض بمونيد . مي گه : حالا ببينم چي مي شه ! انشاءالله روز قيامت خدا مي بخشه و . . . فكر نكنيد اونجا خيلي راحته . نه ، اونجا يكي از بزرگترين مشكلات ما مسلمونها حسرته . مي يايد مي بينيد ، بنده در اعلي درجه ، قرار دارم و شما هم اون پائين پايينها ! خب اين خيلي ناجوره ، از شوخي گذشته ، آدم وقتي مي ره اونجا مي بينه همين بچه هاي دور و ورش ، همين بچه هاي كه توي كانون كنارش مي نشستن كجا هستن و خودش كجا ؟! خُب حسرت مي خوره . اين چيزيه كه روز قيامت داريم ، حتماً داريم . يعني ما همين الان هم داريم ، به هرحال ما اونجا اين حسرت رو داريم ، هر چي بيشتر كار كنيم ، كمتر حسرت مي خوريم و اگه انشاالله شهيد بشيم ، يكي از خصوصيات شهادت اينه كه در روز قيامت ، حسرت از پرونده اعمال شهيد خط خورده مي شه . هيچ حسرتي نداره . هيچي ! انشاءالله . خب پس اين اولين مطلب ، انسان بايد دور و ورش رو خط بزنه از مسائلي كه باعث جذب شيطون مي شه . پس نوع دوم معني استعاذه رو مي فهمه ، اما استعاذه نمي كنه . چگونه ؟ اعوذ بالله من الشيطان الرجيم مي گه ، اما دائماً در حال گناهه . ولو اينكه هميشه در حال اعوذ باالله گفتن باشه . در حيقيت به دامن شيطون پناه برده . 3 ـ اما نوع صحيح استعاذه چيه ؟ عده اي از مردم هستند كه خيلي خوب استعاذه مي كنن ، اينها كساني هستند كه همين طور كه اعوذ بالله من الشيطان الرجيم مي گن ، اركان استعاذه رو هم رعايت مي كنن . شما يه كسي رو كه مي خواد نماز بخونه ، در نظر بگيريد ، اين شخص ، تكبيره الاحرام نماز رو نمي گه ، حمد و سوره اش رو مي خونه ، ركوعش رو به جا مي ياره ، سجده رو انجام مي ده و . . . نمازش رو كامل مي خونه ، اما آيا اين نمازه ؟ غير از اينه كه چند بار خودش رو دولا و راست كرد ؟ مي گن يه شكارچي داشت از شجاعتهاش تعريف مي كرد ، گفت : من امروز يه شير شكار كردم ! گفتن : عجب ! جدي مي گي ؟! گفت : آره و . . . گفتن : خُب يه چيزي ازش به عنوان يادگاري مي آوردي . دُمش رو مي آوردي . گفت : متأسفانه دم نداشت . آهان ! دم نداشت . گفتن : خُب گوشاشو مي آوردي . ـ گوش هم نداشت . ـ شكمش رو پاره ميكردي ، يه چيزي از تو شكمش درمي آوردي ! ـ آخه شكم هم نداشت ! ـ خُب سرش رو مي آوردي ، مي زدي توي اتاقت ! ـ آخه سرش رو هم قبلاً بريده بودند . گفتند : الله اكبر ! خُب پس تو چي شكار كردي ؟ به قول مولوي : شير بي يال و دم و اشكم كه ديد ؟ ! بعضي از اعمالي كه ما انجام ميديم ، بعضي از استعاذه هاي ما بي يال و دم و اشكمه ! فايده هم نداره . اركانش بايد رعايت بشه . علماي اخلاق براي استعاذه 5 تا ركن ذكر كردن كه اينها بايد رعايت بشه . 1 ـ تقوي . ريشه معنوي تقوي ، وقايه است . وقايه يعني چه ؟ در عرب وقايه يعني برچيدن و بالا گرفتن عبا و يا لباس بلند از خار و خاشاك . يعني وقتي از بين خار و خاشاك رد مي شي ، لباست رو بالا بگيري كه به اينها گير نكنه . مثل خواهر ها كه وقتي مي خوان از جايي كه خاكيه و يا گله رد بشن ، چادرشون رو جمع مي كنن . به اين هم وقايه مي گن . اما تقوي يعني برچيدن دامن از خارهاي گناه . يعني جاهايي كه فكر مي كني ممكنه دامنت كثيف بشه ، دامن رو جمع كني . تقوي 3 تا قوه هم داره : قوه اول چيه ؟ مي فرمايند : پرهيز از حرام . تا جايي كه مي توني ، به محض اينكه حرام ديدي ، خودت رو جمع كني . و متقي كسيه كه از همه حرامها خودش رو جمع كنه . اما ، شماها و يا ماها كه مثلاً بعضي از حرامها رو مرتكب مي شيم ، در مسير تقوي هستيم ، به هرحال يه ركن استعاذه داره انجام مي شه ، ولو ناقص . قوه دوم : پرهيز از مكرو هات و شبهات و قوه سوم : پرهيز از حلال و يا مباح هايي كه احتمال مي ديم ما رو به دام حرام و يا مكروه بيندازه . مثلاً : شوخي زياد بعضي وقتها انسان رو به دام حرام مي اندازه . چطوري ؟ با كسي به زبون شوخي مي كني و اون ناراحت مي شه . اين حق الناسه و حرامه . مي گن چنين شوخي هايي رو جمع كنيد . شوخي در حد خودش نمكه طعامه . توي زندگي شوخي مثل نمك در طعام هست . وقتي غذا بار مي ذارن يه مقدار كمي نمك داخلش مي ريزن . نگفتن كه نمك بار بذار ! بعضي ها قليه نمكن ! خودتون مي دونيد ما هم ، همچين آدم جدي و خشكي نيستيم ، شوخي مي كنيم ولي در حد نمك طعام . نه بيشتر . صبح تا شب در حال خنده است ! خب مردم ناراحت مي شن . مي گن : فلاني سبكه ، وجهه ما رو هم خراب مي كنه . گله مي كنن و اين در دام حرام و مكروه افتادنه . مثال ديگه اي كه مي شه زد اينه كه شخص اونقدر پاي تلويزيون ( كه يه عمل مباح هم هست ) بشينه كه از وقت نمازش بگذره ، اين كراهت شديد داره و يا اينكه حتي نمازش قضا بشه كه اين هم مي شه فعل حرام . پس تقوي 3 قوه داره : قوه 1 ـ ترك حرام . قوه 2 ـ ترك كراهت و شبهه ، قوه 3 ـ ترك مسائل مباح و يا حلالي كه انسان رو به عمل مكروه و يا حرام مي اندازه . اين ركن اول استعاذه . 2 ـ ركن دوم كه يه جلسه درباره اش صحبت كرديم ؛ ذكر به لسان يعني اينكه انسان هميشه به زبون ذاكر باشه ، با خدا صحبت كنه ، دائم در حال ذكر باشه . يه ذكر در چند دقيقه ، خيلي سخت نيست ولي انسان رو به منبع عشق وصل مي كنه . و بعد گفتيم اين ذكر لساني وقتي نافع است كه از زبان جاري بشه و بر قلب حاكم بشه . كه اينجا مي شه ذكر قلبي يعني اينكه وقتي مي گي : يا زهرا (س) ! عملاً اون لحظه از گناه كردن خجالت مي كشي و اگر خداي نكرده اون خطا رو مرتكب شدي ، از درجه گناهت كم مي شه . مرحله سوم ذكر ، ذكر اركان هست ، وقتي ذكر بر قلب انسان حاكم شد ، عقل به تمامي اركان وجودي انسان ، ذكر رو حكم مي كنه تمامي اركان وجودي شخص خدايي مي شه . چشم براي خدا مي بينه . دست براي خدا كار مي كنه ، زبان براي خدا صحبت مي كنه ، اصلاً ديگه اين تو نيستي كه حرف مي زني ، تمام اركان وجود خدايي مي شن و اين دومين ركن استعاذه است . اگه اينها نباشن ، فايده اي نداره . 3 ـ سومين ركن استعاذه توكله . يك جلسه هم در مورد توكل صحبت كرديم . حداقل كاري كه متوكلين مي كنن 3 تا كار هست ، كار اول ، گرفتن وكيل . مثل كسي كه در دادگاه مي خواد محكوم بشه و مي ره براي خودش يه وكيل مي گيره . پرونده اش رو به دست وكيل مي ده ، و خودش هم كاري نداره كه اون مي خواد چكار كنه . مطمئنه كه اين وكيل ، يه شخص قانون دان ، ماهر ، فهيم ، عاقل ، باهوش و زيركه . بعضي ها در اين حد براي خدا ارزش قائلند . اين اولين درجه توكله . دومين درجه توكل ، مثل كودكي كه به مادرش توكل مي كنه . به خداوند توكل دارن . بچه كوچك 2 ، 3 ساله چقدر نسبت به مادر چون وچرا داره ؟ راضييه ديگه ، هر كاري مادر بكنه راضيه . مي بينه مادر بهترين عمل رو براي اون انجام مي ده ، تا جايي كه مي تونه براش مايه مي ذاره . چرا ؟ چون دوستش داره ، مي گن متوكلين درجه بالاتر از درجه اول ، اونهايي هستند كه براي خداوند حداقل اندازه يك مادر اهميت قائل مي شن . و توكل سوم : مي فرمايند توكل ميت در دست مرده شور ! ديديد ميت توي دست مرده شور چطوريه ؟ از اين ورش مي كنه ، مي چرخوندش ، دستش رو مي شوره ، پاش رو مي كشه جلو ، پاش رو مي شوره ، هر كاري كه دلش بخواد مي كنه و ميت كوچكترين حرفي نداره . توكل درجه بالا اونه كه انسان در دستان قضا و قدر الهي مانند ميتي در دستان مرده شور باشه . اين توكل درجه با لاست و درجه هاي بالاترهم داريم كه اين 3 تا درجه خلائق و خلق الله عاديه . مثل من و شما و كاسب و بقال و . . . قبلاً گفتم براتون توكل اولياءالله خيلي بالاست و شيرين هم هست . پس سومين ركن استعاذه شد توكل . و اين هم انواع توكل . آقا ! اگه اينها رو نداشته باشي استعاذه تو فايده نداره و وقتي استعاذه مفيد نباشه ، پناه بردن به خدا انجام نشده . وقتي هم كه به خدا پناه نبري شيطون پدرت رو در مي ياره و وقتي شيطون پدرت رو در آورد اعمالت خراب مي شه ، وضعت خراب مي شه ، روز به روز عقب مي ري . اينها همه هست . ديندار بودن سخته . انسان بايد يه مدتي سختي بكشه تا ديندار بشه . مخصوصاً اول هاش سخت تره ، ولي بعد در همين دنيا به شيريني مي رسه . انشاءالله . اين هم ركن سوم . اما ركن چهارم : كه ركن خيلي مهمي هم هست ، اخلاصه . اين هم جداگانه بحث شده كه من تيترش رو مي گم اگه خاطرتون باشه ، اول بحث اخلاص يه حديث براتون خوندم ، گفتم : خداوند تبارك و تعالي مي فرمايد : انا خيرشريك من بهترين شركا هستم . اگر بنده اي در عملي كسي رو با من شريك كنه ، ولو اينكه 99 درصد براي من باشه ، و يك درصد براي اون شريك باشه ، من اون 99 درصد رو هم به شريك مي دم و مي گم با من بي حساب باش !! مثلاً بنده الان منبر مي رم ، 99 درصد براي خداست ، يك درصدش رو هم يه انگيزه ديگه دارم ، خداوند مي فرمايد : من همه رو به اون يه انگيزه مي دم ! التماس دعا ! هيچي به هيچي ! فقط خيلي محبت كردن گناه رو ريا محسوب نكردن . درمسير اخلاص بوده . گفتم اين اولين درجه اخلاصه . اخلاص يعني ترك رعايت نظر مردم . يعني چي ؟ يعني در هيچ امري نظرمردم برات مهم نباشه . بعضي هام برعكس از اون ور بوم مي افتن ! چه جوري ؟ مي گه آقا ! من امشب نماز شب نمي خونم چون مردم فكر مي كنن من مي خوام ريا كنم ! باز هم كه نظر مردم رو لحاظ كردي . اين هم رياست . ريا يعني ترك عمل يا انجام عمل بخاطر نظر مردم . و كسي كه ريا مي كنه ، اخلاص نداره و كسي كه اخلاص نداره ، مخلص نيست و كسي كه مخلص نباشه در مسير استعاذه نيست . حضرت آيه الله العظمي بهاءالديني مي فرمايند : مخلص بودن خيلي عاليه و خيلي هم سخته اما ضمانت نداره ، شيطان نگفته من مخلصين رو من اذيت نمي كنم ، گفته : فبعزتك لاغوينهم اجمعين الا عبادك منهم مخلصين نه مخلصين يعني اوني كه مخلص مي شه در درجه اوله . يك بعد اخلاصش توسط اهل بيت (س) بيمه مي شه . اين مي شه مخلص . اصلاً ديگه نمي تونه ريا كنه .پس اين ركن چهارم . اما ركن پنجم و ركن آخر استعاذه ، ( آيه 94 سوره اعراف ) : اين آيه اينجوري مي فرمايد : هيچ امت و هيچ قوم و طايفه اي در هيچ برهه زماني نبوده كه ما براي او نبي و رسولي نفرستاده باشيم ، مگر اينكه اونها رو به بلاها و ناراحتي ها و مشكلاتي دچار كنيم ، باشد كه اين بلاها رو با تضرع رفع كنند . اين خيلي مهمه . اين ديگه آيه قرآنه . همه اين ها رو تا اينجا ياد گرفتيم ، حالا مي گه : آقا ! وقت وقته تزرعه . امام سجاد (ع) در صحيفه سجاديه مناجاتي دارن تحت عنوان پناه به خدا از مكاره شيطان . و يه دعايي هست در مفاتيح الجنان ، دعاي آخر . من 9 يا 10 جلسه در ماه رمضان راجع به توبه صحبت كردم و هر جلسه ديديم كه آخر دعا امام سجاد (ع) پناه مي بره به خدا و مي گه خدايا ! من به تو پناه مي برم با تضرع . در پيشگاه خدا عرض مي كنه : خدايا ! اينجا مقام و جايگاه كسي هست كه گناهان دست به دستش دادن از اين گناه به اون گناه . دارم بي چاره مي شم . پناه مي برم به خداوند از شيطان و توبه مي كنم و ناله مي كنم و تضرع مي كنم و . . . اين بحث خيلي وسيعيه . يعني امضاي تمامي مسائل اخلاقي آخرش با گريه است . شيخ علي تهراني 3 جلد كتاب به نام اخلاق اسلامي مي نويسه كه اي كاش من اسمش رو روي منبر نمي آوردم و اين منبر ، با اين نام نجس نمي شد ، كتاب اخلاق اسلامي نوشته اما اصلاً قابل اعتنا نيست . همچنين موجود كثيفي كه بلند مي شه مي ره عراق ، بغل دست صدام مي شينه و پشت راديو به حضرت امام (ره) ناسزا مي گه . اين با اخلاق اسلامي آشنا بوده ، اما گريه آخرش رو نداشته ، با تضرع امضاش نكرده . مي فرمايند در تمامي مسائل اخلاقي گريه سرجاشه ، اين هم سند قرآني ( آيه 94 سوره اعراف ) مي خوايم بحث شيطان رو جمع كنيم ، اما در آخر اين بحث ، بهتون بگم تمام اينها رو بايد ياد بگيريم ، اما امضاش با گريه است . بعضي ها امضا نمي كنن ، بعضي هم فقط امضا جمع مي كنند . انشاءالله خدا دستشون رو مي گيره ، بالاخره خدا به اينهايي كه فقط گريه مي كنن و عشق به خدا و اهل بيت (س) دارن ، توفيق مي ده و توي مسيري مي يان كه معرفت هم پيدا مي كنن . اين توفيق رو خدا بهشون مي ده . ولي اوني كه فقط داره علم جمع مي كنه و امضاش نمي كنه اينا همه اش به باد فنا خواهد رفت . اين گريه كردن ها ، تضرع ها ، سينه زدن ها عاليه ، ولي عاليتر اينه كه اينها امضاء اون مسائل اخلاقي باشه . و من متشكرم از اون خواهرها و برادرهايي كه به فكر خودشون هستن تشكر من بخاطر اينه كه مي بينم زحمتم به هدر نمي ره به فكر خودشون هستن ، دارن كار مي كنن . از سوالهاي برادرها و خواهرها مشخصه كه به فكر خودشون هستن و اين خيلي خوبه توي اين جامعه همين تعداد هم اگه به فكر خودشون باشن ، ما خيلي خوشحاليم . خيلي مهمه و اين رو داشته باشيد . پس تمام اين مسائل رو رعايت كنيد انشاءالله . اين مسائل آخر رو هم فراموش نكنيد . بحث 4 جلسه اي ما در رابطه با شيطان تموم شد . خدايا ! درجلسه اول براي بچه ها گفتيم و خودت اينو به ماياد دادي اولياء و ائمه هات ياد دادن كه شيطان بر سه قسمه ، مي خوايم از شر شيطان به تو پناه ببريم . خدايا ! از شيطان دروني ما كه همون نفس اماره است ، ما رو حفظ بفرما . بسم الله الرحمن الرحيم قل اعوذ برب ناس ( اون وسوسه هايي كه در سينه مامي پيچه و بدبختمون مي كنه ) من الجنه و الناس ناس خودش دو قسمه ، يكي نفس اماره ، خودمونيم كه شيطون باشه يا نباشه كارشو مي كنه ، و دومين نوع مردم هستند . خدايا ! خودت ما رو از شر اون آدمهايي كه نه خودشون به راه درستي رفتن و نه مي ذارن ما در راه درست باقي بمونيم ، خدايا ! خدايا ! خودت ما رو حفظ بگردان . اين ناس ، اما من الجنه خدايا ! از شر شيطان و قبيله شيطان كه از جايي حمله مي كنن كه ما نمي بينيم همه ما رو حفظ بگردان . خدايا ! ( داريم نهايت استعاذه رو مي گيم ) خدايا ! ما داريم اقرار مي كنيم اگه به خودمون باشه كه نفس اماره مون ما رو به سمت بدي ها مي كشونه ! شخصي در شهري مشهور به مستجاب الدعوه بود ، همه به در خونه اين شخص مي يومدند ، گناهكاران براي توبه ، حاجت داران براي گرفتن حاجت ، مريضداران براي گرفتن شفا ، و . . . از اين شخص مستجاب الدعوه التماس دعا مي گرفتن تا مشكلاتشون رفع بشه . شيطونكي از قبيله شيطون به راههاي مختلف مي خواست وارد بشه ، از هر راهي رفت نتونست از هر مسيري رفت نتونست . تا جايي كه نعره اي كشيد و فرار كرد . گفتم براي بعضي ها خود شيطون وارد مي شه ، وقتي كار ديگه خيلي بيخ پيدا كرده باشه . شيطون بزرگ اومد به محل زندگي اين شخص وارد شد ، سلام كرد ،گفت : آقا ! من اينجا غريبم ، يه دو روزي به من پناه مي دي ؟ گفت : بله ، من اينجا دعا مي كنم ، شما هم بيا بشين ، اگه غذايي بود با هم مي خوريم . آقا ! شيطون از لحظه اي كه وارد خونه شد شروع كرد به نماز خوندن . ( ببينيد شيطون چطوري وارد مي شه ! ) پشت سر هم نماز خوند . به طوري كه نماز اول كه تمام مي شد ، وصل مي كرد به تكبيره الاحرام نماز بعدي ! و تمام اين نمازها رو با سوز و گريه و اشك و سر و صدا و يه حال عجيبي مي خوند . اين مرد عابد مستجاب الدعوه ، هر چي خواست جلوش رو بگيره ، نتونست چون نمازها رو به هم وصل مي كرد . آقا ! سه شبانه روز شيطون بزرگ نماز با اشك خوند ! عابد گفت : بابا ! تو سه شبانه روزه كه داري نماز مي خوني ، بدون خواب و خوراك ، سر اين اشك و شوق و اشتياقي كه داري چيه ؟ دوست دارم بدونم . شيطان با همون حالت فريبكاري كه داشت گفت : دليلش اينه كه من هم مثل تو عابدي بودم مستجاب الدعوه ! با همين حالي كه تو داري ، روزي گناهي مرتكب شدم ، و از اين گناه در درگاه خداوند شرمنده شدم ، الان هم به خاطر اون شرمندگي در حضور خدا اين طور اشك و شور و حال دارم . عابد گفت : من هم دوست دارم مثل تو باشم ، بايد چكار كنم ؟ شيطون گفت : برو توي شهر ، گناهي مرتكب شو ، يكي از فاحشه هاي شهر هست كه همه او رو مي شناسند ، دم در خونه مي شينه و مردم رو براي كار حرام دعوت مي كنه . عابد گفت : من اين كار رو نمي كنم . شيطون دستش رو گرفت ، عابد فكر كركد مي خواد نصيحتش كنه ، خلاصه كلي باهاش حرف زد تا بالاخره قبول كرد . رفت پيش زن ، من اومدم پيشت براي كار حرام . زن تعجب كرد ، گفت : من كارم اينه . تو ديگه براي چي ؟ گفت : تو كارت نباشه ، پولت رو بگير . گفت : آخه چرا ؟ براي من مهمه . مي خوام بدونم دليلش چيه ؟ تو عابد مستجاب الدعوه هستي ، من تو رو مي شناسم . عابد گفت : من مي خوام در عبادت ترقي كنم . زن گفت : چطوري ؟! با اين كار مگه مي شه ؟ عابد جريان رو تعريف كرد ، گفت : بله ، فلان عابد الان توي منزل منه ، اون گفته كه چنين كاري كنم . يه مرتبه خدا به زبون اين زن انداخت ، گفت : اي عابد ! لباسي كه پاره مي كني هر چقدر هم بدوزيش ، باز آثار پارگي رو داره ، چيزي كه لكه دار شد ، هرچقدر هم بشوريش آثار اون لكه رو داره . من فكر مي كنم اون شيطون بوده . عابد به منزلش برگشت ، اما اثري از او نديد ، فهميد كه شيطون بوده . زن هم ، با خودش فكر كرد گفت اي زن ! يك عمر بدكاره بودي ، اما امروز تو يك عابد رو نصيحت كردي و از گناه نجات دادي . نجات يك عابد درجه بالايي مي خواد ، بايد خودت رو حفظ كني . توبه كرد . همون شب هم از دنيا رفت . عابد بهش الهام شد كه به تشييع جنازه اون برو . ببينيد وعظ يكي از مسائل مهميه كه انسان رو از شيطون دور مي كنه . به شرطي كه انسان خودش هم دلش بخواد خوب بشه . يك فاحشه بدكاره بايك جمله از اين رو به اون رو مي شه ، با جمله اي كه خودش به زبون مي ياره . والسلام وصلي الله علي سيدنا محمد و آل محمد